اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

مجله فارس پلاس

جلوه‌ای از آیین محبت در شریعت اسلام/ از زندگی عاشقانه علامه طباطبایی تا نامه‌های عاشقانه امام

آری! آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی همچون ۲ استاد بزرگ خویش حس لطافت و همسردوستی را که در دین مبین اسلام بسیار مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است، جزو سیره لاینفک زندگانی خویش قرار داده است.

جلوه‌ای از آیین محبت در شریعت اسلام/ از زندگی عاشقانه علامه طباطبایی تا نامه‌های عاشقانه امام

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه وطن امروز نوشت: تصاویر منتشر شده از گریه و ناراحتی شدید آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی در پی درگذشت همسرشان به اندازه کتاب‌هایی که در این سالیان در نشر معارف قرآنی نوشته بودند، درس و پیام داشت. مرجع تقلید و علامه‌ای که روزی با نوشتن کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» جایگاه و مقام زن را با قلم بر صفحه کاغذ نگاشته بود، روز گذشته با تاثر خود و با رفتار خود مقام الهی زن را به تصویر کشید. این تصاویر سندی تاریخی خواهد بود بر ابطال لاطائلات هذیان‌گویانی که اسلام و مسلمانی را مساوی زن‌ستیزی می‌انگارند، حال آنکه سیره پیامبر اسلام، متن کتاب مقدس اسلام و داستان زندگی شخصیت‌های تراز اول اسلام مشحون است از نگاه قدسی و الهی به زن و زنانگی. از رفتار عاشقانه و لبریز از محبت پیامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(س) که بگذریم، با بررسی سیره علمای بزرگ عصر خودمان به نکات درس‌آموز و بعضا اعجاب‌انگیزی می‌رسیم. برای مثال درباره علامه طباطبایی(ره) نقل شده است ایشان وقتی دید همسرش ‌مریض شده است، اصلا اجازه نمی‌داد وی از بسترش بلند شود و کاری انجام دهد و در این مدت، لحظه‌ای از کنار همسرش جدا نشد، تمام کارهایش را تعطیل کرد و به مراقبت او پرداخت. 

وقتی یکی از شاگردانش به خاطر فوت همسر علامه پیام تسلیتی برای استادش فرستاد، ایشان در پاسخ، با آنکه چندین بار حمد خدا را بجا آورده و جملات الحمدلله و لله الحمد را تکرار کرده بود، نوشت: «با رفتن او برای همیشه خط بطلانی به زندگانی خوش و آرامی که داشتیم، کشیده شد».

علامه طباطبایی تا ۴-۳ سال پس از فوت همسر هر روز سر قبرش می‌رفت و بعد از آن هم که فرصت کمتری داشت، به طور مرتب ۲ روز در هفته، یعنی دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها، بر سر مزارش حاضر می‌شد و امکان نداشت این برنامه را ترک کند، و می‌گفت: «بنده خدا ‌باید حق‌شناس باشد؛ اگر آدم حق مردم را نتواند ادا کند، حق خدا را هم نمی‌تواند ادا کند».

یکی از شاگردان برجسته و محترمش، آیت‌الله شیخ یحیی انصاری می‌گفت: «وقتی همسر علامه مرحوم شد، ایشان پولی را به من داد تا به کسی بدهم که تا یک سال هر شب جمعه برای آن مرحوم در حرم مطهر، زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها بخواند».

مرحوم آیت‌الله ابراهیم امینی نقل می‌کند: «زندگی خانوادگی او بسیار با صفا و صمیمیت بود، در فوت همسرش برخلاف انتظار ما بسیار اشک می‌ریخت و محزون و متأثر بود. روزی به ایشان عرض کردم: ما صبر و بردباری و تحمل مصائب را باید از شما بیاموزیم، چرا این چنین متأثر هستید؟»

در جواب فرمود: «آقای امینی! مرگ حق است، همه باید بمیریم! من برای مرگ همسرم گریه نمی‌کنم، گریه من از صفا و کدبانوگری و محبت‌های خانم است، من زندگی پرفراز و نشیبی داشته‌ام، در نجف اشرف با سختی‌هایی مواجه می‌شدم، من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بی‌اطلاع بودم، اداره زندگی به عهده خانم بود... در طول مدت زندگی ما، هیچ‌گاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی‌کرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود!...

در تمام دوران زندگی هیچ‌گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی؟ یا چرا ترک کردی؟ مثلا شما می‌دانید که کار من در منزل است و همیشه مشغول نوشتن یا مطالعه هستم، معلوم است که خسته می‌شوم و احتیاج به استراحت و تجدید نیرو دارم. خانم به این موضوع توجه داشت، سماور ما همیشه روشن بود و چای درست، هر ساعت یک فنجان چای می‌ریخت و می‌آورد و در اتاق کار من می‌گذاشت و دوباره دنبال کارش می‌رفت تا ساعت دیگر... من این همه محبت و صفا را چگونه می‌توانم فراموش کنم؟!»

حضرت امام خمینی(ره) که در علم و عرفان همتای علامه طباطبایی(ره) محسوب می‌شدند، در عشق‌ورزی و لطافت و همسردوستی نیز همچون علامه ید طولایی داشتند.  احساس و علاقه حضرت امام به همسرشان را می‌توان در بین سطور نامه‌ای که ایشان از لبنان خطاب به سرکار خانم ثقفی نوشته و ارسال کرده بودند، حس کرد: 

«تصدقت شوم، الهی قربانت بروم! در این مدت که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است. عزیزم! امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. 

[حال] من با هر شدتی که باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هرچه پیش آمد، خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. 

در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت می‌کند ولی ما‌ها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگری باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل. از این حیث، قدری نگران هستم ولی از حیث مزاج، بحمدالله به سلامت؛ بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم‌تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت (مصطفی خمینی) قدری تنگ شده است. امید است هر دو به سلامت و سعادت تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا (پدر همسر امام) و خانم‌ها (مادر و مادر بزرگ همسر امام) کاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید. من از قبل همه نایب‌الزیاره هستم... ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت؛ قربانت؛ روح‌الله».

صدیقه مصطفوی دختر ایشان می‌گوید: «امام با مادرمان واقعاً ارتباط عاطفی عجیبی داشتند. هر وقت برای حضرت امام حادثه‌ای مانند بیماری اتفاق می‌افتاد، ایشان نزدیکان را فرامی‌خواندند و سفارش مادرمان را می‌کردند. از سختی‌ها و مشقاتی که مادرمان کشیده است صحبت می‌کردند و می‌فرمودند: باید رضایت مادرتان را جلب کنید». و این علاقه زیاد تا آخرین لحظات عمر ایشان ادامه داشت. دختر امام نقل می‌کند: «در شرایط سخت روز‌های آخر، هر وقت چشم بازمی‌کردند، اگر قادر به صحبت بودند، می‌گفتند: خانم چطورند؟ می‌گفتیم: خانم خوبند. بگوییم بیایند پیش شما؟ می‌گفتند: نه! خانم کمرشان درد می‌کند. بگذارید استراحت کنند».

نوه امام خاطره یک بار مسافرت بانو ثقفی را اینگونه روایت می‌کنند: «یک بار که خانم به مسافرت رفته بودند، آقا خیلی دلتنگی می‌کردند. وقتی ایشان اخم می‌کردند، همه به شوخی می‌گفتند: اگر خانم باشند آقا می‌خندند، وقتی نباشند آقا ناراحت هستند و اخم می‌کنند. خلاصه! ما هر چه سر به سر آقا گذاشتیم، اخم آقا باز نشد. بالاخره من گفتم خوشا به حال خانم که شما اینقدر دوستش دارید. ایشان گفتند: خوش به حال من که چنین همسری دارم. فداکاری‌ای که خانم در زندگی کرده‌اند، هیچ کس نکرده است. شما هم اگر مثل خانم باشید، همسرتان شما را اینقدر دوست خواهد داشت».

همسر امام تعاملات ایشان درباره امور منزل را اینگونه توصیف می‌کردند: «آقا هیچ‌وقت دستور انجام کاری را به من نمی‌دادند. وقتی یک دکمه پیراهن‌شان می‌افتاد می‌گفتند: می‌شود این را بدهید بدوزند؟ نمی‌گفتند خودت بدوز یا احیانا اگر روز بعد دوخته نشده بود، نمی‌گفتند چرا ندوختید. می‌گفتند: کسی نبود بیاید بدوزد؟ تا آخر عمرشان به من نگفتند یک لیوان آب به من بده؛ خودشان این کار را انجام می‌دادند».

آری! آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی همچون ۲ استاد بزرگ خویش حس لطافت و همسردوستی را که در دین مبین اسلام بسیار مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است، جزو سیره لاینفک زندگانی خویش قرار داده است. خداوند روح آن بانوی بزرگ را با امیر مومنان علی(ع) محشور بگرداند.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول