اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  خراسان رضوی

روایتی از پیوند قلب‌ها در حرم امام مهربانی/ روایت عروسی که مهریه‌اش را از ۱۳۶۹ سکه به ۸ سکه کاهش داد

یک عاقد حرم مطهر رضوی می‌گوید: یکی از به‌یاد ماندنی‌ترین خاطره‌ای که در ذهنم حک شده است، مربوط به زوجی بود که از شهر دیگری جهت خواندن خطبه به حرم آمده بودند و مهریه دختر خانم هزار و ۳۶۹ سکه بود بنا به شرایط خانوادگی و رسومات و حرف‌هایی که الان کمتر شده که با وساطت و صحبت‌های ما به نیت امام هشتم به هشت سکه مهریه‌شان را تغییر دادند.

روایتی از پیوند قلب‌ها در حرم امام مهربانی/ روایت عروسی که مهریه‌اش را از ۱۳۶۹ سکه به ۸ سکه کاهش داد

به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، آماده شده‌ام تا به حرم امام مهربانی‌ها بروم اما این بار می‌خواهم برای نوشتن پا به رواقی بگذارم که پر از شادی و شعف، پر از رفت و آمد ملائک و پر از حس زندگی است.

آهسته و با طمأنینه در بارگاه ملکوتی شمس‌الشموس قدم برمی‌دارم، چرا که اینجا قطعه‌ای از بهشت است که با بال ملائک مفروش شده، به ورودی صحن پایین پا می‌رسم از همان ورودی صحن آزادی به شبکه‌های ضریح چشم می‌دوزم تا عرض ادبی به محضر امام رئوف کنم.

مثل دیگر قسمت‌های حرم رضوی خادمیاران سلامت در درب ورودی رواق ایستاده است و خادمی دیگر به نوعروس و دامادها و خانواده‌هایشان خوش آمد می‌گوید، جهت تشکیل پرونده و ثبت ازدواجشان در سامانه، شناسنامه عروس خانم، پدرشان و آقا داماد باید حاضر باشد، لحظاتی پراسترس و در عین حال پر از شعف برای زوج جوان و خانواده‌هایشان است‌، زوج‌هایی که باورشان این است که باید مسیر زندگی‌شان از حرم امام مهربانی‌ها آغاز شود، چرا که تمام شادی‌هایشان را مدیون امام رضا(ع) هستند.به سمت ضلع غربی رواق دارالحجه می‌روم، این رواق با بقیه رواق‌ها متفاوت دارد و این حس را آیینه‌کاری‌های رواق هم در هم منعکس می‌کنند، رواقی که در آن قلب و سرنوشت دو جوان را به‌هم گره می‌زنند.

حالا طبق رسم گران‌بها و قدیمی مشهدی‌ها جهت کسب اجازه از پدری مهربان و امامی رئوف در مهم‌ترین انتخاب زندگی‌شان در رواق دارالحجه جهت عقد بالاسر حضرت حضور پیدا کرده‌اند.

به سراغ سرکشیک رواق شیخ طوسی می‌روم، آقای مهدی رضایی منظری، خادمیار کشیک پنجم روز(چهارشنبه) است، یک سال است که خادمیار این رواق شده و خودش از همان جوان‌هایی است که سال ۸۱ این لحظات شیرین را درک کرده است.

او می‌گوید: زمان ما این رواق نبود ما در دارالولایه عقد کردیم، اصلا تا حدود چهار سال پیش سیستم عقد بالاسر حضرت به این نظم و ترتیب نبود، انجام عقد بالاسر حضرت قبل از انقلاب هم مرسوم بوده آن زمانی که اطراف ضریح زنانه و مردانه‌ای نبوده همان‌جا جمع می‌شدند و خطبه عقد را جاری می‌کردند، سال ۶۷ هم خواهرم بالای سر حضرت و نزدیک به ضریح عقد کرده است.

رضایی منظری می‌افزاید: آن زمان عاقدها هم برنامه‌ای منظم  جهت حضور یا گزینشی نداشتند، هر طلبه‌ای که کارت عاقد بر گردن داشت می‌توانست این کار را انجام دهد، انجام می‌داد اما حدود چهار سالی است که عاقدها برنامه دارند و گزینش می‌شوند و حدود ۲ سالی است که اطلاعات تمام زوج‌ها در سیستم ثبت می‌شود.

این خادمیار رضوی ادامه می‌دهد: در هر شیفت سرکشیک، معاون کشیک و کاربر کامپیوتر که شیفتشان ۱۲ ساعته است و تعدادی خادم با شیفت‌های ۶ ساعته در این رواق مشغول خدمت هستند.

او از حس‌های خوبش در طول مدت خادمی در این رواق می‌گوید: تمام این رواق پر از لحظات به‌یاد ماندنی است، معمولا تمام زوج‌ها با دل خوش و لب خندان از این رواق خارج می‌شوند و این حس رضایت و خوشحالی‌شان را به ما هم منتقل می‌کنند.

رضایی منظری، اعتقادش این است که خادمی بارگاه آقا توفیق بزرگی است و برکت خادمی این بارگاه و تشرف هفته‌ای یک‌بار برای زیارت در روحیه و خُلقیاتش بسیار مؤثر واقع شده که خانواده‌اش باید دقیق‌تر در این باره نظرشان را بگویند.

سفره کرم امام رئوف همیشه پهن است و هر کس به اندازه ظرف خودش از این سفره، معنویت می‌چیند و ذخیره می‌کند؛ خادم به سهم خود، زائر به شیوه خود، اینجا قطعه‌ای از بهشت است.

به سراغ طلبه سید و جوانی با عنوان عاقد می‌روم، سید ابراهیم سید رضایی طلبه سطح چهار فقه و اصول است که از نظم و سامان این رواق احساس رضایت دارد، در هر هفته هشت ساعت شیفت حرم دارد و در این رواق با خواندن خطبه عقد و انجام توصیه‌هایی قبل و بعد از خطبه عقد در این رواق خدمت می‌کند.

تبدیل مهریه از ۱۳۶۹ سکه به ۸ سکه با وساطت خادم امام هشتم

عاقد حرم مطهر رضوی می‌گوید: شیرین‌ترین و قشنگ‌ترین اتفاقی که در حرم رقم می‌خورد پیوند دو زوج و عقد آنها است و خواندن این خطبه برای من از بهترین لحظات است، یکی از به‌یاد ماندنی‌ترین خاطره‌ای که در ذهنم حک شده است، مربوط به زوجی بود که از شهر دیگری جهت خواندن خطبه به حرم آمده بودند و مهریه دختر خانم هزار و ۳۶۹ سکه بود بنا به شرایط خانوادگی و رسومات و حرف‌هایی که الان کمتر شده که با وساطت و صحبت‌های ما به نیت امام هشتم به هشت سکه مهریه‌شان را تغییر دادند و به لطف امام رضا(ع) تعداد مهریه با اعداد نجومی در این حرم کمتر اتفاق می‌افتد.

سفره عقدی مهیاست با آیینه، قرآن، دو شمعدان و دو سجاده ترمه، این سفره آغاز سفر دو نفره‌ای می‌شود که مقصدش رضایت خداست، عاقد به سمت مراسم ساده و پر از معنویت زوج جوانی قدم برمی‌دارد و با احوال‌پرسی گرم و تبریک صمیمانه‌ای در کنارشان می‌نشیند.

عروس خانم و آقا داماد با پوششی زیبا و شکیل در بهترین لحظه زندگی‌شان در حرم آقا حاضر شده‌اند، خانواده عروس خانم و آقا داماد مشهدی نبودند اما این رواق را برای آغاز راهشان انتخاب کرده بودند، چشم‌های تک تک اعضای این خانواده پر از برق شادی بود و گاهی چون ستاره دنباله‌داری به زمین می‌افتاد، زائران آقای مهربانی‌ها در لحظه استجابت دعا از اعماق وجود شاد بودند.

عاقد به داماد چیزهایی می‌گفت که گویا ۱۲ شرط ضمن عقد بود، حالا درهای رحمت الهی گشوده شده است و خدا دنبال بهانه‌ای است تا دعاهای بندگانش را استجابت کند.

عاقد شروع می‌کند، عروس خانم آیا وکیلم؟ با اجازه امام رضا علیه السلام و پدر و مادرم بله، عاقد بله آقا داماد را هم می‌گیرد، همه دست‌هایشان را به آسمان بلند کرده‌اند و برای خوشبختی و عاقبت به‌خیری فرزندانشان دعا می‌کنند. 

چشمان پدر عروس هم شاد است هم غمگین، شاد است که دخترش را به پسر مؤمنی می‌سپارد و غمگین از آن جهت که محبت دخترش را باید با شخص دیگری سهیم شود. 

عاقد به پدر عروس خانم می‌گوید: حاج آقا بفرمایید در محضر امام رضا علیه السلام دست این ۲ جوان را در دست هم بگذارید.

عروس خانم لب می‌گزد و سرش را به زیر می‌اندازد و با ذکر صلوات توسط دستان پر مهر پدر، دستان این زوج در هم گره می‌خورند.

خادم حرم جهت عرض تبریک به آن خانواده نزدیک می‌شود، قرآن و گلبرگ‌های متبرک ضریح مطهر را به آن‌ها هدیه می‌دهد.

خانواده‌های بعدی منتظرند که پس از پایان مراسم این خانواده، زوجشان را بر سفره عقد بنشانند.

خانواده زوجی آن‌سوتر هوایشان بارانی است، آن زوج در آن سمت می‌خندند و هر کسی در حال و هوای خودش است و شادی‌اش را به‌‌گونه‌ای ابراز می‌کند.وسط رواق زوج‌ها را نگاه می‌کنم و تمام خاطرات شیرین آن لحظه را برای خودم یادآوری می‌کنم، لحظه خوانده شدن خطبه عقد آن‌قدر شیرین و دلنشین و وصف نشدنی است که تنها با یک لبخند گوشه لب و مرواریدی به شکرانه‌اش می‌توان آن را یاد کرد، لحظه پهن شدن سجاده‌های عشق برای اولین نماز دو نفره، برای شکر نعمت ازدواج...

خادمی با عجله به سمت من می‌آید و می‌گوید خانم شما خبرنگار هستید همراه من بیاید، تعجب می‌کنم اما چیزی نمی‌گویم، من را به دنبال خود می‌برد تا به خادمی می‌رسیم در نگاه اول خادمی خوش‌سخن و خوش‌بیان به‌نظرم آمد، از همان‌هایی که از دل صحبت می‌کنند و تا عمق جان بر دلت می‌نشینند. 

آقای حمید ارفع رحیمیان از همان خادم‌های چوب‌پر سبز به‌دستی است که آن روز در رواق شیخ طوسی حضور دارد، به زوج‌های جوان چشم دوخت و به مزاح می‌گوید: من دوست دارم باز هم بر سر این سفره بنشینم، این مراسم نعمت و توفیقی است که در تمام دنیا تک است و در تمام حرم‌های ائمه یک چنین اتفاقی را ندیده‌ام، میت را دیده‌ام که تند تند جهت طواف به حرم‌ها می‌برند، اما آغاز زندگی و گره خوردن دو قلب را به این شکل هیچ کجا ندیده‌ام، از همه جای ایران زوج‌هایی داریم که برای آغاز زندگی مشترکشان اینجا را انتخاب کرده‌اند.

این خادم حرم رضوی ادامه می‌دهد: ما از کودکی یاد گرفته‌ایم و عادت کردیم که تمام لحظات زندگی‌مان را با امام رضا(ع) تقسیم کنیم؛ از آغاز زندگی‌مان گرفته تا تولد فرزندانمان و آخرین زیارت در دنیا، ما تمام پیوندهایمان را زیر سایه آقا می‌بندیم؛ از پیوند به دنیا گرفته تا پیوند به آخرت و پیوند زناشویی.

او یادآور می‌شود: این حس وصف نمی‌شود مگر برای کسی که خودش طعمش را چشیده است، مانند این می‌ماند که یک میوه لذیذ را بخوری اما نمی‌توانی تمام حست را برای کسی بازگو کنی چون تنها کسی صحبتت را می‌فهمد که طعمش را چشیده باشد.

رحیمیان می‌گوید: من از این رواق خاطرات خوب زیاد دارم این رواق را هم به‌عنوان داماد و هم به عنوان پدر عروس تجربه کرده‌ام، خانمم را با تمام آنچه که می‌خواستم از آقا گرفتم.

بعد چند ثانیه‌ای صدای صلوات پس از خوانده شدن خطبه عقد فضا را پرمی‌کند و صدای همهمه و تبریکات به عروس و داماد و خانواده‌ها فضا را جلا می‌دهد.

رحیمیان ادامه می‌دهد: من از آقا امام رضا خواستم که لطفی مضاعف به من داشته باشند و من داماد حضرت زهرا شوم، بعضی از حس‌ها و صحبت‌ها برای گفتنش واژه‌ها کم است و باید اشک را واسطه کرد، مانند فرزندی که از پدرش ماشین می‌خواهد اما بلد نیست چطور باید با آن رانندگی کند، مقایسه درستی نیست اما من از آقا خواستم که به من این لیاقت را بدهند که داماد حضرت زهرا(س) شوم، با این که مادرم سید هستند اما داماد حضرت زهرا(س) شدن چیز دیگری است و آقا این عنایت را به من داشتند و ملاک ازدواج همسرم فقط هم کفو بودن، بود.

این خادم رضوی می‌گوید: سال ۶۹ بود که در ایام شیرین ولادت امام زمان(عج) فاصله خواستگاری تا عقد یک ماه زمان بود و سال ۷۰ هم زندگی مشترکمان را با مهریه ۷۵ سکه شروع کردیم، در آن زمان هم برایم مهریه بالایی تعیین کرده بودند، اما گفتم که اگر نتوانم پرداخت کنم این مهریه دینی بر گردنم است.

رحیمیان یادآور می‌شود: خادمی آقا از دیگر برکت‌های مهم زندگی من است که از سال ۸۳ این مدال افتخار به من داده شد، هرچند که من فرزند لایقی نبوده‌ام و مانند پدری که حواسش به آن فرزندش است، آقا همیشه دست لطف و عنایتشان بر سر ما بوده است، فقط دعا می‌کنم که این نعمت‌ها را از من نگیرند که آنجا بدبختی من است.

او می‌گوید: بهترین خاطره من از این رواق ابتدا لحظه عقد خودم و بعد لحظه عقد تنها فرزند و دخترم است، از طرفی نمی‌خواستم جواب بله را بگویم چون نمی‌خواستم از من جدا شود از سمت دیگر هم نمی‌توانستم با تقدیر رقابت کنم، درست در همین نقطه، هم غمناک بود به طور خاص برای من که پدر بودم و هم برای همه ما پر از شادی و خوشحالی بود.

این خادم رضوی ادامه می‌دهد: هر وقت که به این رواق سر می‌زنم یا شیفتم اینجاست تمام آن روزها و خاطره‌ها برایم زنده می‌شود بعضی حس‌ها قابل وصف نیست، شعار و فیلم هم نیست، هرموقع برای تعریف کردن خاطرات به اینجا می‌رسم همین حال به من دست می‌دهد و تمام آن خاطرات برای من تداعی می‌شود، به همین خاطر در ابتدا گفتم دوست دارم مجدد اینجا بنشینم، از تمام این افراد هم اگر سؤال کنید دوست دارند آن لحظه را بارها تجربه کنند.

انتهای پیام/ ۷۰۰۶۸/ی

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول