محمد نیرو
پیش از پرداختن به این موضوع، گفتنی است که گاهی ما معلّمان در شرایطی به تدریس میپردازیم که عوارضی پیدا و پنهان، محیط بر کلاس درسمان است. بر این اساس سؤالاتی در ذهن متبادر میشود: آیا دانشآموزمان از شرایط جسمی یا روحی مناسبی برخوردار است و تمرکز لازم را در حین تدریس دارد؟ آیا دانشآموزی هست که مطالب تدریس شده را یادنگرفته و خجالت، مانع از پرسشگری وی و تقاضای تکرار آن شود؟ آیا بچهها با توضیح معلّم و حل مسائل نمونه به خوبی یاد میگیرند؟ آیا عوامل موجبة اتلاف وقت و مسائل حاشیهای ناخواسته در کلاس درس، فرصت کافی را از یادگیری دانشآموزان نمیستاند؟ آیا …
از آن روی که صاحبنظرانی چون گاردنر (مبدع نظریه هوشهای چندگانه) اذعان میدارد که تنها 25درصد از دانشآموزان از دو هوش کلامی-زبانی و منطقی- ریاضی، بهرهای سرشار دارند (نیرو و همکاران، 1390)، بنابراین روشهای سنّتیِ مبتنی بر سخنرانی و حلّ مسألة معلّم، موجب یادگیری شایستة سهچهارم دانشآموزان نخواهد شد! در چنین شرایطی فراگیران، کمتر فرصت تجربه پیدا خواهند کرد؛ در حالی که به نظر تایلر (1392)، دانشآموزان تنها آن چیزی را به خوبی فرامیگیرند که خود تجربه میکنند. از سوی دیگر برخی از صاحبنظران مانند ویگوتسکی یادگیری بچهها را اساساً در گرو تعامل، به ویژه با همسالان خود دانسته (ویگوتسکی، 1978) و بر این اساس یادگیری همیارانه و فعالیتهای گروهی بچهها، نقش بهسزایی ایفا میکند.
بهرهگیری معلّم از رویکرد کلاس معکوس، امتیازات زیادی را همراه با برخی ملاحظات می تواند داشته باشد.
در چنین شرایطی، بهرهگیری معلّم از رویکرد کلاس معکوس، امتیازات زیادی را همراه با برخی ملاحظات میتواند داشته باشد که در ادامه بدان اشاره میشود. فرض بر این است که دانشآموز، فیلم آموزشی از معلّم خود در اختیار داشته و وی میتواند در ساعتی که از شرایط جسمی و روانی مناسبی برخوردار است، آن را به دفعات ملاحظه کند. چنانچه به هر دلیلی
دانشآموز، فیلم آموزشی از معلّم خود آن را به دفعات ملاحظه کند.
دچار حواسپرتی شد، بازبینی فیلم برایش ممکن است؛ چیزی که در کلاس درس به سادگی میسّر نیست.
او نسبت به فیلمی که معلّمش ساخته است احساس تعلّقی بیشتر و ارتباطی بهتر پیدا میکند؛ به خصوص اگر پیشتر بذر رابطهای دوسویه و اثربخش در کلاس درس گذاشته شده باشد و معلّم نیز به منظور ارتباط چشمی، به تناوب تصویر خود را در گوشة فیلم به نمایش بگذارد.
او نسبت به فیلمی که معلّمش ساخته است احساس تعلّقی بیشتر و ارتباطی بهتر پیدا می کند.
دانشآموز، وقتگذاری مسئولانه و دلسوزانه معلّم را ستوده و گاه در حضور دیگر همتایان یا نزدیکان، احساس مباهات میکند. برای دانشآموزان نگارنده، شنیدن سر و صدای فرزندان در میان فیلم، جالب توجه بوده و تلویحاً تلاشهای خودانگیخته، غیرموظف و بیپاداش معلّم را در جهت بهبود یادگیریشان تحسین نمودهاند. معلّم در ساخت فیلم میتواند با استفاده از فایل PDF کتاب درسی، تدریس مباحث مورد نظرش را انجام داده و دانشآموز نیز از همان کتاب، مطالب را دنبال کند. این امر به ویژه اگر با قلم و تخته هوشمند آمیخته شود، همراهی و فهم بیشتر دانشآموز را در پی خواهد داشت. استفاده از رنگ و تصویر برای دانشآموزان هوشمند دیداری، لذتبخشتر و اثربخشتر است.
دانشآموز، وقتگذاری مسئولانه و دلسوزانه معلّم را ستوده و گاه در حضور دیگر همتایان یا نزدیکان، احساس مباهات می کند.
علاوه بر آن، کتب درسی فعّالیتمحور کنونی، امکان تجربة همزمان برای دانشآموز را مهیّا نموده و به نوعی میتواند رافع دغدغه همکاران، برای دیدن فیلم از سوی دانشآموزان شود؛ مشروط بر آنکه معلّم، فرصت مناسب برای انجام فعّالیت فراگیران را در فیلم ایجاد نماید. همچنین از آن روی که اگر برای هر هدف آموزشی، ردّ پایی در نظام ارزشیابی پیشبینی نشود، تضمینی بر تحقّقش نخواهد بود (مهرمحمدی، 1392)، بنابراین میتوان در بدو کلاس، آزمونی تشخیصی از سوی معلّم صورت پذیرد.
از دیگر مزایای کلاس معکوس، تلفیق برخی نرمافزارهای آموزشی یا استفاده از برخی سایتها و دیگر فیلمهای مربوطه در جریان تدریس معلّم است.
از دیگر مزایای کلاس معکوس، تلفیق برخی نرمافزارهای آموزشی یا استفاده از برخی سایتها و دیگر فیلمهای مربوطه در جریان تدریس معلّم است. کاری که اغلب به خاطر وجود برخی محدودیتها یا نبود برخی امکانات به سهولت انجام نمیشود. به این ترتیب بازنماییهای بیشتری در تبیین مفاهیم صورت پذیرفته و فهم عمیقتر را در پی خواهد داشت. این موضوع به ویژه در درس ریاضی مورد تأیید پژوهشگران است (از جمله قربانی، 1388).
نگارنده در این خصوص تجربهای موفّق در دروس آمار و مدلسازی پایه دوم و حسابان پایه سوم دبیرستان داشته است. استفاده از نرمافزار اکسل برای توصیف و تحلیل دادههای آماری و استفاده از نرمافزار دینامیک جئوجبرا در آموزش مفهوم حد، انتقال و تغییرات نمودار توابع و حلّ معادله با استفاده از نمودار، شرایطی را در فیلمهای مربوطه مهیّا کرد که به اذعان دانشآموزان، فرصت یادگیری ممتازی را رقم زد. به خصوص که در عمل نیز آموزش استفاده از نرمافزارهای مزبور صورت میپذیرفت و فرصت تجربههای مشابه در منزل برای دانشآموزان ایجاد میشد.
این تجربه به ویژه برای کلاسهایی که زمان کمی در برنامه هفتگی دارد بسیار مفید است. به عنوان مثال، نگارنده تنها یک کلاس 45 دقیقه ای در هفته، برای درس آمار و مدلسازی در اختیار داشت. از این روی در برخی فصول، بعد از آنکه دانشآموزان تمرینهای پایانی فصل را انجام دادند، فیلمی از بررسی و حلّ سوالات مربوطه تهیه میکرد و در اختیار ایشان قرار میداد. این امر نقشی متفاوت و فراتر از یک حلّالمسائل داشت.
با فیلمهای ارائه شده به دانشآموزان، جرقهای دیگر زده شد و با این مبنا که تدریس یک مفهوم، فهم عمیقتر را برای ارائهدهنده به ارمغان میآورد، به عنوان فعّالیت اضافی و امتیازی، از دانشآموزان خواسته شد که فیلمی از تدریس برخی فصول کتاب تهیه کنند. پس از آن، فیلمها را در وبنوشت یادداشتهای آقامعلّم که در آن تجارب معلّمی نگارنده درج میشود، بارگذاری شد. در این میان چه خودباوریهایی که ظهور یافت و چه استعدادهایی که نمایان شد و چه شور و شوقی که برپاگشت.
لازم به ذکر است که نگارنده، تدریسش را حصر در سیاق کلاس معکوس نکرد و بر اساس مقتضیات بافت و به منظور ایجاد تنوع آموزشی، با در نظر داشتن هدف یادگیری، رویکردهای گوناگون را برمیگزید؛ چرا که بدواً هر روش بدیعی، همراه با جذّابیت خاصّی است و تکراری شدنش آثار کاهندهای برجای خواهد گذاشت. بنابراین لازم است که طرح درسها از جمله ساخت فیلم، به مرور توسط معلّم شکل گیرد و شیوههای گوناگون تدریس را به اقتضا به کار بندد.
بافت دانشآموزی و فرهنگ حاکم بر مدارس، در اتخاذ رویکردهای تدریس و شیوههای اجرای آن، نقشی اساسی دارد.
به نظر میرسد که بافت دانشآموزی و فرهنگ حاکم بر مدارس، در اتخاذ رویکردهای تدریس و شیوههای اجرای آن، نقشی اساسی دارد. نگارنده در آغاز سال تحصیلی در مدرسهای که کمتر دانشآموزان توانا، ساعی و باانگیزه در آن حضور داشتند، به سان رویهاش در مدرسهای ممتاز عمل کرد و نه تنها نتیجه مطلوب نگرفت بلکه اظهاراتی متعارض در توفیق معلّمیاش دریافت کرد. به عنوان مثال از آنجا که وی انشاء کامل جزوة درسی را فرایندی پربازده ندانسته، و آن را تضییع وقت کلاس و دانشآموزان میپندارد، سعی داشت برای ایجاد فرصت بیشتر، مطالب را پیشتر در قالب اسلایدهای حاوی نکات آموزشی و حل مسائل خاص، با استفاده از نرمافزار پاورپوینت ارائه کند. او با فرض اینکه که تمرینهای داده شدهای که حل نگردد، یا تمرینهای مختصری که قرار باشد توسط معلّم یا برخی دانشآموزان در پای تخته حل شود، کفایت تسلّط مورد انتظارش را نمیکند، به استفاده از پاورپوینت روی نهاد. گاهی نیز هنگام تدریس با استفاده از دیتاپروژکتور و قلم و تخته هوشمند در کلاس، با استفاده از اسکرین کپچر نرمافزار کمتازیا، تدریسش را ضبط میکرد تا علاقمندان و غائبین از آن بهرهجویند.
با این وصف بسیاری از ایشان، اذعان داشتند که اگر به سان معلّم سال گذشتهشان، در کلاس درس، انشاءِ جزوه توسط معلّم صورت گیرد و تمرینات در پای تخته حل شود، به طوری که پاسخ سوالات، مانند اسلایدهای تنظیم شده یکباره نمایان نشده، بلکه به مرور نگاشته شود، آنها بیشتر میتوانند همراه شوند. بنابراین به ناچار جزوهای نیمهکامل تنظیم شد که برخی از محتوایش توسط بچهها تکمیل شود تا مرادشان حاصل گردد. به هر روی شاکلة یادگیری دانشآموزان، سبکهای آموزشی مرسوم، محیط یادگیری، محتوای آموزشی و قوانین آموزشی و انضباطی مدرسه در اتخاذ شیوة تدریس معلّم مؤثر است.
فلسفه کلاس معکوس تهیه فیلم آموزشی و تحویل آن به دانشآموز جهت استفاده در منزل، به منظور ایجاد فرصت بیشتر برای انجام فعّالیتهای یادگیری در کلاس درس به ویژه به شکل مشارکتی است.
در اینجا لازم است به نکته مهم و اساسی که مربوط به فلسفه کلاس معکوس است اشاره کنم و آن اینکه تهیه فیلم آموزشی و تحویل آن به دانشآموز جهت استفاده در منزل، به منظور ایجاد فرصت بیشتر برای انجام فعّالیتهای یادگیری در کلاس درس به ویژه به شکل مشارکتی است. به عبارتی بهرة بیشتر یادگیری دانشآموزان از طریق تشریک مساعی به عنوان امری مهمتر، ملازم انتقال تدریس به خانه از طریق فیلم آموزشی بوده، تا نقش معلّم را از عاقل در تالار به راهنمای در کنار بدل سازد. بر این اساس فرصت دانشآموزان قویتر با پرسشهای صورت گرفتة سایرین از معلّم حین تدریس، هدر نمیرود و از وقت کلیه دانشآموزان استفادة بهینه میشود؛ امکان نظارت فردی معلّم و راهنماییهای انفرادی وی بیشتر شده؛ فرصت ارزندة تعامل و گفتوگوی جهتدار و هدفمند دانشآموزان با یکدیگر افزوده میشود و عدالت آموزشی، توجه به تفاوتهای فردی و شخصیسازی آموزش، فزونتر میگردد.
ضمن آنکه فضای کلاس به دلیل فعّالیت بچهها از حالت یکنواختی و کسالتآور خارج میگردد. به رغم خلق رویة مرسوم در این سیاق و به تبع آن، مقاومت و مخالفت دانشآموزان در این میان، به مرور با همراهی مسئولین مدرسه، تمامی دانشآموزان در یک بازی برد-برد به یادگیری همیارانه نائل میشوند. حتی در مدارسی که دانشآموزانش از انگیزه و تکاپوی شایسته و سرشاری بهرهمند نیستند.
البته در این میان تعداد اعضا و ترکیب گروهها، چیدمان میزها و محتوای فعالیتها، ارزشیابی گروهی و دیگر عوامل، در بازده این امر دخالت دارند. نگارنده در سال تحصیلی گذشته، با استفاده از همین شیوه، برای نخستین بار بعد از دو دهه تدریس ریاضی، به رغم کمترین میزان استفاده از گچ و تخته سیاه، بیشترین میزان حل مسألة گروهی در کلاس را فراهم نمود و در نهایت با اعجاز تجارب تعاملمدار دانشآموزان، رتبة نخست میانگین نمرات درس ریاضی در آزمونهای بینمدرسهای جامعهای نسبتاً بزرگ احراز شد. در اینجا هنر معلّم این است که با کمترین فعالیت خود، بیشترین حل مسأله در کلاس درس را فراهم آورده و یادگیری گسترده و عمیقی حادث میشود.
کلاس معکوس، می تواند بسترساز تعامل و تجربه دانشآموزان بوده و زمینهساز یادگیری ایشان را فراهم آورد.
در پایان با تأکید دوباره بر هدف یادگیری از تدریس، خاطرنشان میگردد که کلاس معکوس، میتواند بسترساز تعامل و تجربه دانشآموزان بوده و زمینهساز یادگیری ایشان را فراهم آورد. هرچند جورچین یادگیری فراگیران، صرفاً محاط در آن نبوده و مبتنی بر بافت محیط یادگیری، میتواند سهمی در روشهای متنوّع و تلفیقی معلّم داشته باشد؛ آنچنان که حدود و ثغور کاربست آن، مقتضی شرایط، به طور سیّال تعریف شود.
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.