گروه خانواده: دختر و پسر در روزهای آشنایی قبل از ازدواج و حتی تا چندین وقت بعد از ازدواج ممکن است تصور کنند که هیچوقت با یکدیگر به اختلاف نخواهند خورد. اما مگر ممکن است دو آدم غریبه تصمیم به زندگی در زیر یک سقف برای مدتی نامحدود بگیرند و در مسیر تبدیل غریبگی به آشنایی و صمیمت، هیچوقت با هم به مشکل برنخورند؟
جرقه اولین دعوا و اختلاف در زندگی مشترک معمولا یک تجربه ناخوشایند است که زوجین تلاش میکنند دیگر تکرار نشود. در حالی که در بسیاری از اوقات مبنای این اختلاف از بین نرفته است و بالاخره در یک جا و یک زمان دیگر، دوباره خودش را نشان میدهد.
جان گاتمن، روانشناس مشهور آمریکایی میگوید؛ زوجین به طور میانگین شش سال با اختلافات زناشویی خود مدارا میکنند. درحالی که یک تصمیم بهتر قبل از طی کردن این شش سال و برای اینکه در پایان این سالها یک زندگی مشترک به اختلاف جدی یا جدایی کشیده نشود، مراجعه و استفاده از نظرات مشاورین ازدواج و زناشویی و زوجدرمانگرهاست.
خوشبختانه در سالهای اخیر مراجعه به روانپزشک و روانشناس در جامعه قبح عرفی و کلیشه ناپسند بودن خود را تا حد زیادی از دست داده است. اما سوال مهم و اساسی درباره زوجین این است که چه زمانی از زندگی مشترک و با دیدن چه علائمی از اختلاف باید قبل از شروع طوفان، به زوج درمانگر مراجعه کرد؟
مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرید
حتی اگر دختر و پسر قبل از ازدواج از هم شناخت داشته باشند؛ این شناخت کامل نیست چون هنوز نقشهای همسری را در برابر هم ایفا نکردهاند. بعضی مردان و زنان با گلهمندی میگویند: « من قبل از ازدواج اصلا این رفتارها را از همسرم ندیده بودم». این موضع اصلا عجیب نیست، بلکه عجیب این است که بخواهیم در عین دادن یک نقش جدید به یک انسان، از او توقع رفتارها و کنشهای سابق را داشته باشیم.
یکی از راههایی که نگاه واقعبینانهای هم از طرف مورد ازدواج و هم از کلیت زندگی زناشویی به افراد میدهد، مشاوره قبل از ازدواج است که باید در مسیر اتفاق افتادن یک ازدواج هم از طرف دختر و پسر و هم از طرف خانوادهها جدیتر گرفته بشود.
علائمی که نشان میدهد نیاز به کمک دارید
از آنجایی که هر فرد و هر زن و شوهر خصوصیات منحصر به فرد خود را دارند، نمیتوان زمان مشخصی را برای مراجعه به مشاور و زوج درمانگر برای همه پیشنهاد داد. اما اگر این علائم را در زندگی مشترک خود مشاهده کردید، وقت آن است که از یک مشاور کمک بگیرید.
اگر مدتهاست به جز صحبت روزمره با هم حرف نمیزنید. اگر مرتب و بیدلیل دعوا میکنید. اگر فاصله قهر و آشتی شما بسیار طولانی شده است و مدتها مانند دو غریبه در یک خانه زندگی میکنید. اگر کوچکترین طرح مشکل بین شما منجر به دعوا و دلخوری میشود و به طور کلی اگر در طول روز آرامش داشتن همسر و قرار داشتن در یک زندگی مشترک را تجربه نمیکنید، زمانی است که زندگی شما در معرض خطر قرار گرفته است و نیاز به دریافت کمک از مشاور دارید.
بچهدار شدن؛ فصلی جدیدی از زندگی
ازطرف دیگر بچهدار شدن نیز یکی از مواردی است که اغلب زوجین باید برای کنار آمدن با شرایط جدید زندگی خود از مشاور کمک بگیرند. زنان در مسیر فرزندآوری ناملایمات روحی و جسمی زیادی را تجربه میکنند و مردان نیز با پدر شدن دچار احساسات و نگرانی متنقاض زیادی میشوند. حضور کودک، رابطه جنسی و عاطفی زن و شوهر را به دلیل نیاز به مراقبت مداوم از کودک، کم میکند. اختلاف بر سر نحوه تربیت نیز، از مواردی است که زن و شوهر را دچار چالش با یکدیگر میکند.
بسیاری از اختلافات زناشویی از بعد از حضور کودک در خانه شروع میشود. پس مراجعه به مشاور و زوجدرمانگر یکی از مفیدترین کارهایی است زوجین میتوانند برای زندگی مشترک خود انجام بدهند. یک رابطه زناشویی خوب،والدین بهتری را نصیب کودک میکند.
تغییرات میانسالی
برخلاف تصور عامه که معتقدند وقتی زن و شوهری چندین سال کنار هم زندگی کردند، دیگر آنقدر با چم و خم یکدیگر آشنایی دارند که کمتر به اختلاف میخورند؛ تغییرات میانسالی و ورود به سن پیری، یکی از مسیرهای زندگی است که اختلاف زوجین در آن زیاد اتفاق میافتد.
در میانسالی ممکن است مرد یا زن به یکباره از شغل خود بازنشسته بشود و در خانه بماند. خانهنشینی برای زن و مردی که چندین دهه متوالی کار کردهاند، شوک روحی بزرگی است. بیماری و از کارافتادگی، مشکلات زندگی مستقل بچهها ( به خصوص در جامعه ایرانی که با ازدواج فرزندان، رابطه با والدین قطع نمیشود)، ازدواج فرزندان کوچک خانواده که والدین به حضور آنها عادت کرده بودند، کلیشههای غلطی که بسیاری از سرگرمیها و داستن اوقات فراغتها را برای افراد میانسال ناپسند میداند و مسائلی از این دست، یک رابطه زناشویی را حتی بعد از گذشت بیشتر از سیسال زندگی بدون اختلاف، ممکن است به یکباره در معرض اختلاف قرار بدهد.
در سن میانسالی مراجعه به روانشناس تابوی فرهنگی و عرفی بیشتری دارد. اما باید همیشه به خودمان تاکید کنیم که شادی و رضایت ما از زندگی از هر تابوی عرفی مهمتر است.
گنج با ارزشی به نام گفتگو
قبل از هر چیز برای آنکه به نقطه شش سال مذکور نرسید از رابطه زناشویی خود محافظت کنید. کلید این محافظت «گفتوگو» کردن است. یکی از شکایات رایج زنان این است که همسرم با من صحبت نمیکند و دفاع مردان هم اغلب این است که حرفی برای گفتن نداریم. بعضی دیگر هم میگویند ما با هم صحبت میکنیم. مثلا همین امروز من از او پرسیدم: « غذا کی حاضر میشود؟»
صحبت کردن زن و شوهر موقعی مفید است که برای آن زمان گذاشته بشود؟ «خسته نباشید» گفتن زن به مرد یا « چای بیاور با هم بخوریم» از طرف مرد، صحبتهای روزمرهای است که اتفاقا بیشتر رابطه را به سردی و تکراری شدن میکشاند.
در زمان مشخصی که خود روی آن توافق دارید، موضوع مشخصی که اغلب میدانید محل اختلاف یا دلخوری و یا حتی موضوع مورد علاقه برای صحبت از طرف همسرتان هست را انتخاب کنید و درباره آن گفتگو کنید.
به خواستههای هم گوش بدهید. در صحبتها دنبال مقصر و یا اثبات خودتان نباشید. با هم همدلانه برخورد کنید و حتی اگر نیش و کنایه شنیدید عصبانی نشوید. این کنایه شنیدن ناشی از وقت کمی است که تا به حال برای صحبت با یکدیگر گذاشتهاید. همین گفتگوی ساده کلید حل بسیاری از اختلافات زناشویی است که حتی تصور نمیکنیم حرف زدن آنها را برطرف خواهد کرد.
انتهای پیام/