فارس پلاس؛ حامد موفق بهروزی: وقتی می گوییم عدالتخواهی مصداقی نه باید جایگزین آن را هم نشان دهیم. لازمه این کار شناخت عدالتخواهی مصداقی است و پس از آن جبران نقایص آن.
عدالتخواهی مصداقی دو مسئله را در خود مستتر دارد: اسم بردن و حکم صادر کردن. در عدالتخواهی مصداقی می گوییم فلانی خطا کرده است و باید برای جبران فلان شود. هم نام بردیم هم حکم صادر کردیم.
مشکل عدالتخواهی مصداقی کجاست؟
اولین مشکل آنجاست که هیچ شهروند عادی دسترسی و تسلط به همه ابعاد یک ماجرا ندارد. چگونه ممکن است فردی یا گروهی بداند پشت پرده یک اتفاق چیست؟ در جامعه کنونی ما که حتی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هم برای کشف همه ابعاد ماجرا باید کلی نیرو و زمان هزینه کنند چگونه ممکن است یک گروه، بدون دسترسیهای کامل بتواند ابعاد ماجرا را متوجه شود؟ پس اولین ایراد این است که اطلاعات کامل نداریم لذا احتمال خطا و اشتباه کم نیست.
دومین مشکل این است که چون هنوز اتهامی در دادگاه ثابت نشده است شرعا و قانونا مجاز نیستیم به کسی نسبت انجام کار خلاف بدهیم. اگر چنین کردیم دچار آسیب می شویم. هم در دنیا، هم در آخرت. در دنیا فرد مقابل ما می تواند شکایت کند و به اتهام افترا محکوممان کند، در آخرت هم به دلیل نقص اطلاعاتمان و احتمال خطایی که وجود دارد دچار خسارت خواهیم بود.
این دو مشکل چگونه حل می شود؟
گام اول این است که به جای اسم بردن از شخص و صادر کردن حکم باید خود ایراد و مشکل را ببینیم و خوب آن را تشریح کنیم؛ در واقع منعکس کننده مشکل باشیم. اگر مواجه هستیم با ضعف و فساد، همان فساد را بگوییم. فرق این اتفاق با آن عدالتخواهی مصداقی در این است که اینجا با اطلاعات آشکار مواجه هستیم. یعنی اگر کوه خواری میبینیم همان را منعکس کنیم، اگر ناکارآمدی می بینیم همان را بگوییم. اصطلاحا آیینهای باشیم برای آنچه در جامعه و آشکارا رخ میدهد. پس پنهان ماجرا چه می شود؟ در ادامه خواهم گفت. اما فعلا مسیر بحثمان عوض نشود. پس قدم اول آنکه مانند یک عکاس ماهر تا میتوانیم از آنچه مشهود است یک تصویر کامل برای جامعه ارائه دهیم. یادمان باشد که ارائه تصویر دقیق از آنچه علنی است کار بسیار ارزشمندی است. اغلب مشکلات رسانهای و عدالتخواهی در همین مرحله اول است. چون تصویر واقعی و دقیق از مشکل نمایش داده نمیشود معمولا گرفتار اطلاعات غلط، کدهای پنهانی و خط دهیهای پشت پرده میشویم.
گام دوم؛ نسبت این ماجرا را با نهادهای مسوول ترسیم کنیم. بدانیم دقیقا کدام نهاد متولی ماجرا است و همان نهاد را مورد خطاب قرار دهیم. آن نهاد و ارگان را اولا نسبت به ماجرا آگاه کنیم و دوما وادار به پاسخگویی کنیم و سوما پاسخش را بشنویم.
گام سوم هم آنکه تا حل و فصل ماجرا پیگیری باشیم. معیار سنجش ما همان مشاهدات و اطلاعات آشکار است. فسادی علنی بود و اکنون پس از مطالبه ما آن فساد علنی باید قطع شود. البته یادمان باشد صبر لازم است و معمولا اقداماتی از این دست، هم زمان بر است و هم مسیری پیچیده دارد اما معیار همان آشکار ماجراست.
پشت پرده چه میشود؟
چند بحث دارم: اول آنکه، لایکلف الله نفسا الا وسعها. مگر به پشت پرده دسترسی داریم؟ واضح است که هیچ فرد عادی به پشت پرده ماجرا دسترسی ندارد. پس به اهلش واگذار کنیم. اهلش کیست؟ ساختار رسمی جمهوری اسلامی و همه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و بازرسی.
دوم اگر به پشت پرده ماجرا ورود کردیم دیگر هیچ حد و مرزی وجود ندارد. هر کس هرچه بخواهد میگوید؛ چرا؟ چون شاخصی برای اثبات یا رد ادعاها و مدارک طرح شده نداریم. پس گیج میشویم و خطا میکنیم.
سوم آلت دست میشویم. صادقانه بگویم بسیاری از سواستفاده چیها از علاقهمندی جوانان به عدالتخواهی سواستفاده خواهند کرد. گوشهای از سندی یا مدرکی را بهشان تحویل میدهند و آن جوان ساده دل را میان معرکه رها میکنند. جوان دغدغهمند اما ساده ما نیز با همان مدرک سر و صدایی میکند اما دریغ از آنکه فقط چند برگ از هزاران سند احتمالی به دستش رسیده است. کم ندیدیم در این سالها از این جنس موارد.
چهارم آنکه باور دارم بسیاری از پشت پرده ماجرا در همان سطح آشکار ماجرا قابل ردگیری است. هر پشت پردهای، یک روی دیگر در پیدای صحنه دارد. همان را پیگیر باشیم معمولا پشت پرده ماجرا درست خواهد شد.
مسوولیت عدالتخواهی با ماست
یادمان باشد که در مسیر عدالتخواهی ظرافتهای زیادی وجود دارد. هم مسیر پیچیده است و هم ساختارها و نهادهای اجتماعی چند لایه و تودرتو شدهاند. ابعاد هر اتفاقی در سطوح مختلف قابل تحلیل و بررسی است؛ آثار و تبعات مختلفی نسبت به هر پدیده و کنش اجتماعی وجود دارد. مراقب امید جامعه باید بود، مراقب آبروی افراد باید بود، مراقب حیثیت اجتماعی باید بود، مراقب حلال و حرام ماجرا باید بود، مراقب حفظ حرمت نظام اسلامی که به تعبیر امام ارزشش بالاتر از ارزش جان امام معصوم است باید بود،... باید مراقب موارد متعددی بود که مسوولیت تک تک آنها با کنشگر اجتماعی در حوزه عدالتخواهی است. پس مسئله را ساده ندانیم. عدالتخواهی یک کار دقیق و با ظرافت است. مراقبت کنیم عدالتخواهی ما خود تبدیل به ضد عدالت نشود.
انتهای پیام/