اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دیگر رسانه ها

تشکیل «ناسا»، چرخش رادیکال و غیر دموکراتیک از «شعسا» است/ در جریان اصلاح‌طلبی حالت مومیایی ایجاد شده

زمانی برای کاندیدای نیابتی فضایی وجود داشت و پژواک نوعی «تکرار می‌کنم» توانست نقش‌آفرینی جدی داشته باشد و در میان جریان اصلاح‌طلبی اجماعی برقرار کرد. ولی امروز هیچ‌کدام از این مسیرها گشوده نیست.

تشکیل «ناسا»، چرخش رادیکال و غیر دموکراتیک از «شعسا» است/ در جریان اصلاح‌طلبی حالت مومیایی ایجاد شده

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، محمدرضاتاجیک، فعال سیاسی اصلاح‌طلب،  و مشاور رئیس دولت اصلاحات با روزنامه شرق به گفت‌وگو نشسته است. مهمترین بخش‌های این مصاحبه نفصیلی در ادامه آمده است.

جریان اصلاح‌طلبی با فقدان پایگاه اجتماعی مواجه است

- وضعیت جریان اصلاح‌طلبان درست مثل داستانی است که یک افسر آلمانی در یک نمایشگاه نقاشی جلوی یک تابلو می‌ایستد، چون یک خشونت مدرن را در تابلو می‌بیند، نقاش را صدا می‌زند و می‌گوید این کار شماست؟ نقاش با متانت می‌گوید خیر کار شماست. امروز جریان اصلاح‌طلبی در مقابل نقاشی‌ای است که در نقاشی و طرح، در سبک، رنگ و قابش نقش داشته است. انگار از آن نقاشی فاصله گرفته و از قاب بیرون آمده و به تماشاگر تبدیل شده است. خیلی از رنگ‌ها و سبک را نمی‌پسندد و می‌خواهد آنها را تغییر دهد. ولی باید بداند که خودش جزئی از طرح‌واره این فضا بوده و نقاش اثر بوده است. اگر نمی‌پسندد باید فضا را تغییر دهد. باید به عنوان کنشگر فعال شود و ببیند کدام روزنه‌ها باز است، کجا می‌تواند تأثیر داشته باشد؛ حرکتی که در این فضای نقاشی، نقش دیگری گنجانده شود، سبک دیگری اعمال شود، در غیر این صورت یک نوع فرار از خود است. یعنی فرار از همان چیزی که خودش نقاشی کرده است و این مورد پذیرش نیست.

- جریان اصلاح‌طلبی باید چشمانش را بشوید و جور دیگری ببیند. باید گفتمانش دچار تحول شده و سبک نقاشی‌اش متحول شود. در غیر این صورت این نقاشی کنار گذاشته شده و نقاشی دیگری نقش می‌شود که نمی‌تواند راهگشا باشد و این همواره به نوعی فرار از خود است و اتفاقی نمی‌افتد.

- امروز جریان اصلاح‌طلبی به شکلی با یک بحران و فقدان پایگاه اجتماعی مواجه شده است، گفتمانش از طراوت برخوردار نیست، سترون و منجمد شده؛ شکل یک ایدئولوژی به خود گرفته؛ دیری است از این باغ بری نمی‌رسد، تازه‌تر از تازه‌تری نمی‌رسد. دیری است که تکرار تفاوت به تعبیر دولوز در این فضا نمی‌بینیم. در فضای کنشگری، استراتژی و کنشگری جدیدی نمی‌بینیم.

در جریان اصلاح‌طلبی حالت مومیایی ایجاد شده/ اصلاح‌طلبی را باید پشت ویترین‌های موزه گذاشت

- متأسفانه جریان اصلاح‌طلبی از طراوت و خلاقیتش خارج شده و به طور فزاینده به عرصه سیاست کلان و حکومت هل داده شده است. عده‌ای از دوستان اصلاح‌طلب علم سیاست را صرفا این فهمیده‌اند که دانش یا علم، قدرت و حکومت است و غیر از این نفهمیده‌اند. بنابراین فرضشان این است که اگر می‌خواهند کنشگری سیاسی داشته باشند، این کنشگری سیاسی صرفا در حوزه قدرت راه پیدا می‌کند. قدرت کلان و عجین با اینکه چه سهمی در دولت داشته باشید، تمام هیبت و هیکل فربه و خلاق اصلاح‌طلبی را در یک محدوده خاص به نام بازیگری در حکومت و قدرت مرسوم فشرده کرده‌اند. بنابراین آفاتش متوجه جریان اصلاح‌طلبی شده و نتوانسته‌اند در عرصه فرهنگی و مدنی حرکتی کنند، در عرصه ادبیات، گفتمانی، معرفتی زایشی داشته باشند تا بتوانند با نسل کنونی با زبان‌های متفاوت سخن بگویند.

- در جریان اصلاح‌طلبی حالت مومیایی ایجاد شده است. تاریخ ما به صورت فزاینده جلو می‌رود و متحول می‌شود، افکار و سبک زندگی و آرزوهای نسل ما عوض می‌شود، اما جریان اصلاح‌طلبی در یک جای تاریخ قفل شده است. جریان اصلاح‌طلب توان اینکه در پس و پشت این نسل بدود و اجازه ندهد دور شود را ندارد.

- جریان اصلاح‌طلبی زمانی که به حالت نظام تبدیل می‌شود و به حفظ قدرت و خودش می‌اندیشد، از تغییر بازمی‌ایستد و دیگر تغییر را برنمی‌تابد. نه تغییر گفتمانی نه تغییر نظام اندیشگی، ارزشی و هنجاری را برنمی‌تابد. دیگر نه تغییر در ساماندهی را، نه تغییر در گروه‌های مرجع و تشکیلات را برمی‌تابد. همه چیز به طور فزاینده می‌رود که مومیایی شود. این جریان من‌بعد برای موزه خوب است. باید پشت ویترین‌های موزه گذاشت.

اصلاح‌طلبی به جزئی از مشکلات جامعه تبدیل شده است

- آنچه جریان اصلاح‌طلبی دچار شده، این است که به طور فزاینده به لحاظ گفتمانی، اندیشه‌ای، کنشگری و ساماندهی تشکیلاتی سترون (بی‌حاصل) شد. زایش و خلاقیت نداشت؛ در درون خودش خشک و پژمرده و از طراوت خارج شد.

جریان اصلاح‌طلبی به‌طور فزاینده‌ای به جای اینکه به‌صورت راه برون‌رفت از مشکلات جامعه فهم شود، خودش به جزئی از مشکلات تبدیل شد، نه راه‌حل مشکلات. طبیعی است که به حاشیه کشیده شد و می‌دانیم که با یک نوع بحران سرمایه اجتماعی، مقبولیت و مشروعیت مواجه است. با یک نوع بحرانی کنشگری و حتی ساماندهی تشکیلاتی و حفظ نیروهای خودش مواجه است.

بارها عامیانه گفته‌ام که «دیگه امکان نداره با این ریش، رفت تجریش» اگر می‌خواهیم جریان اصلاح‌طلبی به مثابه آلترناتیو جدی آینده جامعه‌مان باقی بماند باید طرحی نو دراندازیم و گفتمان نویی را تدوین کنیم؛ ساماندهی تشکیلاتی جدیدی داشته باشیم؛ حتی باید عاملان و حاملان جریان اصلاح‌طلبی را تغییر دهیم و اجازه دهیم کسانی که چنبره زده و از رهگذر جریان اصلاح‌طلبان منفعت و قدرتشان را جست‌وجو می‌کنند به تعطیلات تاریخی بروند تا بتوانیم نیروهای جوان‌تر، شاداب‌تر، خلاق‌تر، باانگیزه‌تر و سالم‌تر را جایگزین کنیم. این تنها راه رهایی جریان اصلاح‌طلبی از وضعیت کنونی است.

خارج از قدرت برای اصلاح‌طلبان یک قبرستان است

جریان رسمی و اسمی اصلاحات، جریانی است که حیات و مماتش را در قدرت تعریف کرده و جزئی از بازی قدرت است و فهمش از سیاست این است که باید در قدرت حضور و سهمی از قدرت داشت. باید تلاش کنیم که این سهم بزرگ‌تر شود. تمام سیاست از دید آنها معطوف شده به اینکه چطور، چگونه و چه زمانی می‌توانیم ببریم... بیرون این بازی برای جریان رسمی و اسمی اصلاح‌طلب یک قبرستان است و حیاتش درون دریای قدرت است؛ باید به هر شکلی در این دریا بماند حتی اگر در حاشیه یا ساحل باشد.

جریان رسمی اصلاح‌طلبی با نگاه به قدرت تلاش می‌کند سهمی از قدرت داشته باشد و وارد یک بازی با حاصل‌جمع غیر صفر شود و اگر توانست تمام قدرت را از آن خودش کند و اگر نتوانست وارد بازی با حاصل‌جمع صفرشود، تقسیم امتیازات شود و اگر قرار باشد تقسیم امتیازات باشد، برای ائتلاف با جریانات دیگر پرهیز نخواهد کرد و با هر غیراصلاح‌طلبی وارد یک نوع بازی ائتلافی سیاسی خواهد شد که بتواند با پای او وارد کاخ قدرت شود و با زبان او حرفش را بزند و از مقبولیت او بهره ببرد و در بازی قدرت نقشی داشته باشد.

تشکیل ناسا یک شیفت رادیکال است/ این چرخش را مدنی و دموکراتیک نمی‌بینم

- برای دوستان احترام قائلم اما چگونگی شکل‌گیری ناسا به نظرم قابل نقد جدی است. یک شورای سیاست‌گذاری کنار گذاشته می‌شود یا به شکل دیگری جایگزین می‌شود. این جایگزینی تقریبا شیفت رادیکال است. بیشتر کسانی که در شورای سیاست‌گذاری گذاشته بودند، کنار گذاشته می‌شوند، حتی به یک بیان اداری ما‌ محترمانه تودیع نمی‌شوند؛ تودیع، معارفه صورت نمی‌گیرد. بالاخره آن افراد مدت زیادی رئیس شورای سیاست‌گذاری، قائم‌مقام، یا رئیس کمیته فلان بوده‌اند، در شرایط سخت و سنگین فعالیت کرده‌اند. می‌شد تقدیر شود، از نظر و تجربیات آنها برای انتخاب شورای بعدی نظرخواهی شود اما در یک شیوه رادیکال، دفعتا افراد کنار گذاشته می‌شوند و نه نظرشان پرسیده می‌شود و نه محترمانه تودیع می‌شوند.

- با تمام نقدهایی که به این افراد وارد است، بالاخره در جریان اصلاح‌طلبی روی کار آمدند و مورد حمایت بودند؛ اگر قضیه دموکراتیک بود حداقل برای احترام‌گذاشتن به آنها، یک چرخش دموکراتیک‌تر و مدنی‌تر را شاهد بودیم و قطعا این بهتر بود. من این چرخش را مدنی و دموکراتیک نمی‌بینم. 

- یک عده خاص را به نمایندگی تمام جریان اصلاح‌طلبی انتخاب می‌کنند و کاملا می‌دانم که بسیاری از جریانات اصلاح‌طلبی در این پروسه انتخاباتی شرکت نمی‌کنند. بسیاری از نیروهای اصلاح‌طلب در فرایند انتخاب سهمی ندارند. این نقد من به این مسئله است.

نقد دیگر اینکه کاملا معتقدم در جریان اصلاح‌طلبی با تمام احترامی که به سابقه و جریان اصلاح‌طلبی و بزرگان جریان اصلاح‌طلبی قائلم اما بارها گفته‌ام این دوستان باید یک تعطیلات تاریخی به خودشان بدهند و فضا را برای نیروهای جوان‌تر و خلاق‌تر باز کنند. دیری است دوستان بازیگر اصلی این نمایش هستند و در این صحنه نمایش، پرده، کنش جدید و اکت جدیدی نداریم. یک صحنه قابل پیش‌بینی که همه چیزش حالت کلیشه دارد. فکر نمی‌کنم با دوستانی که دیری است در صحنه نمایش بازیگر اصلی هستند، در آینده شاهد سناریو و بازیگری دیگری باشیم. همین صحنه و نمایش با فضای محافظه‌کارانه‌تر یا رادیکال‌تر ادامه خواهد داشت.

اینکه در سناریوی نمایش، نحوه نمایش و صحنه‌پردازی تغییری حاصل شود، انتظارات نسل جوان ما است اما به نظرم این اتفاق نخواهد افتاد. مگر اینکه فضا را برای نیروهای جوان‌تر، متفاوت‌تر و به‌روزتر باز کنیم و آنها بازیگری کنند. این اتفاق نیفتاده و پیش‌بینی من این است که در آینده شاهد ریزش بیشتری در جریان اصلاح‌طلبی خواهیم بود.

اکنون نعش این قربانی عزیز روی دستان ماست و در آینده نعش این قربانی عزیز زیر پاهای ما قرار خواهد گرفت. این جفا را به این جریان تاریخی که به‌صورت تاریخی، آهسته و پیوسته در قلب و احساس مردم نشسته را از نگاه مردم بیرون نیندازیم؛ ‌اجازه دهیم جریان اصلاح‌طلبی به تکانه اصلی خودش برگردد که می‌تواند این جریان را بالنده نگه دارد. اجازه ندهیم نهال اصلاح‌طلبی بخشکد.

مسیر «تکرار می‌کنم» دیگر گشوده نیست

کاندیدای نیابتی این دوره‌شان به مقبولیت کاندیدای نیابتی سال 92 هم نیست. کسانی که امروز به‌عنوان کاندیدای نیابتی مطرح می‌شوند، به‌هیچ‌وجه مقبولیتی در بین مردم ندارند و در حاشیه‌های ذهن مردم هم نمی‌گنجد که بتوانند به این اشخاص رأی دهند. فضا به لحاظ تجربه مردم از کاندیدای نیابتی بسیار منفی است. جریان اصلاح‌طلب هم واقعا هزینه سنگینی پرداخت که وارد چنین ائتلافی شد.

موضوع کاندیدای نیابتی قضیه‌ای بسیار جدی است. بسیاری از آحاد اصلاح‌طلبی حاضر نیستند چنین تجربه‌ای را تکرار کنند و به نظرشان کاندیدای مقبول نیابتی وجود ندارد. زمانی برای کاندیدای نیابتی فضایی وجود داشت و پژواک نوعی «تکرار می‌کنم» توانست نقش‌آفرینی جدی داشته باشد و در میان جریان اصلاح‌طلبی اجماعی برقرار کرد. ولی امروز هیچ‌کدام از این مسیرها گشوده نیست. راه بسیار ناهموار است و زیرش دام‌ها؛ بنابراین جریان اصلاح‌طلبی نباید چنین تجربه‌ای را تکرار کند.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول