اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

بین الملل  /  تحلیل بین الملل

افغانستان؛ جنگ و دهه‌ها دخالت قدرت‌های بیگانه

افغانستان در طول دهه‌های گذشته مدام درگیر جنگ و دخالت قدرت‌های بزرگ جهانی بوده است؛ این گزارش نگاهی به سرگذشت این دخالت‌ها و کشتارهای ناشی از آنها دارد.

افغانستان؛ جنگ و دهه‌ها دخالت قدرت‌های بیگانه

گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس – مهدی پورصفا: افغانستان سرزمینی است که تاریخ معاصر آن با جنگ گره خورده است. بسیاری از نگاه‌ها به افغانستان چنین است.

اما آنچه در طول تاریخ معاصر این کشور گذشته، نشان می‌دهد که اتفاقاً در اغلب مواقع رنج و جنگ به مردم افغانستان تحمیل شده است. زمانی که در آوریل 1978 حزب کمونیست افغانستان با کودتایی علیه «داوود خان» رئیس‌جمهور وقت، «نورمحمد تره‌کی» را به قدرت رساند. قدرت گرفتن حزب کمونیست از زمانی شروع شد که داوود خان در سال 1973 با کودتایی علیه ظاهر شاه حکومت سلطنتی را در این کشور منقرض و یک حکومت سکولار را در کابل برپا کرد. داوود خان که همچون دولتمردان پیشین پاکستان از تقابل با پاکستان بر سر مناطق پشتون‌نشین در هراس بود تلاش کرد تا با باز کردن دست کمونیست‌ها در افغانستان زمینه حمایت اتحاد جماهیر شوروی را از خود فراهم کند.

 

نورمحمد تره‌کی

 

از همین رو «حزب پرچم» در مدتی کوتاه به سرعت تبدیل به بزرگترین حزب سیاسی در افغانستان شد. کودتای حزب پرچم که در بین افغان‌ها به «کودتای ثور» معروف شد، پایانی بر اختلافات سیاسی در کابل به‌نظر می‌آمد اما همه چیز در کوتاه‌ترین زمان ممکن برگشت.

اعضای حزب پرچم به دلیل اختلاف نظر به زودی به دو دسته تقسیم شدند. حزب کمونیست افغانستان به زودی به دو جناح به رهبری نورمحمد تره‌کی و «ببرک کامل» تقسیم شد. این اختلاف چنان بالا گرفت که صدها نفر در افغانستان به بهانه‌های مختلف از جمله گرایش به گروه‌های اسلامی و یا حتی طرفداری از جناح مقابل دستگیر و اعدام شدند. در این میان با دخالت اتحاد جماهیر شوروی «حفیظ‌ الله امین» توانست با کنار زدن نورمحمد تره‌کی به جای وی دولت را در دست بگیرد اما در نهایت حفیظ الله امین نیز همان راه تره‌کی رفت. در این دوران افغانستان رسماً درگیر یک جنگ داخلی تمام عیار شده بود. اقدامات امین سبب شد تا در نهایت اتحاد جماهیر شوروی آماده دخالت نظامی در افغانستان شود.

* چه‌چیز پای شوروی را به افغانستان باز کرد؟

نگاهی به رویدادهای قبل از حمله اتحاد جماهیر شوروی نشان می‌دهد که زمینه‌های این حمله دقیقا بعد از کودتای ثور در افغانستان فراهم شده بود. نورمحمد تره‌کی که خود را با قیام مردم مسلمان افغانستان مواجه می‌دید در سال 1978 در سفری به مسکو اقدام به امضای یک پیمان نظامی با مسکو می‌کند که زمینه را برای دخالت نظامی این کشور آماده می‌کرد.

نمونه این اتفاق قیام مردم هرات در مقابل دولت کمونیستی حاکم در افغانستان در ژانویه 1979 است. در آن زمان مردم هرات با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران علیه دولت «تره‌کی» قیام می‌کنند. این قیام آنچنان گسترده بود که تره‌کی را وادار به درخواست کمک مستقیم از شوروی می‌کند و با بمباران بمب‌افکن‌های توپولف-16 اتحاد جماهیر شوروی است که شهر ویران و قیام مردم سکوب می‌شود. این قیام که شیعیان افغانستان نقش حیاتی در آن داشتند نقطه شروع قیام‌های مردمی علیه حکومت افغانستان بود.

نمونه دیگر از قساوت حکومت‌های کمونیستی در افغانستان کشتار زندانیان مسلمان در «زندان پل چرخی» است که هزاران نفر از مسلمانان افغانستان بدون محاکمه اعدام شدند.

 

ببرک کامل در کنار لئونید برژنف

 

تمام این اتفاقات زمینه آغاز جهاد مردم افغانستان علیه دخالت شوروی در افغانستان بود. زمانی که کنترل افغانستان از دستان حکومت امین به تدریج در حال خارج شدن بود، نیروهای اتحاد جماهیر شوروی به تدریج و با چند مرحله استقرار نیرو شروع به تصرف نظامی خاک افغانستان کردند. در آخرین مرحله از این عملیات در دسامبر سال 1979 یک گردان از نیروهای عملیات ویژه «ک.‌گ.‌ب» با تصرف مناطق حساس افغانستان حفیظ الله امین را به قتل می‌رسانند و ببرک کامل از طریق رادیو تاشکند تسلط خود را بر افغانستان اعلام می‌کند.

در مقابل از شش ماه قبل و از جولای همان سال «جیمی کارتر» رئیس‌جمهور وقت آمریکا با نظر مستقیم «زیبگنیف برژینسکی» با فرمانی اجازه مستقیم ارائه کمک به نیروهای درگیر در افغانستان را صادر می‌کند. به این ترتیب افغانستان به مهم‌ترین میدان نبرد بین دو قدرت اصلی در زمان جنگ سرد تبدیل می‌شود.

 

زیبگنیف برژینسکی

 

اولین مقاومت‌ها علیه نیروهای شوروی با استفاده از تجهیزات بسیار ابتدایی بود که مردم افغانستان به آن دسترسی داشتند اما به تدریج کمک‌ها از سوی کشورهای اسلامی، چین و آمریکا سرازیر شد. در همین دوره بود که «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)» در دوران ریاست «ویلیام کیسی» شروع به ارسال گسترده سلاح و تجهیز جنگاوران در خاک پاکستان کرد. بسیاری از مجاهدین افغانی از کمپ‌های آوارگان در شمال پاکستان جذب گروه‌های جهادی می‌شدند. برای انسجام‌بخشی به ایدئولوژی جهادگران افغان میلیاردها دلار از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس صرف توسعه مدارس مذهبی جدید شد. هزاران مبلغ عازم نواحی شمال پاکستان شدند و جوانان عرب برای جهاد با کفار عازم افغانستان شدند.

اوج کمک‌های آمریکا فرستادن موشک‌های زمین به هوای  دوش‌پرتاب «استینگر» برای هدف قرار دادن هواپیماها و بالگردهای اتحاد جماهیر شوروی بود. با این حال علاوه بر جنوب افغانستان نبرد در نقاط مختلف این کشور ادامه داشت که نمونه آن مقاومت «احمدشاه مسعود» در «دره پنجشیر» بود.

حضور نظامی نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تا سال 1988 ادامه یافت و در این زمان به دلیل هزینه بالای حضور نظامی در افغانستان و همچنین مشکلات درونی اتحاد جماهیر شوروی دولت «میخائیل گورباچف» به صورت یک‌جانبه از افغانستان عقب‌نشینی کرد.

* نبرد در خیابان‌های کابل

در حالی که تصور می‌شد عقب‌نشینی شوروی از خاک افغانستان بتواند زمینه را برای استقلال افغانستان آماده کند اما دخالت قدرت‌های بیگانه و اختلافات بین گروه‌های جهادی اجازه چنین کاری را نداد. دولت کمونیستی «نجیب ‌الله» توانست علی‌رغم حملات گسترده گروه‌های جهادی تا سال 1992 و پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی مقاومت کند. حتی ارتش کمونیستی افغانستان توانست هجوم گسترده مجاهدین که از سوی «ژنرال حمید گل» رییس وقت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان طراحی شده بود  و به نبرد جلال‌آباد شهرت یافت، با شکست روبه‌رو کنند.

با این حال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عملاً توان ادامه مقاومت را از دولت نجیب الله گرفت و مقامات دولت نجیب الله تصمیم گرفتند تا با یک حکومت انتقالی زمینه انتقال قدرت را در این کشور فراهم کنند. در همین زمان گروه‌های جهادی از دستجات مختلف شروع به حرکت به سمت کابل کردند؛ از جمله این گروه‌ها می‌توان به نیروهای احمد شاه مسعود، نیروهای حزب اتحاد اسلامی، نیروهای حزب اسلامی به رهبری «گلبدین حکمتیار» از جنوب، نیروهای حزب اسلامی به رهبری «عبدالرب رسول سیاف» از غرب، نیروهای حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری «عبدالعلی مزاری» از سمت شرق اشاره کرد.

عدم توافق بین گروه‌های سیاسی برای رسیدن به دولت متمرکز منجر به میانجیگری کشورهای منطقه و سازمان ملل شد که به امضای توافقنامه پیشاور بین گروه‌های مجاهدین برای تقسیم قدرت شد. با این حال پیچیدگی اوضاع و به خصوص مخالفت حکمتیار موجب شروع نبردی سهمگین در کابل، پایتخت افغانستان شد. در این نبرد 4 ساله که تا 1996 به طول انجامید بخش مهمی از زیر ساخت‌های کابل از بین رفت و نزدیک به 50 هزار تن کشته شدند.

 

گلبدین حکمتیار

 

از سوی دیگر به علت نبود امنیت، هرج و مرج تمام افغانستان در برگرفت و بخش زیادی از مردم این کشور از بهبود اوضاع کشور با مذاکره بین گروه‌های افغان ناامید شدند. همین مساله در نهایت سبب شد تا زمینه برای حضور و ظهور گروه جدیدی با نام «طالبان» فراهم شود.

* سرمایه‌گذاری مشترک پاکستان و عربستان

به باور برخی تحلیل‌گران، طالبان را در حقیقت می‌توان میراث سرمایه‌گذاری مشترک پاکستان و عربستان سعودی در میلیون‌ها آواره افغان در شمال این کشور دانست. نوجوانان افغانی که راهی جز تحصیل در مدارس اسلامی رایگان نداشتند، بعد از فارغ التحصیلی به گروه‌های پشتونی پیوستند که حالا تحت نظر طالبان در شمال پاکستان یکی شده بودند.

اولین تحرک طالبان در ولایت قندهار بود که به سرعت موجب تصرف این ولایت از سوی آنان شد و به تدریج قدرت طالبان به نقاط مختلف افغانستان نیز رسید. ماهیت قومی پشتون‌ها که بخش بزرگی از جامعه افغانستان را تشکیل می‌دادند سبب شد تا طالبان با تکیه بر نارضایتی مردم از درگیرهای بین گروه‌های جهادی و همچنین تکیه بر ماهیت مسائل قومی به سرعت سایر ولایات را نیز تصرف کنند و به کابل برسند.

در نهایت نیز در سپتامبر سال 1996 طالبان موفق به تصرف کابل پایتخت افغانستان شده و خود را حاکم افغانستان اعلام کردند. در این میان تنها مناطقی از پنجشیر، بدخشان و قسمتی از تخار تحت کنترل جمعیت اسلامی و مناطق شمالی دره صوف و بلخاب تحت کنترل حزب وحدت خارج از کنترل طالبان ماند.

زمانی که طالبان توانست بخش مهمی از افغانستان را تصرف کند، نیروهای عرب که زمانی برای جنگیدن با کفار شوروی به افغانستان آمده بودند و به «عرب‌های افغان» مشعور شده بودند، بار دیگر راهی این کشور شدند؛ این بار هدف جنگیدن با دولت‌های تحت حمایت آمریکا بود. شبکه القاعده به سرکردگی «اسامه بن‌لادن»، در این دوران جای پای خود را در افغانستان محکم کرد.

اولین عملیات جدی از سوی این گروه‌ها بمب‌گذاری در سفارت‌های آمریکا در کنیا و تانزانیا بود؛ رویدادی که منجر به حملات موشکی آمریکا به افغانستان شد و حضور دوباره تیم‌های عملیاتی سیا در افغانستان را در پی داشت. با این حال این حضور نتوانست منجر به جلوگیری از عملیات یازدهم سپتامبر شود.

* دو هزار میلیارد دلار برای هیچ

حمله نظامی آمریکا به افغانستان نقطه عطفی در تحولات داخلی این کشور بود. بعد از حوادث یازدهم سپتامبر در کمتر از یک ماه ایالات متحده حمله همه جانبه‌ای را به افغانستان آغاز می‌کند. این حمله منجر به سقوط دولت طالبان در کمتر از چند هفته شد.

با سقوط دولت طالبان دوره جدیدی از کشورسازی به رهبری آمریکا و ناتو در افغانستان آغاز شد. این حضور نزدیک به بیست سال به طول انجامید که هزینه‌ای بالغ بر 2.26 تریلیون دلار برای آمریکا به همراه داشت.

همچنین در این جنگ 20 ساله نزدیک به 400 هزار افغان و نزدیک به 4 هزار نظامی آمریکایی کشته شدند. در همین مدت آمریکایی‌ها تلاش فراوانی کردند تا امکان ساخت یک ارتش جدید در افغانستان مبتنی بر تمام قومیت‌ها را فراهم کنند با این حال به دلیل عدم توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی این کشور تمام این تلاش‌ها با شکست مواجه شد.

اوج حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان مربوط به سال 2011 است که تعداد سربازان آمریکایی در این کشور به 110 هزار نفر رسید اما هیچ‌گاه این حضور گسترده نتوانست باعث از بین رفتن طالبان در این کشور شود. از آنجا که بخش مهمی از کمک‌های بین‌المللی صرف پرداخت حقوق‌ها و همچنین کمک‌های نظامی می‌شد هیچ‌گاه زیرساخت‌های افغانستان در حدی توسعه نیافت که امکان عقب زدن جدی طالبان مطرح باشد. از سوی دیگر دولت‌های «حامد کرزی» و «اشرف غنی» که ظاهراً با رأی مردم انتخاب شده بودند، نتوانستند توازن جدی بین احزاب و گروه‌های مختلف برقرار کنند.

از سوی دیگر فساد و ناکارآمدی گسترده در بین مقامات دولتی، بی‌اعتمادی بالایی را در بین مردم افغانستان به نظام حاکمیتی ساخته دست آمریکا رقم زد. جنگ در افغانستان واقعاً تبدیل به یک جنگ بی‌پایان شده بود که هیچ پایانی بر آن متصور نبود و تنها منجر به بلعیدن هزینه‌های بیشتر و منافع آمریکایی‌ها می‌شد. از همین رو در سال 2017 زمانی که بر اساس سند راهبردی این کشور چین به عنوان تهدید جدی علیه ایالات متحده در آینده شناخته شد، عقب‌نشینی از افغانستان در دستور کار دولت «دونالد ترامپ» قرار گرفت.

 

 

بر همین اساس مذاکراتی با حضور «زلمای خلیل‌زاد» از دیپلمات‌های کارکشته آمریکایی که زاده افغانستان بود آغاز شد. کانون مذاکرات بین دو طرف شهر دوحه، پایتخت قطر بود؛ جایی که دفتر سیاسی طالبان در آن قرار داشت. مذاکرات دو طرف در نهایت منجر به امضای تفاهم‌نامه‌ای در سال 98 شد. این تواهم‌نامه که با کمترین دخالت دولت افغانستان به تصویب رسید زمینه را برای سیطره دوباره طالبان بر افغانستان فراهم کرد.

بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نیز دولت «جو بایدن» همچنان به این توافق متعهد باقی ماند و قرار شد عقب‌نشینی دولت آمریکا تا سپتامبر سال 2021 تکمیل شود. با این حال با شروع شدن این عقب‌نشینی در اردیبهشت سال جاری پیشروی نیروهای طالبان آغاز شد. این پیشروی که همزمان با کاهش سریع نیروهای خارجی بود به سرعت موجب متلاشی شدن ساختار نیروهای نظامی افغانستان شد. این در حالی بود که با هزینه بالای صرف شده برای تجهیز این نیروها، به‌نظر می‌رسید آنها تا 6 ماه امکان مقاومت داشته باشند اما در نهایت در کمتر از یک هفته با تسلیم دسته‌جمعی نظامیان افغان دولت اشرف غنی سقوط کرد.

این غافلگیری بزرگ یک آبروریزی بزرگ‌تر برای دولت آمریکا شد که به طرح‌ریزی یک عملیات گسترده تخلیه از فرودگاه کابل منجر شد. در نهایت با تلفات زیاد و به جا گذاشتن ده‌ها هزار افغانی همکار با نیروهای آمریکایی، فرمانده لشکر 82 هوابرد ایالات متحده به عنوان آخرین سرباز آمریکایی سوار بر یک هواپیمای سی-17 خاک افغانستان را ترک کرد تا پایانی بر حضور نظامی این کشور در افغانستان باشد.

 

 

اکنون بخش عمده افغانستان در کنترل گروه طالبان است، گفته می‌شود «ملا عبدالغنی برادر» کاندیدای ریاست بر دولت آینده است و به‌نظر نمی‌رسد درگیری‌ها در پنجشیر هم مانع تشکیل دولت دوم طالبان در افغانستان باشد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول