به گزارش خبرگزاری فارس از گچساران، نرگس احمدپور فعال اجتماعی طی یادداشتی در خصوص انتخابات میان دورهای شهرستان گچساران و پیروزی سید ناصر جسینی جانباز و آزاده و نویسنده کتاب معروف «پایی که جا ماند» آورده است: تنها 9 روز فرصت طلایی و غنیمت بزرگی بود که سید ناصر حسینی از آن برای رقابت تنگاتنگ انتخاباتی استفاده کرد.
نُه روز در برابر هفتاد هفته فرصت طلایی حامیان دو جریان که آخرین انتخابشان برای آینده سیاسی پیش روی شهرستانهای گچساران و باشت با رد صلاحیت دو کاندیدا وارد مقوله ای متفاوت شد.
مقابله تریبونی سید ناصر حسینی پور، با رویکردی متفاوت و گفتمانی انقلابی دور از توهین و با عباراتی که حاکی از اتحاد و انسجام طیف های سیاسی بود در کنار هم رقم خورد.فرصتی که این چهره ملی فرهنگی را باچیدمان جملاتی صحیح به شنوندگان مقابلش معرفی کرد.
سید ناصر حسینی پور کیست؟
سید ناصر حسینی مرد ملی دفاع و ادبیات در نه سالگی در یک فاجعه بزرگ، نام روستای زادگاهش ملی و حتی فراتر از مرزهای ایران بر قلم و زبان رسانه ها حک شد.
فاجعه انفجار بزرگ ده بزرگ که او را از نعمت مادر و نزدیکانش محروم کرد.ناصر از همان سنین کودکی خودساخته بار آمد در کنار پدر و برادرانی که همراه و همسوی دیگر هموطنانشان در یک جنگ نابرابر سهمی در مشارکت یک دفاع ملی داشتند.
رقابت سیاسی میان سیدناصر علیمرادجعفری هومان عسکری و محمدی ده بزرگ، یک رقابت فراجناحی بود، یک تقارن ذهنی بین افرادی که روزگار رفته بر گچساران و باشت را برای یک سال سکوت سیاسی و نداشتن کُرسی در بهارستان، حق خود و همراهانشان می دانستند.
تکلیف بر اصلاح طلبان با همسویی با جعفری و شاید عسکری رقم خورد اما بلاتکلیفی اصولگرایان با آمدن ناصر جوان و تازه نفس رنگ دیگری به خود گرفت.
او در مقابل تمامی چهره های سرشناس خط بُطلان بر بی اخلاقی های سیاسی کشید و با شعار اتحاد و همدلی گفتمان ارزشی و انقلابی خود را از سر گرفت.
همان گفتمان که تاریخ مصرف عمر سیاسی هر طیفی را بدون انقضا می کند.ناصر از برادری گفت از کنار هم ماندن همفکری برای ساختن شهری آبادتر از قبل.
چهره این جوان خوش سیما از خانواده حسینی بحرینی را همه در سالهای جنگ و با یک نوحه خوانی معصومانه در رسانه ملی بیاد دارند نوجوانی ریزنقش با چهرهای استخوانی که اسلحه اش بزرگتر از قامتش بود اما قامت نوجوانی اش تا مرزهای بین المللی بزرگتر از آنچه ظرفیت کوردلان بعثی بود جای گرفت.
شاید آن سرهنگ بازجوی عراقی که در نُه تیرماه به وقت اسارت و مجروح شدنش از ناحیه پا او را نوجوان استخوانی خواند در ذهنش نمی گُنجید عتاب او و شوخی هم رزمان همخون و هم استانی ناصر نوجوان او را با قرائت یک سوره از بقره در مقابل بعثی ها او را به سلولهای عراق سوق دهد.کاری که خیلی های دیگر در آن زمان تابش را نیاوردند و زیر شکنجه لب به اعتراف باز کردند.
گفتمان انقلابی و دیدگاه نوین و نگرش زیرکانه این سردار فرهنگی دفاع مقدس باعث شد تا در کمتر از نُه روز، اقتدارگرایی را بشکند و طرفدارانش در کمترین فرصت با بیشترین آرا پیروز میدان رقابت و اخلاق مداری فرمانده و دیدبان جوانشان باشند.
شهرستانهای گچساران و باشت با روزهای ملتهب گذشته خداحافظی کرده تا تن تبآلود سیاست رخت نو بر تن کُند.
و خلاصه این که سید ناصرحسینی پور از سال هشتاد برای من نام آشناست در تمامی فرصتهای فرهنگی شانه به شانه با او همکلام بودم و در خط به خط درج کلمات کتابش بعد از اولین چاپ، بیش از بیست روز پیاپی صحبت و گفتمان داشتیم همان روزها که جز با او با تمامی سرداران و فرماندهان دفاع مقدس برای نقد و بررسی کتاب و خاطراتشان در ارتباط بودم.
حال باید دید این چهره ملی که دستی بر ادبیات پایداری و دفاع مقدس دارد و بازمانده ای از عملیات پدخندق است آیا میتواند در گوشه ای از فعالیتهایش نقطه توجه خاص و برجسته ای بر تمامی درد مشترک جوانان، بیکاری، فقر، عمران و اقتصاد دو شهرستان و البته ادبیات پایداری داشته باشد.
همین مقوله که در بخش فرهنگ همواره مظلوم واقع شده وهیچ ردیفی برای پُررنگ شدنش تعریف نشده و چه حرفها و چه خاطراتی که در گلوی سربازان قدیمی دفاع مقدس دو شهرستان وحتی استان مانده است و نسل جوان و نوجوان فرصت دانستنش را کمتر داشته است.
باید دید با گفتمان ارزشی خاصی که دارد رویه هدایت وظایفش در اختیار تام خودش است تاثیر گذار است تا تاثیرپذیر.
بیشک در برابر تمامی بی اخلاقی هایی که عنان از کف داده ها به قامت برازنده و رشیدش روا داشتند در میدان پیش رو ثابت خواهد کرد مکتب سلیمانی مرد میدان به میدان داران تحویل داده است تا وارث تن نیمه جان عمران و اقتصادی باشد که رگه های آبادانی اش، جان تازه ای میطلبد.
انتهای پیام/