گروه خانواده؛ عطیههمتی: ما همیشه در معرض انتخاب و تصمیمگیریهای مختلف هستیم. اینکه تصمیم بگیریم کی بیدار شویم؟ کی بخوابیم؟ چه غذایی بخوریم؟ چه بپوشیم؟ چه بخوانیم؟ و چگونه رفتار کنیم؟ تصمیمهای اولیه ما تصمیمهای ثانویه ما را میسازند و مجموع همه اینها آینده و سرنوشت ما را رقم میزنند. تصمیمهای جمعی از تصمیمهای فردی تشکیل میشوند و همین جمله نشان میدهد تصمیم یک فرد میتواند چقدر مهم باشد. اما تصمیمگیری فرآیند سادهای نیست. در روزهای پیشرو ملت ایران باید یکی از مهمترین تصمیمات زندگی خودشان را بگیرند. آنها باید انتخاب کنند چه کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب میکنند. به همین بهانه در این گزارش «طاهر عطاران» درباره فرآیند تصمیمگیری درست و مراحل آن توضیح میدهد.
گام اول: موضوع تصمیمگیری را درست مشخص کنید
اولین گامی که در تصمیمگیری بصورت جدی مطرح است، موضوع تصمیمگیری است. گاهی ما در موضوع تصمیمگیری هم آنچنان که باید شفاف نیستیم. برای مثال ماشینمان خراب شده و صدا میدهد و ما آن صدا را از اگزوز ماشین احساس میکنیم. تصمیم میگیریم اگزوز ماشین را عوض کنیم. بعد میبینیم باز همچنان ماشین همان عیب را دارد و صدا میدهد. پس متوجه میشویم از ابتدا تصمیمی که گرفته بودیم اشتباه بوده است. باید در گام اول مشکل ماشین را شناسایی کنیم و ببینیم برای چه موضوعی باید تصمیمگیری کنیم. درمورد صدای اگزوز یا درمورد اشکالی که در موتور خودرو بوده و باعث این صدا شدهاست.
گاهی موضوع تصمیمگیری ما اشتباه است. مثلاً بارها شده در تصمیمگیریهایمان خطا میکنیم چون موضوع تصمیمگیری را اشتباه تشخیص میدهیم و خیلی اوقات به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک میکنیم.
در گذشته میگفتند کسی بوده که وقتی چای میخورد، چشم درد میگرفت. بنابراین تصمیم گرفت دیگر چای نخورد! این تصمیم غلط ناشی از نشناختن موضوع است. در حالیکه او قاشق چایخوریاش را از لیوانش در نمیآورد!
درمورد خیلی از مسائل زندگیمان این موضوع کاملاً مشخص است، ولی گاهی خیلی پیچیده میشود. مثلا میخواهیم برای رفع ناراحتی یا تغییر و شاد کردن زندگیمان تصمیمی بگیریم. اما اشتباهی موضوع اساسی با یک موضوع دیگر تطبیق میدهیم و تصمیمان اشتباه میشود. مثلا طرف حالش خوب نیست. میگویند ازدواج کن. یا دعوای زن و شوهریشان زیاد است. میگویند بچهدار شو حل میشود.
گام دوم: اطلاعات جمع آوری کنید
در گام دوم باید اطلاعات جمعآوری کنیم. ما تا جای ممکن باید در حوزهای که میخواهیم تصمیمگیری کنیم، باید اطلاعات کسب کنیم. اطلاعات ما باید درست و دقیق و به دور از اشتباه باشد. اطلاعات باید از منابع درست و دقیق باشد. مثلا الان موضوع تصمیمگیریمان در انتخابات مشخص است. میدانیم که موضوعمان انتخاب رییسجمهور است و جای تردیدی در آن نیست. پس از گام اول به راحتی میتوانیم سراغ گام دوم برویم. گام دوم اینجا خیلی معنادار است. اینکه ما باید اطلاعات جمع کنیم تا جامعیت بیشتری داشته باشیم.
گام سوم:گزینهها و راهکارهایتان را مشخص کنید
در گام سوم مشخص کردن گزینهها یا انواع راهکارهایی است که ما در حل آن مسئله یا در تصمیمگیری برایمان مطرح است.آلترناتیو یعنی انتخابها یا گزینههای دیگر شما. برای مثال در موضوع انتخابات، آلترناتیوها کاندیداهایی هستند که برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری به ما معرفی شدهاند. پس این گام هم در موضوع انتخابات برای ما روشن است، اما گاهی میبینیم که ممکن است گزینههای شما متعدد باشند و لزوماً همان گزینههایی که به ذهن شما میرسند، نباشند. اینجا باید حساستر بود و البته همه گزینهها را نیز بررسی کرد.
گام چهارم:گزینههایتان را ارزش گذاری کنید
در گام چهارم باید اطلاعاتی را که جمعآوری کردیم و گزینههایی که در اختیار داریم را با ارزشگذاری و بارم گذاری ارزیابی کنیم و ببینیم براساس معیارهایی که برای تصمیمگیری داریم، هرکدام از تصمیمات ما چه بارم و ارزشی میگیرد.
مثلاً ببینیم به هر یک از نامزدها از ۱۰ نمره، چه نمرهای را میتوانیم بدهیم. برای مثال در معیارهایی چون تعهد، تخصص، دلسوزی، تجربه، مرد عمل بودن و هر گزینهای که شما میتوانید براساس آن میتوانید ببینید بار ارزشی و معدلی که هر یک از نامزدها گرفتهاند چطور و چقدر است؟
خیلی از این ارزشگذاریها را میتوان در مناظرات پیدا کرد که همه آن را دیدیم.از طرفی حتی ممکن است شما نمره منفی هم داشته باشید. مثلاً ممکن است طبق اطلاعاتی که بدست آوردهاید یک کاندیدا از ۱۰ نمره، حتی نمره منفی بگیرد! مثلاً از نظر تعهد، اخلاق و...
حالا این جدول به ما کمک میکند تا نقاط مثبت و منفی یا مزایا و معایب را بسنجیم و در نهایت به ما میگوید که نمره نهایی هر فرد در این جدول چند است.
گام پنجم: انتخاب کنید و انتخابتان را با متخصصان بررسی کنید
در گام پنجم باید بین گزینههایمان یکی را انتخاب کنیم. بعد از انتخاب بهتر است وارد عمل شویم و نظر 3 یا 5 یا 7 متخصص را که به آنها اعتماد داریم بپرسیم. عدد فرد برای این است که آرا مساوی نشوند و شما دچار سردرگمی نشوید.
این یک موضوع ساده است. به فرض، شما برای خریدن یک موبایل این پنج مرحله را طی میکنید. اگر خریدن موتور به درستی موضوع شما باشد، سراغ گام بعدی میروید و اطلاعات جمع میکنید، در گام سوم گزینههای ممکن را ارزیابی میکنید، در گام چهارم ارزیابی مدارک و ارزشگذاری گزینهها مطابق با معایب و مزایای هر یک را در نظر میگیرید و سپس در میان همه گزینهها، آن که بیشترین نمره را میگیرد، انتخاب میکنید.
اما گاهی در گام پنجم میگویید این جمعبندی من است و به سراغ چند متخصص میروید که فروشنده موبایل هستند تا مشورت کنید. گاهی ایدههایی که آنها میدهند منطبق بر انتخاب نهایی شما است و گاهی متعارض است. این ارجاع به نظر متخصص خیلی به ما کمک میکند.
درباره عمل جراحی هم همینطور است. اول تصمیم میگیرید که آیا عمل جراحی بکنم بهتر است یا اصلاً سراغش نروم؟ اگر به نتیجه رسیدید که باید جراحی کنید، در مرحله بعد باید اطلاعات جمعآوری کنید که این عمل در کدام بیمارستان و نزد کدام پزشک بهتر است و... . در مرحله سوم بین بیمارستانها و جراحها باید انتخاب کنید. در مرحله چهارم با ارزشگذاری کردن و معیارهایی که دارید ببینید نمره هریک از انتخابهایتان چند میشود و در مرحله پنجم به انتخاب نهایی برسید. اما با وجود همه اینها باز هم ترجیح میدهید بروید و با چند متخصص یا کسانی که تجربه این عمل را دارند، جمعبندی خود را در میان بگذارید.
پس درواقع بین گام پنجم و ششم این کار میتواند به شما کمک کند تا تصمیمگیریتان کانالیزه و دقیقتر انجام شود.
گام ششم: انتخابتان را عملی کنید
بعد از گرفتن تصمیم نهایی انتخابتان را عملی کنید. اگر انتخابات است پای صندوق رای بروید. اگر انجام کاری است حتما انجامش بدهید. انجام دادن کاری که این مراحل را گذراندهاست حتی اگر نتیجه خوبی نداشته باشد بهتر است از انجام ندادن است. چون شما را متوجه حقایق بسیاری از خودتان میکند.
گام هفتم: نتیجه تصمیم و انتخابتان را بررسی کنید.
بعد از عملی کردن انتخاب یک نکته مهم وجود دارد. برخی فکر میکنند بعد از عملی کردن تصمیم فرآیند تصمیمگیری هم متوقف شدهاست. اما نه!باید ببینیم نتایج اِعمال تصمیمگیریمان چه است؟ خیلی اوقات ما ناچاریم همین تصمیمها را در زندگیچند بار تکرار کنیم. شما پس از انتخابات امسال و رأی به گزینه مطلوب خود، ممکن است متوجه شوید در انتخاب خود اشتباه کردهاید. باید ببینیم کجا اشتباه کردهاید تا نقاط اشتباه را در تصمیمگیریهای بعدی و در انتخابهای بعدی تصحیح کنید. حتی بهتر است در مرحله پنجم نگاهی به تصمیمات گذشتهتان بیندازید و نتایجشان را مجدد بررسی کنید.
یک نکته مهم هنگام تصمیمگیری: حواستان به هیجاناتتان باشد!
یک نکته را به مطالب گفته شده اضافه کنم. اینکه انتخابهای ما معمولاً از دو عامل اثر میپذیرد. یعنی دو عامل کاملاً مشخص در تصمیمگیریهای ما مؤثر هستند.
۱. شناخت و ۲. هیجان
یادمان باشد که سهم هیجان در تصمیمگیریها خیلی زیاد است. کما اینکه در خیلی از منابع روانشناسی شناختی سهم هیجان در تصمیمگیری را چیزی حدود ۹۰درصد میدانند.
در خیلی از منابع میگویند که خیلی اوقات ما تصمیمگیری صد در صد عقلانی نداریم و عامل هیجان یک عامل بسیار تأثیرگذار است. به همین دلیل است که میگویند خرید در همان ۱۰ ثانیه اول است. یعنی در تصمیمگیری مشتری، فروشنده باید بداند که برداشت اول یا تأثیرگذاری اولیه در مشتری خیلی مهم است و اگر فروشنده عنصر هیجان را در همان ۱۰ ثانیه اول در مشتری فعال کند، میتواند احتمال زیادی بدهد که خرید اتفاق میافتد و اگر نه ممکن است در آن فرایند دچار شکست شود.
پس حواسمان باشد هیجان در تصمیمگیریهای ما بسیار تعیینکننده است.
اگر این هیجانات تابع شناخت نباشد و به اصطلاح جوگیر شویم (مثلاً فلان رفیق ما را جوگیر کند یا فلان حزب، فلان جریان اجتماعی، فلان وعده و وعید، حرفهای هیجانی و خلاف منطق و واقعیت و...) و این مسائل هیجانات ما را تحریک کند، قطعاً نتیجه هیجان بدون شناخت تصمیم درستی را رقم نمیزند. حواسمان باید باشد عنصر هیجان عنصر خوبی است ولی باید همیشه تابع شناخت باشد و آن فرایند هفتگانه تضمین میکند که در کنار هیجان و دوست داشتن ما برای انتخاب یک گزینه، فرایند شناخت درست آن گزینه هم اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/