اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

کاظمی: «دیپورت» تصویری حقیقی از زندگی مهاجران افغان است/ تلاش قابل تقدیر مجید مجیدی

یک منتقد ادبی با اشاره به نقش آثاری همچون «دیپورت» در ایجاد همدلی بیشتر بین دو جامعه ایرانی و افغانستانی عنوان کرد: ما به چنین تصویر درست و دقیق و یا تصویر مطابق با واقعیت از زندگی مهاجرین در سینما نیاز داشتیم.

کاظمی: «دیپورت» تصویری حقیقی از زندگی مهاجران افغان است/ تلاش قابل تقدیر مجید مجیدی

«محمدکاظم کاظمی» عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و  ادب فارسی و برگزیده نخستین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در گفت و گو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس با تأکید براینکه فیلم «دیپورت» از جهت پرداختن به موضوع اصلی مهاجرت و از این زاویه خاص یعنی ارتباط افراد دو جامعه مختلف و همدلی آنها یک فیلم منحصر به فرد است، گفت: پرداختن به موضوع خون شریکی و ارتباط مهاجرین و نقش آنها در صحنه‌های مقاومت و جنگ، چه در جنگ تحمیلی و چه در جنگ سوریه از اتفاقاتی است که نیاز به این داشت که در سینما به آن پرداخته شده و این نقش در سینما بازنموده شود، لذا از این جهت به نظر من ساخت این فیلم کار مثبتی بود و ارزش خاصی داشت، در واقع در فیلم دو شخصیت داشتیم که هر دو به نوعی درگیر ماجرا بودند و پرداختن به ارتباط عاطفی و آشنایی آنها با یکی از فرماندهان و یا یکی از شهدای ایرانی جنگ سوریه به نوعی جالب بود.

 

وی همچنین پرداخت واقع‌گرایانه به مسئله مهاجرت و تنگناها و دشواری‌هایی که مهاجرین به آنها دچار می‌شوند را از دیگر نکات مهم فیلم عنوان کرد و یادآور شد: فیلم در به تصویر کشیدن این موقعیت‌ها موفق بود و به درستی توانسته بود که این وضعیت را نشان دهد، موضوع دیگری که به نظرم مهم جلوه کرد این بود که نویسنده به نوعی  هم به مشکلات و تنگناهایی که در مورد کار بود، هم مشکلاتی که در خصوص مسائل اداری و مدارک شناسایی بود و هم موضوع دیپورت و خروج از مرز و مسائل مرتبط با آن، همزمان پرداخته بود. 

این شاعر و نویسنده افغانستانی در ادامه با اشاره به اینکه منتهی بنده تخصص لازم را در خصوص ارزیابی ساختاری فیلم ندارم، گفت: بهتر است متخصصان و منتقدان در این خصوص نظر کارشناسانه ارائه دهند، یعنی کسانی که به فیلمسازی آشنا هستند، ولی بنده به عنوان یک مخاطب غیرمتخصص می‌توانم بگویم به نظرم ارتباط بین اجزای فیلم یک مقداری برای مخاطب گنگ بود و من مفهوم برخی از صحنه‌ها و رخدادها را متوجه نشدم مثل اینکه صحنه پایانی که به اول فیلم برمی‌گردد به چه معناست یعنی همه فیلم به نوعی فلاش بک بوده؟ اگر اینطور بوده صحنه‌ای که جوان از دست مأموران فرار می‌کند و نزد پدر بازمی‌گردد کجا اتفاق افتاده؟ چون جوان یکبار فرار می‌کند و به نوعی در پایان دوباره او را دیپورت می‌کنند و من متوجه آن نشدم چون این موضوع در اول و آخر فیلم هر بار به شیوه‌ای متفاوت روایت شده است.

کاظمی همچنین اظهار کرد: دیگر اینکه اجزای دیگر فیلم پرش‌هایی داشت و دارای قطع و وصل‌هایی بود که فضا را مبهم می‌کرد مثلا ارتباط آن نوجوان مهاجری که از افغانستان آمده بود با داستان نیاز به تعمق داشت و به نظرم دریافت این روایت در نقاطی از فیلم سخت بود، یا مثلا کلید اصلی فیلم آشنایی این جوان با رزمنده ایرانی است که می‌خواهد لهجه افغانستانی یاد بگیرد و پاسپورت افغانستانی تهیه ‌کند و بعد من نمی‌دانم با آن پاسپورت چه کاری می‌خواهد بکند و چه نقشی در رفتن این جوان به جنگ دارد، لذا فکر می‌کنم بخش‌هایی از فیلم پر پَرش و مبهم است.

وی در ادامه ساخت چنین فیلم‌هایی را در بهبود وضعیت زندگی مهاجران بسیار مؤثر دانست و تصریح کرد: به نظرم نقش این فیلم‌ها بسیار مهم است، با توجه به اینکه تا به حال کمتر اتفاق افتاده که موضوع مهاجرت از این دیدگاه و از زاویه مشکلاتی که مهاجرین با آن سروکار دارند و همچنین نقش و خدمات آنها ترسیم و بیان شده باشد اما در این فیلم به این مسئله به خوبی پرداخته شده و مهاجر با یک چهره مثبت و با چهره‌ای که واقعیت زندگی مهاجران است در فیلم حضور پیدا می‌کند و طبیعتا ما به چنین تصویر درست و دقیق و یا تصویر مطابق با واقعیت در سینما و حتی سیمای ایران نیاز داشتیم.

این پژوهشگر ادبی همچنین بیان کرد: البته در گذشته هم چنین اتفاق‌هایی افتاده که بسیار مثبت بوده که یک نمونه آن فیلم باران آقای مجیدی است که به مسائل کار و کارگری اشاره کرده اما در مجموع تعداد این فیلم‌ها نادر بوده و از این جهت ساختچنین فیلم‌هایی در تعدیل نگاه جامعه ایرانی نسبت به مهاجرین طبیعتا مؤثر خواهد بود.

 

وی در پاسخ به این سؤال که «چقدر این فیلم با واقعیت زندگی مهاجران تطبیق داشت» نیز توضیح داد: مهاجرین ما بیشتر اتفاقاتی که در این فیلم نشان داده شد تجربه کردند، لذا فیلم به واقعیت زندگی مهاجران بسیار نزدیک بود، حتی آن بخشی هم که عرض کردم ابهام داشت معنایش این نیست که به واقعیت نزیک نبود بلکه فقط ما یک مقداری به لحاظ رویه داستانی توجیه نمی‌شدیم، اما در مجموع قسمت آشنایی مهاجر با آن رزمنده و اینکه رزمنده ایرانی قصد یاد گرفتن زبان افغانستانی را داشت با بار مثبتی همراه بود.

این منتقد ادبی ساخت چنین آثاری را در ایجاد همدلی بین دو کشور کمک‌کننده دانست و یادآور شد: سینما یکی از ابزارهایی است که بسیار در این امر نقش دارد و ما نیاز به این داریم که در ابتدا شناخت درستی از یکدیگر داشته باشیم چراکه شناخت درست باعث همدلی می‌شود، نیاز نیست که برای ایجاد همدلی انرژی ویژه‌ای بگذاریم هم اینکه تصویر دقیق و بی‌واسطه و درستی از یکدیگر ترسیم کنیم این خودش باعث همدلی می‌شود و از این جهت این فیلم می‌تواند نقش مثبتی در همدلی بین جامعه ایرانی و افغانستانی ایجاد کند.

وی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا این فیلم توانست تصویر روشنی از مهاجرین ارائه دهد، افزود: بله، خیلی از اوقات مشکلی که در فیلم‌ها داریم این است که تصویری که از مهاجرین نمایش داده می‌شود به لحاظ لهجه، آداب و رسوم، برخی از رفتارهای زندگی و پوشش یک تصویر مخدوش است و حتی گاهی می‌بینیم که یک اغراق‌هایی در شخصیت‌ها، لهجه‌ها و فرهنگ می‌شود و یک مقدار از فضای واقعی مهاجران دور می‌شویم البته زندگی مهاجران در این فیلم خیلی تصویر نشده و بیشتر ارتباط این شخصیت‌ها به تصویر درآمده ولی در همان بخش کوتاهی که در نیمه اول نشان داده شد این تصویر درست بود.

کاظمی در خصوص اینکه هنرمندان چه کمکی می‌توانند در ارائه تصویر درست از جامعه افغانستانی و بهبود روابط مرم دو کشور داشته باشند، عنوان کرد: به نظر بنده به نسبت حضور مهاجرینی که در این سال‌ها در ایران زندگی کردند سینما، رسانه و حتی صداوسیمای ایران به موضوع مهاجرین نپرداختند درحالیکه اغلب مردم به گونه‌ای برداشت‌ها و ارتباطاتی با جامعه مهاجر داشتند اما در سینما این جامعه مهاجر کمتر تصویر شده، البته این موضوع تنها در مورد جامعه مهاجر صدق نمی‌کند و حتی اغلب تصویری که در فیلم‌ها از جامعه ایرانی ارائه می‌شود هم منطبق با فضا و وضعیت جامعه ایران نیست و خیلی از اقشار اجتماعی ایران نقش کمرنگی در سینما داشته‌اند.

این فعال فرهنگی در پایان نیز یادآور شد: درواقع سینمایی که جنبه تجاری دارد اغلب سینمای اشرافی است، این موضوع در تمام دنیا غیرقابل انکار بوده و طبیعتا در ایران هم وجود دارد، البته یک دسته فیلمساز متعهد به موضوعات اجتماعی و سیاسی هم داریم که بیشتر از آنکه نگرش‌شان تجاری باشد دغدغه واقعیت‌های اجتماعی را در آثارشان دارند از جمله فیلم دیپورت و سال‌ها قبل فیلم باران آقای مجیدی، که بین ساخت این دو فیلم بیشتر از 20 سال فاصله است، لذا جا دارد که فیلمسازانی که دغدغه اجتماعی دارند بیش از اینها به موضوع مهاجرین بپردازند، البته منظور نظر من فیلمسازان ایرانی هستند، چراکه ما در این مدت شاهد ساخت آثاری از زندگی مهاجرین توسط فیلمسازانی از جمله برادران محمودی که خود رگ و ریشه مهاجر داشتند بوده‌ایم.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول