اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده توانا فارس نوجوان

جامعه  /  سلامت

ناز قلمت آقا و خانم خبرنگار!

امروز پاسداشت مردان و زنان خبرنگار است؛همانها که راه مخاطره‌آمیز و پرُ استرس خبر را انتخاب کرده‌اند. هنرشان بیان دردها و آلام جامعه است؛ این دلدادگی در قامت کاغذ و قلمی خلاصه شده و در خلاقیت و توانمندی‌های ستودنی‌ آنها جلوه‌گر می‌شود.

ناز قلمت آقا و خانم خبرنگار!

گروه جامعه خبرگزاری فارس- محمد تاجیک:امروز سال یاد خبرنگار و بزرگداشت قلم و تراوشات گرانسنگ اوست. روز پاسداشت نگارنده زیباترین و رساترین فریادهای بیدار و خاموش جامعه است. بهانه امروز و این نام، هنرمندی مردی از خانواده خبرنگاران «شهید محمود صارمی» است که در طریق نگارش واقعیت‌ها، خود به واقعیت ابدی رسید و خبرساز همیشگی شد. 

خبر و خبرنگار، حکایت عجیب و در عین حال غریبی است! عجیب از آن جهت که از شگفتی‌ها، ناملایمات و تنگناها روایت می‌کند و غریب از این جهت که او روایتگر موضوعات مختلف جامعه است و در راه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی با برخوردهای خشن و از سر عصبانیت برخی مسئولان روبه رو می‌شود و در هنگامه انتقام جویی و شکایت مسئول از او، غریب و بی پناه است.

امسال دومین سال خاص خبر و خبرنگاری است؛ روزهای خبرنگاری همراه با یک بیماری! روزهای دلهره و اضطراب دوگانه؛ بخشی مربوط به ذات خبر است و بخشی دیگر خاص یک بیماری مرموز و جانفرسا بنام کرونا!

همان بیماری که جان هزاران نفر را در دنیا و کشورمان را گرفته و اخبار مربوط به آن هرروز در صدر خبرهای رسانه‌های دنیاست!

روزهای خبرنگاری در ایران در این دوسال کرونایی خاطرات تلخ و شیرین زیادی به خود دیده است؛ از تلخ های آن، انتشار روزانه خبر تعداد جانباختگان کرونایی است؛زمان انتشار خبر تعداد فوتی‌های این ویروس مرگبار، لحظات تلخ و آزاردهنده زندگی خبری یک خبرنگار است؛ به ویژه برای خبرنگاران حوزه سلامت که وقتی تیک تاک ساعت حول و حوش 14 عصر را نشان می‌دهد شش دانگ حواسشون به خبر آمار 24 ساعت کرونای اعلامی از سوی وزارت بهداشت است!

روزهای کرونایی خبر البته روزهای غم و اندوه جامعه خبرنگاری نیز بوده است؛همان روزهایی که در طول این دوسال اخیر کرونای نامرد، جان تعدادی ازهمکاران نازنین ما را گرفت و خانواده‌هایی را سوگوار عزیزانشان کرد.

یا روزهایی که برخی از خبرنگاران در اثر حوادث مختلف جان به جان آفرین تسلیم کرده و به دیار باقی شتافتند.

روزهای خبرنگاری خود حکایتی مطلوّل از برخوردهای نامطلوب برخی مسؤولان در نقاط مختلف کشور است؛همان مسؤولانی که هنوز به اهمیت کار این قشر و ارتباط موثر با آنها واقف نیستند و در مواقعی به جای پاسخگویی مناسب و منطقی به پاسخ دهی نامناسب روی می‌آورند و گاهی از کوره در رفته و برخورد بدور از اخلاق آنها خاطره‌ای تلخ و ماندگار را برجای می‌گذارد.

امروز روز کسانی است که قسم یاد کرده‌اند چشم بینای جامعه و مطالبه گر خواسته‌ها و دل نگرانی‌های اقشار مختلف جامعه باشند؛ روز جماعتی است که وظیفه ذاتی خود را حمایت و دادخواهی از همه اقشار می‌دانند؛آن هم فارغ از رنگ و نژاد و ملیت!

خبرنگار یاد گرفته که همچون دیده بانی حال و روز جامعه را رصد کند و بد حالی و بی حالی‌های آن را کنترل و گزارش کند.

اما در این میان دغدغه‌هایی این جماعت خبر نویس و روایتگر را می‌آزارد! این قشر از جامعه به مانند بسیاری از اقشار دغدغه تأمین معیشت و اقتصاد خانواده دارد؛ ضمن اینکه عدم امنیت شغلی خبرنگاران را دچار فرسایش روحی و روانی می‌کند.

در کنار این دو مسئله، کم رنگ بودن حمایت لازم از سوی مسؤولان فرهنگی و عدم تشکل سازمان یافته و منسجم در مسیر احقاق حقوق آنها؛ از جمله مسائل مبتلابه این جماعت است.

با آنکه خبرنگار گلوله توپخانه اعتراضات اقشار مختلف جامعه است، در هنگامه قصور و کوتاهی‌های مسئولان گاهی خود قربانی اصلی این انفجارها می‌شود. 

هنرش بیان دردها و آلام جامعه است که گاه آنی و در لحظه و زمانی مزمن و طولانی است. این دلدادگی در قامت کاغذ و قلمی خلاصه شده و در خلاقیت و توانمندی‌های ستودنی‌اش جلوه‌گر می‌شود. 

او سعی می‌کند در بیان واقعیت‌ها، بی‌طرف باشد، اما گاه در میان آن همه اتفاق خوش و ناخوش، درگیر و محبوس در تعصبات و مصلحت‌اندیشی عاملان آن رویداد می‌شود، اما وظیفه دادخواهی و حق‌ ستاندن او هیچگاه از یادش نمی‌رود؛ چرا که رسالتی عهده‌دار شده است و بر ابزاری تکیه کرده است که بزرگ خالق بی‌انتها، به حرمت و قداستش سوگند یاد کرده است. 

خبرنگار باید بداند و می‏‌داند که آن کس که آگاه‌‏تر است، مسؤول‌‏تر است؛ مسؤول در قبال ملت و کشور، باورها و اعتقادات مردم، منافع ملی، تجاوز فکری و اندیشه‌ه‏‏ای بیگانه‏ به مرزهای فرهنگی، در قبال اخلاق جامعه، کژاندیشی و بعضاً بی تدبیری اداره‏ کنندگان کشور و این مسؤولیت‌ها نه تنها محدودیت نمی‏‌آفریند بلکه راه رسیدن به کمال را در این حرفه مقدس برای او هموار و هموارتر می‌‏سازد و او را به جایگاهی می‌‏رسد که جز رضایت حضرت دوست و نشاندن لبخند رضایت بر لبان همنوعان هدفی برای خود متصور نیست.

او مهرورز است، اما بسیاری از اوقات جفا و بی‌مهری می‌بیند. تیزبین و جزءنگر است و همچون بازرسی بر گلوگاه‌های مختلف جامعه نظاره‌گر وظایف و تکالیف است، اما هیچ حامی و دادخواهی ندارد. 

بارها بر سر پافشاری‌اش بر قانون‌مداری و حفظ منزلت عامه مردم، مورد بی‌مهری و بی‌احترامی قرار گرفته است، اما وجدان بیدارش مانع بزرگی بر سر انصراف و چشم‌پوشی بر کمبودها و رفع آنها شده است. 

آری! مظلومیت و صبوری خبرنگار در طول سال‌ها فعالیت، داستان مطّول و خواندنی‌است از نامهربانی بعضی از مسئولان که در انجام تعهدات، مخاطبان خود را ناراحت و مغموم کرده‌اند و حالا، در برابر حق خواهی آنها دیواری کوتاهتر از خبرنگاران پیدا نمی‌کنند و بانگ و فریاد خود را بر سر آنها فرود می‌آورند.

بله! امروز پاسداشت مردان و زنان بی‌ادعایی است که این راه مخاطره‌آمیز و پرُ استرس را انتخاب کردند، سختی و مرارت‌های آن را به جان خریده‌اند تا آسایش فکری، روانی و آرامش پس از طوفان ناامیدی‌ها و ناملایمات امور مختلف زندگی را به هر خانه، کاشانه و هر قلب آزرده و هر خاطر مکّدر شده‌ای هدیه کنند.

همان وصف حالی که در این بیت شعر رقم خورده است؛

قلمت نیش وزین است، کسی می‌داند!/ هنرت رُکن رکین است، کسی می‌داند!

جلوه و مظهر داناییستی/ سوز تو ساز بلیغ است، کسی می‌داند!

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول