به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، شک و تردیدی وجود ندارد که هر چه از خامفروشی منابع هیدروکربوری به سمت احداث پتروپالایشگاهها و پتروشیمیها و سپس توسعه صنایع تکمیلی حرکت کنیم، میزان ایجاد ارزش افزوده و اشتغالزایی و تحریمگریزی به ازای هر گامی که برداشته میشود به طور قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
در این بین گام اول برای حرکت به سمت انتهای زنجیره ارزش در صنعت نفت، رهایی از خامفروشی نفت با احداث پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها است. اگر وزارت نفت از سالهای گذشته برای احداث این واحدها برنامهریزی میکرد، شاید هماکنون دیگر سخنی از تحریمهای نفتی آمریکا نبود، زیرا با توسعه پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها و تولید فرآوردههای نفتی این امکان وجود داشت که به جای نفت خام، فرآوردههای نفتی باارزش را در شبکه مویرگی بازارهای منطقهای به راحتی به فروش برسانیم، بدون اینکه آمریکا توانایی رهگیری و تحریمپذیری محمولههای فرآورده ایران را داشته باشد. بدین صورت تحریمهای نفتی کاملا بیاثر میشد و از کارآیی میافتاد.
در این بین اما چند مسئله جدی وجود دارد که محل ابهام است. اینکه آیا توان فنی و تخصصی لازم در کشور برای احداث پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها وجود دارد که با اتکای به آنها بتوان تحریم نفتی را بیاثر کرد؟ آیا لایسنس احداث پتروپالایشگاهها و تجهیزات لازم قابل تامین و تولید در کشور است؟ با توجه به بالا بودن هزینه احداث یک پتروپالایشگاه چه ظرفیتهایی برای تامین مالی این طرحها وجود دارد؟
در این راستا برای پاسخ به پرسشهای ذکر شده با عماد رفیعی کارشناس نفت و انرژی و از معماران قانون «حمایت از توسعه صنایع پاییندستی نفت و میعانات گازی با استفاده از سرمایههای مردمی» به گفتگو نشستیم.
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
*غفلت از توسعه پتروپالایشگاهها سالانه 30 میلیارد دلار عدمالنفع در پی دارد
فارس: سوال اول را کلی از خدمتتان میپرسم، پالایشگاهسازی و پتروپالایشگاهسازی از چه جهاتی برای ایران اهمیت دارد؟
رفیعی: در حال حاضر ظرفیت تولید نفت خام و میعانات گازی در ایران روزانه 4.7 میلیون بشکه است که از این میزان، 2.1 میلیون بشکه در داخل کشور در پالایشگاههای موجود فرآورش میشود و روزانه 2.6 میلیون بشکه نیز ظرفیت صادراتی برای ایران وجود دارد.
بعد از اعمال تحریمها، صادرات نفت ایران به ارقامی زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت و در این دو سال تحریمی میتوان گفت که میانگین صادرات نفت ما رقمی حدود 900 هزار بشکه در روز بوده است. یعنی ما در این سالها درآمدی معادل صادرات روزانه 1.7 میلیون بشکه را از دست دادهایم.
اگر این 1.7 میلیون بشکه را ضرب در 365 روز کنید و سپس این رقم را در میانگین قیمت هر بشکه نفت (48 دلار بر بشکه) ضرب کنید، عددی معادل 30 میلیارد دلار در هر سال محاسبه میشود. یعنی دولت در دوران تحریم سالانه معادل 30 میلیارد دلار درآمد نفتی خود را به دلیل نداشتن ظرفیت پالایشی و پتروپالایشی از دست داده است.
ظرفیت پالایشی هر کشور به عنوان یکی از شاخصهای قدرتمندی و مقاوم بودن اقتصاد آن کشور در نظر گرفته میشود. لذا از سال 2000 تاکنون کشورهای آمریکا، چین و عربستان به شدت بر افزایش ظرفیت پالایشی خود متمرکز بودهاند. برای مثال چین در دو دهه اخیر ظرفیت پالایشی خود را سه برابر کرده است.
عربستان نیز در 20 سال اخیر ظرفیت پالایشی خود را دو برابر کرده است و در کنار این موضوع برای خرید ظرفیت پالایشی سایر کشورها نیز اقدام کرده است. مثلا عربستان بیش از 50 درصد از سهام بزرگترین پالایشگاه آمریکا با نام پورت آرتور را به عنوان سهام مدیریتی خریداری کرده است. همچنین سهام برخی پالایشگاههای شرق آسیا را خریداری کرده است و در این کشورها نیز قرارداد 30 ساله تامین خوراک برای پالایشگاههای خریداری شده منعقد کرده است.
در سالهای ابتدایی انقلاب، ایران نیز از این روش عربستان برای خرید سهام سایر پالایشگاههای دنیا استفاده کرده است. مثلا ایران بخشی از سهام پالایشگاه اولسان کرهجنوبی، پالایشگاه مدرس هند (مربوط به هلدینگ اسار) را خریداری کرده بود. حتی سهام برخی پالایشگاههای جنوب شرق اروپا مثلا در یونان را خریداری کرده بودیم. اما بعدها این سهامها به دلایل مختلف از جمله افزایش سرمایه از بین رفتند و در حال حاضر ایران هیچ سهام مدیریتی در پالایشگاههای خارجی ندارد. اکثر این شرکت ها قصد افزایش سرمایه از طریق آورده نقدی سهامداران برای اجرای پروژه های آپگریدینگ یا توسعه ظرفیت را داشتند ولی ایران به عنوان یکی از سهامداران در شرایط جنگ تحمیلی یا اقتصادی قرار داشت و امکان تامین مالی نداشت و به همین دلیل سهام ایران کاهش یافت.
تا اینکه تحریمهای یک دهه اخیر اتفاق افتاد و حالا دیگر به نظر می رسد که خرید سهام پالایشگاههای خارجی برای ما نه به صلاح باشد و نه امکانپذیر؛ بنابراین بهترین گزینه برای ما تبدیل نفتخام به زنجیره مواد با ارزش در داخل کشور است که با نگاه آینده به بازار جهانی 2050 باید تا حد امکان از نوع سوخت نباشد و از نوع مواد پتروشیمیایی باشد.
*مزایای سهگانه تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی
فارس: تبدیل نفت خام و میعانات گازی به فرآوردههای نفتی چه مزایایی را به همراه دارد؟
رفیعی: اشاره کردم که با توجه به شرایط تحریمی ایران، شاخص ظرفیت پالایشی برای ایران نسبت به عربستان شاخص با اهمیتتری است و لازم بود ایران از همان 20-30 سال گذشته برای توسعه پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها برنامهریزی کرده و اقدامات موثری را در دستور کار قرار میداد. توسعه پتروپالایشگاهها سه مزیت عمده برای ایران به همراه دارد:
1- تبدیل نفت خام به فرآوردههای نفتی و پتروشیمیایی برای کشور ارزش افزوده ایجاد میکند. از طرفی نوسانات قیمتی فرآوردهها نسبت به نفت خام در بازار جهانی بسیار کمتر است. مثلا در شرایط کرونا قیمت نفت خام یک سوم شد، ولی قیمت بسیاری از فرآوردههای شیمیایی و پتروشیمیایی حتی در شرایط کرونا نیز افزایش داشت.
برای مثال در شرایط کرونا قیمت محصولات پت و بستهبندیهای یکبار مصرف، قیمت انواع اتانول، ایزوپروپیل الکل، تمام محصولات بهداشتی که از محصولات پتروشیمی و نفتی تولید میشوند افزایش یافت. اگر از سالهای گذشته برای توسعه پتروپالایشگاهها اقدام میکردیم میتوانستیم، حتی در شرایط شیوع کرونا هم از درآمدهای بیشتری برخوردار شویم، ولی خب چون این کار را نکردیم، همین درآمد نفتی اندک خود را هم در شرایط کرونا از دست دادیم.
2- مزیت دوم توسعه پتروپالایشگاهها ایجاد اشتغال است. احداث یک پتروپالایشگاه با ظرفیت 300 هزار بشکه در روز در طول دوره ساخت برای حدود 40 هزار نفر اشتغالزایی مستقیم ایجاد میکند. بعد از بهرهبرداری پتروپالایشگاه نیز در صورتی که ذیل این واحد، صنایع پاییندستی و پارکهای شیمیایی و زنجیره ارزش شکل بگیرد، باز همین 40 هزار شغل حفظ خواهد شد.
3- مزیت سوم پتروپالایشگاهها مربوط به مقاومسازی اقتصاد و بیاثر کردن تحریمهای نفتی است. طی دو سال اخیر، صادرات نفت خام ایران به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرده است، اما صادرات فرآوردههای پالایشی در شرایط تحریمی رشد چشمگیری داشته و به اوج رسیده است، به طوریکه در سال 99 بنزین جایگاه نخست کالای صادراتی غیرنفتی در کشور را کسب کرده است و حدود 3 میلیارد دلار برای کشور ارزآوری داشته است.
تحریمپذیری صادرات نفت و تحریمگریزی صادرات فرآوردههای نفتی و پتروشیمیایی به این علت است که بازار نفت در دنیا یک بازار محدود و شناخته شدهای است. از حدود 650 پالایشگاهی که در دنیا ساخته شده است، تنها حدود 40 پالایشگاه میتوانند بر مبنای نفت خام ایران کار کنند و مشتریهای اصیل و سنتی نفت ایران هستند. در نتیجه به محض اینکه ما تحریم شویم آمریکا به راحتی تراکنش این 40 شرکت پالایشی را تحت کنترل و رصد قرار میدهد و مانع از فروش نفت ایران میشود.
شما نمیتوانید نفت خام را غیر از پالایشگاهها در هیچ صنعت یا بخش حمل و نقلی استفاده کنید. نفت خام در هیچ کوره صنعتی نمیسوزد. در هیچ کشتی یا خودرو یا نیروگاه برقی به صورت مستقیم قابل استفاده نیست، مگر اینکه آن را در پالایشگاه تبدیل به فرآورده نفتی کنید. در نتیجه با تبدیل نفت به فرآورده، بازار فروش از 40 شرکت به هزاران شرکت افزایش مییابد که این شرکتها نه شناخته شده هستند و نه آمریکا میتواند تک تک آنها را رصد و شناسایی کند. لذا صادرات فرآوردههای نفتی تحریمگریز است.
در تحریمهای سال 90-91 که میعانات گازی ایران تحریم شده بود، امکان صادرات آن وجود نداشت. از طرفی مخازن کشور نیز پر شده بود. در نتیجه دولت مجبور شد حتی در خط لوله 380 کیلومتری انتقال میعانات گازی از عسلویه به بندرعباس که برای پالایشگاه ستاره خلیج فارس احداث شده بود، میعانات گازی تزریق کند و از این خط لوله به عنوان مخزن ذخیرهسازی استفاده کند.؛ این در حالی بود که پالایشگاه ستاره هنوز تکمیل نشده و تنها خط لولهاش آماده بود.
چرا مجبور به این کار شدیم؟ چون میعانات گازی به راحتی تحریمپذیرند و امکان صادرات آنها وجود نداشت. از طرفی پالایشگاهی نیز برای تبدیل میعانات به فرآورده نفتی احداث نکرده بودیم. از طرفی دیگر امکان توقف تولید میعانات گازی نیز وجود نداشت، زیرا این ماده از میادین گازی پارس جنوبی تولید میشود و اگر در چاه را ببندیم در رقابت با قطر برای تولید گاز عقب میافتیم. همچنین با توقف تولید گاز در تامین نیاز مردم و صنایع به گازطبیعی و انجام تعهدات صادراتی دچار مشکل میشدیم.
*لزوم گذر از نگاه سنتی پالایشگاهسازی به احداث واحدهای پتروپالایشی
فارس: با توجه به مزایای پالایشگاه و پتروپالایشگاه چرا از سالهای گذشته برای احداث این واحدها اقدام نکردیم؟ و اینکه بین پالایشگاه و پتروپالایشگاه ساخت کدامیک از واحدها در اولویت بالاتری است؟
رفیعی: در دو سال گذشته ما سالانه 30 میلیارد دلار به دلیل عدم توسعه واحدهای پتروپالایشی ضرر کردیم که در دو سالی که تحریمها اعمال شده است، این رقم در مجموع 60 میلیارد دلار است. نکته جالب توجه اینکه کل سرمایهای که برای احداث پتروپالایشگاه با ظرفیت صادراتی ایران نیاز است، حدود همین 60 میلیارد دلار است. متاسفانه در دو دهه اخیر جریانی در وزارت نفت معتقد بود که پالایشگاهسازی سودده نیست و همین تفکر باعث شد که در هنگام تحریم دستان صنعت نفت کشور بسته شود.
همین الان هم دیر نشده است که نهضت توسعه پتروپالایشگاهها در ایران شروع شود. به گزارش موسسات معتبر انرژی دنیا، ایران بزرگترین دارنده منابع هیدروکربوری دنیاست. بانک جهانی نیز اخیرا در گزارشی درباره «ثروت در حال تغییر ملتها» اشاره کرده است که ایران تا 155 سال دیگر نفت خواهد داشت. این یعنی هنوز هم برای توسعه پتروپالایشگاهها دیر نشده است و ما باید در این حوزه برنامهریزی کنیم.
مطالعات بازاری که موسسات مختلف بینالمللی مثل IEA انجام دادهاند نشان میدهد که حداقل تا سال 2050 حوزه فرآوردههای پتروپالایشگاهی از بازار ضمانتشدهای برخوردار است. البته پیشبینی میشود از سال 2035 بازار فرآوردههای سوختی کمی رو به افول باشد، ولی بازار فرآوردههای پتروشیمیایی تا سال 2050 با رشد سالانه 4-5 درصدی مواجه خواهد بود.
از روند تحولات بازار میتوان نتیجه گرفت که تمرکز سرمایهگذاری در ایران باید بر توسعه پتروپالایشگاهها هدفگذاری شود نه پالایشگاه. اما مشاهده میکنیم در قانون «حمایت از توسعه صنایع پاییندستی نفت و میعانات گازی با استفاده از سرمایههای مردمی» یا قانون توسعه پتروپالایشگاهها از 8 طرح برگزیده، بیشتر طرحها برای ساخت پالایشگاه طراحی شدهاند که این موضوع حاکی از یک دید سنتی به صنعت پالابشی در بین شرکتهای عمومی غیردولتی و حتی شرکتهای خصوصی است و ضعف مطالعات بازار در کار آنها به چشم میخورد.
در حال حاضر فناوری جدیدی به نام COTC (Crude Oil to Chemicals) مطرح شده است که در این واحدها کل نفت خامی که خوراک این واحد است به محصولات شیمیایی تبدیل میشود. البته این واحدها هنوز به طور گسترده توسعه پیدا نکردهاند چون بسیار هزینهبر هستند اما افق روشنی پیش روی آنهاست. در نتیجه در حوزه توسعه صنایع پاییندستی نفت، ما نباید خود را به نگاههای سنتی محدود کنیم.
*آیا توان فنی احداث پتروپالایشگاهها در ایران وجود دارد؟
فارس: آیا توان مالی و فنی (لایسنس، نیروی متخصص و تامین تجهیزات) در داخل کشور برای احداث پتروپالایشگاه موجود است؟
رفیعی: از چهار مرحله EPCF یا همان مهندسی (E)، تامین تجهیزات (P)، احداث و پیمانکاری (C) و تامین سرمایه (F)، عمده مشکل ما در حوزه تامین مالی این طرحها است. اگر چه سه مورد اول نیز برای ساخت پتروپالایشگاه مهم هستند و حتی در زمینه مدیریت پروژه برای کنار هم قراردادن این چهار مرحله ضعفهایی وجود دارد، ولی ما اگر بتوانیم بحث تامین مالی پتروپالایشگاهها را حل کنیم، تجربه نشان داده که میتوان مابقی موارد را با صرف زمان بیشتر حل کرد.
در زمینه لایسنس بنده این ادعا را نمیکنم که لایسنس داخلی برای احداث پتروپالایشگاه وجود دارد، اگر چه پژوهشگاه صنعت نفت معتقد است که لایسنس تمامی واحدهای پالایشگاهی را دارد. ولی صنعتگران و سرمایهگذاران ما خیلی به این لایسنسها اعتمادی نکردهاند، زیرا به هر حال نمیخواهند ریسک کنند و احیانا متضرر شوند. لذا بخش خصوصی به دنبال تامین لایسنس از شرکتهای خارجی است که علیرغم شرایط تحریمی این کار قابل انجام است.
ما میتوانیم از طریق شرکتهای واسطه به لایسنسهای خارجی برای ساخت پتروپالایشگاهها دست پیدا کنیم. البته در حال حاضر 10 پالایشگاه در ایران ساخته شده است که در ظرفیتهای متفاوت کار میکنند. لذا اگر قرار به ساخت پالایشگاه جدید باشد، احتمالا واحدهای این پالایشگاه از نظر ظرفیت بالاخره به یکی از 10 پالایشگاه موجود شبیه است که مهندسان ایرانی میتوانند کار مشابهسازی این واحدها را انجام دهند و برای کپیبرداری از لایسنس واحدهای موجود اقدام کنند. این کارها قبلا در صنعت پالایشی ایران انجام شده و کارهای نشدنی نیست. از طرفی برای استفاده از لایسنسهای چینی نیز که هماکنون در تمام دنیا متداول هستند، دسترسی وجود دارد.
در زمینه نیروی متخصص هیچ کمبودی در کشور وجود ندارد. الان گلایه اصلی نیروهای متخصص صنعت نفت ایران، کمبود پروژه است. یعنی نیروی متخصص به اندازه کافی داریم ولی پروژهای انجام نمیدهیم و با یک حالت رکودی مواجه شدهایم. به همین دلیل خیلی از مهندسان خبره ایرانی الان در پالایشگاههای کشورهای خارجی مثل پالایشگاه صحار عمان یا بعضی پالایشگاه های اروپا و کانادا مشغول به کار شدهاند و بنده مطمئن هستم که در صورت اجرای پروژههای پتروپالایشی بسیاری از این مهندسان به دلیل وطندوست بودن همکاری خوبی با پتروپالایشگاههای داخلی خواهند داشت و شاید یک انتقال تجربهای هم حتی صورت بگیرد.
در زمینه تامین تجهیزات پتروپالایشگاه ما یک مطالعه گستردهای را انجام دادیم و خروجی این مطالعه نشان میدهد که از جنبه ارزش تجهیزات، توان ساخت حدود 60 درصد از تجهیزات پتروپالایشگاهها در ایران وجود دارد. توان ساخت 20 درصد از تجهیزات در کوتاهمدت وجود ندارد و ساخت 20 درصد دیگر نیز با حمایت دولت و همت سازندگان ایرانی قابل انجام است و در بازه زمانی 4-5 سال میتوان این تجهیزات را بومیسازی کرد.
*تجربهنگاری ساخت پالایشگاهها توسط مهندسین ایرانی
فارس: اشاره کردید که توان ساخت پتروپالایشگاه ایرانی وجود دارد. آیا در گذشته تجربهای وجود داشته است که این حرف شما را اثبات کند؟
رفیعی: بله ساخت واحد RFCC پالایشگاه اراک که این پالایشگاه را به یک پتروپالایشگاه هم تبدیل کرد، یکی از تجربههای موفق کشور است. این واحد با 3 میلیارد دلار هزینه سرمایهگذاری احداث شد. از سال 87 به صورت جدی کار احداث این واحد شروع شد و در سال 91 این پروژه به اتمام رسید. یعنی در مدت زمان 5 سال و با حجم سرمایهگذاری 3 میلیارد دلار. میتوان این گونه ادعا کرد که پیچیدهترین واحد پتروپالایشگاهی ایران و یکی از پیچیدهترین واحد پتروپالایشی جهان در این پروژه احداث شد.
برای انجام این پروژه نیز چه از لحاظ نیروهای متخصص، توان پیمانکاری و ساخت و تامین تجهیزات مشکل خاصی وجود نداشت. اتفاقا این تجربه نیز نشان میدهد که اگر ما بتوانیم گره تامین مالی این طرحها را باز کنیم، با یک مدیر پروژه خوب این طرحها در بازه زمانی 4-5 سال قابل اجرا هستند.
تجربه بعدی هم درباره پالایشگاه ستاره خلیج فارس است که هر چند احداث این پالایشگاه 12 سال به طول انجامید اما 60 درصد از این زمان را معطل تامین مالی طرح بودیم و وقتی با سهامداران و پیمانکاران این پروژه صحبت میکردیم همه آنها عامل تامین مالی را دلیل عقبماندگی این پروژه اعلام میکردند.
*فاینانسورهای خارجی برای تامین مالی پتروپالایشگاهها مشتاق شدهاند
فارس: آیا امکان تامین مالی طرحهای پتروپالایشی در کشور وجود دارد؟ از چه سازوکاری؟ آیا تجربهای وجود داشته که سرمایههای مردمی جذب این پروژهها شود؟ آیا بخش خصوصی در صورت مشوق اقتصادی به سمت ساخت پتروپالایشگاهها حرکت میکند؟
رفیعی: برای حل مشکل تامین مالی طرحها، قانون «حمایت از توسعه صنایع پاییندستی نفت و میعانات گازی با استفاده از سرمایههای مردمی» در سال 98 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. ایده اصلی این قانون برای تامین مالی پتروپالایشگاهها، ایجاد مشوقهای اقتصادی مثل تنفس خوراک و نیز اجاره صادرات کلیه فرآوردهها و محصولات برای تشویق سرمایهگذاران بخش خصوصی است. با اعطای تنفس خوراک بازگشت سرمایه این طرحها از 10 سال به 1 سال کاهش پیدا میکند و بدین صورت جذابیت مناسبی برای حضور بخش خصوصی فراهم میشود.
بعد از تصویب این قانون در مجلس و تدوین آیین نامه اجراییاش در هیئت دولت و ابلاغ آن توسط رئیس جمهور به دستگاهها، در نهایت 8 طرح پتروپالایشی و 12 طرح بهینهسازی و ارتقای پالایشگاههای موجود برای دریافت تنفس خوراک برگزیده شدند که مجموع ظرفیت آنها حدود 1.9 میلیون بشکه در روز است. مجوز خوراک این طرحها توسط وزارت نفت صادر شد، اما صدور مجوز «تنفس خوراک» این طرحها که باید توسط هیئت امنای صندوق توسعه ملی انجام میشد، بیش از یک سال طول کشید، ولی در نهایت هفته گذشته صادر شد. دلیل تعویق طولانی مدت در صدور این مجوز کارشکنی سازمان برنامه و بودجه بود.
دقت کنید پتروپالایشگاهها هزینه سرمایهگذاری بسیار بالایی دارند، مثلا برای احداث یک واحد پتروپالایشی با ظرفیت 300 هزار بشکه نفت خام حداقل 6 میلیارد دلار سرمایه نیاز است. برای تامین مالی این پروژهها یا باید از فاینانس خارجی استفاده کرد که تجربه 25 سال اخیر نشان داده است که تا کنون هیچ پروژه پالایشی در ایران در جذب فاینانس موفق نبوده است.
البته بعد از تصویب قانون پتروپالایشگاهها برخی از فاینانسورهای خارجی هم برای سرمایهگذاری در این طرحها مشتاق شدهاند و با شرکتهای برگزیده وارد تعامل شدند تا بخشی از کار تامین مالی طرحها را بر عهده بگیرند، زیرا در این طرحها بازگشت سرمایه از 10-15 سال به یک سال کاهش پیدا کرده است که برای فاینانسورهای خارجی نیز جذاب است.
اما غیر از فاینانس راهکارهای دیگری نیز برای تامین مالی پتروپالایشگاهها وجود دارد، از جمله استفاده از ظرفیت نقدینگی سرگردان در کشور و هدایت آنها به سمت پروژههای مولدی چون پتروپالایشگاهها. برای استفاده از نقدینگی و جذب سرمایههای مردمی باید برای این پروژهها به اندازه کافی جذابیت اقتصادی ایجاد شود تا مردم و شرکتهای خصوصی تشویق به سرمایهگذاری شوند.
غیر از اعطای تنفس خوراک، اعطای مجوز صادرات فرآوردههای نفتی به واحدهایی که ذیل قانون پتروپالایشگاهها تعریف شدهاند باعث میشود که یک درآمد ارزی بالایی نصیب این واحدها شود. الان هیچ چیزی جذابتر از درآمد ارزی برای یک بنگاه تولیدی نیست و اعطای این مجوز بر جذابیت این پروژهها افزوده است.
*تامین مالی پتروپالایشگاهها از بورس مانع از رشد حبابی و ریزش بورس میشد
فارس: پس به اعتقاد شما اگر چنین مشوقهایی گذاشته شود حتی مردم هم سرمایههای خرد را به سمت تامین مالی احداث پتروپالایشگاهها هدایت میکنند؟
رفیعی: بله، ما در این قانون این الزام را هم گذاشتهایم که شرکتها موظفاند حداقل 30 درصد از سهام شرکت را از طریق پذیرهنویسی عمومی به مردم واگذار کنند. در سالهای اخیر با افزایش تورم مردم همیشه دنبال این بودند که پول نقدِ ریالی خود را در بخشهایی سرمایهگذاری کنند که به صورت ارزی قیمتگذاری میشود و حتی خیلی از مردم در بازار ارز، دلار میخریدند و ریسکهای آن را نیز میپذیرفتند. اتفاقا پتروپالایشگاهها از جمله واحدهایی هستند که ارزشگذاری آنها به صورت ارزی صورت میگیرد نه ریالی. چون فرآوردههای آنها قرار است صادراتی و ارزی باشد. پس اگر مردم سرمایه خود را در این واحدها سرمایهگذاری کنند، سرمایه آنها به صورت ارزی حفظ خواهد شد.
طبق آمار بانک مرکزی در 2-3 سال اخیر بیش از 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است و مردم در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کردهاند. دلیل این خروج سرمایه این است که ما در کشور یک ظرفیت سرمایهگذاری بالفعلی را برای مردم فراهم نکردهایم که سرمایهشان را به این سمت هدایت کنند. با این 20 میلیارد دلار میتوانستیم حداقل 3 پتروپالایشگاه را احداث کنیم ولی به دلیل اینکه پروژههای جذاب پتروپالایشی تعریف نکرده بودیم (که البته الان تعریف کردهایم) این اتفاق رقم نخورد.
اتفاقا مشکلاتی که در یک سال اخیر در بورس رقم خورد به این دلیل بود که تقاضای مردم برای خرید سهام شرکتها بالا رفته بود و نقدینگی مردم به سمت بورس هجوم آورده بود، ولی عرضه سهام شرکتها در بورس کم بود. اگر ما میتوانستیم طرحهای پتروپالایشی را زودتر آماده کرده و در بورس عرضه کنیم، شاید حبابی شدن بورس نیز رقم نمیخورد.
در نتیجه دو اتفاق مهم میافتاد، اولا بورس ریزش نمیکرد چون نقدینگی مردم در بورس به بخشهای واقعی اقتصاد مثل پتروپالایشگاهها گره خورده بود و مردم سرمایههایشان را از دست نمیدادند. ثانیا خود این پروژههای پتروپالایشی تامین مالی میشد و در نتیجه تحریمهای نفتی با رهایی از خامفروشی به سمت صادرات فرآوردههای نفتی بیاثر میشد.
*چرا ساختار صندوق توسعه ملی نیازمند اصلاحات اساسی است؟
فارس: صندوق توسعه ملی نیز میتواند در تامین مالی پتروپالایشگاهها کمک کند؟
رفیعی: بله به نظر بنده نهادهایی مثل صندوق توسعه ملی نیز میتوانند در تامین مالی پتروپالایشگاه کمک کنند. ما باید ساختار صندوق توسعه ملی را اصلاح کنیم. صندوق توسعه ملی مجددا به حساب ذخیره ارزی تبدیل شده است. نزدیک به 50 درصد از داراییهای صندوق توسط دولتها استقراض شده است یا به پروژههای دولتی و عمومی غیردولتی تسهیلات داده شده است که در بازپرداخت آنها هم شرکتهای دولتی دیرکرد داشتهاند. با توجه به اینکه رئیس هیئت امنای صندوق توسعه ملی رئیس جمهور است و حتی اعضای این هیئت امنا هم وزرا و هم مسئولین دولتی مانند رئیس سازمان برنامه و بودجه هستند خیلی راحت هر کاری را که تصمیم بگیرند با این صندوق میکنند.
اگر شما به صندوق ثروت ملی در سایر کشورهای دنیا مثل صندوقِ ثروتِ ملیِ نروژ نگاه کنید میبینید که این صندوقها به نوعی صندوق پسانداز هستند، یعنی وظیفه صندوق ثروت ملی نروژ، سرمایهگذاری در سهام شرکتهای خارج از کشور نروژ است. البته این مدل برای ایران قابل پیادهسازی نیست، ولی حداقل صندوق توسعه ملی ایران نیز میتواند برای سرمایهگذاری در شرکتهای داخلی اقدام کند و یا حتی بخشی از سرمایهگذاری پتروپالایشگاهها را تقبل کند.
اگر این اتفاق بیفتد اولا یک سرمایهای برای نسلهای آتی در صندوق ایجاد میشود، ثانیا سرمایهگذاری صندوق توسعه ملی در پروژههای پتروپالایشی میتواند اعتماد مردم را برای هدایت سرمایههایشان به این بخش جلب کند. اما الان صندوق توسعه ملی به صورت سنتی از طریق اعطای تسهیلات به پروژهها از طریق بانکهای عامل اقدام میکند، درحالی که این صندوق میتواند در نقش ضمانتی برای جذب سرمایههای مردمی به یک پروژه عمل کند نه اینکه خودش مستقیما همه تامین مالی را برعهده بگیرد.
مصاحبه از: سیداحسان حسینی
انتهای پیام/ب