اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  رسانه

امواج شبهه| مسئولیت این شبکه ها را کسی گردن نمی گیرد!/ نوستالژی بازی با دوران سیاه

یک کارشناس رسانه گفت: شبکه هایی به صورت مستقیم پول می گیرند تا علیه ایران برنامه بسازند و در هیچ کدام از فضاهای رسمی هیچ کسی تأمین مالی این‌ها را گردن نمی‌گیرد. مثلاً من شخصاً با سفرای مختلف انگلیس در تهران در رابطه با تأمین مالی بی‌بی‌سی که صحبت کردم و نپذیرفتند.

امواج شبهه| مسئولیت این شبکه ها را کسی گردن نمی گیرد!/ نوستالژی بازی با دوران سیاه

خبرگزاری فارس- مریم فیروزفر: در برنامه‌های گذشته به بحث‌های مختلفی درباره رسانه‌های معاند فارسی زبان در خارج از کشور پرداختیم. در قسمت جدید «امواج شبهه» که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت وگو به روی آنتن رفت، به بخشی از این رسانه‌های معاند بپرداختیم که عمدتاً مربوط به رسانه‌های سلطنتی می‌شود. در این میزگرد محمد قادری کارشناس رسانه و سیدمحمدحسین معصومی کارشناس رسانه حضور داشتند.

**آیا ما می‌توانیم بگوییم که رسانه‌های سلطنت‌طلب در حقیقت طیف‌ها و گونه‌های مختلفی دارند یا نه، همه‌ آنها را با یک عنوان می‌توانیم مورد خطاب قرار بدهیم؟

قادری: در رابطه با موضوع سؤال به نظرم ما یک دسته‌بندی قبل‌تر از این می‌توانیم داشته باشیم و آن هم این هست که ما طی سال‌های گذشته مواجه باشیم با دست کم پنج اتاق فکر در حوزه‌های رسانه‌های معاند که همه‌ی اینها به ویژه در حوزه زبان فارسی و با مخاطب افکار عمومی داخل کشور ما دارند فعالیت می‌کنند که یکی از این اتاق فکرها، اتاق فکرهای جریان سلطنت‌طلب هست. در کنار آن اتاق فکر جریان نفاق را داریم که عمدتاً الآن در کمپ تیرانا در آلبانی مستقر هستند. جریان عربی همسو با محور امریکا و اسرائیل را در منطقه داریم که مشخصاً از طرف مرکز اعتدال در عربستان دارند راهبری می‌شوند و اتاق فکر خود جریان امریکایی‌ها را داریم و اتاق فکر جریان صهیونیستی را داریم. این پنج اتاق فکر به نظر می‌رسد که در برخی از نقاط به اشتراک نظر می‌رسند در مواجهه با موضوعات مختلف پیرامون مسائل داخل ایران. در برخی از نقاط هم اینها افتراق دارند و اختلاف‌نظر دارند. به این معنا که ممکن است در تاکتیک‌هایشان ما شاهد یک سری اختلاف‌نظرهایی باشیم اما آنچه که مسلم است این است که نه تنها طیف‌های مختلف جریان سلطنت‌طلب بلکه به طور کلی تمام این 5 اتاق فکری که من خدمت شما عرض کردم به صورت راهبردی از یک منطق و یک برنامه‌ریزی و یک سناریوی مشترکی دارند پیروی می‌کنند و آن هم این است که حتی‌المقدور فضای روانی داخل کشور به سمت مخالفت با اصل نظام و تحولاتی که داخل نظام دارد رقم می‌خورد پیش ببرند. این را ما هم در شبکه‌های تلویزیونی‌شان هم در واقع شبکه‌های رادیویی‌شان و هم در فضای شبکه‌های اجتماعی‌شان کاملاً می‌توانیم رصد کنیم و با کلیدواژه‌هایی که می‌توانیم دنبال کنیم مشخص خواهد شد که راهبرد این جریان کاملاً همسان و همگون هست. اما در مورد خاص جریان سلطنت‌طلب به نظر می‌رسد که هدف اصلی‌ای که آنها دنبال می‌کنند به زعم خودشان این هست که بتوانند یک براندازی از طیف نرم تا سخت بتوانند در داخل کشور راه بیندازند با این هدف که بتوانند به جای نظام جمهوری اسلامی داخل کشور مستقر شوند. این چیزی است که الزاماً نزد اتاق فکر مثلاً امریکایی چنین هدف‌گذاری‌ای نشده است اما جریان سلطنت‌طلب به واسطه‌ برخی از توهماتی که آنها دارند و به واسطه‌ عدم شناخت کافی که از مخاطب داخل کشور دارند بیشتر به این سمت حرکت می‌کنند. شما گونه‌های سخت‌‌تر ارتباط کلامی را می‌توانید در رسانه‌های اینها ببینید.

 

**جناب آقای معصومی می‌خواهم ببینم از نظر محتوایی این رسانه‌هایی که به نوعی در گروه سلطنت‌طلبان تعریف می‌شود اینها تولیدات متفاوتی دارند یا همپوشانی دارند یا اصلاً یک حرف را تکرار می‌کنند؟

معصومی: همانطور که هر نظام سیاسی‌ای با انقلاب یا روش‌های دیگر تغییر می‌کند که در کشور ما انقلاب اسلامی این اتفاق افتاد برای رژیم گذشته، از فردای پیروزی طبیعتاً شروع می‌کنند به نوعی طرفداران و کسانی که منافعی داشتند و این منافع الآن دیگر قطع شده است و نیست شروع می‌کنند در واقع محتوایی را می‌گویند. عمده‌ محتوا هم یک چیز است. اینکه ما یک روزی برمی‌گردیم و این پیام را مثل یک کیکی که از نظر خودشان مطبوع هست تلاش می‌کنند تقسیم بکنند. من اولاً به نظرم می‌رسد که باید سال 88 را در این آرایش محتوا خیلی جدی ببینیم به دلیل اینکه تقریباً از ابتدای دهه‌ 60 که اگر بگوییم دهه‌ی رادیو باشد، دهه‌ی 70 و خصوصاً میانه‌های آن به بعد، دهه‌ی ماهواره باشد تا قبل از 88 که یک محتوای سخت دارد، نرم هم دارد. سخت آن، آن محتوای در واقع براندازی سخت هست، نرم آن هم محتواهای رسانه‌ای و سرگرمی. از 88 به بعد به نظرشان رسیده که فضا می‌تواند گسترده‌تر عمل کند. البته اتفاقات منطقه هم مؤثر هست. من آن چیزی که به نظرم می‌رسد این هست که اینها یک قیچی‌ای را تولید کردند، این قیچی دو لبه دارد، لبه‌ی اول آن سخت است که از گذشته بوده است یعنی لبه‌ی براندازی سخت، طیف مشخص آن انجمن پادشاهی ایران است. ما در سال 88 صرفاً دو اعدامی‌ای که داشتیم متعلق به همین انجمن بود و در واقع تا همین الآن هم فعال هستند. بعداً اینها را سال 96 در اتفاقات دی ماه می‌بینیم. بعد در آبان 98 هم رد پای آنها را می‌بینیم. تا همین الآن هم هستند.

**اینها عملیات فیزیکی نظام و اینها داشتند یا نه؟

معصومی: نه دیگر، از اقدام به بمب‌گذاری تا اقدام به ترورهای ناکام تا بحث ایجاد رعب و وحشت حتی بمب صوتی. یعنی یک طیفی از اقداماتی که البته رسانه هم دارند. یعنی سایت دارند، تلویزیون دارند و در این سایت و تلویزیون و سکوهای محتوایشان این را برای خودشان جا انداخته‌اند که هیچ راهی غیر از این وجود ندارد. لبه‌ دوم این قیچی، آن لبه‌ی نرم آن هست که ظاهراً می‌گوید که من دنبال براندازی نیستم، من بیشتر دنبال صدای مردم هستم. و ما در پژوهش‌هایمان به یک مثلثی رسیدیم که این مثلت به نظر من می‌رسد اقلاً در کشور دیگر انجام شده که حالا فرصت صحبت آن اینجا نیست، ما یازدهمی هستیم. مثلثی که گذشته‌ زیبا، امروز سیاه و آینده‌ زیبا. اگر این آینده‌ زیبا را نمی‌توانی پیدا کنی از کشور مهاجرت کن. پیامی که بخشی از فیلم‌های ضد ایرانی‌ای که مخصوصاً اسکار گرفتند مثل آرگو، همین را در واقع تأکید می‌کند. ایران جهنم است از ایران بگریزید. یا بعضی از فضاهای داخلی که امتداد یا تالی آن فضای خارجی هستند انواع نشانه‌هایی که می‌خواهد بگوید زیبا بوده امروز سیاه است. اصلاً به آن نوستالژی می‌گویند. من به نظرم اگر در یک جمله بگوییم لبه‌ سخت دنبال چیست قطعاً دنبال براندازی سخت است، لبه‌ نرم دنبال نوستالژی‌سا‌زی برای آن براندازی سخت است. مخصوصاً نسل امروز که فضای واقعی قبل از انقلاب را درک نکرده و نمادهای آن الآن هی دارد باز‌تولید می‌شود. از سینمای آن دوره تا موسیقی آن دوره، تا حتی در قالب خاطره‌بازی، در قالب اینکه چه خیابان‌هایی داشته است، چه فضایی داشته است. همه‌ اینها اصلاً از قصه‌ی آدم‌ها گذشته‌اند یعنی اینکه حالا الزاماً به خاطر اینکه این هنرمند است دارند اسم او را می‌آورند. نه. این به یک پکیچی وابسته است که آن پکیچ برای نسل امروز نوستالژی می‌آورد. و به شدت این دو لبه دارند کار می‌کنند. به همین دلیل ما از سال 88 به بعد هم متأسفانه بحث مهاجرت ما آمارش یک تکانی خورده است. کاملاً روشن است که رسانه دارد روی این کار می‌کند. هم احساس عمومی نسبت به مشکلات به نظر بیشتر شده است. یعنی یک قیاسی که می‌گیریم حس می‌کنیم که مثلاً از سال 88 به بعد انگار فضا برای زندگی از نظر این دوستان خیلی سخت‌تر شده است. حالا چه باید کرد؟ باید برگردیم.

این چیزی که می‌فرمایید الزاماً نتیجه‌ی کار این طیف نیست. طیف گسترده‌ای است که می‌خواهد ناامیدی را در حقیقت پراکنده بکند و همین خروجی را هم در می‌آورد.

معصومی: دقیقاً. همین خروجی را می‌گیرد و اتفاقاً استفاده خودش را می‌کند. مثال عامیانه‌ آن این است که پا را لای در گذاشته نمی‌گذارد در بسته شود. همان حوادثی که از سال 88 اتفاق افتاد که تا حدود زیادی برای خیلی‌ها روشن شد که دلیل آن اتفاقات چی بود. یعنی ما فقط فراوان اسناد خارجی داریم که بعد از آن افرادی گفتند که چه بوده است و پشت آن چه بوده و اینها... ولی اینها عمد دارند بگویند نه، هنوز جریان این را از بعد از آن در واقع فضا قابل سکونت نیست. من به نظرم می‌رسد اگر ما این قیچی را ببینیم خیلی از اتفاقات فضای مجازی امروز حتی، شما می‌دانید که امروز حتی استفاده از ماهواره به شکل رسیور و دیش ظاهری خیلی کاهش پیدا کرده است. کارهای پژوهشی هم دانشجویانی کرده‌اند. یک دانشجویی رفته بود عکس انداخته بود بالای پشت‌بام‌ها رندوم تهران، بسیاری از دیش‌ها اصلاً یا زاویه‌اش به هم خورده یا سیم ندارد یا ال ام ای آن خراب شده است. یعنی یک ظاهری از آن مانده است. آن چیزی که پلت‌فرم‌های جایگزین دارد دنبال می‌‌کند در قالب اینترنت همان برنامه را می‌آورد. در واقع خلأ نبود رسیور یا یک دستگاه ظاهری گیرنده را دارد جبران می‌کند. یک پوست‌اندازی‌ای هم این رسانه‌ها از جهت محتوایی کرده‌اند. در گذشته خیلی علنی‌تر می‌گفتند. یعنی مثل صدای آمریکا، مثل همان انجمن پادشاهی. خیل علنی‌تر عباراتی که در رابطه با مسئولین جمهوری اسلامی استفاده می‌کردند توهین‌آمیزتر بود. الآن ما چند سال است می‌بینیم خصوصاً با محوریت شبکه‌ی من و تو. آن نوستالوژی‌سازی را در قالب سرگرمی به شدت دارند دنبال می‌کنند.

ما من و تو را هم جزء شبکه‌های سلطنت‌طلب محاسبه می‌کنیم. درست است؟

معصومی: صد درصد. یقیناً این شبکه‌ای است که یک طرف آن به بهائیت و جریان صهیونیسم متصل است همانطور که کارشناس محترم در رابطه با این اتاق فکر فرمودند. حالا من دو نوبت بعدی به جهت اینکه بحث بچرخد خواهم گفت که اینها یک اشتراکی هم با جریان صهیونیست از قبل انقلاب پیدا کرده بودند، الآن به آن خیلی می‌دمند. یعنی مسئله‌ای به نام آشتی ملت ایران و ملت موجود در سرزمین‌های اشغالی که به نام اسرائیل می‌شناسند. این هم الآن یک حرف جدیدتری شده که به کمک اینها آمده است. شبکه‌های مثل من و تو (اگر آن اتاق خبرش را حذف کنیم) تلاش می‌کنند به جای اینکه خیلی وجهه‌ی سیاسی بگیرند سعی می‌کنند در قالب مثلاً بازتولید آثار آنالوگ قبل از انقلاب به شکل دیجیتال ده هشتاد، الآن آثار فیلم فارسی به شکل ده هشتاد فقط از این خروجی دارد پخش می‌شود و حتی من دیدم اساتیدی که در حوزه‌ی سینما کار می‌کنند، هیچ دسترسی در هیچ جای دیگر ندارند. کاملاً مشخص است. یک جریانی آمده می‌گوید اگر ما بیاییم فیلم قبل از انقلاب را، موسیقی قبل از انقلاب و امثالهم را دوباره با کیفیت بالا بازتولید کنیم، نسل امروز سؤال می‌کند می‌گوید مال این چه دوره‌ی خاطره‌انگیزی هست. این دوره خاطره‌انگیز را دوست دارم زنده نگه دارم، آن را پیدا بکنم و بعضی مواقع می‌بینید بعضی از رگه‌های آن را در فضای مجازی و رسانه‌های داخل هم می‌بینیم. به نام اینکه می‌خواهیم جذاب کنیم، به نام اینکه می‌خواهیم دیده شویم یکدفعه یک موسیقی از فیلم قیصر می‌رود، یکدفعه می‌بینیم مثلاً کفش قیصری، یکدفعه می‌بینیم مثلاً بازتولید بعضی از فیلم‌های وثوقی و امثالهم، این کاملاً مقدمه‌ای برای همان براندازی سخت است. فقط آماده‌سازی است.

 

جناب آقای قادری می‌خواستم ببینم که این شبکه‌هایی که تحت این عنوان و وابستگی به جریان سلطنت دارند کار می‌کنند اینها واقعاً از نظرات مردم ما مطلع نیستند یعنی می‌خواهم از این جهت بپرسم که بالاخره ما در داخل ممکن است مردم ناراحتی‌ها و گلایه‌ها و نقدهایی هم داشته باشند ولی حتماً گزینه‌ی آنها گزینه‌ی سلطنت نیست چون انقلاب کردند، نظام را می‌دادند، به آن ساختار هم نه گفته‌اند و هنوز هم به آن وفادار هستند. اصلاً چنین ظرفیتی در داخل نیست. اینها با چه امیدی این کار را انجام می‌دهند؟

قادری: من چند نکته در رابطه با بخش قبلی دارم می‌گویم ولی در ابتدا پاسخ سؤال شما روشن است. ببینید یک جریانی خارج از کشور یک دکانی باز کرده که اگر روی حرفش مصر نباشد و روی آن چیزی که دارد می‌گوید طبیعتاً آن دکان را باید تخته بکند. به هر حال الآن جریان سلطنت‌طلب دارد از دلارهای نفتی سعودی ارتزاق می‌کند. دارد ارتزاق می‌کند از پشتیبانی‌های اطلاعاتی. امنیتی و اتفاقاتی که در امریکا دارد به پشتیبانی اینها می‌افتد. اینها دارند ارتزاق می‌کنند، دارند زندگی‌شان را می‌کنند، طبیعتاً شما نمی‌توانی به او بگویی که اینها را نگو. می‌گوید پس در دکانم را باید تخته کنم. عمده‌ی اینها حتی بعضاً شما در لابه‌لای برنامه‌های اینها مشاهده می‌کنید که اعترافات ضمنی‌ای می‌کنند نسبت به اینکه مثلاً اینها ما را قبول ندارند داخل کشور. شما مثلاً بعضی از برنامه‌هایی که در بزنگاه‌ها اتفاق می‌افتد و اینها می‌سازند مجریان‌شان می‌آیند اعتراف می‌کنند. مثلاً عصبانیتشان وقتی بروز می‌کند از راهپیمایی 22 بهمن، یکدفعه این را بروز می‌دهد. یا مثلاً عصبانیتش اگر از مشارکت پای صندوق رأی بروز می‌کند این را نشان می‌دهد. این نشاندهنده‌ی این هست که آنها می‌دادند. اتفاقاً خیلی دقیق هم می‌دانند. قطع به یقین شما باید متوجه این نکته باشید جریان سلطنت‌طلب بیشتر کما اینکه فرمودند به دنبال موج‌سواری از اتفاقات پیرامون این حوزه هست. آن بخشی که می‌خواستم عرض کنم ببینید اینها دو تکنیک دارند به کار می‌برند که این در واقع یک راهبرد کلی هست. خیلی ضعیف‌تر از آن را جریان‌ها و تلویزیون‌های سلطنت‌طلب دارند انجام می‌دهند، قوی‌ترش را در واقع رسانه‌هایی که حرفه‌ای‌تر عمل می‌کنند و پشتوانه‌ی امریکایی صهیونیستی دارند آنها دارند انجام می‌دهند به نظرم و از اتاق فکرهای آنها دارند ارتزاق می‌کنند. آن هم این هست که بر اساس مدل تحریف اینها دارند برنامه را جلو می‌برند.

جناب آقای معصومی در حقیقت از حیث استقلال و وابستگی این رسانه‌ها را یا مثلاً فرض بفرمایید وابستگی به دولت‌ها یا اینکه بعضی از آنها بگویند مثلاً ما خودمان هستیم. می‌شود یک تقسیم‌بندی‌ای ارائه کرد؟

معصومی: اگر اجازه بدهید من یکی دو نکته در ادامه صحبت قبل عرض کنم. این را تقدیم می‌کنم. ابتدا این دو سه ماهه که بحث انتخابات ریاست جمهوری ایران هم بود اگر شنونده‌های عزیز در فضای مجازی خصوصاً شبکه‌های اجتماعی حوزه حضور داشتند و دیدند به شدت مقبولیت جریان سلطنت‌طلب کاهش پیدا کرده است. این چیزی بود که در واقع همین پژوهش‌هایی که روی این قصه انجام شد و هم مشاهدات متعددی که اکثر اتاق‌هایی که تشکیل شد، گروه‌هایی که بود، برعکس آن چیزی که فکر می‌کردم کم استقبال می‌شد و تقریباً الان سلطنت‌طلبی را در حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی اقلاً به نام افرادی می‌شناسند که اینها غالباً یا هتاک هستند یا حوصله‌ی شنیدن ندارند یا یک کسی اگر یک جریان دیگری حتی باشد یعنی سلطنت‌طلب هم نباشد، با جمهوری اسلامی هم موافق باشد بلافاصله او را بیرون می‌اندازند. این خیلی اتفاق جالبی بود ضمن اینکه با همین اتفاقی که اخیراً در سفارتخانه‌ها پیش آمد که بخشی از آن منافقین بود، بخشی از آن پرچم ایران را با شیر و خورشید دست گرفتند یعنی ما منافقین هم نیستیم. ما اصلاً منافقین را هم مضر می‌دانیم ما سلطنت‌طلب هستیم. اینها هم نشان داد که اینها یک منفوریت خاصی پیدا کردند. تعدادشان هم یک تعداد قلیلی هستند که اگر نگوییم پول گرفته‌اند با جان دارند مایه می‌گذارند. نکته‌ دوم بحث پکیج هست. من یک بحثی را در قسمت قبل فراموش کردم عرض کنم. ببینید قصه‌ی سلطنت‌طلبی از قبل از انقلاب از زمان پهلوی اول با یک پکیج جدی‌تری ادامه پیدا کرد. می‌دانید پهلوی نسبت به قاچار حوض بسیار شدیدی داشت. تمام مؤلفه‌های قاجار را تلاش کرد که حذف کند. یکی از دلایلی که با افراد برخورد می‌کرد مثل مرحوم مصدق نسل اینها حتی به قاجار می‌رسد بود. یعنی ما این اتفاقات را می‌دانیم. از زمان پهلوی اول یک نوشته‌ها و اندیشه‌های خیلی جدی پان‌ایرانیستی با سه ضلع تقویت شد. چون الآن دقیقاً ما در همین زمانی هستیم که باز به این نیاز داریم. ضلع اول ایرانیت با محوریت قبل از اسلام؛ ضلع دوم زرتشت مقابل اسلام؛ حالا زرتشت دیگر قطعاً منظور اینها دین الهی نیست. یک در واقع پاشنه‌آشیلی که فقط اسلام نباشد. و سوم پیوند یا یهود؛ آن هم یهود از جنس قوم یهود نه دین یهود. دین یهود که هنوز هم در ایران خدمت آنها هستیم و سال‌ها در کنار ما زندگی کرده است. یک قوم یهودی که بعداً در همان ایام تبدیل می‌شود به کشور جعلی‌ به نام رژیم صهیونیستی اسرائیل. این سه تا با هم جلو می‌آید. شما در خاطرات افرادی که از بچه‌های انقلابی دستگیر شدند مثل جناب آقای عزت‌شاهی که بعد از انقلاب اسم او را تغییر دادند فامیلیش هم عزت مطهری است، از خود ایشان من شنیدم که می‌گفتند که انقدری که اینها ناراحت می‌شدند که ما ضد مثلاً صهیونیسم حرف می‌زدیم ضد آمریکا را ناراحت نمی‌شدند. یعنی تبدیل شده بود به یک خط غیرت شاهنشاه که کاملاً معلوم است که یک اتاق فکر هست. حرفم این بود که باید ملت ساکن در اسرائیل، رژیم صهیونیستی، با ایران به هم نزدیک شوند، قصه‌ی جشن‌های 2500 ساله کاملاً مبتنی بر این دکترین هست. یعنی همان پادشاهی که یک روزی به یهودی‌ها مثلاً خدمتی کرده است. منظورشان کوروش را هست. این بعد از انقلاب به شدت افت کرد. تقریباً تا دهه‌ی 80 ما خیلی رگ این سه تا را با هم نمی‌بینیم. زرتشت‌گرایی را داریم ولی خیلی کم.

 این به اعتبار آن بحث مکتبی ایرانی ساخته شد؟

معصومی: بعداً در دولت نهم آن خط انحرافی که توسط دلسوزان اجرا شد همین مسئله‌ مکتب ایرانی است و صحبت آن مسئولی که در دولت اول در واقع آقای احمدی نژاد آن نکته را مطرح کرد و بعد هم موضع‌گیری شد، بعد در سال 87 این مستند مطرح شد و این خط تا همین ما داریم. دو سال پیش فیلم سینمایی در ایران با همین موضوع ساخته شده. پارسال مستندی باز دوباره تولید شد و برای اولین بار یکی از فیلم‌های سینمایی ما در تلاویو در طول تاریخ زمان ایران به زبان عبری پخش شد. موسیقی قبل از انقلابی به نام سلطان قلب‌ها که الان هم زنده است، با آن یگان و گروهان موزیک ارتش اسرائیل خوانده شد. بالای پنجاه، شصت تا فکت است که ما این را جمع کردیم و حرف آن هم همین است که ما باید پیوندی بین ایران و یهود ایجاد کنیم. زرتشتی‌گرایی باید تقویت شد و مکتب ایرانی هم در مقابل ایرانی اسلامی باید تقویت شوند.

این‌ها یک ادعای دیگری هم دارند که ما مثلاً بودجه‌ی دولتی نمی‌گیریم بلکه از مردم داریم تغذیه می‌شویم همان مکانیزمی که برای آبونمان و مصرف تلویزیون و خرید تلویزیون گذاشتند. این ادعای آن‌ها چه قدر درست است یعنی ما می‌توانیم این را مردمی تلقی کنیم؟

قادری: نه قطعاً نیست چون که اساساً حجم تولیداتی که بعضاً این رسانه‌ها دارند و با توجه به اعداد و رقم‌هایی که شما در تولید محتوای چند رسانه‌ای در جریان هستید، اساساً چین چیزی امکان‌پذیر نیست و اگر این‌ها بنا بود که فقط بر اساس آن رویکرد درآمدزایی داشته باشند حتماً زودتر از این داستان‌ها سفره‌ آن‌ها جمع می‌شد.

پس معنی آن این است که منابع خیلی محکمی دارند و وابستگی منبع مالی آن‌ها را بفرمایید.

قادری: ببینید در مورد طیف رسانه‌های جریان اصلی مثلاً مثل اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی و من و تو که کاملاً مشخص هست یعنی یک سبد مشترکی که عمده‌ آن پول را در واقع دلارهای نفتی سعودی دارد تأمین می‌کند. یک بخش حائض اهمیت آن است.

هر سه شبکه؟

قادری: هر سه شبکه حتی شما روزنامه‌ و وبسایت ایندیپندنت هم که بالغ بر پنجاه درصد آن خریداری شد و بعد هم کاملاً در اختیار جریان همان مرکز اعتدال و جریان رسانه‌ی سعودی قرار گرفت، اسم آن هم اسم رسانه‌ انگلیسی است و به زبان فارسی دارد تولید محتوا می‌کند و چند تا از خبرنگارهای قدیمی و فراری ایرانی هم دارند آن را مدیریت می‌کنند. نکته‌ مهم آن این هست که شما در هیچ کدام از فضاهای رسمی هیچ کسی تأمین مالی این‌ها را گردن نمی‌گیرد. مثلاً من شخصاً با سفرای مختلف انگلیس در تهران در رابطه با تأمین مالی بی‌بی‌سی که صحبت کردم اساساً گردن نمی‌گیرند.

 

می‌گویند هیچ نسبتی با دولت ندارند؟

قادری: به هیچ وجه. به هر حال مثلاً شما وقتی در قامت یک خبرنگار در مواجه با سفیر انگلیس قرار می‌گیری و بعد به او می‌گویی که خب تو داری الان یک صحبتی می‌کنی و صحبت دیپلماتیک است، صحبت از گسترش روابط با ایران و صحبت از رفت‌ و آمدهای دیپلماتیک و صحبت از رفت و آمدهای اتباع می‌کنی اما رسانه‌ی تو دارد یک حرکت دیگری می‌زند. خیلی محکم می‌گوید که آن یک رسانه است و ربطی به ما ندارد. البته این یک تاکتیک خیلی به روز هست و ما متأسفانه خیلی در داخل کشور نمی‌توانیم از این ظرفیت استفاده کنیم یعنی فضای دیپلماسی رسمی را از فضای دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای، این‌ها کاملاً جدا می‌کنند. کما این‌که عربستان هم در مورد العربیه همین کار را می‌کند. مثلاً در اوج این‌که طرف حالا خاطر من هست که آن وقت آقای دکتر صالحی وزیر خارجه‌ی دولت آقای  احمدی نژاد بود، العربیه به قول معروف از عبدالمالک ریگی مصاحبه گرفت بعد از حادثه‌ی تاسوکی بود و عبدالمالک ریگی از بالا تا پایین کشور تهدید کرد. برنامه‌ی زنده شبکه‌ العربیه بود.

 یک اقدام تروریستی.

قادری: رسماً. همان وقت خاطرم هست که آقای سعادت فیصل که الان فوت کرده، آن وقت وزیر خارجه‌ عربستان بود، همان وقت در تدارک رفت و آمدهای دیپلماتیک با آقای دکتر صالحی بود. ما یک جلسه‌ای در واقع رسانه‌ای دانشجویی بود که خدمت ایشان بودیم که برای توضیح ماجرا بود که ایشان می‌گفت که این طبیعی هست. گفتم باشد که اگر طبیعی است پس اگر یک روزنامه و یک رسانه در داخل کشور هم در همان حینی که شما مذاکره می‌کنید، اگر یک مطلب واقعی و حقیقی را منتشر کرد، شما در سر رسانه‌ داخلی نزنید که شما فرآیند مذاکراتی ما را به هم می‌زنی چون او دارد از ظرفیت خود استفاده می‌کند. کما این‌که در مذاکرات هسته‌ای این اتفاق افتاد. شما در ریز کار رسانه‌ای هستید.

این شبکه‌ها کلاً یکی این‌که رابطه‌ی آن‌ها با خود یعنی طیف‌های مختلف آیا با جمهوری اسلامی همین قدر اختلاف دارند؟ یعنی بین در روش کار خود یا اهداف خود اختلافی وجود دارد یا نه، همه‌ی آن‌ها دنبال یک پدیده هستند و دنبال یک چیز هستند و با هم وحدت دارند؟

معصومی: جریان سلطنت‌طلب بحث غیررسانه‌ای آن را اگر بخواهیم یک جمله بگوییم الان دو بحران جدی دارد. یکی بحران رهبری بین خود آن‌ها که ما مرتباً هر چند وقت یک بار اخباری را می‌شنویم که فلان موضوعی را که به پهلوی گفته چند تا جریان گفته ما قبول نداریم. بعد از این انتخابات فعلی که یکی از معجزه‌های نورانیت انقلاب اسلامی این هست که افراد دقیقاً اگر حتی داخلی هم هستند، یک تعدادی داخلی و نفوذی و بر خلاف مصالح عمل می‌کند، منافقینی هستند که آن مصداق «یکاد البرق یخطف ابصارهم» قرآن کریم هستند یعنی بدو بدو می‌کنند و یک جا برق روشن می‌شود و مسیر را روشن می‌کنند و یک دفعه در یک تاریکی می‌مانند تا ببینند کی روشن می‌شود. در همین انتخابات اخیر الان یک دعوای جدی بین این‌ها هست که آیا مثلاً نه به رأی این هشتکی که داغ شد یا پشت کردن به صندوق، آیا آدرس غلطی بود، درستی بود. این نشان می‌دهد که بحران رهبری ابتدائاً دارند.

برنامه امواج شبهه که گفت و گوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه های معاند فارسی زبان می باشد، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز می رود.

این برنامه به تهیه کنندگی سیده فاطمه شعار، هماهنگی و گویندگی اکرم اویسی، آیتم سازی الهه مصطفوی و کارشناس مجری بیژن مقدم و دکتر داود فریدپور با مشارکت سرویس هنر و رسانه خبرگزاری فارس تقدیم مخاطبان می شود.

انتهای پیام/

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول