به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، عباس سلیمی نمین، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر حوزه تاریخ با روزنامه شرق گفتوگو داشته است. بخشهایی از پرسش و پاسخهای رفت و برگشتی وی با خبرنگار این روزنامه در ادامه آمده است.
- به نظر شما چه همسویی یا شباهتی بین گفتمان اصولگرایی و گفتمان چپ وجود دارد؟
علیالقاعده بین همه گفتمانها یا اندیشهها ارتباطات و اشتراکاتی وجود دارد؛ حتی ما با گفتمان سرمایهداری نیز اشتراکاتی داریم و اینطور نیست که نداشته باشیم. ما در بهرسمیتشناختن سرمایهداری در بخش خصوصی با این گفتمان وجه اشتراک داریم؛ اما باید دید که وجه افتراق چقدر است؟
- فکر نمیکنید رویآوردن بخشی از جریان یا چهرههای اصولگرایی به گفتمان چپ، آنهم نه بهصورت اصیل، بلکه گزینشی، صرفا برای جذابیت آن است؟ یعنی صرفا نگاه ابزاری به گفتمان چپ.
باید مصداقی صحبت کرد.
- مصداق، صحبتهای اخیر آقای ضرغامی در ابراز علاقه به چگوارا و حتی گلسرخی و شعارهایی مانند نان، مسکن و آزادی.
نمیتوانم کلی نظر بدهم، ممکن است افرادی هم چنین انگیزههایی داشته باشند. ما قبل از انقلاب جریان چپی را داشتیم که علی را سمبل عدالت مطرح میکرد و بهصراحت احترامش را ابراز میکرد؛ یعنی همانطور که ما در اسلام عدالت را پیگیری میکنیم، برخی نیروهای چپ هم با انگیزه عدالت در این وادی قدم میگذارند، اما چون تفکرشان اومانیستی است، طبیعتا عدالت را نمیتواند محقق کند.
- سؤال را اینطور مطرح میکنم که گفتمان اصولگرایی اصلا چه نیازی دارد که امروزه و در این روزگار و زمان که چپگرایی هم دیگر آن همهگیری گذشته را ندارد، یکباره سراغ نمادهای آن برود؟
همان نیاز که شما دارید. زمانی که روزنامه شما چند سال قبل در یک مطلبی به تقدیر از جریان چپ پرداخته بود، من جوابیهای برای شما ارسال کردم. شما شاید فراموش کردهاید. با همان نیازی که شما به تقدیر و تجلیل دستودلبازانه از چریکهای فدایی پرداختید. تعریف عجیبوغریبی از چریکهای فدایی کرده بودید. همان زمان بود که چپ در برخی دانشگاهها مجدد مطرح شده بود، شما هم در این وادی گامهایی برداشتید. من جوابیه دادم که اینها (چپها) حتی در دوران مبارزه هم بههیچوجه دموکرات نبودند.
- فقط قصد داشتید به ما واکنش نشان بدهید؟ الان قصد ندارید به اصولگراها واکنش نشان بدهید؟
الان که دارم با شما گفتوگو میکنم، یعنی دارم واکنش نشان میدهم.
- ولی دارید کاملا آن را طبیعی جلوه میدهید و نقدی ندارید.
بحث آمریکای لاتین بحث دیگری است که مستقل باید بررسی شود. قطعا ما با خیزشهای آمریکای لاتین علیه ظلم شدید آمریکاییها از سالها قبل از انقلاب که ایران وارد مبارزه با سلطه شده و سابقه یک قرنی دارد، همدلی داریم. با ملتهای آمریکای لاتین احساس سمپاتی داشتیم و با کوبا و سایر نهضتهایی که در آمریکای لاتین پا گرفتهاند نیز همینطور. البته همه اینها را نمیشود مارکسیست نامید. جنبشهای رهاییبخش هستند. آیا میشود نفی کرد که در گذشته، ما برای ملتهای آمریکای لاتین که مظلومانه ایستاده بودند، احترام قائل نبودیم؟ کاسترو مورد احترام ما بود؛ چون میدانستیم آمریکا یک غول است که کسانی در برابر آن میایستند. البته من نمیدانم انگیزه آقای ضرغامی چیست، ولی شخصا خودم هم برای نهضتهای رهاییبخش در آمریکای لاتین احترامی جدی قائلم. البته در آستانه انتخابات طرح این بحثها موجب میشود که مثلا یک نگاه بازاندیشانه به فرد ایجاد شود.