خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگهای شناختی هم در قالبهای صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفتوگو رفته است. این میزگرد که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو به روی آنتن میرود، با استفاده از تکنیکهای علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیکها و شگردهای رسانهای در حوزه شناختی میپردازد.
در فصل نخست این برنامه کلیات علوم شناختی با محور رسانه، در فصل دوم موضوع مقاومت در ساحت رسانه با تأکید بر تکنیکهای شناختی و در فصل سوم هم انقلاب اسلامی در ساحت رسانه با تأکید بر تکنیکهای علوم شناختی بررسی شد. فصل چهارم این برنامه، موضوع علوم شناختی و ساختارسازی و رفتارسازی مورد بررسی قرار گیرد.
در قسمت اول از فصل چهارم برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» دکتر معصومه نصیری به عنوان کارشناس مجری با دکتر علیرضا داودی (کارشناس رسانه و علوم شناختی) به بحث درباره علوم شناختی، ساختارسازی و رفتار سازی پرداختند.
معنا و مفهوم ساختارسازی و رفتارسازی و تأثیر و جایگاه آن در حوزه علوم شناختی چگونه و کجا هست و چه مباحثی را در برمیگیرد؟
داوودی: البته باز هم تأکید میکنم که ما فقط بخشی از حوزه علوم شناختی را بحث میکنیم که مرتبط با رسانه است. رسانه اگر در اختیار باشد میتواند سه کار را به صورت جدی انجام دهد: هم رفتاری را که دیگران ایجاد کردهاند و ناقص است را ترمیم کند هم رفتاری را که دیگران ایجاد کردهاند و غلط است را تصحیح کند و هم رفتاری که دیگران عاجز از ایجاد کردن آن هستند اما جزء بایدها و بایستههای یک جامعه تلقی میشود را ایجاد و حاصل کند. پس بنابراین ما وقتی از رسانه صحبت میکنیم یعنی یکی از قدرتمندترین ابزارهای ساختن رفتار است. حوزه شناختی در این زمینه میگوید این رفتارهایی که باید ساخته و پرداخته و تثبیت و نهایتاً پخش شود از کدام ساختار باید تبعیت کند، مؤید کدام ساختار باشد، مجاور کدام ساختار قرار بگیرد و در مقابل کدام ساختار عمل کند.
پس ما حوزه ساختار رفتارسازی مخاطب توسط رسانه را به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم فصل چهارم بررسی میکنیم. رفتار مخاطب در دو ساحت کلی است؛ یا خطی یا فلت است. در هر ساحت امکان دارد مخاطب تک مفهومی حرکت میکند و بعضی وقتها ترکیبی از مفاهیم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و ... با ضرایبی بر اساس ساختار ذهنی حرکت میکند.
مبتنی بر مسئله موجود اتفاق میافتد یعنی ممکن است که مخاطب روزی در سیاست، ترکیبی رفتار کند و در اقتصاد نگاه تک بعدی داشته باشد ولی یک روزی در اقتصاد ترکیبی رفتار کند؟
داوودی: امکان دارد سهمی از اقتصاد و سیاست و امنیت در کنار هم قرار بگیرند و در رفتار اجتماعی بروز یابد. در حالی که میبینید این مدل رفتار محصول یک فرایش ذهنی از سه گزاره اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. به طور مثال در مسئله « حجاب» مفاهیمی چون پوشش، حیا و غیرت یک ساختار ذهنی را ایجاد میکنند که نهایتاً به مفهوم کلان «عفاف» منجر میشود. به همین دلیل هم تعریف عفت و عفاف در آمریکا، در اروپا و در کشورهای آسیایی با هم متفاوت است. در ایران اما خیلی مفاهیم به هم میریزد و تغییر میکند. من این را با یک مثال جلو ببرم. چند وقت پیش در مجموعهای حضور داشتم که دارای آداب و سنن خاص خود بودند. خانمی آمد که این خانم هم بر اساس گزارههای ذهنی خود کلاً اعتقادی به نوع پوشش خاصی نداشت. خیلیها به او اعتراض کردند. ظاهراً ایشان هم منتظر بود که به او اعتراض کنند که او هم شروع به فضاسازی کند. گرد و غبارها که خوابید، سراغ او رفتم وخواستم تا با هم صحبت کنیم. گفتم شما اگر در آمریکا و با پوشش برقع به یک کاباره بروید شما را بیرون میکنند یا حتی در اروپا و در فرانسه با برقع در خیابان حاضر شوید به شما گیر میدهند و میگویند که این پوشش برخلاف قانونشان است. پرسیدم؛ این را قبول داری؟ پاسخ مثبت داد. گفتم؛ شما این را میپذیری که در یک محل که میدانی به تعبیر ما محل فساد است نمیتوان با هر پوششی حضور یافت، اما وقتی به اینجا میرسی حاضر نیستی که وجود قواعد و قوانین را بپذیری؟ دو حالت بیشتر ندارد، یا میخواهی لجبازی کنی یا میخواهی یک چیزی را بفهمانی.
بعد از آن وارد مباحثی شدیم و فهمیدیم که این بروز رفتار نشأت گرفته از یک ساختار ذهنی مفهومی در چند ساحت است که در این مدل رفتار میتواند با زبان اعتراض -به تعبیر خودش- دیگران را متوجه برخی گزارهها کند. در حالی که به او گفتم این مدل بروز رفتار، نه تنها موجب انتقال آن گزارههای ذهنی نمیشود، بلکه به دلیل ایجاد تقابل، اساساً اصل موضوع گم میشود. وقتی یک نفر از این افراد را میبینید، میتوان گفت که استثناست، اما وقتی این استثنا عمومی میشود، باید گفت چند ده دستگاه در کشور با بودجه میلیارد فعالیت می کنند که وظیفه آنها ساختن ساختار رفتار متناسب با فرد شرقی، آسیایی، ایرانی، مسلمان، معتقد و مؤمن است، اما نتوانستهاند. چرا نتوانستهاند؟ به هزار و یک دلیل! در هر صورت اگر نقطه گرانیگاه را رسانه در نظر بگیریم که میبایست آن نقص را ترمیم و جبران میکرد این کار صورت نگرفته است. پس وقتی از حوزه علوم شناختی در رسانه نسبت به ساختارسازی و رفتارسازی صحبت میکنیم، وارد یک فضای بسیار پیچیده میشویم که در آن باید به ظرافت رفتار شود.
شما معتقد هستید که رسانه میتوانسته اصلاحگر باشد و یا متفاوت رفتار کند؟
داوودی: رسانه میتوانسته است آن سه کاری که باید انجام میشده را انجام بدهد. یعنی کسانی قرار بوده رفتارسازی کنند و کارشان نقص داشته اما رسانه میتوانسته آن را کامل کند.
ممکن است رسانه بگوید که من انعکاس دهنده رفتارهای کسانی هستم که قرار بوده ساختارسازی و رفتارسازی کنند، یعنی همان تعداد نهاد فرهنگی با بودجههای مشخص و نمیتوانم چیزی غیر از ساحت رفتاری آنها را انعکاس بدهم که خود ممکن است ضد ساختار و ضد رفتار باشد.
داوودی: ما نمیتوانیم یک بام و دو هوا و لیل لیل کنان با رسانه حرکت کنیم! چطور موقعی که به حوزه منافع میرسیم رسانهایها خود را رکن حاکمیت مینامند، اما آن موقع که باید به داد حاکمیت برسند میگویند ما صرفاً منتقل کننده پیام هستیم؟ این یک نگاه کاسبکارانه و دلالمآبانه در رسانه است. ارزش افزوده مال التجاره ما رسانهایها ارتقاء سطح درک عمومی در یک جامعه است که منجر به توسعه شود و نه صرفاً رشد. فرق بین توسعه و رشد چیست؟ طرف ماشین یک میلیارد تومانی میخرید و در آن مینشست و کمربند نمیبست؛ رشد پیدا کرده بود اما توسعه نه. وقتی رسانه آموزش میدهد تا کمربند هم ببندد.، یعنی توسعه هم اتفاق میافتد. کار رسانه آن است که رابطه بین ساختارهایی که باید ایجاد میشده و نشده یا شده و ناقص است را ترمیم کند. آن هم با توجه به شرایط امروز که رسانه دیگر انحصاری نیست و کاملاً فراگیر شده است و هر فردی در جامعه یک رسانه دارد.
یک مثال دیگر هم میتوان زد. حضور خانواده یک مسئول در کشوری با یک شرایطی خطا و اندر خطاست و توجیه آن هم یک خطای بزرگتر اندر خطای این خطاها است. حرف زدنهای بدون بررسی به اسم عدالتخواهی و سوتزنی و افشاگری هم غلط اندر غلط و خطا است. همه این خطاها و غلطها یک سوژه در رسانههای بیگانه میشود که روی آن مانور بدهند.
خیلیها بر اساس این مثالی که زدید میگویند که اگر رسانه وفضای مجازی نبود شما این ماجرا را نمیفهمیدید.
داوودی: حالا که فهمیدیم چه شده است؟ شما میخواهی این را افشا کنی، اما چرا در ماه رمضان و آن هم درست در شبهای قدر بهداشت روانی جامعه را به هم ریختید؟ اسم این افشاگری نیست! بر فرض هم که جامعه این را فهمید، چه تأثیری غیر از ناامیدی و پاس گل به رسانه های بیگانه دارد؟ من نمیدانم کسی که این حرف را میزند و کسی که آن اقدام را انجام میدهد چه کسانی هستند اما آن صدا از حلقوم دشمن برای زدن انقلاب و رهبری است.
برخی هم این مسئله را به اسلام ربط میدهند!
داوودی: اشرافیگری در بین مسئولین و خانواده آنها و در هر وابسته نسبی و سببیشان غلط اندر غلط است و اصلاً قابل پذیرش و توجیه و بخشش نیست. اشرافیگری یعنی ترکیب زر و زور و تزویر برای ماندن در قدرت به هر ترتیبی، و الا علی (علیه السلام) بیست و پنج سال خانهنشین نمیشد و امام زمان(عج) غایب نمیشد. این تعارف ندارد. نگاه اشرافیگری یعنی همان نگاهی که میروند از علی مطالبه سهم میکنند. از نظر بنده، خالص نگاه اشرافی جهل مرکب است که قطع الیقین در مقابل امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا صفآرایی شد. اصلاً با وجود نگاه اشرافیگری، ما با لیبرالیسم و کاپیتالیسم و اومانیسم چه فرقی داریم؟ ما انقلاب کردیم که از این ایسمها فارغ شویم.
احتمالاً نگاه لاکچری به مفاهیم ایدئولوژیک حوزه انقلاب وجود داشته است.
داوودی: نگاه لاکچری داشتن یعنی مستر یزید که مستر حسین را کشته است و عجب خطایی کرده است! ته نگاهش این است یعنی شما را از یک انقلابی تبدیل به یک شبه انقلابی میکند. شبه انقلابی یعنی پر از التقاط مفهومی است. اما جار زدن این مسئله در لیالی قدر با آن وضعیت الان چه چیزی را عاید کرد؟ غیر از اینکه اینترنشنال و رادیو فردا و تمام جریانات ضد انقلاب برای این حرکت کف و سوت میزنند! بعد نهایتاً این را فوکوس روی انقلاب و روی رهبری میکنند. مردم و افکار عمومی چه میگویند؟ این یعنی نه ساختاری برای اصلاح آن رفتار اشرافی وجود دارد و نه ساختاری برای بروز این مدل شکل گرفته است. پس هر دو محصول نقص در ساختارسازی در رفتارسازی در یک کشور هستند.
ضلع سوم ندارد؟
داوودی: این هم قابل تأمل است. رسانه باید اینجا چه کار میکرده است؟ مگر نمیگوییم که ساختار ایراد دارد، رسانه باید به کمک ساختار بیاید که اصلاح شود.
حالا اگر ساختار روی رفتار رسانه تأثیر گذاشته باشد هم یک نکته است.
داوودی: مثل نحوه پوشش خبری ماجرای اصفهان که وقتی پرسیدیم چرا این گونه عمل کردید، گفتند که اگر ما نمیگفتیم رسانههای بیگانه میگفتند. این خیلی نکته مهمی است که حوزه شناختی، شما و حوزه ذهنی شما را میشناسد، شروع به دستکاری کردن فاکتورهای ذهنی میکند و خطای محاسباتی ایجاد میکند و خطای محاسباتی، خطای تصمیمگیری و خطای تصمیمگیری، خطای در عملکرد ایجاد میکند. وقتی این همه خطا پشت سر هم قرار میگیرد پدیدهای که مثل دفعات قبل میشده راحت جمع کرد، تبدیل به یک پدیده ضد امنیتی میشود.
حالا جامعه در حوزه اجتماعی وقتی میخواهد اکت فرهنگی داشته باشد با تأثیر بر آن پدیده ضد امنیتی صحبت میکند. طرف بدحساب است، میگوییم که خانم، آقا چرا بدحساب کرد؟ میگوید فلانی میلیاردی دزدیده است و چرا به من گیر دادی؟ یعنی فرد برای توجیه غلط جزئی خود استناد به غلط کلی میکند. برای همین حوزه شناختی میگوید که آقای رسانه چه کار داری میکنی؟
اگر اهالی رسانه خود در مفاهیم شناختی دچار انحراف در رفتار شده باشند چه؟
داوودی: سه عامل باعث این انحراف میشود؛ دانش ندارد، بینش ندارد، نگرش ندارد. دانش، بینش و نگرش کنار همدیگر شما را به روش میرساند. در رسانه، شما هر عملی که دارید روش شماست و پشت این روش، بینش و نگرش و منشی وجود دارد، بنابراین من اجازه دارم که شما را قضاوت کنم. این جمله لاکچری که من را قضاوت نکنید، به نظر من در این زمینه مفهوم ندارد و خودش یک کاسبی جدی است. رهبر معظم انقلاب در همین دیدار اخیری که با دانشجویان داشتند جملات خیلی گرانبهایی را فرمودند مبنی بر این که مراقب باشید حرفهایی که میزنید یک دفعه توسط دشمن مورد استفاده قرار نگیرد و مخرج مشترک با دشمن نشود. همین یک جمله بس است که ملاک باشد برای این گروه که اسم خود را افشاگری و سوتزنی میگذارد. این دقیقاً مخرج مشترک با دشمن است، حالا شما اسم آن را هر چه بگذارید اصل ماجرا را که عوض نمیکند.
مخصوصاً شما متوجه شوید که در این رفتار نه نگرش عدالتخواهانه بوده، نه سوتزنی و نه افشاگری و یک بازی درون جریانی است.
داوودی: اشرافیگری یک حماقت بیعرض و طول است، این مدل پرداختن آن هم حماقت بیعرض و طول است، حالا وقتی شما درست در این فضا جامعه را دچار ناامیدی و سرگشتگی میکنید به چه نتیجهای میرسید؟ در همین دیدار اخیر دانشجویان با رهبر انقلاب، در پاسخ به دانشجویی حضرت آقا خیلی زیبا فرمودند، همانهایی که شما به آنها انتقاد میکنید یک روزی جای شما به یک سری دیگر انتقاد میکردند. پس مراقب باشید که انقلابی پاک، انقلابی قدرتمند، انقلابی مقتدر، انقلابی خدایی شدن پروژه نیست و یک پروسه است. حواس شما باشد که اگر به آنجا بروی و مسیر را طی نکرده باشی یکی مثل خودتان مینشیند و به حرکت شما انتقاد میکند.
و تو چه بسا بدتر از آن کسی شوی که به او انتقاد کردی!
داوودی: پس حوزه شناختی اینجا میگوید که شما در این ساختارسازی که قرار است به رفتارسازی منتج شود، عالمانهتر، دقیقتر و هوشمندانهتر رفتار کنید؛ جامعه شوخی و وسیله بازی نیست. منصب و قدرت و امضا و جایگاه و کارگزاری هم مقوله شوخی نیست. برنامهای درباره تجربه کسانی که زندگی آنها در یک ساعاتی متوقف شده و دوباره از سر گرفته شده از رسانه پخش میشود. از این نظر که بشیر و نذیر است خیلی خوب است اما نمونه یکی از برنامههایی است که شناختی کار نمیکند. با تعدادی از دانشجویان و طیف های مختلفی از افراد در جامعه صحبت میکردم؛ فکر میکنید که برداشت مخاطب از این برنامه چه بود؟ میگفتند که دکتر ما نباید به هیچ کسی هیچ حرفی بزنیم، آن دنیا راجع به آن از ما سؤال میشود.
این برنامه جامعه را به سمتی حرکت میدهد که شما امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذارید؛ مسائل را شخصی کنید و اجتماعی نبینید. اصلاً تعلیم و تربیت و حوزه بروز دین در رفتار اجتماعی تحت الشعاع قرار میگیرد. اینکه هر کاری دل شما میخواهد در جامعه بک و فقط دل شما پاک باشد!
جامعهای که مفاهیم بنیادین در آن رقیق شود، براندازی در آن صورت نمیگیرد استهاله صورت میگیرد و فکر نکنیم که اگر در جامعهای استهاله صورت گرفت همه چیز خوب میشود. آن جامعه غیر قابل زیست میشود. جامعه آمریکایی و برخی از جوامع اروپایی این تصاویر خیلی خشگل از خیابانها با خانههای یکدست و لاکچری و درختهای خوب و همه با هم مهربان هستند، نیست. خودشان میگویند که ما وارد عصر انحطاط شدیم. اولین بحثی را هم که روی آن دست میگذارند اخلاق است. میگویند که اخلاق در حال اضمحلال است که جامعه رو به انحطاط است. این را ما نمیگوییم، خود آنها میگویند.
در کشورهای غربی هم یک جریان بازگشت به اصول آرمانها هست.
داوودی: من در خیلی از کشورها دیدم که افرادی اعتقادی به هیچ دینی ندارند اما نسبت به مسئله برهنگی دچار عذاب هستند. مفهوم رابطه یعنی رابطه سیاستمدار با سیاستمدار، سیاستمدار با مردم، مردم با مردم و مردم با سیاستمدار هیچی در نیامده است. حوزه شناختی میگوید اگر سیاستمدار و یا خانواده سیاستمدار نقص دارد و درگیر تجملات شده است، رسانه باید با فهم و روش و منش و نگرش دقیق به آن بپردازد، نه اینکه شروع کند در جامعه تشت را زدن. پس وقتی شما اسم افشاگری را روی آن میگذاری -که آن هم افشاگری نیست- یعنی شما تربیت نشدهای. سیاستمدار تربیت نشده است و رسانه هم تربیت نشده است! پس حوزه شناختی اینجا چه میگوید؟ حوزه شناختی میگوید که اگر ساختار رسانه نقص دارد باید ترمیم و اصلاح شود که هم آن سیاستمدار جرأت خطا نکند و هم هر کسی از راه رسید به اسم اصلاح و عدالت و فلان هر حرفی را نزند. وقتی رسانه به عنوان شاقول تعادل قرار نگیرد، نمیتواند حرکتی را شروع کند. پس ما در فصل چهارم میخواهیم به این مسئله بپردازیم که علوم و تکنیکها و مسیریابی و فرمبندی شناختی چگونه میتواند به یک رسانه کمک کند که ساختاری را اصلاح، ترمیم، تکمیل یا ایجاد کند که منجر به بروز رفتاری متناسب با شأنیت یک جامعه باشد. یعنی رسانه تراز.
هر چند که من هنوز معتقد هستم که این فرایند چند ضعلی است و رسانه میتواند تحت تأثیر اقتصاد و سیاست و ایدئولوژی افراد قرار بگیرد و تأثیر شناختی در مطالبهگری که میتواند اصلاحگر مسیر باشد هیچ کاری نکند.
داوودی: در حوزه شناختی، رسانه ابزاری است در خدمت انسان که به نسبت خود حوزه شناختی قرار است مفاهیمی را تولید کند. پس بنابراین ما آنجا که صحبت از این گزارهها میکنیم درحال صحبت از بهرهمندی از علوم شناختی و تکنیکها و تاکتیکهای منبعث از علم شناختی برای ایجاد رسانه تراز است. متأسفانه ما نه تنها در حوزه عمل بلکه در حوزه درک و مفهوم هم با رسانه و رسانهایهای تراز فاصله داریم!
در این فصل ما جایگاه مخاطب را هم باید مورد تلنگر قرار بدهیم که آیا وظیفهای برای حفاظت از چارچوبهای فکریاش دارد؟
داوودی: تنها چیزی که میتوانم راجع به مخاطب عرض کنم این است که باید سعی کند خود را به نقطهای برساند که آقا و خانم فلانی برای او ملاک انقلابیگری یا تراز نشود. اینکه انقلابی یعنی این آدم و اگر این آدم خطا کرد، انقلاب به خطر افتاده است غلط است. اینکه در دیدار دانشجویان با رهبری یکی گفت که عنوان انقلابی را از آن مجلس بردارید چون این اتفاق برای یک نماینده مجلس افتاده است، این یعنی روش و منش و دیدگاه و تحلیل غلط. مگر انقلابیگری یک قوه خلاصه در یک آدم است که اگر بد عمل کرد ما بگوییم که عنوان انقلابی را از روی مجلس بردارید؟
در واکنش به گذاشتن یک بازیگر در خانه سالمندان، عدهای در فضای مجازی خطاب به وی نوشتند که حق تو است که این جوری شدی، تو همان هستی که برای انقلاب یک سرود خواندی! یعنی به جایی رسیده اند که بدبختی یک نفر را به خواندن سرود انقلابی ربط می دهند و آن را حقش می دانند!
داوودی: این همان سفسطه و روش رسانههای بیگانه است. البته اینکه این آقای رویگری که این عمل که ایشان را در خانه سالمندان بردند غلط است، غلطتر آن سیستمی است که از این آدم حمایت نکرده است که این آدم به آن نقطه رسیده است، غلط اندر غلط اندر غلط این است که آدمی چنین چیزی مینویسد. اینجا مخاطب محصول است اما مخاطب یک چیزی را باید دقت داشته باشد، داشتن تحلیل دقیق میتواند او را از سرگشتگی جدا کند. این را دقت کنید. نه داوودی ملاک انقلابیگری در مجلس است و نه آن کسی که رفتار داوودی را جار زده است نماد عدالتخواهی و عدالتگری است. هیچ کدام از اینها نماد نیستند پس نه مفهوم عدالت را با آن آدم بسنجیم و نه مفهوم انقلابیگری را با آن یکی بسنجیم. این مفاهیم خیلی رفیعتر و عمیقتر هستند. مگر ما اسلام را از عمروعاص یا معاویه گرفتهایم ؟ ما اسلام خود را از علی گرفتهایم. مگر عدالتخواهتر از علی هم بوده است؟ آیا مگر علی (ع) میخواست عدالتخواهی کند این جوری عدالتخواهی میکرد؟ پس برای مخاطبان افراد نباید ملاک نفی نباشد. رفتار خوب افراد نشأت گرفته از آن دیدگاه ایدئولوژیکی و مکتبی است اما رفتار غلط آنها نشأت گرفته از آن تأثیرپذیری از زر و زور و تزویر است.
یا حفرههای شناختی جدی یا استحاله معانی جدی که برای آنها اتفاق افتاده است.
داوودی: حالا آن آدم رسانهای باشد که وا مصیبتا، سیاستمدار باشد که وا اسفا، یک پزشک باشد که وا اسلاما. درباره پزشکان گفته میشد که پول میگیرند و زیرمیزی دریافت میکنند و... اما وقتی کرونا آمد، اولین شهید راه سلامت یک دانشجوی پزشکی بود که خودش را فدا کرد. دیدیم در این دوران تمام کادر درمان به خط شدند. پس اگر ساختار فرصتی را ایجاد کند ولو تصنعی و آزمایشگاهی، اثبات میشود که همه پزشکان زیر میزی بگیر و نیستند! در صورتی که در آمریکا و اروپا پزشکان فرار میکردند. مردم به هم رحم نمیکردند. غارت دستمال توالت و ماسک در اروپا و استرالیا و کانادا و... را یادمان نمیرود؛ اینها تاریخ پنجاه سال پیش نیست برای دو سال پیش است و یاد ما نرود که در ایران چه تعداد از دانشجویان رشته پزشکی و پرستاری و عوامل بیمارستانی در این راه جان خود را از دست دادند. پس اینجا که خوب است نشأت گرفته از دین و مکتب و ایدئولوژی و انقلاب و اسلام است، اما اگر اشتباهی هست به خاطر نقص سیستم یا نقص ساختار یا نقص حفرههای شخصیتی خود آن آدم و ... است.بنابراین حوزه شناختی اینجا دقیقاً راجع به همین موضوعات صحبت میکند که ساختاری که تراز باشد رفتار در تراز را ایجاد میکند.
به گزارش خبرگزاری فارس، مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفت و گو با همکاری سرویس هنر و رسانه خبرگزاری فارس، به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری دکتر علیرضا داودی، اجرای کارشناسی دکتر معصومه نصیری و هماهنگی عاطفه علی پور نوذری روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقهمندان به حوزه علوم شناختی میشود.
برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگهای شناختی هم در قالبهای صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد با استفاده از تکنیکهای علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیکها و شگردهای رسانهای در حوزهی شناختی میپردازد.
انتهای پیام/