اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

تعلیم و تربیت

ترفندهای شاد خانم معلم در آموزش آنلاین/ شیرین شدن طعم ریاضی به کمک «قارقاری»

خانم معلم می‌گوید: سعی کردم از روش‌هایی استفاده کنم که کلاس شاد باشد؛ مثلا در خانه یک عروسک کلاغ داشتم که این کلاغ را در قالب یک فیلم به بچه‌ها معرفی کردم و اسم آن را قارقاری گذاشتم که خوشبختانه بچه‌ها به خوبی با این کلاغ ارتباط برقرار کردند.

ترفندهای شاد خانم معلم در آموزش آنلاین/ شیرین شدن طعم ریاضی به کمک «قارقاری»

خبرگزاری فارس  ـ گروه تعلیم و تربیت: نیمه‌های شب، هنگامی که تمام اهل خانواده خواب هستند او مشغول جمع‌آوری و تدوین مطالبی است که باید صبح به دانش‌آموزان ارائه دهد. بیداری‌های نیمه شب نه تنها خانم معلم را خسته نکرده است بلکه عزم وی را برای تدریس و انتقال دانش به نوباوگان حاضر در کلاسش بیشتر می‌کند. او خوب می‌داند در تدریس علم و دانش، وظیفه سختی به عهده دارد به ویژه که سایه تهدید کرونا روز به روز مخوف‌تر می‌شود.

کرونا با تمام سختی‌ها و مصائبی که دارد و البته با تمام غم و دردش، موجب شد که عشق معلمان بیش از پیش جلوه کند؛ معلمانی که عاشقانه کار کردن را در این سال کرونایی به نمایش گذاشتند و از وسایل موجود در اطرافشان، امکاناتی برای تدریس ساختند.

مینا نواب یک از آن معلم‌هایی است که در سال تحصیلی کرونایی تمام تلاش خود را برای پرورش دانش آموزان خود کرده است.

* اضطراب از شروع برگزاری کلاس‌ها به شیوه مجازی

حوزه فعالیت خانم نواب منطقه دو تهران است. او در مجموع هفتاد دانش آموز را در مقطع دبستان آموزش می‌دهد، تا در آینده یادی از این معلم فداکار در ذهن‌ آنها باقی بماند.

مینا نواب معلم پایه سوم دبستان است که ۱۱ سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش را دارد؛ وی در گفت‌وگو با خبرنگار تعلیم و تربیت خبرگزاری فارس از آموزش مجازی و دست و پنجه نرم کردن خود با این روش جدید سخن گفت:

سال تحصیلی گذشته را در مرخصی زایمان بودم. امسال اولین تجربه حضور در کلاس‌های آنلاین را داشتم و سال گذشته  چون در مرخصی بودم با نحوه حضور و آموزش در فضای مجازی آشنایی نداشتم. پاییز زمانی که قرار بود کلاس‌ها شروع شود، اضطراب و استرسی در وجود خود داشتم و اینکه آیا می‌توانم کلاس‌ها را برگزار کنم؟ دانش‌آموزان متوجه نحوه آموزش می‌شوند و آیا می‌شود آنلاین مفاهیم را تفهیم کرد؟

اما بعد از گذشت زمان متوجه شدم بچه‌ها به خوبی ارتباط برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و من هم روش آموزشی را توانستم به خوبی اجرا کنم و از این خوشحالم که اولیاء، دانش‌آموزان و مدیران مدرسه نیز راضی بودند. آبان ماه بود که با مرخصی استعلاجی یکی از همکارانم به دلیل بیماری، کلاس وی را نیز به عهده من گذاشتند.

* ورود قارقاری به کلاس درس

با وجود دوری‌ها و سختی‌هایی که کرونا برای دانش‌‌آموزان ایجاد کرده است خانم معلم با هر روشی سعی می‌کند شادی کودکانه را در دل کودکان معصوم کلاس خود دوباره بیدار کند.

«من سعی کردم از روش‌هایی استفاده کنم که کلاس شاد باشد؛ مثلاً من در خانه یک عروسک کلاغ داشتم که این کلاغ را در قالب یک فیلم به بچه‌ها معرفی کردم و اسم آن را  قارقاری گذاشتم که خوشبختانه بچه‌ها به خوبی با این کلاغ ارتباط برقرار کردند.

برای علاقه‌مند کردن بچه‌ها به درس و برای اینکه بچه‌ها با عروسک‌ها بهتر می‌توانند ارتباط برقرار کنند سعی کردم از این عروسک برای آموزش استفاده کنم. صدای خودم را تغییر می‌دادم و بعضی وقت‌ها قارقاری کارهای بامزه در کلاس انجام می‌داد و همین موضوع برای بچه‌ها جذاب بود. بعضی وقت‌ها با قارقاری قهر می‌کردم، دعوا می‌کردم و با او آشتی می‌کردم.

بچه‌ها دوست داشتند و به من می‌گفتند خانم معلم برای درس‌های دیگر هم از قارقاری استفاده کن، ولی چون متأسفانه زمان‌بر بود و نمی‌شد برای همه کلاس‌ها از آن استفاده کرد فقط برای درس ریاضی و مباحثی چون کسر‌ها که فهماندن آن به بچه‌ها سخت بود از قارقاری استفاده می‌کردم».

*تشکیل گروه شادمانه‌‌ها به یاد آموزش حضوری 

دلتنگی‌های خانم معلم برای حضور دانش‌آموزان در کلاس درس او را ترغیب می‌کند به یاد آن روز‌ها، گروهی ایجاد کند که در آن دانش‌آموزان همدیگر را در شرایطی غیر از موقعیت درسی ملاقات کنند تا شاید اندکی از اندوه کسانی که هنوز دلشان برای زنگ‌های ورزش و انشاء تنگ شده است، کمتر شود.

تمام تلاش من این بود که تولید محتواهای آموزشی مربوط به خودم باشد. من از صدا و تصویر خودم برای آموزش استفاده می‌کردم تا بچه‌ها ارتباط بهتری با کلاس برقرار کنند.

من برای بچه‌ها برای اینکه مانند آموزش حضوری با همدیگر ارتباط داشته باشند گروه شادمانه‌ها را در روزهای پنجشنبه تشکیل و برگزار می‌کردم.در کلاس شادمانه کارهای هنری و ورزشی برگزار می‌شد. البته شرکت در این کلاس آزاد بود و یک روز در ماه در روزهای پنج‌شنبه برگزار می‌شد.

در این کلاس دانش‌آموزان قصه‌گویی و خاطره‌گویی می‌کردند، بچه‌ها کتاب‌های داستانی را که می‌خواندند سر کلاس به صورت خلاصه‌وار تعریف و با برگزاری این کلاس دانش‌آموزان کتاب‌های مختلف را به دوستان دیگر خود معرفی می‌کردند.

یک روز از بچه‌ها خواستم در مورد خاطرات مربوط به مدرسه زمانی که کلاس‌ها حضوری بود برایمان بگویند. یکی از بچه‌ها گفت خانم معلم وقتی که من کلاس اول بودم و شما در طرح جابر در مدرسه از فعالیت‌های دانش آموزان عکس می‌گرفتید، شما را دیده بودم و فکر می‌کرم که شما معلم خوش اخلاقی نیستید و گفت من دوست نداشتم معلم کلاس سوم من شما باشید، اما در کلاس آنلاین متوجه شدم شما معلم من هستید؛ وقتی اخلاق شما را دیدم از  حرف خودم پشیمان شدم و فهمیدم در مورد شما خیلی زود قضاوت کردم.

در این کلاس یکی از بچه‌ها به قالیبافی علاقه داشت و قالیبافی خود را در کلاس ارائه می‌داد. یکی دیگر از دانش‌آموزان که باعث تعجب من شده بود دانش‌آموزی بود که خیاطی می‌کرد و کوسن می‌دوخت و به دوستان مراحل آماده کردن آن را نشان می‌داد. هر کسی هر هنری داشت در روزهای پنجشنبه به نمایش می‌گذاشت از کاردستی‌ تا نقاشی. خودم ایده‌های نقاشی، کاردستی و تمرین‌های ورزشی را در شادمانه‌ها برای آنها ارسال می‌کردم و آنها نگاه می‌کردند و انجام می‌دادند.

*تلاش‌های فداکارانه برای تهیه محتوا و رفع دغدغه‌های آموزشی 

دلواپسی‌های مادرانه برای نظارت بر آموزش فرزند و نگهداری از ۲ کودک ۱.۵ و ۳ ساله و دختر بچه هشت ساله، باز هم از تلاش خانم معلم فداکار کم نکرد. در کلاس درس سخت‌گیری نمی‌کرد فقط انتظار همراهی دانش‌‌آموزان برای یادگیری، دغدغه‌ش بود. 

«دو نفر از دانش‌آموزان من در مورد زمان آنلاین شدن مشکل داشتند؛ چراکه خواهر و یا برادری داشتند که در آن ساعت باید از آن موبایل و تبلت استفاده می‌کردند. من به آنها سخت‌گیری نمی‌کردم ولی این قانون را برای بچه‌ها گذاشته بودم که من از نبودتان در کلاس آنلاین ناراحت می‌شوم ولی اگر قبل از آن به من خبر بدهید ایراد ندارد. به خاطر همین بچه‌ها مشکلاتشان را به من خبر می‌دادند و من از آنها می‌خواستم بعد از رفع مشکل فعالیت‌های خود را پیگیری کنند.

برای تفهیم مطالب از هر روشی استفاده و تمام وقت کار می‌کردم. سعی می‌کردم در زمانی که دختر1.5 ساله و پسر سه ساله و دختر کلاس هشتم من خواب هستند، محتوای تدریس را آماده کنم. سال گذشته که مرخصی زایمان گرفته بودم کمک زیادی به دخترم برای تکالیف مدرسه می‌کردم، اما امسال انقدر مشغله دانش‌‌آموزان را داشتم نظارت بر فعالیت‌های دخترم کم شده بود. شب‌ها که بچه‌ها می‌خوابیدند ساعت ۲ شب سراغ کارهای تدریسم می‌رفتم تا ساعت ۹ صبح که اولین کلاسم شروع می‌شد بیدار بودم و بعد از آن ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه کلاس دوم من شروع می‌شد تا ساعت یک و نیم بعد از ظهر که کلاس دوم تمام می‌شد و بعد از آن هم باید فکر محتوای روز بعد را در ذهن می‌پروراندم.

ابتدای آموزش آنلاین چون آشنایی کاملی با این روش نداشتم و روش‌های تهیه محتوا را نمی‌دانستم شرایط سختی داشتم.در گروه‌های مختلف عضو می‌شدم. از همه سؤال می‌پرسیدم اطلاعات جمع می‌کردم اما گوشی من توانایی انباشته شدن برنامه‌های کلاس را نداشت و حافظه آن پر می‌شد و مرا اذیت می‌کرد.

تا اینکه بخشنامه‌ای برای خرید قسطی موبایل به مدرسه آمد و من گوشی خریداری کردم که حافظه خوبی داشت و خیالم از گوشی همراه راحت شد. می‌توانستم محتواهای خوبی را در آن جا بدهم. راستش نیمی از درگیری بسیاری از همکاران من موبایل بود که حافظه آنها با فیلم‌های ارسالی از طرف دانش‌آموزان پر می‌شد و به همین دلیل مشکل داشتند.

در هر حال خوشحالم که معلم شدم و از اینکه می‌توانم روزهای خوبی را برای دانش‌آموزان رقم بزنم».

انتهای پیام/‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول