گروه زندگی -مریم سمائی:در چهاردیواری اتاق در خانهای خالی، روزهایش را به شب گره میزند و هر بار با نور مهتاب به دنبال امید میگردد تا شاید پیوندی بین او و دنیایی که او را گم کرد پیدا کند. اسمش زهراست. الیاس را که میبیند جلو میآید و میگوید آمدی ما را ببری؟ چقدر دلم امامزاده میخواست... میگویند امامزاده شفا میدهد.. تو میتوانی مرا روی ویلچر بگذاری؟ راستی راضیه همدلش تنگ است دوست دارد برود آن دورها، آن دورهای دور. او را هم ببریم. بیچاره از بس در اتاق بوده دلش مثل زغال سیاه شده ... تو میتوانی مگر نه؟ تو پهلوانی!
بگو یا علی مدد
در شهری کوچک در دل کویری بزرگ درجایی که مردمانش به سختکوشی و ایمان مشهورند پهلوان جوانی زندگی میکند که این روزها امید معلولان مرکز توانبخشی شهر شده است. اسمش « الیاس کریمی بافقی» است و در زورخانه رحیم هدایت بافق که با تلاش پدرش احیاشده ورزش میکند و رسم جوانمردی میآموزد.
سخنش را با« به نام خدا ...به نام تو مدد... گو، یا علی مدد»» آغاز میکند و بهرسم ادب همان ابتدا از پدر میگوید:« پدرم محمود کریمی از پیشکسوتان ورزش باستانی زورخانه است و من از 8 ماهگی و در آغوش او وارد محیط زورخانه شدهام. پدربزرگم هم اهل ورزش زورخانه بود. من از نوزادی با ضرب زورخانه بزرگ شدم و همیشه آرامشم را در این محیط پیدا میکنم.»
امیرمحمدحسینی شاگرد ۱۳ ساله پهلوان الیاس ، جشن تولدش را در زورخانه برگزار کرده است
اولین مدالآور شهر
پهلوان الیاس اولین کسی است که از شهرستان بافق موفق به کسب مدال طلای کشوری در رشته زورخانه شده است خودش دراینباره میگوید: «سال 90 در 16 سالگی برای اولین بار در مسابقات زورخانه کشوری شرکت کردم و با دعای خیر مردم موفق شدم که مدال طلا کسب کنم. از آن زمان تصمیم گرفتم که این ورزش را در شهرم رونق دهم تا جوانان بیشتری وارد این رشته شوند. سال 92 بود که سانس خردسالان، نونهالان و نوجوانان را در زورخانه راهاندازی کردم و الان شاگردانی دارم که مقامهای کشوری به دست آوردهاند و حتی به تیم ملی دعوت میشوند.»
تکبر پهلوان را میکشد
بچهها با لباسهای متحدالشکل در گود زورخانه هستند .مرشد زورخانه صدا را در گلو میاندازد و میخواند:«به نام خداوند آیین مهر، به یزدان ماه و کیان و سپهر، به این گود و میدان که دارد نشان از علی، بگو از دلوجان علی یا علی» .همه با صدایی رسا یا علی میگویند و مرشد زنگ را میزند و باز می خواند«به ورزش ز رسم کهن یاد کن، ز مردی و مردانگی یاد کن، تو راه فتوت بگیر از علی، تو دل شاد کند پوریای ولی...»
پهلوان الیاس با شوق به بچههایش در گود نگاه میکند و میگوید: «راه و رسم ما، راه و رسم علی است. یک پهلوان نهتنها جنگاوری ماهر و ورزشکاری قویبنیه است، بلکه باید به ارتقای سطح معنوی روح نیز فکر کند. پهلوان باید به ویژگیهای اخلاقی از جوانمردی و کمک به فقرا گرفته تا مهماننوازی، دستگیری از ضعفا، فروتنی و گشادهرویی مجهز باشد. آفت این ورزش غرور و تکبر است. اگر روزی کسی در این ورزش غرور پیدا کرد آن روز روز مرگ او است.»
او به داستان پوریای ولی اشاره میکند و ادامه میدهد: «همیشه برای بچهها این داستان را تعریف میکنم. داستان پهلوانی که غم چشم مادر همرزم هندی را دید و خود را بر زمین زد تا دل مادر شاد شود. انیمیشنی دراینباره ساختهشده که چندین قسمت دارد. این انیمیشن را آخر هفتهها در زورخانه برای بچهها پخش میکنم تا همزمان با یادگیری ورزش باستانی زورخانه خلقوخوی این ورزش را هم یاد بگیرند.»
تا میتوانی دستگیر
از او درباره سرای رحمت و نحوه آشناییاش با معلولان میپرسیم و او سربهزیر میگوید:« سال 99 بود که به سرای رحمت رفتم آن روز دلم عجیب از روزگار گرفته بود و آنجا تنها جایی بود که میتوانست آرامم کند. آدمهای آنجا پاکند درست مثل آب چشمه زلالاند و بیادعا. این مرکز از حدود 60 معلول ذهنی و جسمی نگهداری میکند که بیشتر آنها غیربومی هستند و حتی شناسنامه هم ندارند. کمک کردن به این افراد برکت به زندگی آدم میآورد. آن روز با مسئول مرکز صحبت میکردم و متوجه شدم که نمیتوانند این عزیزان را به گردش ببرند چون جابهجایی آنها سخت است و کسی را ندارند که کمکحالشان باشد. به آنها پیشنهاد دادم که هر وقت خواستند بچهها را بیرون ببرند اطلاع دهند تا خودم و دوستانم برای کمک به مرکز بیاییم. اوایل 5 شنبه یا جمعه آنها را سوار ماشین میکردیم و دور امامزاده عبدالله (امامزادهای در شهرستان بافق) میگرداندیم تا حال و هوایشان عوض شود».
«کمی که با فضا و روحیه آنها آشنا شدیم با کمک پرسنل ماهی یکبار برایشان اردو برگزار میکردیم. گاهی هم پیش میآمد که بچههای زورخانه را به مرکز میبردیم که برای آنها برنامه اجرا کنند. خلاصه این برنامهها ادامه داشت تا اینکه اطلاع دادند میخواهند این عزیزان را به مشهد ببرند و احتیاج به کمک دارند. با دوستانم به مرکز رفتیم و گفتیم همهجوره پایکار هستیم. امام رضا (ع) طلبیده ما هم نوکری امام رضا (ع) را میکنیم.خوشبختانه با کمک مردم خیر بهترین قطار، بهترین هتل و رستوران و ... فراهم شد و زائران امام رضا (ع) راهی مشهد شدند. نمیگویم سخت نبود سخت بود اما وقتی به چهرههای شادشان نگاه میکردیم تمام خستگیها از بین میرفت. تنها آرزویم در طول سفر خوشحالی آنها بود و خدا را شاکرم که این سفر بهخوبی به انجام رسید».
صدای مرشد دوباره اوج میگیرد: گر بر سر نفس خود امیری مردی، گر بر دگری خرده نگیری مردی، مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده ای بگیری مردی...
کم توانهای جسمی وحرکتی در آغوش خیران پهلوان و در واگن های قطار آرام گرفتند تا به زیارت حرم امام رضا(ع) بروند
زورخانه حرمت دارد
الیاس کریمی مراسم عقد خود را نیز در زورخانه برگزار کرده. او حالا کودکی 2 ماهه دارد که نامش را حیدر گذاشته و دلش میخواهد او هم راه پدرانش را ادامه دهد و وارد گود زورخانه شود. « زورخانه حرمت دارد، مکانی مقدس است. هر کس وارد زورخانه میشود تکبر و غرورش را پشت در جا میگذارد. او باید با وضو باشد. با پای راست وارد گود شود. از سر ادب خاک گود را ببوسد و حرمت بزرگترهای زورخانه را نگه دارد».
ورزش زورخانه یک ورزش باستانی است که قدمت آن را 3200 سال میدانند اسطورههای پهلوانی در فرهنگ ایرانی، پهلوانان شاهنامه هستند. در دوره بعد از اسلام هم حضرت علی (ع) به نماد یک پهلوان کامل تبدیل میشود و آموزههای دینی با فرهنگ پهلوانی گره میخورد. پهلوان نهفقط یک واژه برای خطاب کردن قهرمان بلکه واژهای است که اشاره به جوانمردی دارد و با ظلمستیزی، حق ستانی ضعفا از زورمندان، کمک به نیازمندان و داشتن دلی بزرگ معنا پیدا میکند. شاید به همین دلیل باشد که از هزاران سال پیش تاکنون، پهلوانان از ارزشمندترین طبقات اجتماعی بعد از موبدان در ایران به شمار میرفتهاند و هماکنون نیز نزد عموم مردم محبوبیت دارند.
کم توانهای جسمی و حرکتی در ایستگاه راه آهن در انتظار رسیدن قطار برای سفر به مشهد هستند
گود زورخانه و ضریح ششگوشه امام حسین (ع)
«گود زورخانه اگر 6 ضلعی باشد نماد ضریح ششگوشه امام حسین (ع) است. اگر 8 ضلعی باشد نماد امام هشتم شیعیان امام رضا (ع) است. اگر گرد باشد نشان از گود قتلگاه دارد و اگر 12 ضلعی باشد به 12 امام شیعیان اشاره دارد. عمق گودال 72 سانتیمتر و برگرفته از 72 شهید کربلاست. زورخانه، نماد تمدن ایرانیان است و ورزش زورخانهای ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ غنی ایران دارد. ورزش باستانی ما پس از ظهور اسلام باریشههای مذهبی گرهخورده است و پربارتر از گذشته شده است. آرزویم این است که به این ورزش بیشازپیش توجه شود چراکه ورزشی بهدوراز حاشیه است و کسی در آن دوام میآورد که منش جوانمردی و ظلمستیزی داشته باشد. کسی که خانواده برایش جایگاهی والا دارد و کمک به دیگران جزو ارزشهای اصلی زندگیاش به شمار میرود.»
دوباره صدای مرشد به گوش میرسد«ایخوشا در زورخانه پاس حرمت داشتن، موزه کبر و ریا بیرون در بگذاشتن، فرصتی تا هست باید بهرهای دریافتن، گیرودار چرخ را بازیچهای انگاشتن، ایخوشا آیین عیاری ز نو احیا شدن، پهلوانی همتی بر پاس آن بگماشتن...»
انتهای پیام/