چهارمحال و بختیاری؛ مریم رضیپور|زاده مسجد سلیمان و بزرگ شده دزفول است، پدرش شغل نظامی داشته، به سختی درس خوانده تا خودش را به اینجا برساند حالا هم به قول ما امروزیها مشغول پرداخت زکات علمش است.
از کودکی شغل الانش را انتخاب کرده و با خودش عهدهای زیادی بسته، به پدرش قول داده هوای مردم را داشته باشد.
از 29 سالگی عملهای جراحیاش در بیمارستانهای تهران شروع شده تا همین الان هم بالای 9 هزار جراحی انجام داده است.
به شوخی میگویم آقای دکتر پولداریدها؛ دکتر در پاسخ میخندد
اما من میدانم که دستمزد برایش مهم نیست و خیلی از جراحیهایش رایگان است، میگوید از مردم خجالت میکشم کاری بتوانم و انجام ندهم، میگوید شبها خوابم نمیبرد کسی پول هم نداشت، نداشت من کارم را انجام میدهم حسابش با خدا، کاری نمیکنم منتی بر کسی ندارم همه برای دل خودم است.
هی وسط حرفم میپرد و میگوید خانوم این حرفها را تمام کنید ما آمدهایم باری از دوش مردم برداریم اما من دستبردار نیستم نه برای اینکه چیزی را به دیگران ثابت کنم فقط میخواهم به خودم خیلی چیزها را بفهمانم...
میپرسم آقای دکتر خانواده خرج دارد، متاهل هستید؟ میگوید بله چهار فرزند دارم.
گفتم خب خداروشکر حداقل یه خونهای دارید، خیلی حق به جانب نگاهی کرد گفت مگر مستأجری چه عیبی دارد! من اصلا نباید وارد این کار میشدم روم نمیشه از مردم پول بگیرم صدای خندهاش بلند میشود.
13 سال است که برای ویزیت رایگان راهی مناطق محروم میشود
از عهدش میپرسم از آن سالهای دور از نصیحت پدرش، آخه آقای دکتر ما بیشتر از 13 سال است که خودجوش چندنفر مثل خودش را جمع میکند و راهی مناطقی میشوند که به خیال ما محروم اما به خیال خودشان غنی از محبت و مهربانی است.
اوایل تنها میرفتم ۲ تا ۳ روز میموندم از صبح که مریض میدیدم تا شب جوهر یک خودکار را تمام میکردم آنهایی که نیاز به جراحی داشتند را میفرستادم تهران، بعد برگشتم میرفتم سراغشان تا کارشان را انجام دهم.
برگه مأموریتش از طرف آقا صادر میشود
حالا یک سال خوردهای میشود که برگه مأموریتشان مستقیما از طرف خود آقا امام رضا(ع) صادر میشود، آخه آقای دکتر چندسالی است خادم حرم حضرت آقاست و در حرم رفت و آمد دارد، دیگر کفتر جلد آقا شده است، داستان عاشقیش با آقا که دیگر جای خود را دارد.
با بسیاری از موسسات نیکوکاری همکاری دارد، هر جا که صحبت از کار خیر است بعید است نامش برده نشود، خیلیها شماره تلفنش را دارند سپرده هر کس کاری داشت هر وقت خواست تماس بگیرد، کار کسی زمین نمیماند پیش آقای دکتر.
سفر به شهرستان کوهرنگ و ویزیت ۲ هزار بیمار
این بار هم قرعه فال به نام منطقهای محروم در استان چهارمحال و بختیاری به نام کوهرنگ افتاده از چند هفته پیش هماهنگیها توسط کمیته امداد و یک موسسه خیریه به نام انصارالمهدی در مشهد انجام شده است.
پچ پچ مردم در شهر و روستاهای اطراف شروع شده آخه اینجا خیلی کوچیکه خبرها زود به همه میرسه و دهن به دهن میچرخه مخصوصا اگه خبر آمدن گروه پزشکی با چند نفر متخصص کارکشته باشه.
مردم دائم بهم میگویند قرار است فردا دکتر بیاید میگویند کارش خیلی درست است، آخه نصف بیشتر مردم این منطقه به خاطر کار سخت و درآمد کم از پیر و جوان کمر درد دارند.
آقای دکتر به همراه یک تیم ۱۰ نفره از متخصصان پنجشنبه ۱۸ شهریورماه وارد چهارمحال و بختیاری شد بدون هیچ هیاهو و استقبالی مستقیم به حسینیهای در شهر چلگرد رفتند.
هماهنگیها از قبل انجام شده به مردم اطلاع دادن که فلان ساعت فلان جا باشند هر چیزی هم که مربوط به بیماریتان هست با خودتان بیاورید.
از ساعت یک بعدازظهر ویزیتها آغاز شده و تا چند ساعت بعد از بامداد ادامه دارد قرار است دو هزار نفری را ویزیت کنند و بعدش هم عازم مقصد بعدی شوند، مقصد بعدی اندیکای استان خوزستان است.
آدم باید حساب و کتابش با خدا درست باشد/ مدیون شهدا هستم
با آقای دکتر که صحبت میکردم مدام میگفت من که کاری نمیکنم و سرش را پایین میانداخت نه اینکه حرفی نداشته باشدها، نه، میگفت از آن مادری خجالت میکشم که فرزندش را فرستاده جبهه و حالا یک مشت استخوان تحویل گرفته، میگفت از آنهایی خجالت میکشم که در دنیای پر زرق و برق امروز جانشان را فدای امنیت من و فرزندانم میکنند.
آقای دکتر میگفت: آدم باید حساب و کتابش با خدا و مردم درست باشد.
آنچه در بالا خواندید مربوط به رضا جباری، پزشک جراح ایرانی است که اینگونه متواضعانه و مخلصانه خود را وقف خدمت به مردمش کرده است.
انتهای پیام/68024