خبرگزاری فارس ـ همدان؛ حاج مومنعی خزایی یکی از صدها تولیدکننده برتر کشور است که دیروز علیه دشمن بعثی جنگیده و امروز در عرصه تولید، استقلال اقتصادی کشور و اشتغالزایی برای مردم منطقه توانسته بخشی از نیاز کشور به روغن را تامین کند.
او در شرایطی که دشمن به دنبال آن است با ایجاد مشکل در تأمین کالاهای اساسی و با فشار بر روی مردم کامشان را تلخ کند و آنها را نسبت به نظام بدبین سازد، وسط میدان تولید ایستاده و تا حد امکان بخشی از نیاز بازار به این کالا را تامین کرده است.
با توجه به ضرورت معرفی مجاهدان عرصه تولید، درصدد برآمدیم با آقای خزایی گفتوگویی داشته باشیم، او که علاوه بر اخلاق، سختکوشی، صبر و حوصله، توجه به خدمت به مردم را جزو وظایف خود میداند به گفته کارگران کارخانه؛ پنج نفر از زندانیانی که آزاد شدهاند را مشغول به کار کرده و دست خانوادههای آنها را گرفته تا دوباره دچار آسیب نشوند.
فارس: ابتدا خودتان را معرفی کنید و در رابطه با فعالیتهای مجتمع کشت و صنعت خزل توضیح دهید
به نام خدا، بنده مومنعلی خزایی مدیر عامل مجتمع کشت و صنعت خزل نهاوند هستم که حدود ۳۰ سال است در امر تولید فعالیت دارم، قبل از تاسیس کارخانه روغن نگین، ۱۵ سال مدیرعامل کارخانه آرد بوده و در حال حاضر هم عضو هیات مدیره آن نیز هستم، کشت و صنعت خزل در زمینی به مساحت ۱۴ هکتار در ۲۰ کیلومتری غرب نهاوند واقع شده در سال ۱۳۸۵ مورد بهرهبرداری قرار گرفت، این کارخانه در تولید انواع روغن خوراکی، تولید لسیتین، اسیدچرب و انواع کنجاله و خوراک دام فعالیت دارد و در حال حاضر برای ۲۰۰ نفر اشتغالزایی کرده که البته این رقم با نیروهای نمایندگیها در مراکز استانها و شهرستانها به حدود ۳۵۰ نفر به صورت مستقیم میرسد.
به طور غیر مستقیم هم تعداد زیادی از طریق حمل و نقل دانههای روغنی مانند سویا، ذرت کنجاله و یا دیگر ملزومات به کار مشغول شدهاند، این مجتمع دارای سه بخش روغن کشی تصفیه و بستهبندی است که اخیرا هم قوطیزنی به آن اضافه شده که میزان تولیدات آن در بخش روغنکشی به طور روزانه ۱۵۰۰ تن از دانههای سویا، کلزا، آفتابگردان و سایر دانههای روغنی، روغنکشی میکنند.
در بخش تصفیه نیز به طور روزانه ما ۵۰۰ تن کار تصفیه روغن را انجام میدهیم و ۲۵۰ تن نیز در بخش بستهبندی کار انجام شده و از کارخانه خارج می شود.
فارس: با این حجم از تولید در رابطه با صادرات بفرمائید؛ آیا به خارج از کشور هم صادراتی دارید؟
ما در زمینه آرد و روغن صادرات نداریم اما افراد خاصی هستند که صادرات دارند و با وجود نیاز کشور به روغن آن را صادر می کنند یعنی شما الان اگر به سلیمانیه عراق بروید میبینید که بعضی از برندهای ایرانی آنجا وجود دارد، البته ما نیز می توانیم صادرات داشته باشیم و با بالا بردن تولید به چند برابر ظرفیت فعلی این کار را انجام دهیم اما در شرایط فعلی ما به تامین نیازهای داخلی توجه داریم تا مبادا از ناحیه کمبود روغن برای مردم مشکل بوجود آید.
همین چند وقت پیش با مشکل کمبود روغن مواجه بودیم که من اعلام کردم حاضرم قول دهم هیچ کمبودی در استان در این زمینه بوجود نیاید، حتی بخشی از تولیدات خود را بین سایر استانهای همجوار مانند خوزستان، اصفهان، کرمانشاه و کردستان توزیع کرده و در شرایطی که بازار نیاز به این کالای اساسی را داشت ما هرگز کار را تعطیل نکردیم و برخلاف برخی که در شرایط کنونی کار خود را تعطیل کرده و سودهای خوبی هم از این بابت نصیب آنها شد ما هرگز این کار را انجام ندادیم.
فارس: جناب خزایی برای شما در کار چه موضوعی اولویت دارد؟
رعایت اخلاق حرفهای، مسئولیتپذیری و انصاف در کار؛ اغلب کاسبهای قدیم نرخ کالا را از حد خاصی بیشتر نمیفروختند و یا اینکه هنگام فروش مثلا یک پاکت خالی را در یک کفه ترازو میگذاشتند تا هنگام وزن کردن کالا حتی به اندازه وزن پاکت هم مدیون نباشند، من هم سعی کردهام که اگر نه به طور ۱۰۰ درصد اما تا حد امکان همان شیوه را به کار بگیرم.
فارس: برای توسعه فعالیتهای تولیدی خود چه شیوهای را به کار بستهاید؟
اساسا برای رسیدن به هر توسعهای استفاده از علم و دانش و تجربه میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، ما از ابتدا کارخانه را با ۳۰ نفر کارگر فعال کردیم و مدام به دنبال این بودیم که با استفاده از تجارب علمی در کارهایمان میزان فعالیتهای خود را گسترش دهیم که با تلاش و ایمان به اینکه در شرایط کنونی تولید می تواند بزرگترین سلاح برای ایستادگی در برابر توطئههای دشمن باشد توانستیم با یاری خداوند امروز کارخانه را با ۲۰۰ نفر نیروی انسانی فعال کنیم؛ البته به این میزان نیز راضی نیستیم، برنامهام در آینده گستردهتر شدن دامنه فعالیت شرکت و ایجاد کارخانه ذرت با اشتغالزایی بیشتر است که البته این مساله نیاز به همکاری و حمایت مسئولین دارد.
در زمینه فعالیت کارخانه لازم است بگویم مدیران در اینجا سهامدار شرکت هستند و شریک غریبهای بین ما وجود ندارد که همین مساله باعث همدلی برای انجام شدن بهتر کارها و پیشرفت در کارها شده است.
فارس: یکی از خصوصیات خوبی که از شما میشنویم مربوط به توجهتان به کارگران است، در این خصوص بفرمایید.
این صحبت، نظر لطف شما و نیروهای کار این کارخانه است، به هیات مدیره تأکید کردهام همواره یاریگر کسانی باشند که در اینجا فعالیت می کنند و همانگونه که انسان خمس مالش را باید پرداخت کند در اینجا هم خمس کار ما این است که هرچه می دانیم به دیگران یاد دهیم؛ بنابراین همیشه به برادران و پسرم که از مدیران اینجا هستند تاکید میکنم که به دنبال بالا بردن دانش و تجربه کارگران باشند، اعتقادم بر این است که اگر بر فرض ما توانستیم شخص معتادی را که در اینجا مشغول به کار است اصلاح و خانواده اش را نجات دهیم کارمان ارزشمند است.
به برخورد تند با کارگران اعتقادی ندارم و تا به حال پیش نیامده کارگری را اخراج کنم مگر اینکه خودشان نخواستهاند در اینجا کار کنند و ترجیح دادهاند مشغول فعالیت دیگری شوند بنابراین مجموعه را ترک کردهاند. ما مبنا را بر روابط صمیمی با کارگران گذاشتهایم که در این زمینه هیچ فاصلهای بین مدیران و کارگران وجود ندارد یعنی اینطور نیست که بیایند و وقت بگیرند تا مشکلاتشان را برای ما بازگو کنند بلکه خودم سعی می کنم حداقل دو روز در هفته به خط تولید بروم و در رابطه با مسائل مختلف با آنها صحبت کنم، حتی اگر کسی حالش خوب نبوده او را داخل اتاق خودم آوردهام و علت ناراحتیاش را جویا شدهام که خوشبختانه با مشورت مشکل خانوادگیاش برطرف شده است، یا اینکه کسانی بین کارگرها بودهاند که اعتیاد داشتهاند به جای اخراجش از کارخانه با صبر و حوصله چندین جلسه با او صحبت کردهایم و سرانجام مشکل وی برطرف شده است.
مواردی هم داشتیم که اگر کسی نتوانسته کار کند او را جابجا کرده و به قسمت دیگر منتقل کردهام ضمن اینکه سعی کرده ام از نظر تسهیلات مالی حقوق کارگران را به موقع و ابتدای هر ماه پرداخت کنم، حتی اگر شده، قرض کردهام ولی نگذاشتهام حقوقشان حتی یک ماه هم به تعویق بیفتد؛ وسط ماه هم به کارگرانی که درخواست داشتهاند مساعده پرداخت میکنیم، حتی پیش آمده که در سنوات گذشته برای تعدادی از کارگران تا ۱۰۰ میلیون تومان وام گرفتهام که این وام صرف خرید ماشین و یا خانه شده و واقعا این کارها برای من لذتبخش بوده است.
فارس: دلیل علاقه شما به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و امور خیریه چیست؟
ما در روستای کوچکی زندگی میکردیم، وضعیت اقتصادیمان معمولی بود اما همیشه درب خانه ما به روی میهمانان باز بود زمانی که مدرسه می رفتم مادرم به من میگفت هر زمان که خواستی می توانی دو تا سه نفر از دوستانت را به خانه بیاوری چون برای آنها هم غذا داریم، اما اگر از این تعداد بیشتر شدند فقط با من هماهنگ کن تا غذای بیشتری درست کنم، این روحیه در من هم رشد کرد و ماندگار شد، حال که خداوند به ما عنایت کرده که وضعیت اقتصادیمان خوب شود، هر چه که در توان داریم برای فعالیت در امور خیریه صرف میکنیم، به لطف خدا در کمک به سیلزدگان و زلزلهزدگان مشارکت داشتیم و البته اغلب کارهای نیکوکارانه در مناطقی خارج از نهاوند صورت گرفته است.
برای اجرای فریضه نماز با همکاری برادرانم مسجدی را در حاشیه جاده احداث کردهایم که در سالهای اخیر هم با توجه به حجم بالای سفرهای اربعین زائران حسینی به کشور عراق این توفیق شامل حال ما شده که با برپایی موکب به زوار امام حسین(ع) خدمت کنیم.
البته اعتقادم بر این است که اگر انسان کاری را برای رضای خدا انجام داد اشتباه است که اسم خودش را روی آن بگذارد بلکه آن را باید واگذار کند بدون اینکه بخواهد حتی در حد نام هم از آن بهره ببرد در این زمینه مواقعی بوده که کالایی را اهدا کردهام از من خواسته شده اسمم را اعلام کنم اما نپذیرفتهام، این میزان هم که در این جا مطرح کردم به خواست شما بوده و البته با هدف ترغیب سایرین به انجام کار خیر.
اموال دنیایی ماندنی نیست مهم آن است که از این مال و منال درست استفاده کنی و هم خودت از آن بهره ببری و هم سعی کنی دیگران هم از تو خیری ببینند، از خداوند خواستهام اگر روزی به خاطر این مال و اموال که خدا به من داده دچار غرور شوم لحظهای به من امان ندهد.
فارس: خط قرمز شما در فعالیتهایتان چیست؟
رعایت حلال و حرام، احترام به حقوق دیگران و خدمت به مردم، معتقدم خدمت به مردم باعث می شود انسان به آرامش بیشتری برسد، در داخل روستایمان کسی نیست که کاری با من داشته باشد و کارش را انجام ندهم مگر اینکه مشکل قانونی داشته باشد.
فارس: چه شد که تصمیم گرفتید این کارخانه را راهاندازی کنید؟
تا دوران جوانی در روستا کار میکردم تا اینکه به خدمت سربازی رفتم پس از پایان سربازی که بیشتر آن در جبهه سپری شد یک تراکتور و خاور خریدم، یادم هست هر پانزده روز یکبار یکی از برادران به جبهه اعزام میشدیم. به مدت ۱۵ سال کارم رانندگی خاور بود، یک روز داخل جاده یکی از مسئولین را دیدم که ماشینش دچار مشکل شده بود، به او کمک کردم و بعد هم رفتم دنبال کار خودم، از این قضیه چند ماهی گذشت، یک روز دیدم برای تشکر به روستایمان آمده که به گفته خودش برای پیدا کردنم خیلی پرس و جو کرده است، این اتفاق باعث ارتباط من با ایشان شد، موقع رفتن به ما گفت من هرچه نگاه میکنم در این منطقه کارخانه آرد نمیبینم! بعد هم به من پیشنهاد داد با توجه به ظرفیتهای کشاورزی که در شهرستان وجود دارد نسبت به راهاندازی کارخانه اقدام کنیم، ما هم با توجه به اینکه تا آن موقع حتی فکر چنین کاری به سرمان نزده بود به او گفتم شاید این کار شدنی نباشد! در پاسخ گفت «من در تو این توانایی را میبینم از یک دریاچهای که آن طرفش جام طلایی قرار گرفته شنا کنی و آن را برداری بیاوری، مطمئن هستم که این کار در وجود تو هست» راستش، از این جمله خوشم آمد، همین مساله باعث شد دنبال گرفتن مجوز کارخانه بروم.
ما چند برادر بودیم و قصدم این بود که همه وارد این فعالیت شویم اما آنها استقبال نکردند، بنابراین به همان حاجآقای مسوول گفتم بیائید همان داستانی را که برای من گفتید را برای برادرانم تکرار کنید،ایشان هم همان داستان جام طلا را برای آنها بازگو کرد، یکی از برادرانم گفت «اگر آب خواست ما را با خود ببرد چه کنیم؟» حاج آقا هم جواب داد «اول و آخر هر کاری خداست، ما هم یک طناب به دست شما میدهیم تا خودتان را نجات دهید».
در نهایت برادرانم با من همراهی کردند و پس از گذشت یک سال و نیم کار را به سرانجام رساندیم، طی این مدت سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتیم اما کارمان را ادامه دادیم، شاید باور نکنید، با یک خودروی سواری قدیمی که امکانات آن هم تقریبا صفر بود میخواستم به تهران بروم حتی پول بنزین آن را نداشتم، برف سنگینی هم باریده بود و نشد با آن بروم، بنابراین تصمیم گرفتم با اتوبوس راهی تهران شوم، زمانی که به ترمینال جنوب رسیدم سوار خط واحد شدم، یادم هست یکی از مسافران به جای من بلیط اتوبوس را پرداخت کرد.
طی مدتی که تهران بودم وامی گرفتم با توجه به بدهی زیادی که داشتم پولمان ته کشید، من دیگر نمی توانستم به نهاوند برگردم چون به ما میگفتند که ورشکست شدهایم، مدتی آنجا ماندم، یک روز تصمیم گرفتم از تهران به نهاوند برگردم،و سوار ماشین شدم زمانی که به قم رسیدم دلم هوای حرم کرد، از اتوبوس پیاده شدم و به طرف حرم حضرت معصومه(س) رفتم؛ با حضور در آن جا حس خوبی گرفتم، از حضرت خواستم کمکم کند؛ در این حالت بودم که انگار کسی به من گفت «برگرد تهران» سریع برگشتم، درب یکی از بنگاهها رفتم یکی از اهالی روستایمان که مشهدی عباسعلی نام داشت، آنجا بود از او پرسیدم «اینجا چکار میکنی؟» گفت «ماشینم را فروخته ام و آمدهام پولش را بگیرم»؛ شرایطم را برایش توضیح دادم و قبول کرد که با من شراکت کند، بنابراین پول ماشینش را به من داد، بعد از چند روز ۵۰ میلیون تومان وام گرفتم، نه تنها بدهیهایم را پرداخت کردم، سرانجام با تلاش برادرانم دنبال کار افتادیم و توانستیم کارخانه را پس از چند سال راهاندازی کنیم.
فارس: راستی چطور شد به فکر راه اندازی کارخانه روغن و ایجاد «مجتمع کشت و صنعت» افتادید؟
پس از راهاندازی کارخانه آرد و تجاربی که در این راه کسب کرده بودم احساس کردم که نیاز به استراحت دارم؛ اما پس از گذشت مدتی به فکر راهاندازی مجتمع کشت و صنعت افتادم چون نمی توانستم بیکار بنشینم، من واقعا عاشق کارهای تولیدی هستم و احساس میکنم که خدا مرا برای این کار آفریده است.
الان بسیار خوشحالم که این کار را انجام دادهام و توانستهام به کشاورزان منطقه خدمتی داشته باشم چون تا آنزمان کشت کلزا و آفتابگردان شهرستان به مناطقی دیگر می رفت و این مساله مشقاتی را برای کشاورزان ایجاد میکرد اما در حال حاضر آنها با اطمینان محصول تولید خود را در شهرستان به فروش می رسانند و از سوی دیگر حدود ۳۰۰ نفر هم از این کار نان به خانه میبرند که حقیقتا خستگی را از تنم به در میکند.
فارس: با توجه به اینکه امکان سرمایهگذاری شما در مناطق دیگری نیز وجود داشته چرا جای دیگری را برای این کار انتخاب نکردید؟
من متعلق به این شهرستان و منطقه هستم بنابراین باید پول و دارایی خود را برای عمران و توسعه اینجا خرج کنم، با خودم عهد کردهام تا زمانی که عمر دارم در نهاوند بمانم. با وجود اینکه امکان رفتن فرزندانم به خارج از کشور فراهم بود اما اینجا ماندهاند تا هم به کشور و هم به شهر خود خدمت کنند و بنده هم با وجود اینکه پیشنهاد زیادی از دیگر مناطق برای سرمایهگذاری داشته ام اما قصد خارج شدن از نهاوند را ندارم، البته این را هم بگویم که مرا در خارج از استان بیشتر از داخل استانم تحویل میگیرند!
الان هم دنبال توسعه کارخانه و راهاندازی کارخانه ذرت هستم اما سر دوراهی قرار دارم و می ترسم همکاری لازم صورت نگیرد و یا اینکه کارشکنی شود در حالی که دیگر استانهای کشور از جمله کرمانشاه، اردبیل و خوزستان به شدت از من استقبال کرده و اعلام کردهاند آماده همکاری در این زمینه هستند اما علاقهمندم در شهر خودم این کار را انجام دهم، امیدوارم در این زمینه حمایتهای واقعی صورت گیرد، نه شعاری، در غیر این صورت مجبورم کارخانه را به منطقه دیگری ببرم که آن وقت مسئولیت آن با کسانی خواهد بود که همکاری لازم را با من نداشتند.
فارس: ضمن تشکر از شما و وقتی که در اختیار گذاشتید، در مورد مشکلاتی که دارید هم بفرمایید.
من هم از شما سپاسگزارم، قبل از پاسخ به این سوال معتقدم، امروز تحریمها تا حدودی برای ما یک نعمت بود زیرا باعث شده روی پای خودمان بایستیم، فقط اگر برخی از مسئولین همراهی و کمک میکردند بیشتر میتوانستیم به سمت خودکفایی حرکت کنیم، بخشی از مشکلاتی که وجود دارد به نظر من به برخی عملکردها و سیاستهای نادرست برمیگردد، برخی که خیلی هم تخصص نداشتهاند با سیاستهای خود به کار تولید ضربه زدهاند.
برای مثال من در زمینه خرید دانههای روغنی با صراحت اعلام کردم بگذارید از سال آینده آن را کیلویی ۱۲ هزار تومان خریداری کنم اما نگذاشتند و با چند کارخانه قرارداد صوری بستند که این کار باعث شد کشت کلزا کم شود، برای نمونه در نهاوند تا پیش از این در زمینه کشت دانههای روغنی ۱۲ تا ۱۴ هزار تن تولید دانههای روغنی و کلزا و ۱۰ تا ۱۲ هزار تن آفتابگردان داشتیم که الان این رقم بسیار پایین آمده و همین مساله در تولید روغن تاثیرگذار بوده است.
اگر کارها درست انجام شود ما میتوانیم به لحاظ جنگ اقتصادی مقابل دشمن بایستیم همانگونه که در جنگ توانستیم دشمن را شکست دهیم. البته قصد جسارت به کسی را ندارم اما منظورم این است برخی مواقع اجرای برخی سیاستهای داخلی اشتباه به تولید ضربه میزند. ضمن اینکه مسئولین باید از تولیدکنندگان، مشورت بگیرند اما متاسفانه طی چند سال اخیر ندیدهام که در زمینهای از من مشورت گرفته شود.
--------------------
وحید سیفی
--------------------
انتهای پیام/ 3140/