اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  مسجد و هیئت

حاج عبدالله والی با خدا معامله کرد و ماندگار شد/ پزشک و معلم امروز بشاگرد، بومی‌اند

امیر والی گفت: حاج عبدالله قبل از انقلاب در خیریه ثامن‌الحجج بود و با خیرین ارتباط داشت. آنها را به بشاگرد آورد، اما به دنبال پول نبود. هدفش انسان‌سازی بود. خروجی مدارس بشاگرد، امروز روحانی، پزشک و معلم بومی منطقه است.

حاج عبدالله والی با خدا معامله کرد و ماندگار شد/ پزشک و معلم امروز بشاگرد، بومی‌اند

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت حاج عبدالله والی میزگردی در خبرگزاری فارس با موضوع بررسی ابعاد مدیریت جهادی، سبک مدیریتی و الگوی محرومیت زدایی حاج عبدالله والی در بشاگرد با حضور برادران آن مرحوم، محمود، امیر و مجید والی، سجاد هجری پژوهشگر توسعه روستایی و پیشرفت منطقه‌ای و محسن مهدیان  از اعضای گروه جهادی محبین الائمه علیهم‌السلام به همت هسته مدیریت جهادی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. فلسفه برگزاری این نشست پرداختن به بعد مدیریتی عملکرد حاج عبدالله والی در عرصه محرومیت‌زدایی بوده است.

حاج عبدالله والی، مسئول کمیته امداد امام خمینی و نماینده امام در منطقه محروم بشاگرد بود. او اواخر سال ۱۳۲۷ به دنیا آمد. او در سال ۱۳۶۱ طی مأموریتی از سوی نماینده ولی فقیه و سرپرستی کمیته امداد امام خمینی جهت فقرزدایی به بشاگرد هرمزگان رفت و در مدت ۲۳ سال در آنجا خدمات ارزنده‌ای را انجام داد. از اهم خدمات ایشان می‌توان به ساخت راه‌های ارتباطی، ساخت مساجد، مدارس و دبیرستان‌ها، ایجاد مراکز بهداشتی و درمانی، ایجاد مراکز فرهنگی و ورزشی، ساخت حوزه علمیه، آموزش و تربیت نیروهای فنی و حرفه‌ای و ... اشاره کرد. او به عنوان نماد مدیریت جهادی شناخته می‌شود و یکی از گسترش دهندگان اردوهای جهادی به حساب می‌آید که در ۸ اردیبهشت ۱۳۸۴ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. 

چرا حاج عبدالله والی در هر روستا مسجد و مدرسه می‌ساخت؟

هجری در این نشست با بیان اینکه جهاد در گذشته منحصر به قتال بود اما در آیات قرآن عمومیت جهاد مشخص شده است، اظهارداشت: مدیریت جهادی را باید اجتهادی- جهادی معرفی کنیم تا معنای کامل‌تری دهد. نام اجتهاد ما را به یاد حوزه‌های علمیه می‌اندازد در صورتی که اجتهاد به معنای مرتبه علمی است که فرد می‌تواند بر اساس مبانی، علم را تفریع کند.

 

وی با اشاره به اینکه یک مدیر باید چشم انداز داشته باشد تصریح کرد: یک مدیر باید ایده‌آل، نصب‌العین و آرمانی برای کار خود داشته باشد تا در کارها بداند که بناست به کجا برسد. این موضوع متاسفانه در میان جهادگران کمتر مورد توجه است، در حالی که مرحوم والی قطعاً نقشه‌هایی برای توسعه داشتند که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

این پژوهشگر توسعه روستایی و پیشرفت منطقه‌ای با بیان اینکه توسعه نفسی مبتنی بر دو اصل اول قوه علامه یعنی دانش و بینش و دوم قوه عماله یعنی انگیزه و اراده است گفت: معتقدم مرحوم والی در محرومیت‌زدایی در بشاگرد تمرکز را بر توسعه نفسی گذاشته بود. در هر روستای بشاگرد که بروید، شاهد خواهید بود که حاج عبدالله والی دو نهاد مسجد و مدرسه را در هر روستا تاسیس کرده است که این دو نهاد در توسعه نفسی بسیار موثر است یعنی ایشان واقف است که توسعه بدون توسعه نفسی امکان پذیر نیست.

حاج عبدالله در کارهایش همواره روحانیت را همراه خود می‌کرد

مرحوم والی در محرومیت‌زدایی در بشاگرد تمرکز را بر توسعه نفسی گذاشته بود. در هر روستای بشاگرد که بروید، شاهد خواهید بود که حاج عبدالله والی دو نهاد مسجد و مدرسه را در هر روستا تاسیس کرده است که این دو نهاد در توسعه نفسی بسیار موثر است

وی ادامه داد: بهترین نوع مداخله در هرجا برای آن که مخرب نباشد، مداخله بینش‌افزا و انگیزه‌زاست که حاج عبدالله والی با این دو نهاد این‌گونه مداخله کردند و از همان آغاز روحانیت را همراه خود کردند. روحانیت از ابتدای اسلام کارش بینش و انگیزش بوده است.

هجری گفت: رکن اصلی در خمینی شهر بشاگرد، مدرسه علمیه آن است که در آن همواره چندین طلبه خانم و طلبه آقا در حال تحصیل هستند. موفقیت این مدرسه علمیه به جایی رسیده است که طلاب از آن به قم رفتند تا دروس عالیه را بخوانند. این طلاب تعلق خاطر به بشاگرد دارند و بعد از تحصیل به منطقه باز می‌گردند. این حوزه تا جایی پیش رفته است که حوزه‌های علمیه دیگر هرمزگان اساتید خود را از این حوزه می‌گیرند و این همان توسعه نفسی است که معتقدم کار اصلی حاج عبدالله والی در این حوزه صورت گرفته است.

 

حاج‌عبدالله کار جمعی و گروهی را خوب می‌شناخت

اسماعیل احمدی مدیر جبهه جهادی منتظران خورشید نیز در این میزگرد با بیان این‌که سیره حاج عبدالله والی بسیار خاص و آموزنده است اظهار کرد: ما باید حاج عبدالله والی را از کودکی و کوچکی به فرزندان و مردم این کشور بشناسانیم و متناسب با مخاطب، اطلاعاتی به آنها ارائه کنیم. سال قبل در سفری که بشاگرد داشتم با دانش آموزان ابتدایی مواجه شدم که در بشاگرد نام حاج عبدالله والی را نمی‌شناختند. من بسیار متاثر شدم و در یادمان او در بشاگرد حضور پیدا کردم و اشعاری کودکانه سرودم که بنا دارم به کتاب تبدیل کنم تا در دبستان‌های بشاگرد توزیع شود.

وی با اشاره به اینکه در کنار تمامی کم کاری‌هایی که نسبت به حاج عبدالله والی صورت گرفته است، اخلاق تشکیلاتی او نیز کمتر مورد توجه قرار گرفته است گفت: حاج‌عبدالله کار جمعی و گروهی را خوب می‌شناخت و می‌دانست که چگونه باید تشکیلات را بنیان‌گذاری کند. او بعد از ایجاد تشکیلات به‌خوبی تقسیم کار می‌کرد و ظرفیت‌های بالقوه افراد را به بالفعل تبدیل می‌کرد.

احمدی ادامه داد: حاج عبدالله والی در فرایند مدیریتی خود با مدیریت اخلاقی و کاریزماتیک، کلام نافذ و برنده به همراه اخلاق خاص که به خوبی می‌دانست کجا باید سخت بگیرد و کجا نرم باشد کارها را پیش می‌برد.

این فعال جهادی با بیان اینکه الگوی کار حاج عبدالله والی و برادرانش در بشاگرد بی‌نظیر است گفت: آنان در تمامی حوزه ها اعم از علم، فرهنگ، ورزش و اجتماعی کار کردن و مشکلات مردم را برطرف کردند. آنها در این پازلی که برای بشاگرد چیده بودند به همه جوانب توجه کردند و ارتباط بسیار خوبی با نهادها و دستگاه‌های مختلف آن هم در دوران جنگ ایجاد کردند. در سال ۶۳ تمام امکانات کشور به حق باید در اختیار جنگ می‌بود اما حاج عبدالله والی با ارتباط‌گیری مناسب، نظر آنها را در حوزه محرومیت‌زدایی بشاگرد هم بسیج کرده بود. 

 

حاج عبدالله والی در فرایند مدیریتی خود با مدیریت اخلاقی و کاریزماتیک، کلام نافذ و برنده به همراه اخلاق خاص که به خوبی می‌دانست کجا باید سخت بگیرد و کجا نرم باشد کارها را پیش می‌برد.

وی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری می فرمایند: مدیریت و نیروی انسانی خوب معجزه می‌کند تصریح کرد: عبدالله والی کار تشکیلاتی را خوب می فهمید و دوماً راهبرد و چشم انداز مشخصی برای کار در ذهنش داشت. در بشاگرد، خمینی شهر را ایجاد کرد که یک راهبرد است و آن را مرکز کارهای خود قرار داد. مصداق‌های دیگری را نیز مثل آب‌بندها و یا کارهای عمرانی می‌توان نام برد که هر کدام نشان‌دهنده یک برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و بلند‌مدت در کارهاست.

احمدی اضافه کرد باید بررسی کنیم که چگونه حاج عبدالله والی گروه‌های جهادی را همراه خود می‌کند و گروه‌های بومی را نیز خلق می‌کرد تا در زمینه محرومیت‌زدایی در بشاگرد کار کند.

رسانه حاج عبدالله والی برای اطلاع‌رسانی و جذب چه بود؟

این فعال جهادی با بیان اینکه کار رسانه‌ای حاج عبدالله والی نیز باید مورد بررسی قرار گیرد افزود: در دورانی که حاج عبدالله کار می‌کرد تنها دو شبکه در تلویزیون و دو کانال در رادیو داشتیم اما حاج عبدالله والی با رسانه شفاهی و گروهی خود بهترین مدل را برای جذب و اطلاع رسانی انجام داد. دفترچه‌ای که او برای خیرین داشت خود یک رسانه بود. افرادی را که تربیت کرد خود یک رسانه بودند.

وی افزود: من حاج عبدالله والی را شهید می‌دانم زیرا در راه خداوند و در راه محرومیت‌زدایی و خدمت به مردم دچار امراضی شد و بر اثر آن از دنیا رفت.

هدف ما در بشاگرد تنها خدمت به مردم و کار برای خدا بود

امیر والی برادر حاج عبدالله والی نیز در این میزگرد با اشاره به اینکه حاج عبدالله اولین روزهایی که به بشاگرد رفته بود هیچ امکاناتی نداشت اظهار داشت: حاج عبدالله، حاج محمود و من هر سه در بشاگرد حضور پیدا کردیم. ما تقسیم کار کرده بودیم و هر یک نقش خود را ایفا می‌کرد اما دیدگاه ما یکی بود. همیشه دو نفر از ما در منطقه یا در میناب و یا بشاگرد حضور داشت و اگر فردی در موضوعی نظری از یکی از ما سوال می‌کرد نظرمان مشابه نظر هر دو نفر دیگر بود. برخی تصور می‌کردند که ما امور را با هم هماهنگ می‌کنیم در صورتی که تلفن، موبایل و یا برق وجود نداشت و این تنها لطف خدا بود.

وی با اشاره به اینکه هدف ما در بشاگرد تنها خدمت به مردم و کار برای خدا بود تصریح کرد: حاج محمود پیگیر کار مددجویان و امور مددکاری و من تدارکاتی بودم. حاج عبدالله نیز از خیرین بازار تهران و اصفهان دعوت می‌کرد تا در بشاگرد کمک کنند و بعد از جنگ هم اردوهای جهادی را پایه گذاری کرد.

نظر حاج عبدالله والی در خصوص اردوهای جهادی

والی ادامه داد: اردوهای جهادی از دبیرستان‌ها شروع شد و بعد به دانشگاه رسید. حاج عبدالله می‌گفت این اردوها جنبه خودسازی برای آنان دارد اول خودشان را می‌سازد بعد برمی‌گردند و اثرش را در خانواده خود می‌گذارند و استفاده‌اش را هم مردم بومی می‌برند.

حاج عبدالله می‌گفت اردوهای جهادی جنبه خودسازی برای افراد حاضر دارد اول خودشان را می‌سازد بعد برمی‌گردند و اثرش را در خانواده خود می‌گذارند و استفاده‌اش را هم مردم بومی می‌برند.

والی افزود: روستای خمینی شهر در ابتدا نام دیگری داشت و حتی یک نفر هم در آن ساکن نبود. حاج عبدالله به دنبال جایی بود تا در دل بشاگرد باشد تا کار خود را از آنجا آغاز کند، بنابراین خمینی شهر را ایجاد کرد و ساخت و ساز را در آن شروع کرد،سپس به روستاها و مناطق دیگر رفت.

هدف حاج عبدالله والی از حضور در بشاگرد

برادر حاج عبدالله والی افزود: حاج عبدالله چون قبل از انقلاب در خیریه ثامن‌الحجج مشغول بود با خیرین ارتباط داشت و بعد از انقلاب آنها را به سمت بشاگرد آورد اما به دنبال پول نبود بلکه هدف انسان سازی بود. مدارس خوبی در بشاگرد ایجاد کرد به طوری که امروز در اثر خروجی‌های آن مدارس،  روحانیون، اساتید و دبیران منطقه همه بومی هستند.

بلوغ اردوهای جهادی در چیست؟

محسن مهدیان  از اعضای گروه جهادی محبین الائمه علیهم‌السلام نیز در این میزگرد با اشاره به اینکه اولین بار که به اردوهای جهادی رفتیم، تصور این را داشتیم که همچون یک سوپرمن وارد منطقه شده‌ایم و بنا داریم نیاز مردم را برطرف کنیم اظهار داشت: این ژست و گارد ما بود که در سال ۸۰ وارد مناطق محروم شدیم اما با افرادی مواجه شدیم که ظاهراً فرد محرومی هم نبودند بلکه بسیار بزرگوار و فهمیده بودند. بنابراین تعبیر در ذهن ما شکل گرفت که محروم واقعی خود ما هستیم و باید خودسازی کنیم. در دوره دوم جهادی بنا داشتیم خودسازی کنیم و به دنبال رشد معنوی بودیم در پایان این دوره دیدیم با مردم هیچ ارتباطی برقرار نکردیم و دنبال کارهای خود بودیم و این دوره مشابه اردوی جنوب و یا سفر کربلا و مشهد برای ما شده است. در دوره سوم سراغ ارتباط با مردم رفتیم. مسجد و مدرسه ساختیم یعنی خودسازی را از طریق محرومیت‌زدایی در پیش گرفتیم بعد به این فکر کردیم آیا واقعاً کاری که ما انجام می‌دهیم نیاز منطقه است؟ بنابراین در دوره چهارم سراغ نیازسنجی منطقه رفتیم که در این دوره به یک بلوغ رسیدیم و به فکر ایجاد شناسنامه برای روستاها افتادیم تا متناسب با نیازها کار کنیم اما باز به این نتیجه رسیدیم با توجه به نیازهای فراوانی که وجود دارد، کدام نیاز مهم تر و اولویت‌دارتر است.

بشاگرد را باید بشاگردی بسازد

وی افزود: دوره پنجم جهادی‌مان را یک بلوغ کامل می‌دانم زیرا به این نتیجه رسیدیم که بررسی کنیم چه افرادی در منطقه در حال انجام کار هستند و ما فرش راه آن‌ها و تسهیل‌گر و مددرسان کار جهادی آنها شویم. جهادی‌ها باید خود را فرش راه کارهای دیگران قرار دهند و ‌این بعد از ۲۰ سال کار جهادی برای ما حاصل شد و درست به همان حرف حاج عبدالله والی رسیدیم که بشاگرد را باید بشاگردی بسازد.

طلبه‌ها موتور محرک بشاگرد هستند

مهدیان با بیان اینکه حاج عبدالله برای تحقق این کار سراغ تربیت افراد خاص رفت افزود: حاج عبدالله در منطقه هم راه ساخت و هم حوزه علمیه ساخت. به طوری که امروز بشاگرد هم پزشک، معلم، نماینده و مسئول بومی دارد اما باید بدانیم موتور محرک در بشاگرد طلبه‌ها هستند.

ویژگی کار حاج عبدالله والی و برادرانش

این فعال جهادی افزود: حاج عبدالله والی زمانی که کاری انجام می‌داد محکم، خوشگل و تمام عیار کار می‌کرد. او برای ساخت مسجد خمینی‌شهر بهترین معمار مساجد تهران و کشور یعنی لرزاده را برای معماری دعوت کرد یعنی زمانی که بنا داشت مسجدی بسازد بهترین‌ها را پای کار می‌آورد.

حاج عبدالله والی زمانی که کاری انجام می‌داد محکم، خوشگل و تمام عیار کار می‌کرد. او برای ساخت مسجد خمینی‌شهر بهترین معمار مساجد تهران و کشور یعنی لرزاده را برای معماری دعوت کرد یعنی زمانی که بنا داشت مسجدی بسازد بهترین‌ها را پای کار می‌آورد.

وی با بیان اینکه برادران والی برای نیروهای انسانی خود گزینش داشتند افزود: این گزینش‌ها امروز کار را به جایی رسانده است که هر کسی در حوزه فرهنگی کشور مشغول کار است، روزی گذرش به بشاگرد افتاده است. در خاندان والی توجه به جزئیات و کار دقیق یک سبک زندگی است و این مدلی است که براساس آن بزرگ شدند که در مدیریت شان در بشاگرد نیز همین ظرافت‌ها وجود دارد.

مهدیان با نقل خاطره‌ای از حاج محمود والی افزود: زمانی در منطقه حضور داشتیم که یک مهمانی برای بازدید از منطقه آمده بود که حاج محمود شخصاً مناطق مختلف را به او نشان می‌داد به او گلایه کردم که این کار را به ما واگذار کن تا کمتر خسته شوی اما حاج محمود گفت ما یک عمر است که این‌گونه مهمانداری می‌کنیم حال می‌خواهد حضور این فرد در منطقه آورده‌ای داشته باشد و یا نداشته باشد.

حاج عبدالله والی در کمک رسانی به محرومین به دنبال احیاگری بود

مجید والی برادر حاج عبدالله والی نیز در این میزگرد اظهار داشت: حاج عبدالله با ارتباط‌گیری با نیروها و اثرگذاری بر آن‌ها کارها را انجام می‌داد و ظرفیت‌های آن‌ها را به فعل تبدیل می‌کرد و این رمز موفقیت او بود.


مجید والی اولین نفر از سمت راست

 

در ماه‌های آخر عمرش از او سوال کردم فکر می‌کنی کسی توجه دارد که تو داری چه کاری انجام می‌دهی؟ تصور نمی‌کنی بس است و به قله رسیده ای؟ او گفت تفاوت نگاه من با تو اینجاست که من برای دیگران کار نمی‌کنم بلکه با خدا معامله کردم و برای او کار می کنم.

وی افزود: حاج عبدالله والی در کمک رسانی به محرومین به دنبال احیاگری بود. زمانی که وارد بشاگرد شد هیچ امکاناتی وجود نداشت و باید می‌جنگید. برای این جهاد مجبور به هجرت بود بنابراین بهای آن را پرداخت و از وابستگی به مقام، شهرت و وابستگی‌هایش دل کند و به سراغ آن منطقه رفت.

حاج عبدالله والی با خدا معامله کرده بود

والی گفت: سال ۶۶ به منطقه بشاگرد رفتم و حس کردم که حاج عبدالله دارد بیراهه می رود. به او گفتم تصور می‌کنم در شوره‌زار حرکت می‌کنی. من از نگاه فنی و تجربه خودم حرف زدم اما او گفت من با خدا معامله کردم، حرکت می‌کنم و تکلیفم را انجام می‌دهم.

برادر حاج عبدالله والی تصریح کرد: او به عنوان یک رئیس‌جمهور در بشاگرد کار کرد و تمام وزارتخانه‌ها را به آنجا گره زد و توانست بشاگرد را احیا کند و انسان سازی داشته باشد. در بشاگرد گداپروری نکرد بلکه رشد و ارتقا در مردم ایجاد کرد.

چرا حاج عبدالله والی در یادها ماندگار شد؟

وی با اشاره به اینکه با احیای بشاگرد حاجی هم احیا شد تصریح کرد: در ماه‌های آخر عمرش از او سوال کردم فکر می‌کنی کسی توجه دارد که تو داری چه کاری انجام می‌دهی؟ تصور نمی‌کنی بس است و به قله رسیده ای؟ او گفت تفاوت نگاه من با تو اینجاست که من برای دیگران کار نمی‌کنم بلکه با خدا معامله کردم و برای او کار می کنم. برای همین هم حاج‌عبدالله باقی ماند و مانند شهید قاسم سلیمانی خواهد درخشید و از یادها نخواهد رفت.

خاطره جالب برادر مرحوم حاج عبدالله والی از دوران بعد از فوتش

محمود والی برادر حاج عبدالله والی نیز در این میزگرد اظهار داشت: حاج عبدالله به کارش ایمان داشت و رمز موفقیتش نیز همین ایمان بود. او هدفش مشخص بود و برای رسیدن به آن ابزار و یارهای خوبی نیز در اختیار داشت.

وی با اشاره به اینکه بخشی از مدیریت ذاتی و بخشی اکتسابی است تصریح کرد: در محله هم همواره اگر کاری می‌خواست انجام شود تیم فوتبال و یا هیأتی راه‌اندازی شود، همواره حاج عبدالله مدیر بود. ما در خانواده زندگی می‌کردیم که همه عاشق خدمت‌رسانی بودند. حاج عبدالله برای کار در بشاگرد هم افرادی را همراه خود می‌برد که عاشق کار بودند.

حاج عبدالله دنبال شهرت نبود 

والی گفت: حاج عبدالله دنبال شهرت نبود زیرا به او پیشنهاد استانداری دادند و یا معاونت کمیته امداد را به او پیشنهاد دادند اما نپذیرفت زیرا دنبال شهرت، پست و مقام نبود. اگر امروز عزتی هم به دست آورده است به خاطر خلوصی بود که در کارها داشت.

وی در پاسخ به این سوال که حضور و کار جهادی در منطقه بشاگرد با مخالفت خانواده‌ها و زن و فرزند همراه نمی‌شد گفت: اولی بار که به منطقه بشاگرد رفتیم، خانواده‌های ما سخت‌شان بود. حاج عبدالله و من همسرمان را به بشاگرد بردیم زمانی که آنها دعاهای مردم را دیدن به آرامش رسیدند و به این دوری راضی شدند.

والی گفت: مردم بشاگرد بسیار مهمان‌نواز هستند و اگر این محبت نبود در آنجا دوام نمی‌آوردیم گفت: حاج عبدالله به هدف خود رسید البته که در میانه راه اجل مهلتش نداد اما کار او ادامه پیدا کرده است.

این فعالیت جهادی با اشاره به اینکه تمام کارهای صورت گرفته در بشاگرد با کمک مردم و خیرین و بر اساس اعتمادی که حاج عبدالله داشتن صورت گرفته است گفت: حاج عبدالله زمانی که جرقه اردوهای جهادی را زد ابتدا افرادی از دبیرستان مفید آمدند و سپس دانشجویان در منطقه با افکار جدید خود حضور پیدا کردند. من در ابتدا حاج عبدالله می‌گفتم این ها خردسال هستند و توان بلند کردن سنگ و آجر ندارند اما حاج عبدالله می‌گفت این اردو برای آنها حکم خودسازی را دارد.

اگر به دولت‌ها بود و شاگرد همان مدل قبل باقی می‌ماند

والی با بیان اینکه اگر به دولت‌ها بود و شاگرد همان مدل قبل باقی می‌ماند تصریح کرد: بشاگرد از لحاظ امکانات زیر صفر بود اما امروز به جایی رسیده است که دکتر، معلم، استاد دانشگاه و مسئولین آن همگی بومی و تربیت شده همان بشاگرد هستند.

وی در پایان با نقل خاطره‌ای از بعد دوران فوت حاج عبدالله والی تصریح کرد: من بعد از درگذشت او توان ادامه کار در بشاگرد را نداشتم زیرا همواره با او از دوران کودکی بودم و بدون او برایم سخت بود. روز دوم بعد از گذشتش آقای نیری رئیس کمیته امداد به منزل ما آمده بود تا پیگیر ادامه کار در بشاگرد باشد که به او اعلام کردیم، ما خسته شدیم و بدون حاج عبدالله کار نخواهیم کرد آقای نیری اعلام کرد ۶ ماه زمان دهید تا افرادی را جایگزین کنم و به او اعلام کردیم که در این مدت کمک مردمی قبول نخواهیم کرد و کاری را هم شروع نمی‌کنیم. در این زمان بود که یک شب خواب دیدم حاج عبدالله با گرزی دنبالم می‌کند و من از دست او فرار می‌کنم. او به من خطاب می‌کرد بیا تنبلی نکن و من می‌گفتم خسته شدم. این خواب را برای کسی تعریف نکردم تا اینکه مجدداً خواب دیدم در بشاگرد و مهمان‌سرای آنجا در حال سخنرانی برای مردم هستم که یکباره حاج عبدالله وارد جلسه شد به سراغ او رفتیم در حالی که می‌دانستیم و از دنیا رفته است از او سوال کردیم مگر فوت نکرده‌ای؟ گفت نه خدا به من فرصتی داده است تا برگردم و در بشاگرد کار کنم. این خواب را زمانی که برای افراد متخصص در امر تعبیر تعریف کردم، گفتند به بشاگرد بروید و همان یاران سابق را جمع کنید و دوباره سراغ خیرین بروید و برای خدمت به مردم کار کنید.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول