به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، چندی پیش یکی از بازیکنان غیربومی یکی از تیمهای لیگ برتری تبریز در پاسخ به این سوال که نظر شما در مورد تبریز چیست، چنین پاسخ داده بود که تبریز شهر بسیار زیبا و دوست داشتنی است اما تنها مشکل آن خیابانهایی با آسفالت افتضاح و چالههای تمام نشدنی است.
این البته موضوع جدیدی برای شهروندان تبریزی نیست و آنها به نوعی با این مشخصه منفی خیابان های سطح شهر کنار آمده اند و به عبارتی اصل تطابق پذیری با پدیدههای پیرامونی را در پیش گرفتهاند و اتفاقاً به نوعی این تهدید شهری به یک فرصت تبدیل شده است.
در این میان شاید صنوف صافکاری و مکانیک خودرو نهایت بهره را از این چاله چولههای مدیریت ساده و اولیه امور شهری میبرند و احتمالاً اگر روزی رویای تبریزی با خیابانهای دارای آسفالت استاندارد به واقعیت بپیوندد، این مشاغل بخش قابل توجهی از زمینههای کاری خود را از دست خواهند داد زیرا چه بسیار خودروهایی که به واسطه فرود و سقوط در این چالهها و یا تصادفهایی که نتیجه رد کردن زیگزاگی این قارچهای آسفالتی هستند، گذرشان به مکانیکیها و صافکاریها میافتد.
البته آنچه گفته شد بیشتر مربوط به خیابانها و معابر اصلی تبریز است و وضعیت آسفالت کوچهها و معابر فرعی که چیز قابلی برای عرض کردن ندارند و در مواردی بیشتر به شوسه راههایی میمانند که تنها به جای گرد و خاکهای ایام سفر با اسب و قاطر، امروزه با بقایای ماسه مانند سیاهی پوشیده شدهاند که هیچ شباهتی به آسفالت ندارند.
آنچه در این بین قصه جامه بدقواره خیابانهای تبریز را پرغصهتر میکند، نهضتی است که از چندی پیش و همانند بسیاری از امور و وظایف معمول مجموعه شهرداری تبریز با هیاهو و بوق و کرونای رسانهای آغاز شد و نهضت آسفالتریزی لقب گرفت تا تکلیف چالش چاله چولههای تبریز را برای همیشه یکسره کند اما به گفته اعضای شورای شهر تبریز، آسفالتهایی که قرار بود ۱۰ سال عمر کنند، به سه ماه نرسیده، عمرشان به پایان رسید و تبریز دوباره شد همان قارچ زار چاله چولههای آسفالتی.
البته در معدود مواردی هم که به نظر میرسید کار تا حدودی به درستی پیش رفته و دست کم یک مسیر چند صد متری در مناطقی مانند اتوبان پاسداران در حد فاصل کوی استانداری به سمت باغمیشه و یا ورودی باسمنج صاحب آسفالتی صاف و یکدست شدهاند، قصه همیشگی سازمانهای خدماترسان در کمین آسفالتِ تر و تازه تکرار شد و تنها چند صباحی پس از اتمام عملیاتهای چند ماهه آسفالتریزی در این مسیرها، دوباره سطح خیابانهای این مسیرها نیز مانند لحاف چهل تکه و جگر زلیخا تکه پاره و بعداً هم وصله پینه شد، وصله پینههایی که یکی کوتاه و یکی بلند است و باز رانندگان خودروهای عبوری از این مسیرها باید روی مهارت رانندگی زیگزاگی خود تمرکز کنند.
با تمام این تفاسیر باید در مقوله آسفالت خیابانها و معابر تبریز چندین و چند مؤلفه را مد نظر قرار داد، از جمله زیرسازی درست، انتخاب زمان مناسب برای عملیات آسفالتریزی و البته استفاده از مواد مناسب برای تولید آسفالت مورد نیاز که دست کم در این مورد آخر تبریز و آذربایجانشرقی به واسطه دارا بودن کارخانههای متعدد قیر و آسفالت یکی از قطبهای تولید این مواد در سطح کشور محسوب میشوند.
با جمع بندی شرح مختصری که در خصوص وضعیت آسفالت معابر سطح تبریز بیان شد، باید از متولی اصلی این حوزه یعنی شهرداری پرسید که چه می شود که با صرف هزینههای گزاف از بیتالمال و اجرای چندین و چند ماهه عملیاتهای آسفالتریزی هر ساله و معطلی شهروندان در ترافیک کلافهکننده نهضتهای آسفالتریزی در گوشه و کنار این کلانشهر اولینها، هنوز حسرت یک آسفالت حداقلی و استاندارد، آن هم نه در کوچه پس کوچهها و معابر فرعی که در خیابانها و اتوبانهای اصلی شهر بر دل شهروندانش مانده و نتیجهاش شده هزینه گزاف تصادفات و تلفات جانی و تعمیر و تعویض هر چند وقته جلوبندی خودروها به واسطه چالههای بیشمار در اولیهترین اصول مدیریت و ارائه سادهترین خدمات شهری، سوالی که یحتمل مانند بسیاری دیگر از سوالهای پرشمار از عملکرد این مجموعه در حوزههای مختلف بیجواب خواهد ماند.
انتهای پیام/60001/س