اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  فارس

تلاش‌های یک شیردختر روستایی برای رسیدن به آرزوهایش

آمنه قاسمی، دختری روستایی است که با وجود همه ناملایمات زندگی و سختی‌هایی که تاکنون متحمل شده، دست از تلاش برای رسیدن به آرزوهایش برنداشته است.

تلاش‌های یک شیردختر روستایی برای رسیدن به آرزوهایش

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، از زمان کودکی به درس و مدرسه علاقه داشت، دوران ابتدایی خویش را در روستای ارندی مشغول به تحصیل بود، روستایی که در آن زمان از نعماتی چون آب، برق و گاز بی بهره بود، روستایی محروم با مردمانی تنگدست، در آن روستا یک مدرسه بود و آن همه کودک، به ناچار در دو شیفت بر سر کلاس حاضر می شدند.

دوران ابتدایی را با یک فانوس نفتی برای خواندن دروس و نوشتن تکالیف گذراند، فانوسی که برای بررسی گوسفندان، حضور مهمانان و دورهمی های خانوادگی نیز باید مورد استفاده قرار می گرفت، لذا بسیار پیش می آمد که این دختر روستایی مجبور به استفاده از نور هیزم می شد.

تا پایان دوره ابتدایی که در روستاها ارائه می شد، چندان تمایلی برای ادامه تحصیل دختران و پسران وجود نداشت اما زمانی که سخن از مقطع بالاتر و حضور در شهر و دیاری دیگر بود، دختران به طور معمول از ادامه تحصیل باز می ماندند، اما آمنه به هر سختی که بود، رضایت خانواده را برای رسیدن به آرزوها و علایقش جلب کرد و توانست در مقطع راهنمایی یک مدرسه شبانه روزی ادامه تحصیل دهد.

هنوز سال اول راهنمایی را به پایان نرسانده بود که خبر فوت پدرش را به وی دادند، برهمگان مبرهن است که دخترها بابایی هستند، زمین و زمانش یکی شده بود، گویی دنیا بر سر خرابش شده، بزرگترین تکیه گاهش را از دست داده بود اما با وجود تمامی سختی ها، بی پولی ها، غم از دست دادن پدر و دوری از سایر اقوام به درسش ادامه داد.

درپی فقدان پدر، دیگر امکانات و وسایلی که در مدرسه شبانه روزی در اختیارش بود، چیزهایی که در روستا گاهی آرزویشان را داشت، به چشمش نمی آمد، در آن برهه بود که کانون گرم خانواده را بیش از پیش قدر می دانست، دیگر گلایه ای از تولد در خانواده ای کم درآمد نداشت.

با همه این مشکلات و سختی ها که می تواند یک انسان سالخورده و باتجربه را از پای درآورد، جا نزد و برعکس، انگیزه ای بیش از پیش گرفت و با خود عهد کرد تا روزی به هرآنچه که باید و آرزوی خود و خانواده اش بوده برسد و در این راه دیگر چیزی به نظرش سخت و غیرممکن نمی رسید.

آمنه با تلاش بسیار و نمرات بسیار خوب توانست دیپلم خود را اخذ نماید و در کنکور قبول شده و وارد فضایی بزرگتر به نام دانشگاه شود، محیطی تازه با اقتضائات جدید. با ورود به دانشگاه خرج و مخارجش نیز بیشتر شد که برای تامین آن، در داخل و بیرون از دانشگاه کارهای پاره وقت و دانشجویی انجام می داد، گاهی نیز در خوابگاه اجناس مورد نیاز دانشجویان را می فروخت و روزگار می گذراند.

تابستانی نبود که وی به استراحت و تفریح بگذراند، در برهه و دورانی از زندگی که همسن و سالان وی درحال خوش گذرانی و عشق و تفریح بودند، خیابان ها را بالا و پایین می کردند، بهترین لباس ها را می پوشیدند، آمنه در شهرک صنعتی شیراز مشغول کار و تلاش برای ساختن آینده اش بود، غلو نیست اگر بگوییم که کار در نیمی از شرکت های شهرک صنعتی شیراز را در کارنامه دارد.

وی با شوق و ذوق از کار کردن خود تعریف می کند و خدا را برای اینکه لحظه ای بیکار نمانده، بسیار شاکر و سپاسگزار است.

کار و تلاش هیچگاه برایش عار نبوده و بسیاری از کارها را تجربه کرده است و به گفته خودش در سال ۸۵ در کارگاه تولید پوشاک در حوالی حرم مطهر شاهچراغ(ع) مشغول بود، پس از دو سال سر از یک شیرینی فروشی درآورد و در آنجا به شغل فروشندگی مشغول شد.

در ادامه در یک شرکت بستنی فعال شد و به گفته خودش پس از آن وارد شرکت لوله سبز شد، جایی که یکی از سخت ترین کارهای عمرش را آنجا تجربه کرد، کاری از هشت صبح تا هشت شب به طول می انجامید و همیشه با دست های زخمی به خانه می رفت و فشار زیادی را تحمل می کرد، درهمین حین و در کنار کار سخت در کارخانه لوله، درسش را برای ادامه تحصیل و کنکور کارشناسی ارشد می خواند، در ماه های نزدیک به کنکور از شرکت لوله خارج و در کارخانه پلاستیک سازی مشغول به کار شد، جایی که این بار تا ساعت پنج عصر بر سر کار بود تا وقت بیشتری برای مطالعه داشته باشد.

وی در گفتگو با فارس از سختی آن روزها سخن گفت: در کنکور کارشناسی ارشد سال ۱۳۹۱ با رتبه ممتاز ۶۱ قبول و راهی گرگان شدم. در آنجا نیز از هر فرصتی برای کار و کسب و درآمد استفاده می کردم اما هیچگاه کار، بر روی نمرات و اهدافم تاثیر نگذاشت و با معدل ۱۸.۵۲ توانستم مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه دولتی گرگان اخذ نمایم.

قاسمی ادامه داد: تابستان ۹۲ برای نگارش پایان نامه به طورکامل در گرگان ماندم و در این اثنا برای میوه چینی به روستاهای اطراف می رفتم، جاهایی که آنان نیز زندگی سختی داشتند و لذا تلاش می کردم تا جایی که می توانستم به کودکان روستا آموزش دهد.

پرورش قارچ دکمه ای از دیگر کارهایی بود که در دانشگاه گرگان توسط آمنه عملی شد، اتفاقی که زمینه کسب و کار برخی از دیگر دانشجویان و اهالی تعدادی از روستاهای اطراف را نیز فراهم کرده بود.

در طرح های آزمایشی رشته او، کشاورزی از مردم تنگدست روستاها بهره می گرفت تا بتوانند نانی بر سر سفره زن و بچه خود ببرند، کسانی که به گفته آمنه قاسمی هنوز بعد از گذشت چندین سال با وی در تماس بوده و جویای حال و احوالش هستند.

در ادامه سال های زندگی، وارد حیطه مشاوره پایان نامه و مقاله نویسی شد، درآمد خوبی برایش داشت اما زمان زیادی را نیز از وی می گرفت، در همین حال تدریس ریاضی را نیز انجام می داد که البته برای کودکان و نوجوانانی که بضاعت مالی چندانی نداشتند، این کلاس ها به صورت رایگان برگزار می شد.

سرانجام با وجود همه کارها و زحمات، در سال ۱۳۹۳ دوره کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه دولتی گرگان در رشته کشاورزی به پایان رساند. سپس برای یافتن شغلی به شهر و دیار خود بازگشت اما نتوانست کاری متناسب با رشته و تحصیلات خود پیدا کند و از آنجایی که ابایی از کار کردن نداشت، در یک شرکت کارتن سازی مشغول به کار شد.

 

عرصه برایش تنگ شد، پس از آن همه تلاش و سختی که کشیده بود، آن همه سالی که درس خوانده بود، کار کارگری نیز به دشواری برایش پیدا می شد.

پس از مدتی عزم خود را برای گرفتن مدرک دکترا جزم کرد و تنها با یک ماه مطالعه و درس خواندن توانست با رتبه صد وارد مقطع دکترای تخصصی شود، آن هم در رشته مورد علاقه اش، اصلاح نباتات شاخه ژنتیک بیومتری.

اکنون که این مطلب درحال نگارش است، چندسالی از شروع دوره دکترای وی می گذرد، دوره ای که زمان کم، حجم مطالب و دروس بالا و هزینه ها نیز سر به فلک کشیده است اما آمنه قصه ما قصد کوتاه آمدن و کم آوردن ندارد و در حال حاضر حدود هفت ماهی می شود که برای تامین هزینه های زندگی و تحصیل خود به فروشندگی در یک فروشگاه مشغول می باشد، موضوعی که به آن افتخار می کند. 

آمنه قاسمی رهبر جامعه، حضرت آیت الله خامنه ای را یک نعمت می داند، کسی که افراد ضعیف و محروم جامعه را هیچگاه فراموش نمی کند، انسان بزرگی که آرامبخش قلبش شده است.

وی که در دوران نوجوانی به دلیل از دست دادن پدر، تحت حمایت کمیته امداد قزاز گرفت، درخصوص کمیته امداد نیز گفت: شاید کمک های کمیته کم و اندک باشد اما همین مقدار در بزنگاه هایی نظیر زمان امتحانات، مواقعی که واقعا بی پول می شدم، زمان هایی که حتی پول رزرو غذای سلف دانشگاه را نداشتم، بسیار کمک حال بود و شاید بدون آن نمی توانستم تا به این مرحله پیش بروم.

قاسمی ادامه داد: پیش می آمد برای اینکه دوستان و هم اتاقی هایم از بی پولی و تنگ دستی من خبردار نشوند، روزه می گرفتم تا در روز فقط یک وعده نیاز به غذا داشته باشم که در میان آن روزها که گاها سخت نیز می گذشت، کمک های کمیته امداد از راه می رسید.

از دوران کودکی دوست داشتم که برای جامعه و انسان ها فردی موثر و مفید باشم، درکنار این، زحمات شبانه روزی مادرم که زندگی را با ریسندگی پیش می برد و زحمات پدر مرحومم را فراموش نمی کنم، زحماتی که سبب شد عزمی جزم و انگیزه ای فراوان برای رسیدن به موفقیت و پیروزی پیش رویم باشد.

انتهای پیام/ ن

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول