اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  فارس

زنان ایرانی؛ آینه تمام نمای ایثار و فداکاری

گاهی خانواده‌ها با بحران‌ها و امتحان‌های گوناگون مورد آزمایش قرار می‌گیرند و بستر بیماری یکی از رایج‌ترین این آزمون‌‍‌ها برای سنجش مهربانی و مهرورزی است.

زنان ایرانی؛ آینه تمام نمای ایثار و فداکاری

به گزارش خبرگزاری فارس از فیروزآباد، طبق آموزه های قرآن کریم و اهل بیت(ع) بهترین نوع برخورد در برابر چنین رویدادی داشتن روحیه صبر، گذشت و رسیدگی به بیمار است؛ چرا که خدمت به بیمار جزء بهترین اعمال انسان محسوب می شود که پاداش فراوانی در محضر الهی دارد و به خصوص اگر بیمار، یکی از اعضای خانواده باشد این اجر و پاداش چندین برابر خواهد بود‌.

نارگل کاظمی، یکی از این زنان فداکار است که ۳۰ سال است از شوهر بیمارش پرستاری می کند، این زن فداکار اهل روستای آتشکده از شهرستان فیروزآباد  در گفت وگو با خبرنگار فارس می گوید: ۱۷ساله بودم که با پسر عمویم ازدواج کردم و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، زندگی ما هم مانند دیگر زوج های جوان دیگر پر از فراز و نشیب هایی بود، شوهرم کارگری می کرد و به سختی زندگی می کردیم.

کاظمی می افزاید: در سال ۱۳۴۶ اولین فرزندم که دختر بود به دنیا آمد و بعد از او ۷ دختر و ۱ پسر هدیه خدا به من بود‌ و زندگی آرام و راحتی داشتیم تا این که شوهرم به پادرد مبتلا شد و هرچه او را نزد دکتر می بردیم می گفتند مشکل خاصی نیست و با دارو خوب می شود.

حادثه ای غیرمنتظره که مسیر زندگی مان را تغییر داد

این زن فداکار می گوید: در سال۶۰ بود که پادرد شوهرم روز به روز بدتر می شد و تصمیم گرفتیم که تلاش نهایی خود را بکنیم تا از شر این بیماری رهایی یابد و او را نزد دکتری در فیروزآباد بردیم و او تصمیم گرفت که با یک عمل جزئی او را مداوا کند.

شوهر این زن مهربان که چهره ای معصوم و خنده رو دارد و همه اهل روستا او را به اسم عمو فریبرز می شناسند ادامه قصه را تعریف می کند و می گوید: در سال ۶۰ با رفت و آمدهای مکرر من به دکتر به علت پادرد، یکی از پزشکان به من گفت که پاهای شما نیاز به یک عمل جزئی دارد و من این کار را برای شما انجام می دهم و خوب خواهی شد.

او می گوید: بعد از عمل چند مدتی استراحت کردم به امید این که زود تر خوب شوم و سر کار بروم تا بتوانم نیازهای خانواده را برطرف کنم.

تکیه بر بازوان خسته

وی ادامه می دهد: روزها گذشت و خبری از بهبودی من نبود تا این که تصمیم گرفتم که به پا خیزم و عصا به دست گرفتم و با یاد خدا بلند شدم و متوجه شدم که با عصا کمی می توانم راه بروم اما دیگر نمی توانستم کار کنم و هیچ چیز برای مردی دردناک تر از آن نیست که نتواند با دستان خود کار کرده و نیازهای اهل خانه را برطرف کند.

فریبرز کاظمی می گوید: از سال ۶۰ تا ۷۰ را با عصا می توانستم راه بروم اما دیگر از کار افتاده شده بودم و همسرم همیشه در کنار من بوده و مرا حمایت می‌کرد و این واقعا برای من غیرقابل پیش بینی بود که روزی برسد و من دیگر نتوانم کار کنم.

همسر عمو فریبرز می گوید: آدم بسیار فعال و پرجنب و جوشی بود و یک لحظه بیکار نمی نشست و از صبح تا شب فقط کار می کرد تا بتواند روزی حلال به دست بیاورد.

این مرد مهربان اظهار می دارد: که من اگر از کار افتاده شده بودم و دیگر نمی توانستم کار کنم اما خدا را داشتم که به من عنایتی فرمود و همسری این چنین مهربان و فداکار و هم چنین فرزندانی دلسوز به من عطا کرد و از خداوند به خاطر داشتن چنین نعمت هایی سپاسگزارم. 

او می گوید: از سال ۱۳۷۰ تا کنون، دیگر نتوانستم حتی با عصا هم راه بروم و فقط در رختخواب هستم اما همسرم همانند پروانه ای به دور من می چرخد و تمام کارهای شخصی  من را هم انجام می دهد و من واقعا از او متشکرم.

وی می افزاید: همه این ماجرا به خاطر یک سهل انگاری پزشکی بود که باعث شد من ۳۰ سال از شیرین ترین و زیباترین لحظات زندگی ام را با حسرت به سر برم، حسرت یک لحظه بلند شدن؛ البته نه تنها خودم بلکه همه اعضای خانواده به خصوص همسرم که جوانی اش را به پای من ریخت و با دردهای من درد کشید تا تسکینی باشد بر دردهای تسکین نیافته من.

او ادامه می دهد: البته من هیچ وقت به خاطر این بیماری از خدا شکایتی نداشتم چون در هر کار او مصلحتی وجود دارد و هیچ گاه خم به ابرو نیاوردم که چرا من این چنین شدم چون حضور خدا همیشه آرامش بخش وجود من بوده است.

همسر این مرد مهربان می گوید: در تمام این سال ها، تمام تلاش خود را کردم و او را نزد بهترین و مجرب ترین متخصصان بردم اما چه حیف که این سهل انگاری کوچک تمام درها را به روی ما بسته بود و هیچ دکتری نتوانست مرهمی بر دردهای ما باشد.

همسری فداکار که در هر شرایطی خستگی ناپذیر است

نارگل کاظمی که خود از بیماری عضلانی رنج می برد با چشمانی آکنده از اندوه می گوید: تا جان در بدن دارم از همسرم پرستاری می کنم و کوچک ترین منتی بر او ندارم چون او در تمام سالهای اول زندگی مان از کوچک ترین تلاشی دریغ ننمود و فقط برای آسایش ما تلاش کرد.

این زن فداکار ادامه می دهد: به خاطر شوهرم هیچ وقت از خدا گله ای نکردم و همیشه با خود می گویم که حتما صلاح و مصلحتی بوده که شوهر من این چنین باشد و من پرستاری از او را بر عهده بگیرم.

این زن فداکار ادامه می دهد: در همه این ۳۰ سال به خاطر شوهرم، همه سختی ها را به جان خریده ام و از خدا خواسته ام که تا زمانی که زنده هستم، قدرت و توانایی بدنی به من بدهد تا هیچ وقت از پرستاری همسرم خسته نشوم.

این زن مهربان و دلسوز با توکل به خدا و کمک گرفتن از ائمه معصومین(ع) با سختی ها و مشقت های زندگی مبارزه و دشواری ها زیادی را تحمل کرده است.

او می گوید: دیدگاه مردم نسبت به این گونه افراد ترحم آمیز است و آن ها باید بدانند که افرادی همانند همسر من نیاز به محبت دارند نه ترحم.

انتهای پیام/ن

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول