به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج؛ رحمان رزمپا معاون گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص برداشتن فنس های پروژه پتروشیمی سقاوه بیان کرد: می توان گفت از آغاز تا انجام را دانشجویانی با سبقه و صبغه بسیجی و انقلابی پی گرفتند، و به تعبیری در «سپیده دم» مطالبه گری این موضوع، بیم ها بیش از امیدها بود، همچنین در «نیمروز» آن، مخاطرات (اعم از تهدید، تحقیر و احیاناً تمسخر) و خاطرات خوش، در روند و آیندی توأمان وجود داشت، و در «شامگاه» و پایان این مسئله، با جد و جهدهای مجموعه بسیج دانشجویی سابق و کنونی، همدلی و همزبانی اهالی محترم سقاوه و اهل رسانه مستقل و آزاد، عزم دستگاه قضایی، یکشبه و یکسره فنس های این دشت به غایت مطبوع و دلپذیر برچیده شد.
چه درس ها و عبرت هایی این مطالبه گری موفق برای جنبش دانشجویی داشت؟
بنظرم این نوع مطالبه گری نشان داد که می توان کاخ تنآسانی اهل زر و زور و تزویر را که بواقع لانه ماران و موران جامعه است، با تأمل در نظر و تأنی در عمل، از بنیان ویران کرد، تأمل در نظر جایی بود که دوستان ما، رفع مشکل را در حل مسئله می دیدند؛ به سخن دیگر، مدام با ارجاع به نظر کارشناسان محیط زیست، جلسات متعدد علمی، مناظره موافق و مخالف و... پیش می رفتند، و تأنی در عمل، آنجایی بود که دچار شتابزدگی و اقدام نسنجیده نمی شدند بلکه با استفاده از ظرفیت تشکلات موجود و نه ساختارشکنی، گام به گام جلو می رفتند.
این بیان به معنای ملاحظه کاری به معنای منفی آن نیست، بلکه به وقت ضرورت و به قدر ضرورت، اقدامات شورمندانه عزیزان ما در تجمعات، فشار رسانه ای و... چشمگیر و چشم گشا بود، درس دیگر این موضوع این بودکه «امکان» مبارزه با فساد هر چند با دانه درشتان را اثبات کرد، و تصور و تصویر ناامیدانه را در هم کوبید، شما ببینید، در قضیه هفت تپه بعضاً دورنمای اصلاح را ناممکن می دانند، اما دانشجویان بسیجی و عدالتخواه در قضیه پتروشیمی سقاوه عکس این موضوع را نشان دادند.
درس سوم، دیدن دست خداوند در پس این حوادث است، یکی از اهالی این روستا می گفت وقتی بیل مکانیکی داشت برای پیشبرد این پروژه کار می کرد، به یکی از آن ها گفتم شما را به این امامزاده قسم، این خاک وقف امامزاده است، دست از این اقدام بردارید، حضرت امیر (ع) می فرمایند: خداوند را به واسطه شکستن تصمیم ها (فسخ العزائم) شناختم.
آسیب های مسیر مطالبه گری را چه می دانید؟
قطعاً مسیر مطالبه گری، مسیر ناهمواری است، و کنشگران این عرصه با رویدادهای مخاطرهآمیزی مواجه اند و شمار آفات این مسیر بسیار! با این حال، گمان می کنم پنج آسیب از بقیه آسیب ها جدی ترند، اول، کنش خواهشمندانه؛ منظورم اقداماتی است که برای منافع شخصی و یا برای مدح و ثنای دیگران انجام می دهیم. در صورتی که باید «کنش بیخواهش» را در پیش گرفت، و چشمداشت شخصی نداشت و نسبت به ارزشداوری های دیگران هر چند میدانم دشوار است) بی اعتنا باشیم به تعبیر دیگر، دنبال نامجویی یا کامجویی نباشیم.
دوم، کنش بیمایه و کمجان؛ منظورم عدم اقدام و یا بدعملی در مواجهه با مشکلات و مسائل است. این هم عارضه ای است که گاهی دامنگیر افراد مطالبه گر می شود، البته در این مسیر انسان دچار زیر و زبر شدن ها و جزر و مدهای روحی می شود، اما آنچه مهم است، حفظ تعادل و ثبات علی رغم این تلاطم هاست.
سوم خیالاندیشی؛ منظورم بلندپروازی و عدم در نظر گرفتن محدودیت های عملی است، این یک واقعیت است که گوهر وجود آدمی در مقام عمل، صیقل می خورد و تیزی های آن گرفته می شود، واژه «سر خورده» واژه خوبی است برای توصیف نتیجه کار افراد خیالاندیش! چون سر ایشان به سنگ واقعیت می خورد، و نهایتاً دچار سرخوردگی می شوند.
چهارم، عاجلاندیشی؛ اقدامات عجولانه ما را به چاهِ ویل مصائب نوپدید در می اندازند، صبر و طمأنینه شرط لازم مطالبه گری است.
پنجم استیصال و سرگردانی؛ حیرت در نظر به بلاتکلیفی در عمل می انجامد، مسیر مطالبه گری باید با تحقیق همراه باشد و فرد مطالبه گر مبرهنِ به برهان، مستند به اسناد و مستشهد به شواهد و قرائن عمل کند.
در پایان اگر نکته ای دارید بگویید؟
از همه عزیزانی که در این مسیر علیرغم وزیدن بادهای مخالف، استقامت کردند، تشکر می کنیم و اجر ایشان را به خدای متعال حواله می دهیم؛ اجرکم عندالله.
احکام سنگینی و عجیبی علیه اهالی این روستا صادر شده بود، که الان ظاهراً یک چهارم تقلیل یافته و به مدت یکسال تعلیق خورده است، ما به جد از ریاست محترم دادگستری درخواست داریم، در این قضیه ورود کنند جلوی هر گونه حقکشی را بگیرند.
انتهای پیام/