به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان در گزارشی به شکست ارتشهای وابسته به آمریکا پرداخته است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
فیلمهای ساختهشده توسط «بالیوود» هندوستان عموما از سطح بالای اغراق رنج میبرند. درمقابل اما هالیوود آمریکا مرجعی معتبر در عرصه فیلمسازی جهانی است. با اینحال هالیوود نیز از جنبههای بالیوودی خالی نیست، بهویژه در جایی که قصد دارد قدرت ارتش آمریکا را به نمایش درآورد. ارتش آمریکا در هالیوود به کشورهای مختلف حمله میکنند و با دلاوری با شکست دشمن دموکراسی را در سرزمین جدید برپا میکنند.
این سناریو دقیقا برعکس چیزی است که در واقعیت رخ میدهد. در دنیای واقعی نظامیان آمریکا با ترس از کابل پایتخت آمریکا میگریزند و بهجای دموکراسی طالبان و شبکه حقانی را برجای میگذارند.
حالا مقامات سعودی، صهیونیست و حتی اروپاییها درحالی نظارهگر آمریکا هستند که نمیدانند آینده سقوطشان پس از فرار آمریکا در استودیوهای فیلمسازی چگونه نوشته و ساخته خواهد شد.
اروپا وامانده از اتکا به آمریکا
فرانسه سومین صادرکننده بزرگ سلاح بهشمار میرود. این کشور همچنین بهصورت تاریخی سابقهای بسیار زیاد در جنگهای مختلف دارد. با اینحال پاریس نگران کاهش تمرکز آمریکا بر اروپا و کاهش تعهدات این کشور در قاره سبز است. تکیه امنیتی بر آمریکا حتی میتواند خیال راحت یک قدرت اتمی را ناراحت کند. این مساله بیش از آنکه نشانگر قدرت نظامی واقعا قابلتوجه آمریکا باشد، بیشتر نشاندهنده میزان بیاخلاقی و غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن است.
واشنگتن چنان اروپا را به خود وابسته ساخته که حتی این قاره پرجمعیت و ثروتمند که از فناوریهای برجستهای برخوردار است نیز قادر به تامین امنیت خود بهتنهایی نیست. بهجز فرانسه دیگر کشورهای اروپایی نیز دستی در تولید سلاح دارند، بهگونهای که آلمان چهارمین صادرکننده سلاح جهان است و اسپانیا مقام ششم را دراختیار دارد. ایتالیا نیز در جایگاه نهم قرار دارد. درکنار این کشورهای بزرگ، کشورهای کوچکتر اروپایی مانند هلند، اتریش و فنلاند نیز جزء صادرکنندگان مطرح سلاح هستند، اما تمام این کشورها درمجموع قادر به تامین امنیتشان نیستند.
باید دید اتحادیه اروپا بهعنوان قدرتی بزرگ فاقد چه عنصری است یا چه چیزی را از دست داده که باوجود توانمندی همهجانبه، نسبتبه امنیت خود نگران است. این نکته را نیز نمیتوان در جایی جز سیاستهای آمریکا یافت.
جنوب خلیجفارس نگران از فرار آمریکا
درحال حاضر شاید کسی بیشتر از سران کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و در راس آنها عربستان سعودی نگران وابستگی امنیتیاش به آمریکا نباشد. باوجود قدرت بالاتر نظامی واشنگتن نسبتبه ریاض اما بررسیها نشان میدهد درطول دهههای اخیر این آمریکا بوده که بیشترین بهرهبرداری را از سعودیها داشته است.
سعودیها سلاحهای آمریکایی را خرید و انبار کردهاند و هرساله بدون آنکه بهرهگیری موثری از آنها داشته باشند برای نگهداری، سرویس و ارتقا میلیاردها دلار به شرکتهای آمریکایی پول پرداخت کردهاند. اگر این سلاحها مورداستفاده قرار میگیرند نیز برای زمانی است که عملیات موردنظر در راستای منافع واشنگتن باشد، وگرنه از اساس چنین قابلیتی دراختیار ریاض نیست.
واشنگتن بهطور کلی سلاحهایی با برد کافی و قابلیت حمل تسلیحات دورایستا دراختیار کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس نمیگذارد تا مبادا از این سلاحها در آینده و درصورت وقوع انقلاب، علیه منافع آمریکا استفاده شود. به همین دلیل جنگندههای فروختهشده به این کشور ازجمله برخی از گونههای اف-۱۵ تحویلدادهشده به عربستان سعودی از سوخت متفاوتی نسبتبه نمونه اصلی استفاده میکنند تا قادر به پروازهای دوربرد نباشند.
در حوزه سلاحهای سبک نیز آمریکا رژیمهای وابسته به خود را در منطقه مجبور به خرید سلاحهای ساخت خود میکند و پس از آن این متحدان باید این سلاحها را در راستای منافع واشنگتن دراختیار تروریستها قرار دهند. در همین راستا بود که قطر و عربستان سعودی میلیونها دلار سلاح را از کشورها و شرکتهایی که آمریکا مشخص ساخته بود خریداری کرده و در سطح منطقه میان تروریستها پخش کردند.
آمریکا درمانده در افغانستان
جنگ در افغانستان تاکنون بهصورت مستقیم ۲.۶ تریلیون دلار هزینه روی دست آمریکا گذاشته است که با احتساب هزینههای آتی و همچنین هزینههای غیرمستقیم به بیش از ۴ تریلیون دلار خواهد رسید. ازسوی دیگر در این جنگ ۲ هزار و ۴۶۱ نفر از اعضای ارتش آمریکا کشته شده و ۲۰ هزار تن دیگر زخمی شدهاند. شرکتهای امنیتی آمریکا نیز در جنگ ۳ هزار و ۸۰۰ نفر تلفات داشتهاند که تعداد زخمیهای آن نامعلوم است.
فرار از افغانستان اما تنها درماندگی آمریکا در منطقه نیست. از آغاز سالجاری میلادی تاکنون ۱۶۱ حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق صورت گرفته که ۱۴۰ مورد آن مربوط به حمله علیه کاروانهای تدارکاتی است و ۲۱ مورد نیز به حملات پهپادی مربوط میشود. حملات دقیق پهپادهای انتحاری گروههای مقاومت در عراق علیه آمریکا خسارتهای گستردهای به تجهیزات حساس این کشور وارد کرده و باعث مرگ چندین افسر آمریکایی و صهیونیستی شده است.
آمریکا در شرایطی ساختارهای امنیتی و نظامی متحدانش را در دست گرفته که خود بهدلیل فرسودگی دستگاه نظامیاش قادر به تحمل فشارهای وارده نیست. بهعنوان نمونه در غرب آسیا آمریکا علیرغم هزینههای بالایی که متحدانش متحمل شدهاند، آنها را به ارتشهایی قابلاتکا مجهز نکرده و حالا خود نیز درمانده درحال خروج از منطقه است.
اتکای بی جای باکو به متحدان
هنگامی که در سال گذشته میلادی آذربایجان تصمیم به جنگ با ارمنستان گرفت، از هر لحاظ شرایط بهنفعش بود، از همینرو باکو با خیالی راحت به پیشروی در جبههها دست میزد، زیرا پیش از جنگ در زودوبندهای سیاسی موفق شده بود، اجازهای نسبی از قدرتهای موثر در قفقاز را بهدست آورد. مواردی که باعث ایجاد فضای پیروزی آذربایجان شدند به شرح زیر است:
۱. آذربایجان زمانی به ارمنستان حمله کرد که این کشور بهدلیل روی کار آمدن جریان غربگرا به رهبری نیکول پاشینیان آنچنان از حمایتهای روسیه بهره نمیبرد.
۲. دولت آذربایجان در جریان جنگ قرهباغ در جایگاه یک قدرت آزادیبخش قرار داشت که تلاش میکرد خاک خود را از اشغال دشمن درآورد. بهانه باکو در این جنگ قانونی و مشروع بود و با اتکا بر همین نکته بود که بدون مخالفتهای بینالمللی موفق شد با آزادسازی جنوب قرهباغ به نیمی از این منطقه دست یابد.
۳. تولید ناخالص داخلی آذربایجان در سال ۲۰۲۰ معادل ۴۲ میلیارد و ۶۱۰ میلیون دلار بوده و تولید ناخالص داخلی ارمنستان نیز در مدت مشابه ۱۲ میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار بوده است. این آمار نشان میدهد اقتصاد آذربایجان بیش از ۲.۵ برابر اقتصاد ارمنستان است.
ارمنستان از ضعف مالی رنج میبرد و ارتش خود را تنها با سلاحهای ارزانقیمت روسی مجهز میکند. این سلاحها بیشتر بهصورت هدیه و کمک مالی از سوی مسکو در اختیار ایروان قرار میگیرد درمقابل آذربایجان با اتکا به درآمدهای ارزی به تعداد زیادی از تولیدکنندگان سلاح در عرصه جهانی دسترسی دارد. به همین دلیل حتی در مواقعی که ارمنستان منابع مالی لازم برای خرید سلاح را بهدست میآورد برخی سازندگان سلاح از بیم از دست دادن آذربایجان بهعنوان یک مشتری ثروتمند، درخواستهای این کشور را رد میکنند.
۴. از دست رفتن مزیتهای آموزشی ارتش ارمنستان درمقابل آذربایجان مورد دیگری است که باعث موفقیت باکو در جنگ با ایروان شد.
۵. در سال ۲۰۲۰ آذربایجان دارای ۱۰ میلیون جمعیت و ارمنستان نیز دارای نزدیک به سهمیلیون جمعیت بوده است. این برتری جمعیتی گرچه درطول جنگهای دهه ۱۹۹۰ میلادی بهدلیل اختلاف سطح آموزش نیروهای مسلح بهچشم نمیآمد، درحالحاضر اثرات خود را بهخوبی در میادین جنگ به نمایش گذاشته است.
۶. در جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ آذربایجان موفق شد بهشکل موثری از همراهی متحدان خود در جنگ استفاده کند. درحالیکه آذربایجان در جنگ دهه ۱۹۹۰ میلادی با ارمنستانی روبهرو بود که نیروهای ارتش روسیه نیز از آن حمایت میکردند و حتی تروریستهای کرد به حمایت از آن برخاسته بودند اما در جنگ اخیر ترکیه بخشی از تروریستهای موردحمایت خود را از شمال سوریه به آذربایجان منتقل کرده و پاکستان نیز گروههایی از شبهنظامیان سلفی موجود در مناطق قبایلی خود را به قرهباغ فرستاد. این نیروها نقش بزرگی بهویژه در حمله و نفوذ به خطوط ارتش ارمنستان داشتند.
۷. قدرتمندتر شدن متحدان آذربایجان نسبت به سالهای گذشته عاملی دیگر در پیروزیهای باکو بود، بهعنوانمثال ترکیه فعلی توانمندتر از ترکیه دهه ۱۹۹۰ میلادی است که از دسترسی به منابع ارزی بیبهره بود و تولیداتی نظامی برای صادرات مستقل نداشت.
۸. بازی بزرگان شاید مهمترین عامل پیروزی آذربایجان در جنگ با ارمنستان بود. این بزرگان که از جبههها و جناحهای گوناگون در درگیری قرهباغ حضور داشتند براساس طراحیهای خود تلاش کردند بهسمت اهدافشان حرکت کنند. از این میان روسیه تا بخشی از راه را با آذربایجان همراه بود و ترکیه نیز میکوشید در لوای آذربایجان مسیرهای دسترسی امپراتوری نوعثمانی خود را بازگشایی کند. آمریکا و رژیم صهیونیستی هم بهدنبال باز شدن مسیری برای دسترسی ناتو به آسیای میانه از طریق ترکیه بهعنوان هدف بلندمدت و همچنین درگیرسازی ایران در یک بحران منطقه بهعنوان یک هدف کوتاهمدت بودند. درمجموع بازی بزرگان در مقطع سال ۲۰۲۰ و با شرایط آن زمان بهنفع باکو تمام شد.
مجموعه این عوامل باعث شد آذربایجان موفق به آزادسازی جنوب قرهباغ شود اما با مداخله روسیه از دسترسی به شمال این منطقه بازماند تا متوجه تاثیر بازیگران دیگر در این بازی شود، گرچه بهنظر میرسد عملیات آزادسازی قرهباغ با چراغ سبز روسها در ابتدا همراه بود تا دولت غربگرای ارمنستان نیز بداند بدون همراهی مسکو با چه وضعیت وخیمی روبهرو خواهد بود.
مقامات آذربایجان اینگونه میاندیشند همان پتانسیلی که به شکست ارمنستان ضعیفشده در خاک اشغالی قرهباغ منجر شد، میتواند دستاوردهای بزرگتری را برای باکو محقق کند. در اینجا باید مقامات باکو در عین مغرور شدنشان به پیروزی نهچندان متهورانه قرهباغ از خود سوالاتی بپرسند. آیا عوامل یادشده در بالا درمقابل ایران موثر خواهند بود؟
اقتصاد آذربایجان چندین برابر کوچکتر از اقتصاد کوچکشده ایران زیر شدیدترین تحریمها و توطئههای بینالمللی است و از سوی دیگر اگر باکو دلخوش به خرید پهپادهای تهاجمی و انتحاری از رژیمصهیونیستی است باید بداند ایران خود ازجمله سرمنشأهای ساخت و الگودهی چنین تسلیحاتی در جهان است. از نظر جمعیتی و وسعت نیز هیچچیز بهنفع آذربایجان نیست، چه اینکه باید گفت آمریکا و غرب با جمعیت و ثروتشان که بسیار بیشتر از ایران است به این جمعبندی نرسیدند که با تهران وارد جنگ شوند.
در اینجا مهمترین سوالی که مقامات باکو از پاسخ به آن عاجز هستند، این است که اگر آمریکا، رژیمصهیونیستی و ترکیه درمقابل ایران از این کشور حمایت خواهند کرد، چرا اساسا خود مستقیما وارد نبرد و چالش با تهران نشدهاند، چه اینکه زمینهها و بهانههای آن را بهطور کامل دارند؟ واشنگتن خود از افغانستان گریخته و در عراق و سوریه تحتفشار حملات نظامی است. رژیمصهیونیستی نیز اگر قادر به دفاع از خود بود طی ۱۱ روز چهارهزار موشکی که اغلب از لولههای آب ساخته شده بودند، بر سرش فرود نمیآمدند. چنین قدرتهایی که منافع خود را نجات ندادهاند، چگونه میتوانند از آذربایجان در توسعهطلبیهای ارضی غیرمشروع حمایت کنند؟
انتهای پیام/