اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

اطلاعات جعلی و لزوم حفاظت از محیط آنلاین

بمباران بی امان ما با مطالب و گزارش هایی که پیوسته در شبکه های اجتماعی از راه می رسند، «توجه» ما را به منبعی تبدیل کرده که هر چه می گذرد کمیاب تر می شود. از طرفی با توجه به ازدیاد روزافزون فناوری های جعلیات بافی، احتمال اینکه تک تک مطالبی که با آن مواجه می شویم جعلی باشد هر روز بیشتر می شود. تحقیقات نشان می دهند که مطالب جعلی شش برابر سریع تر و بیشتر از مطالب مبتنی بر حقایق در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند.

اطلاعات جعلی و لزوم حفاظت از محیط آنلاین

خبرگزاری فارس ـ گروه غرب از نگاه غرب: «زنگ بیگ بن را از فلسطین دزدیده اند»؛ این ادعایی بود که یک زن سالخورده در ویدئویی که اخیرا دریافت کردم و بارها بازنشر شده بود، به زبان عربی مطرح می کرد.
بله، بیگ بن: همان زنگ بزرگ بالای برج ساعت نمادین کاخ وست مینیستر در لندن. این زن گفته است که انگلیسی ها در سال ۱۹۲۲بعد از تخریب برجی که در دروازه هبرون در بیت المقدس قرار داشت، این زنگ را که بالای برج نصب بوده به سرقت برده اند.
این ادعا فوری توجه مرا به خود جلب کرد. ادعایی که بسیار عجیب و غریب به نظر می رسید. چرا  کسی باید داستانی را سر هم کند که به سادگی می شود  بطلان آن را نشان داد؟ این زن با اعتماد به نفس عجیبی حرف می زد، ولی آیا خودش واقعا به حرفی که می زد اعتقاد داشت؟ و اگر این یک هیاهوی رسانه ای بود، پس چه کسی تدارکات چنین داستانی را بر عهده داشته است؟ این سئوال بود که مرا به عمق چاله خرگوش بیگ بن فرستاد.
قبل از آنکه یافته های خود از این سفر را با شما در میان بگذارم، بیایید در همین جا لحظه ای مکث کنیم، لحظه ای که خیلی ها احتمالا شانه ای بالا می اندازند و به راه خود می روند.
برای اینکه کسی حتی لحظه ای این ادعا را به ذهنش راه دهد، باید از قبل نسبت به کشمکش اعراب-اسرائیل یا تاریخ استعمار انگلیس علاقه مند باشد. و حتی در این صورت نیز  بسته به  تعلق خاطر قبلی خود، به احتمال زیاد این ادعا را درست یا جعلی تلقی خواهد کرد.
به احتمال زیاد فلسطینی ها و متحدینشان آن را به چشم مدرکی دیگر برای غارت های استعماری خواهند دید؛ مخالفانشان نیز آن را به چشم یک دروغ از سوی فلسطینیان برای جلب همدلی و برانگیختن انزجار مردم می بینند. در هیچ یک از دو حالت بینندگان این ویدئو هیچ نیازی به تحقیق بیشتر در خود احساس نخواهند کرد. در این عصر اضافه باری اطلاعات، فقط چند ثانیه طول می کشد تا صدای بینگ پیام های بعدی که از راه می رسند، توجه شما را به سمت خود جلب کنند.
من به عنوان یک روانشناس شناختی، در این باره مطالعه می کنم که مردم چگونه باورهایشان را توجیه می کنند و اعتبار منابع را مورد ارزیابی قرار می دهند. از نظر من اینجا دقیقا همان جایی است که اطلاعات دروغین موجب بیشترین لطمات می شود؛ یعنی به جای اینکه مردم را نسبت به ناحقایق مشخصی متقاعد کند، از انگیزه آنها برای تمیز گذاشتن بین واقعیت و خیال می کاهد.
بمباران بی امان ما با مطالب و گزارش هایی که پیوسته در شبکه های اجتماعی از راه می رسند، «توجه» ما را به منبعی تبدیل کرده که هر چه می گذرد کمیاب تر می شود. از طرفی با توجه به ازدیاد روزافزون فناوری های جعلیات بافی، احتمال اینکه تک تک مطالبی که با آن مواجه می شویم جعلی باشد هر روز بیشتر می شود.  تحقیقات نشان می دهند که مطالب جعلی شش برابر سریع تر و بیشتر از مطالب مبتنی بر حقایق در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند.
نتیجه نهایی چنین وضعیتی آلودگی کلیت فضای اطلاعات است. از مدت ها پیش از اختراع گوشی های هوشمند و ظهور شبکه های اجتماعی، اعتماد نسبت به نهادها و کسانی که آنها را هدایت می کردند رو به تنزل بود. فناوری های ارتباطاتی جدید در حال سرعت بخشیدن و تشدید این روندها هستند. به طور کلی هر چه می گذرد اعتماد مردم کمتر و این احتمال بیشتر می شود که نسبت به منابعی که پژواک دهنده دیدگاه های خود آنهاست، سطح اغراق شده ای از اعتماد را از خود نشان دهند.
در صورت تداوم این گرایش ها، بحث و گفتگوی مستدل و منطقی با کسانی که نظراتشان با نظرات ما تفاوت دارد نادرتر و مشکل تر خواهد شد. به این ترتیب مجموعه هایی رو به کاهش از واقعیت هایی وجود خواهد داشت که  افراد گرفتار افراط های ایدئولوژیک آماده قبول آنها خواهند بود و افراد بدبین نیز هرچه می گذرد بیشتر احساس خواهند کرد که بحث  بی فایده است، چون نمی توانند تاثیرگذار باشند.
با این حساب واقعیت ها چه وقت اهمیت پیدا می کنند؟ و چگونه می توانیم آنها را از جعلیات تشخیص دهیم؟

از درون چاله خرگوش بیگ بن
در مورد این ویدئو یک جنبه شخصی نیز برای من وجود دارد. من که در لندن به دنیا آمده ام  ۲۵ سال پیش به اسرائیل مهاجرت کردم و به اندازه کافی با لندن، بیت المقدس و ژئوپلتیک خاورمیانه آشنایی دارم که بتوانم بوی چیزی مشکوک را احساس کنم. پس انگیزه لازم را برای تحقیق در این باره به دست آوردم.
ولی اگر به خاطر تحقیقات جدید نبود، ممکن بود هیچ وسیله ای برای این کار در اختیار نداشته باشم. در یک مجموعه از مطالعات پیشتاز که اخیرا منتشر شد، روانشناس شناختی دانشگاه استنفورد سم وینبرگ و «گروه آموزش تاریخ» او نشان داده اند که چطور افراد نامناسبی در حال ارزیابی اعتبار چیزهایی هستند که ما در فضای آنلاین مطالعه می کنیم. با استثنای قابل توجه کنترل کنندگان حرفه ای واقعیت ها، همه ما در این مجموعه افرادی نامناسب هستیم: استادانی که چیزی بیش از کودکان دبستانی ندارند، ساده اندیشان دیجیتالی که هیچ کم از مهاجرین دیجیتال ندارند.
بر اساس کاری که کنترل کنندگان واقعیات به شکل متفاوتی انجام داده اند، گروه وینبرگ درس های آنلاینی را برای آموزش «مطالعه واقعی» تدوین کرده که دربرگیرنده مقایسه های سریع در میان سایت ها و منابع به جای خواندن دقیق منبع هدف است. این کار خوانندگان را قادر می سازد تا «قبل از خواندن مطالب، تعیین کنند که اطلاعات آن از کجا می آید.»
به این ترتیب برای نگاه کردن به مدخل بیگ بن یکراست به ویکی پدیا سر زدم. برعکس انکارهای برخی دانشگاهیان از خودراضی، شاید ویکی پدیا قوی ترین موتور بازنگری همتایان باشد که تاکنون درست شده است. هر چند شاید هر کسی بتواند مطالب آن را ویرایش کند و مدخل ها در مورد مسائل مناقشه برانگیز گاه نادرست باشند، اما ویکی پدیا دربردارنده نظارت و کنترل سردبیری است، از جمله  تاکید بر استنادهای دقیق برای اثبات ادعاها که آن را به اولین توقفگاه مفید برای پای گذاشتن در راه هر گونه واقعیت یابی تبدیل می کند.
در ویکی پدیا دریافتم که این زنگ در ریخته گری زنگ وایت چپل در لندن ریخته گری شده و  با شرایط خاص خود در سال ۱۸۵۸ روی کاخ وست مینیستر نصب شده است.
سپس حساب کاربری توئیتری را دنبال کردم که این ویدئو را فوروارد کرده بود. این حساب به یک سایت فکاهی طرفدار اسرائیل به نام  TheMossadILتعلق داشت که خود را به هیئت فید رسمی توئیتر از سرویس مخفی اسرائیل در آورده بود.
اما اصل ویدئو برای این صفحه نبود؛ بلکه به عنوان موضوعی خنده دار از یک حساب کاربری بازنشر شده بود. متوجه شدم که این ویدئو دارای ته نقش «تیک تاک» است؛ مهری که به طور خودکار بالا و پایین هر ویدئویی که از سایت تیک تاک دانلود شود ظاهر می شود و شامل لوگوی تیک تاک و نام کاربری پدیدآورنده ویدئوست که پدید آورنده آن را  @aliarisheq معرفی می کرد. به این ترتیب معلوم شد بعد به کجا باید مراجعه کنم.
این فید که ظاهرا یک زن جوان عرب زبان مسئول آن بود، حاوی ویدئوهایی دیگری از زن حاضر در ویدئوی بیگ بنگ  بعلاوه آگهی های تبلیغاتی زیورآلات بود.
با استفاده از کارکرد «مشاهده منبع صفحه» مرورگر گوگل کروم خود فهمیدم که این ویدئو در پاسخ به درخواستی به تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۹ بارگذاری شده است. ظاهر زنی که ادعا می کرد بیگ بن در سال ۱۹۲۲ به سرقت رفته، نشان می داد که در دهه هفتاد زندگی اش باشد. برای آنکه او شاهد زنده سرقت ادعا شده باشد، باید صد سالی عمر می داشت. پس او یک شاهد عینی نبود: چیزی که در اینجا با آن مواجه ایم یک سنت شفاهی است که نشان می دهد در بهترین حالت او یک راوی دست دوم یا دست سوم بوده.

محافظت در برابر آلوده کردن فضای آنلاین 
 منظور از تمام این حرف ها این است که مگر آنکه تمام منابع پشتیبان درج شده در مدخل بیگ بن در ویکی پدیا را یک هیاهوی ماهرانه  در ابعاد کارهای کیوانون بدانیم، در غیر این صورت ادعای این زن هیچ مبنایی در واقعیت ندارد.
 بیگ بن را از فلسطین به سرقت نبرده اند و هیچ جا در فهرست آثار فرهنگی مناقشه برانگیز نظیر مرمرهای پارتنون که از قدرت های استعماری پیشین خواسته می شود آنها را به کشورهای مبدا خود بازگردانند، نشانی از چنین ادعایی دیده نمی شود.
من با اطمینان دوباره نسبت به توانایی خودم برای تشخیص سره از ناسره و جعلیات در صورت اهمیت یافتن موضوع، از این چاله خرگوش بیرون آمدم.اما این کار ساعت ها از وقت مرا گرفت و فکر می کنم عده کمی  باشند که نتیجه تحقیق من برایشان اهمیت داشته باشد. برای من این ماجرا از سه منظر اهمیت دارد.
اول این فکر که یک نفر می تواند در هر روز خاصی هر یک از داستان هایی را که با آنها مواجه می شود انتخاب کند و بکوشد واقعیت را از خیال جدا کند، هرچه می گذرد کاری ناممکن تر می شود. این کارها هر دو انرژی زیادی می طلبند.
دوم آنکه این حرف بدان معنی نیست که باید عمل تمایز گذاشتن بین واقعیت و نظر را به عنوان کاری عجیب و جالب از یک دوران سپری شده قلمداد کرد و به سراغ آن نرفت. وقتی پای این مسئله به میان بیاید، عده کسانی که در نهایت نتوانند واقعیت را از نظر تمیز دهند خیلی کم است.
سوم آنکه شاید بزرگ ترین چالشی که اخبار جعلی به وجود می آورند، یک چالش زیست بومی باشد: یعنی چگونه باید منابع طبیعی ارزشمند- وقت و توجه ما- را در برابر آلودگی اخبار جعلی محافظت کرد.
رد کردن اخبار جعلی کاری زمانبر است. اما نادیده گرفتن آن نیز به فرسایش اعتماد می انجامد.
نویسنده: الی گاتلیب (Eli Gottlieb) پژوهشگر ارشد در دانشگاه جرج واشنگتن
منبع: https://b2n.ir/z96647

انتهای پیام/ 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول