اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  رادیو و تلویزیون

میزگرد فارس| حال و هوای مشهد در «نوروز رنگی» حفظ شد/ منتقدان حسودند!/ نسل جدید با خاطرات ما آشنا نیست

کارگردان سریال «نوروز رنگی» گفت: دوست داشتم حال و هوای مشهد در این سریال باشد. معتقدم باید این اتفاق‌ها بیفتد و هر هنرمندی در شهرش اثری بسازد.

میزگرد فارس| حال و هوای مشهد در «نوروز رنگی» حفظ شد/ منتقدان حسودند!/ نسل جدید با خاطرات ما آشنا نیست

خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون، مائده سادات میرفندرسکی: شب های نوروز با سریال های کمدی بیشتر در خاطر مردم می ماند. حال می خواهد آن سریال در شبکه پنج باشد یا شبکه های دیگر. سریال «نوروز رنگی» یکی از سریال های نوروزی تلویزیون بود که بر پایه نوستالژی بنا شده بود و علی مسعودی که قبلتر نویسندگی سریال های سه در چهار، راه طولانی،‌کوچه اقاقیا، سه دونگ سه دونگ، آقا و خانم سنگی و ... را به عهده داشت، مدتی است که به سمت کارگردانی آمده است و برای دومین بار سریالی را برای تلویزیون کارگردانی کرده است.

نوروز رنگی را می توان خاطرات و یادآوری های مسعودی از کودکی خود در محله قدیمی شان در مشهد دانست. علیرضا مسعودی کارگردان و نویسنده سریال نوروز رنگی، سید محمد مهدی مرتضوی مدیر تولید، هادی عامل هاشمی (آقا ناصر)، شاهو رستمی (آقاخانی)، محمد اسلامی، ماهان عبدی، حمیدرضا حافظ شجری (جعفر)، سیمین بهفر، الهه جعفری (فرشته)، حدیثه زارعی، محمد امین سلیمی راد بازیگران این مجموعه تلویزیونی در نشستی مهمان خبرگزاری فارس، بودند. مسعودی با اینکه در قامت کارگردان ظاهر شده است اما همان آدم شوخ طبع و خنده روی «خندوانه» است که حتی در نشست خبری برای پاسخ به هر سوالی اول شوخی می کند و گروهش را می خنداند و در فواصل بین نشست استراحت های کوتاهی روی صندلی می کند و می خوابد!

 


** آقای مسعودی چطور شد که به سمت نگارش و تولید این سریال رفتید؟ سریالی که از نظر تولیدی سخت بود و دهه شصت را برای مخاطبان تداعی می کرد.

احساس کردم الان شرایط جامعه به سمتی رفته که نیازی هست تا تلنگری بزنیم. درست است ساخت یک سریال جنبه سرگرمی هم دارد اما باید هدفمند هم باشد. در کنار خنداندن دوست داشتیم حرفی هم برای گفتن داشته باشیم. الان شرایط به گونه ای شده که ما مردم با هم نامهربان تر شدیم و بدون تعارف باید بگویم ایرانی های مهربانی که قدیم ها می گفتند نیستیم. ایرانی های قدیمی آنقدر مهربان بودند که اگر برای همسایه هایشان اتفاقی می افتاد دست به دست هم می دادند تا مشکل او را حل کنند. اما الان همسایه از حال همسایه خبر ندارد. یک زمانی سالها مستاجرها در همان خانه استیجاری می ماندند و تا وقتی خانه ای برای خودشان نمی خریدند یا دلیل موجهی برای صاحب خانه نمی آوردند، او اجازه نمی داد از خانه اش بروند و اصلا معنی نداشت سالی ۵۰ درصد روی اجاره بگذارند و مسجدها خیلی فعال بودند. احساس کردم جای این موارد خالی است و دیگر وقتش بود که تلنگری به مردم بزنیم.

 

** بازخوردهای مردم چطور بود؟

ما توانستیم رسالت مان را انجام دهیم و این را در بازخوردهایم دیدم. مردمی که می گفتند سالها در خانه ای بودیم که صاحب خانه ما را جواب نمی کرد و با همسایه هایمان رابطه صمیمی داشتیم.

** و به نظر شما این تلنگر در برخورد و روابط میان مردم موثر است؟

اقتصاد رابطه مستقیمی با روابط اجتماعی دارد و تا زمانیکه اقتصاد درست نشود هرچند ما این نوستالژی ها را نشان دهیم مردم می گویند آخی یادش بخیر ولی نه تاثیر آنچنانی نمی گذارد. وقتی دولت مان تدبیری نمی اندیشد تا تورم کمتر شود و حالت دومینو دارد و وقتی یک چیزی سقوط می کند مابقی نیز به دنبال آن سقوط می کنند. در این چند ساله اخلاقیات مان خیلی سقوط کرده است. مخصوصا در این یک ساله که کرونا آمد مرگ به ما نزدیکتر کرد اما دارو احتکار می کنند. ما خیلی ترسناک شدیم و همه چیز برایمان عادی شده است.

 


** علاوه بر اینکه این سریال برای نوروز ساخته شده است اما به معرفی اقلیم و آداب و رسوم مردم مشهد نیز می پردازد. چقدر این موضوع از ابتدا برایتان مهم بود؟

خیلی زیاد. وقتی می خواهید برای قومی سریالی بسازید باید حواستان جمع باشد به مردمش بی احترامی نکرده باشید.

**امسال در نوروز دو سریال کمدی «نون خ» و «نوروز رنگی» از سیما پخش شد‌ و هرکدام بدون بهره گرفتن از چهره های شناخته شده بازیگری توانست به موفقیت برسد.

اصولا اعتقادی به این ندارم که وقتی می خواهم کاری بسازم حتما به سمت چهره ها بروم. در تئاتر آنقدر بازیگران توانایی هستند که به آنها فرصت داده نشده است. وقتی فیلم نامه خوب باشد و این اعتماد به نفس را داشته باشی که کار خوبی بسازی می توانی‌. وظیفه هر کارگردانی این است که در هر کارش چند بازیگر جدید معرفی کند. اگر دست من بود که همین دو سه بازیگر چهره ای که انتخاب کردم را هم از غیر چهره ها می آوردم.

 


** فکر می کنید الان جواب می دهد؟

بله صد در صد. اگر متن قوی و بازیگر توانا باشد بله. فکر نکنید این بازیگران را از سر کوچه آوردم و همه اینها سابقه تئاتری دارند. شاهو ۹ سال در تهران تئاتر کار می کند و خانم بهفر و ماهان عبدی و محمد اسلامی هم همینطور. حمیدرضا از سال ۸۸ تئاتر کار کرده و عامل هاشمی استاد دانشگاه تئاتر هستند و خداروشکر جواب هم گرفتیم.

** حین تصویربرداری هم به همین اندازه که در نشست شوخی می کنید، شوخ طبع بودید؟

بله.

** این موضوع باعث نمی شد ضبط طولانی تر شود؟

حال خوبی داشتیم و همین کیفیت کار را بهتر می کرد‌. استانداری در نظر داشتم و همان را رعایت می کردم و مابقی زمان را شوخی می کردم. در کار کمدی باید حال دل همه خوب باشد. قرار نیست من از موضع بالا به بچه ها نگاه کنم و همان غذایی که بچه ها می خوردند را من می خوردم و عین بچه ها بودم. اگر کارگردان با بازیگرش رفیق نباشد کار خوب در نمی آید.

** شوخی هایی که در نوروز رنگی دیدیم، چطور انتخاب شدند خاطرات خودتان در کودکی و دهه ۶۰ بود یا از اطرافیان پرسیدید و بر همان مبنا شوخی هایی را در سریال قرار دادید؟

بخشی از آن شوخی های خودم و رفیق هایم بود و بخشی را سر صحنه خلق نی کردیم و با شناختی که از بازیگران کار پیدا کرده بودم طراحی می کردم.

**این امکان برایتان وجود نداشت تا بتوانید سریال را در تهران ضبط کنید و به مشهد نروید؟

دوست داشتم حال و هوای مشهد در کار باشد. معتقدم باید این اتفاق ها بیفتد و هر هنرمندی در شهرش فیلمی بسازد.

** شما هم فکر می کنید اگر کارگردان اثر اصالتا برای همان خطه باشد درصد خطا و اعتراض های مردم کمتر است؟

مرتضوی: دوستان تلویزیون می گفتند داخلی ها را تهران و خارجی ها را مشهد بگیریم اما آقای مسعودی قبول نکرد و معتقد بود حال و هوای کار در نمی آید. شما ببینید نون خ یک و دو فضایش با نون خ ۳ متفاوت است چونکه فصل سه در تهران ضبط شده است. از همان ابتدا آقای مسعودی اصرار داشتند تمام سریال در همان مشهد تصویربرداری شود و علیرغم همه سختی ها این کار انجام شد و نتیجه اش را هم دیدیم.

** رسمی که در این سریال نشان دادید در آن زمان وجود داشته است؟

آن زمان خیلی بود و مردم مشهد در ایام نوروز خانه هایشان را برای زوار خالی می کردند و در کل شهر را برای زوار کم جمعیت می کردند.

عامل هاشمی: آن زمان هتلی نبود و ساخت و سازها الان زیاد شده است. به خاطر همین ما اصلا فکر نمی کردیم‌حتی محله های قدیمی مشهد از نظر بافتی تغییر کرده باشد.

 

** سریال شما سانسور هم شد؟

نه خداروشکر. واقعا دست مدیران درد نکند و در این سریال با اصلاحیه خیلی کم جلو رفتیم.

** جواد خواجوی یکی از بازیگران اصلی این سریال است که تا الان یک سریال دیگر هم بازی کرده است. او بیشتر به واسطه فعالیتش در اینستاگرام شناخته شد. چطور شد که شما خواجوی را انتخاب کردید؟

از جواد تئاتر دیده بودم و جوادی که در فضای مجازی فعالیت دارد را نمی شناختم و اگر ۲۰۰ میلیون فالوور هم داشت و بازیگر خوبی نبود انتخابش نمی کردم.

** در کنار پرداخت به آداب و رسوم مشهد بار اصلی سریال بر دوش نوستالژی است. چقدر می شود روی نوستالژی تمرکز داشت و یک سریال را با آن جلو برد؟

ما ۲۰ قسمت جلو بردیم. تا زمانی که یک‌ماجرا و اتفاق لوس نشود می شود آن را پیش برد..

** از زمان پخش و شبکه راضی بودید؟

بله.

 

** با شبکه صحبتی داشتید که سریال تان را در زمان و در شبکه دیگری پخش شود؟‍‍

بله از آی فیلم و تماشا و سحر قرار است پخش شود. اما بعید است از سه شبکه سراسری بازپخش شود. وگرنه که ما دوست داریم. اما اگر از سه شبکه اصلی پخش می شد بهتر دیده می شد اما میزان بیننده های ما در شبکه ۵ به قدری زیاد بود ک ه فکر می کنم اگر بخواهید امتیاز دهید ما اول می شدیم. اگر شبکه ما و نون خ را جا به جا می‌کردید ما آنها را ضربه فنی می کردیم (خنده).

** در برخی نقدها منتقدان گفتند چرا باید یک کارگردان بیاید و خاطرات بچگی اش را بسازد. جواب شما به این نقدها چیست؟

حسودن! بالاخره تمام قصه هایی که می بینیم خاطرات یک آدم است. مهم یکی بود یکی نبود است که ما داشتیم اش و حالا خاطرات من بوده یا نه مهم نیست. ما برای مردم سریال می سازیم و اگر خاطرات من شیرین و درست نبود پا نشست هایی نمی رفتیم. مهم موفق بودن کار است نه اینکه از خاطرات من بوده یا نه. الان خیلی ها سریال های خارجی را ایرانیزه می کنند و می سازند حالا اینکه من خاطرات خودم را نسازم چه کار کنم؟ 

 

**  کار جدیدی دارید؟

طرحی دادم به شبکه یک و اگر خدا بخواهد تایید شود. اغلب همکاران من را می شناسند یک سریال ۲۶ قسمتی را در دو ماه می نویسم اما اگر ایرادی بگیرند دو ماه به شش ماه تبدیل می شود.

** چقدر نویسندگی را دوست دارید و چقدر به کارگردانی علاقه مندید و اولویت تان کدام است؟

من خواب و ورزش را بیشتر دوس دارم (خنده). صادقانه بگم من ۴۹ سالمه و دوست داشتم در ۳۰ سالگی این موقعیت را به من می دادند تا کارگردانی کنم و الان می‌گویم به جوان ها میدان دهید تا حتی شده کار بد بسازند. چونکه خودشان و توانایی هایشان را در آن کار پیدا می کنند. الان آدمی با سن و سال من دیگر اشتیاق جوانی را ندارد. البته شوق دارم اما خیلی بهتر بود که در سن کمتر بزرگتری کنارم قرار می گرفت و راهنمایی ام می کرد. از همان اول دوست داشتم کارگردانی کنم و اگر سی سالگی به من میدان می دادند خیلی اتفاق بهتری برایم می افتاد. ولی خب الان هم خداروشکر راضی هستم و دوست دارم به جوان ها بها بدهیم و به آنها اعتماد کنیم.

**در کارهای بعدی تان هم به جوان ها میدان می دهید؟

من فعلا در کارهای بعدیم با همین بچه ها کار می کنم. مهران مدیری و رضا عطاران و سعید آقاخانی گروهی برای خودشان تشکیل دادند و من هم اگر بخواهم کار کنم دوست دارم همین گروه را برای خودم نگه دارم.

 ** فکر می کنید جواب می دهد؟

شاید جواب بگیریم. ان شا الله. اما در موقعیت های دیگری قرارشان می دهم.

** کار بعدی تان جدی است یا کمدی؟

تمایلم به کار کمدی است. اما دو سه طرح جدی دارم که خیلی خوب است و یکی از آنها درباره زندگی شخصی خودم است و مردم باید بدانند آنهایی که می خندند چه دردهایی دارند. آن لحظه که همه فکر می کنند آن آدم چقدر خوشبخت است بفهمند که همان لحظه چقدر فشار تحمل می کند و مجبور است در دلش نگه دارد.

** آقای عبدی شما درباره حضورتان در این سریال بفرمائید.

با آقای مسعودی چند کار داشتم و در ۱۲ سالگی در قرارگاه مسکونی بازی کردم.

 


** خودتان در دهه ۶۰ بودید؟

نه من هفتادی هستم و ۵ ماه جلوتر از ضبط با آقای مسعودی به مشهد رفتم تا لهجه مشهدی را یاد بگیرم و با حال و هوای آنجا بیشتر آشنا شوم. لهجه مشهدی را نتوانستم آنطور که مطلوب بود بیان کنم. مسئول تمرین لهجه هم داشتیم و مکان های توریستی مشهد را رفتیم. دهه ۶۰ هم خاطراتی بود که بیشتر با تخیل به آن سمت رفتیم.

** آقای اسلامی شما چطور؟

اسلامی: مشغول آهنگسازی کار کوتاهی بودم. ساعت ۲ بود که از مشهد با من تماس گرفتند و پرسیدند برای عید سریال بازی می کنی؟ من هم گفتم بله چون سه سال بود از فضای بازی فاصله گرفته بودم. وقتی رفتم دفتر قبلش عکس هایم را برایشان فرستاده بودم و همین که آقای مسعودی من را دید گفت نقش احمد است! حتی تست هم نگرفتند.

 


** شما اصالتا مشهدی هستید؟

بله اما ۱۰ سال است برای دانشگاه و تئاتر به تهران آمدم. دوبار کاندیدای جشنواره تئاتر فجر شدم و از سال ۹۳ کمتر بازی کردم و بیشتر آهنگسازی کردم.

** از حالا به بعد روی بازیگری متمرکز خواهید بود یا آهنگسازی؟

حتما بازیگری.

** آقای مرتضوی درباره تولید این سریال می فرمائید.

پیش تولید این سریال کمی طولانی شد و ما از اواخر اردیبهشت ماه پیش تولید را شروع کردیم و مهرماه کلید زدیم. به چند دلیل که یکی از آنها این بود که می خواستیم در مشهد کار کنیم و این نیازمند هماهنگی های قبلی بود. اولین نکته این بود که آقای مشهدی می خواست کار را در دهه شصت بسازد و بدون اغراق باید بگویم برای انتخاب لوکیشن همه حاشیه مشهد از جمله نقاط دست نخورده این شهر را دیدیم. در نهایت به محله پنج تن رسیدیم و یک ماه درگیر پیدا کردن لوکیشن اصلی خانه آقا صادق بودیم.

 

از طرفی آقای مسعودی می خواستند از بازیگران بومی مشهد استفاده کنند و ما تست ۱۲۰۰ نفره در مشهد زدیم و مرکز آفرینش های هنری آستان قدس گالری خود را در اختیار ما قرار داد و ما هم آن را به اتاق تست مان تبدیل کردیم. ما در این سریال هنرور نداشتیم و همه بازیگران را انتخاب کردیم. خانه آقا صادق که شما می بینید از ابتدا اینطوری نبود و ما آنجا را ساختیم. بعد از ساخت دکور سیما فیلم ایرادی از فیلم نامه گرفتند و گفتند باید فیلم نامه شما کامل باشد و ما سه قسمت پایانی را نداشتیم و نویسنده و کارگردان یک نفر بود و در ادامه تصمیم گرفتیم ۲۰ قسمت باشد. دقیقا روزی که خواستیم کلید بزنیم شرایط مشهد قرمز کرونایی شد و هتل ها دیگر پذیرای ما نبودند. آقای عبدی، سینا و چند نفر از بازیگران در حین کار به کرونا مبتلا شدند و همین ما را دو هفته عقب انداخت. کار را شروع کردیم و روزانه با ۸۰ نفر گروه تولید مشغول ضبط بودیم.

** چطور پروتکل ها را رعایت می کردید؟ اصلا امکان پذیر بود؟

تا جایی بله اما برخی اوقات نمی شد و چون دهه ۶۰ بود استفاده ار ماسک غیر ممکن بود. روزهای ابتدایی به دانشگاه علوم پزشکی مشهد رفتم و اعلام کردم که ۸۰ نفر در ۸۰ متر خانه هستیم و تهویه هم نداریم گفتند می میرین! (خنده) و بعد از آن از بچه ها تست گرفتند. به محض اینکه یکی از بچه ها کرونا می گرفت گروه نگران می شدند. نکته بعدی که کار ما را سخت تر می کرد این بود که تا به حال کاری در دهه ۶۰ در مشهد ساخته نشده بود. برخی بازیگران هم از طریق تماس تصویری انتخاب شدند.

**بازخوردها چطور بود؟

آقای رنجبران گفتند این سریال رکورد مخاطب سریال شبکه پنج را زد. ابتدای کار نگران بازخوردهای کار بودیم اما رفته رفته نگرانی مان کمتر شد.

** آقای مسعودی شما چطور؟ بازخورد جالبی در این مدت داشتید؟

خانمی تماس گرفت و گفت مشکلی در زندگیم داشتم و با دیدن سریال شما برای اولین بار خندیدم. یکی دیگر گفته بود امسال اولین عید بدون مادرم بود و سریال شما باعث شد بخندم. یا حتی زن و شوهرهایی که از نتیجه مثبت این سریال در زندگی شان می گفتند.

** آقای حافظ شجری شما در این سریال نقش جعفر را داشتید که شاید شخصیت مورد علاقه خیلی از مخاطبان باشد. درباره ورودتان به بازیگری و حضور در سریال بفرمائید.

من از سال ۸۸ تئاتر بازی می کنم و در چند جشنواره بودم. تبلیغ نوروز رنگی را در اینستاگرام دیدم و به محمد اسلامی زنگ زدم. سه سال با آقای مسعودی در تماس بودم که اگر می شود در کار شما بازی کنم. تا اینکه آقای مسعودی را دیدم و قرار شد بازی کنم. در فیلم نامه اولیه در ۶ قسمت بودم اما بنا به بازخوردها حضورم بیشتر شد.

 


** چقدر در این سریال از بداهه استفاده کردید؟

بداهه نداشتم و طبق متن های کارگردان پیش می رفتم.

** در آینده همچنان بازیگری را ادامه می دهید؟

بله و دوست دارم ژانرهای دیگر را تجربه کنم.

** آقای هاشمی شما درباره حضورتان در این سریال بفرمائید.

برای خودم حضور داشتن در مشهد خیلی دلچسب است مخصوصا به خاطر اینکه مادرم چهار سال پیش در مشهد به رحمت خدا رفتند. هر کاری که به ما سه برادر در مشهد پیشنهاد می شود فوری قبول می کنیم.

 


** چرا شما کمتر در حیطه تصویر حضور دارید؟

 تا سال ۸۸ بیشتر مدیر تولید و در پشت صحنه بودم و تئاتر کار می کردم. سریال نفس و لطفا مزاحم نشوید را بازی کردم. علی مسعودی نیز به من لطف داشت و پدر این خانواده را به من سپرد و من هم حق رفاقت را به جا آوردم.

** فکر می کنید چقدر جای خالی سریال هایی که به آداب و رسوم اقلیم های مختلف می پردازد در تلویزیون ما خالی است؟

تلویزیون حد وسط ندارد و یک زمانی همه سریال ها آپارتمانی و گاهی تاثیر پذیر از سینمای ما است. الان تلویزیون در این بخش دستش خالی است. قبل از پایتخت و نون خ هم از این دست سریال داشتیم اما طوری نبود که خانواده در قصه اش ببینیم. علاوه بر شبکه نمایش خانگی تلویزیون رقیب های دیگری هم دارد. خیلی خوب است که سریال ها به این سمت رفته و از مردم مشهد تشکر می کنم که بعد از این سریال و حتی نقش آفرینی برادرم هدایت هاشمی در سریال پایتخت و ایفای نقش مردی مشهدی، بازخوردهای خوبی داشتند.

** اما اگر کارگردان اصالتا برای همان منطقه باشد کمتر مشکلی بوجود می آید.

درست است تحقیق و نگارش خیلی مهم است و آقای مسعودی اصالتا مشهدی هستند و به همین دلیل توانستند نظر مردم آن خطه را جلب کنند..

**شما از دهه شصت مشهد خاطره ای دارید؟

همیشه دهه ۶۰ برایم یادآور کوه پیمایی و سفرهایی است که به سختی به قله می رسی و بعد از اینکه از سفر برمی گردید می گویید چقدر خوش گذشت. دهه ۶۰ را به سختی گذراندیم و در جنگ و صف های نانوایی بودیم اما الان می گوییم خوش گذشته. در آن زمان همه از حال هم خبر داشتیم اما الان همسایه هایمان را نمی شناسیم و مردم ما نامهربان شدند. با همه سختی هایی که در دهه ۶۰ داشتیم اما الان می بینیم چقدر آن زمان خوشحال بودیم. نسل جدید با این خاطرات ما آشنا نیستند. از طرفی کار کردن در زمان سال ۶۰ خیلی سخت است به این خاطر که همه چیز عوض شده است.

**آقای سلیمی راد شما نسبت خانوادگی با آقای مسعودی دارید و در کنار بازیگری دستیار کارگردان هم بودید.

در سریال سه درچهار آخر خط و نوروز رنگی بازی کردم و دستیاری را هم دوست دارم. چون دهه شصت حضور نداشتم و متولد دهه ۸۰ هستم خیلی موارد را از آن سال نمی دانستم و از بچه های گروه می پرسیدم.

 


** خانم بهفر شما در این سریال نقش خانمی کرد را ایفا می کردید. از نحوه ورودتان به این گروه بگویید.

بهفر: من هم از تئاتر کارم را شروع کردم تا اینکه سعید آقاخانی من را به آقای مسعودی معرفی کردند و کار اضافه شدم. ما بازیگران این سریال هیچکدام چهره نبودیم اما در تیتراژ و معاشرت با کارگردان اول بودیم و این انرژی مثبت و اعتماد به نفسی که به ما دادند خیلی روی نتیجه کار تاثیر  داشت. درمورد بازیگرهای تئاتر در این سریال خیلی محترمانه رفتار شد. معمولا وقتی از تئاتر وارد کارهای تصویری می شوید نوع برخوردها طور دیگری است اما در سریال نوروز رنگی ما اصلا با اینگونه برخوردها مواجه نبودیم و همه چیز درست و حرفه ای پیش می رفت و حالمان را خوب می کرد و باعث می شد درست کار کنیم.

 

مرتضوی: ما دنبال یک بازیگر کُرد می گشتیم و بنا بود قومیت های مختلفی در کار داشته باشیم که البته نظر آقای مسعودی این نبود. یک خانواده کرد در داستان داشتیم. آقای مسعودی هم دنبال چهره های بازیگری نبود.

** خانم زارعی و جعفری حال و هوای این سریال برای شما که آن دهه را تجربه نکرده بودید، خوب بود؟.

حدیثه زارعی: از سال ۹۰ دوره بازیگری دیدم. پدرم را در راه مشهد از دست دادم و دو کار در مشهد انجام دادم و حالم را خوب کرد. فضای کار خیلی صمیمانه بود همانطور که در تصویر دیده شد همانطور بود. مهربانی و انرژی که آقای مسعودی داشتند حال ما را خوب می کرد.

الهه جعفری: کارهایی که در این چند سال بازی کردم هیچکدام کمدی نبوده است. هیچوقت فکر نمی کردم به این زودی بخواهم کمدی بازی کنم. خنداندن ایرانی ها خیلی سخت تر از گریاندن شان است و این تجربه هم برای من خیلی لذت بخش بود. آقای مسعودی به من گفت شما دعوت آقا امام رضا (ع) بودید و این برای من خیلی با ارزش بود. کار قبلی ام سریال احضار بود و آنقدر کار سختی بود که وقتی مشغول بازی در  سریال نوروز رنگی شدم خستگی دو سال و نیم کار قبلی به واسطه این کار از دوشم برداشته شد. اولین تجربه کمدی ام بود و خیلی نگران بودم و از آقای مسعودی خیلی سوال می پرسیدم و کمک های ایشان به من کمک بسیاری کرد. نقشم از خودم دور بود و با مشورت کارگردان ایفایش کردم.

 

** آقای رستمی از بازی در این سریال بگویید.

شاهو رستمی: چند ماه قبل از اینکه سریال شروع شود خبری دیدم مبنی بر اینکه قرار است کاری در مشهد ساخته شود و دوست داشتم سریالی برای عید بازی کنم و فکرش را هم نمی کردم. تا اینکه یک روز از طریق دوستی به آقای مسعودی معرفی شدم.

 

مرتضوی: وقتی می خواستیم گروه را بیمه کنیم به تازگی بیمه کرونا آمده بود و گزینه بیمه زلزله هم داشتیم که گفتیم نزنیم. دقیقا بعد از آن مشهد سه بار زلزله آمد. (خنده)

** اگر نکته ای مانده بفرمائید.

شاهو رستمی: قبل از اینکه در این سریال بازی کنم قرار بود در فصل دو سریال روزگار جوانی بازی کنم و تا مرحله آخر هم نهایی شده بود اما به این دلیل که ۳۳ سالم بود نتوانستم در آن سریال باشم. خیلی حالم بد بود. پیش خودم گفتم ۱۸ سال است دارم کار می کنم به من این فرصت را بدهید تا ۳۰ سالم نشده کار کنم اما نشد. الان هم مجبورم مرد خانواده دار زن دار را بازی کنم چون هیچوقت سن خودم را بازی نکردم   فرصتش را به من ندادند. سایر دوستان الان می توانند نقش سن کمتر را ایفا کنند چون آقای مسعودی به آنها فرصت داده است. اما به من ندادند و اگر این فرصت به امثال من داده می شد آزمون و خطاها و تلاش هایمان را بیشتر می کردیم و اینطور نبود که به محض رسیدن به ۴۰ سالگی آزمون و خطا کنیم و به سرعت کنار گذاشته شویم.

 

بهفر: من هم مثل آقای رستمی هستم. ۱۲ سال است که به تهران آمدم به انگیزه کار کردن. چرا همکاران من در تئاتر همه عقده گشا هستند و مثل بچه های تصویر بی عقده و لاکچری نیستند؟ چون رنجی را تحمل می کنند بیشتر از کارهای تصویری و یک چندم آن دیده می شوند.

 

انتهای پیام/      


           

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول