اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  رادیو و تلویزیون

علوم شناختی و مهندسی فرهنگی در رسانه‌ها| عالی‌ترین وضعیت فرهنگی چیست؟

داوودی گفت: با این همه دستگاه فرهنگی و بودجه‌های فراوان، همچنان می‌نالیم از اینکه چرا وضعیت فرهنگ ما این گونه است. این نالیدن ندارد. این یعنی بی‌تدبیری، بی‌خردی، کم‌کاری، بدکاری نسبت به اتصال آن نقاطی که قرار است خط اجتماع را تشکیل دهد.

علوم شناختی و مهندسی فرهنگی در رسانه‌ها| عالی‌ترین وضعیت فرهنگی چیست؟

خبرگزاری فارس - گروه رادیو و تلویزیون: برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگ‌های شناختی هم در قالب‌های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت‌وگو رفته است. این میزگرد که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو به روی آنتن می‌رود، با استفاده از تکنیک‌های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک‌ها و شگردهای رسانه‌ای در حوزه شناختی می‌پردازد.

در قسمت ششم از فصل چهارم برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، معصومه نصیری به عنوان کارشناس مجری با علیرضا داودی (کارشناس رسانه و علوم شناختی) و دکتر سیدمحمدحسینی (معاون رئیس جمهور و عضو هیات علمی دانشگاه تهران) به بحث درباره علوم شناختی و مهندسی فرهنگی در ساحت رسانه پرداختند.

 در کشور ما نهادی فرهنگی فراوان، بودجه­‌های فرهنگی بسیار فراوان­تر و خیلی نهادهای موازی وجود دارند؛ آیا آن طور که انتظار می‌رود خروجی آن‌ها یک اقدام آفندی یا حتی پدافندی جدی در حوزه فرهنگ هست؟

حسینی: زمانی که برای اولین بار رهبری از تهاجم فرهنگی سخن گفتند بعضی می­‌گفتند توهم توطئه است! یعنی این موضوع را دست کم می­‌گرفتند یا واقعاً این ذهنیت را داشتند و ساده اندیش بودند یا خیانت می کردند؛ می­خواستند ما مقابله نکنیم و مراقب نباشیم. چون آدم وقتی بداند قرار است به او حمله شود، هوشیار و بیدار می‌شود و کار دشمن به نتیجه نمی‌­رسد. ولی اگر غافل و خواب باشد دشمن نتیجه می‌گیرد. هم علیه ایران و هم علیه اسلام سرمایه­ گذاری می­‌کنند. چون این دو هویت ما را شکل می­دهد. ما وقتی روش­های آنها را بدانیم که از چه راهی وارد می­شوند و این هشدار و تذکر را بدهیم، خیلی­‌ها مراقبت می‌کنند. بعد هم ما باید به اصطلاح فعالیت­های ایجابی داشته باشیم. این کارها شده است اما کافی نبوده است. چون ما گاهی اوقات اصلاً سرمایه­ گذاری کافی در عرصه فرهنگ و هنر نکردیم و معمولاً ذبح شده است. یک حرف­هایی را در دهان ما می‌­اندازند؛ مثلاً هنر برای هنر و اینکه اصلاً هنر برای تفنن و سرگرمی است و نباید جهت ­گیری و نگاه ایدئولوژیک داشته باشد! در حالی که خود آنها هر چه کار می­کنند جهت‌دار و حساب شده است. حتی آن بازی که برای کودکان ما درست می­کنند خیلی وقت­ها اعتقادات ما را متزلزل می­کند. این شعارهای فریبنده را می‌­دهند و عده‌­ای هم در داخل واقعاً باور یا با آنها همراهی می‌کنند.

این است که ما باید ببینیم آنها چه کرده ­اند و ما در مقابل چه کار کرده‌ایم. ما هم بالاخره در این مدت کارهای بزرگی در همه حوزه­ها و عرصه­‌ها انجام داده‌ایم اما کافی نیست. باید بیش از اینها باشد. اما فرهنگ معمولاً در اولویت نبوده است. دوره ای که ما در دولت نهم و بعد هم دولت دهم حضور داشتیم، حضرت آقا یک صحبتی داشتند که از فرهنگ باید مظلومیت ­زدایی بشود. ما در آن موقع در دولت دهم و دور سوم سفرهای استانی یک کارگروه فرهنگ و هنر در هر استان تشکیل دادیم و گفتیم مثلاً در استان هرمزگان خوب است که جشنواره خلیج فارس را راه ­اندازی کنیم چون این جشنواره می­‌تواند تأثیرات ملی و بین المللی داشته باشد و حتی ایرانیان خارج از کشور را هم جذب کند. در هر استان­ و منطقه‌ای از این نوع کارها می‌شد. مثلا اگر جایی موسیقی خاصی داشت یا مشاهیر و مفاخر بزرگی داشتند را سعی می‌کردیم مطرح کنیم. از این کارها زیاد می­توان انجام داد. اینها همه نیاز به پشتوانه جدی دارد.

الان تنازعی هست و مخصوصاً حوزه فرهنگی ما را این خیلی دارد تحت تأثیر قرار می­دهد که اگر یک نفر به لحاظ ظاهری یا داشته­های زندگی خود تفاوت داشته باشد نمی­تواند متعهد و مردم باشد!

داودی: مسئولیت و تعهد در حوزه شناختی چه تعریفی دارد؟ شما نمی­توانید در جمهوری اسلامی مسئول باشید، خانه شما هزار متر و دوهزار متر و در نیاوران باشد، در حالی که در سیستان و بلوچستان لب مرز عده‌ای در کپر زندگی می‌­کنند. شما پس نه متعهد و نه مسئولیت­ پذیر هستید، بلکه شما مسئولیت‌­دار هستید و تعهد ندارید. چون اگر تعهد داشتید، حتی اگر هم دولت شما نمی­‌تواند برای آن کپرنشین خانه بسازد باید خانه خود را بفروشید و برای آن آدم کپرنشین یک چاردیواری درست کنید. اگر این کار را کردید آن وقت به شما مسئولیت­‌پذیر و متعهد می­‌گویند. هنرمندی هم که از پول بنده و شما به یک موقعیتی رسیده است چه کسی به او اجازه داده است خود را نماینده فرهنگ ما بداند و برود هر جایی با هر کسی با هر نوعی که می‌خواهد رفتار کند؟ چه کسی این اجازه را به او داده است؟ نه در ایران، در هر جای دنیا. در مراسم اسکار، یک بازیگر معروف زیر گوش مجری می­زند. تازه به تعبیر ما طرف غیرتی شده است، که این جوری هم نبوده است. شما هر که می­خواهید باشید اجازه ندارید خارج از این قواعد رفتار کنید.

چطور قانون، برای آن طرف قانون است، به ایران که می­رسد، قانون، من درآوردی می­شود؟ پس او نه تعهد دارد، نه تخصص دارد، حتی نسبت به این مسئله مسئولیت­پذیری هم ندارد. حوزه شناختی این جا چه می‌گوید؟ می­‌گوید بیایید تغییر رفتار را انجام بدهید. اساساً حوزه التقاط در فرهنگ یعنی رسیدن به همان مرحله مجادله‌­ای که ایجاد شده است و بعد در این مجادله افراد را در تعارض نگه می­دارد. یعنی معارضه بین گزاره‌­های منتقل شده در قالب موضوعات فرهنگی؛ چیزی فراتر از آداب و رسوم. از این جا به بعد شما جنگ فرهنگی و نفوذ فرهنگی را دارید. مرحله عالی آن می­شود گزاره‌­هایی که فرهنگ را در مقصد، مهندسی می­‌کنند. حالا از این جا به بعد خیلی از مفاهیم عوض می­شود و خیلی از مفاهیم خود را جا به ­جا میکند.

به نظر نفوذ فرهنگی حتی از نفوذ سیاسی خطرناک­تر باشد.

داودی: مثل راه رفتن مورچه سیاه در شب سیاه روی سنگ سیاه است. هر که می­خواهد بفهمد نفوذ فرهنگی یعنی چه به بازار برود. بازار تنها جایی است که محل تجمع و کمپین روزانه همه مردم با همه سلایق و آداب و رسوم و هر سطح و هر طبقه‌­ای است. بروید آن جا، آن وقت متوجه می­شوید که برای کاسب و مغازه‌دار ما که یک زمانی باید مکاسب می­خواند و ۱۱ درصد، ۱۳ درصد برای سود خود کنار می­‌گذاشت امروز ما چه تغییری اتفاق افتاده است. خریدار ما چه حالتی شده است؟ شما در فرهنگ یک گزاره‌­ای دارید تحت عنوان ایثار، یک گزاره‌­ای دارید تحت عنوان الجار ثم الدار! همین ایام مسائلی درباره ماکارونی و روغن پیش آمد؛ داخل مغازه­ ها رفتیم دیدیم برخی آمده بودند یک کارتن ماکارونی بخرند.

وقتی از طرف سوال می­کنیم شما در ماه چند بار ماکارانی می­خورید می­گوید یک بار. می­گوییم پس یک کارتن ماکارانی را برای چه خریدید و می­بردید؟ یا یک کارتن روغن برای چه می­خرید و می­برید؟ این جا شهروند، گرگ شهروند می­شود. در حالی که ما قبلاً این را داشتیم که طرف وقتی می‌دید همسایه‌اش مشکل مالی دارد زنگ می­زد می­گفت بیایید ناهار را با هم بخوریم. آن قوه تعاون اجتماعی که می­گویند این جا شکل می‌گیرد.

این یک فرهنگ است. اما الان چه بلایی سر تعاون اجتماعی آمده است؟ رسانه ­ها چه قدر در این استحاله مؤثر بوده‌اند؟ این را دیگر اروپایی‌­ها و آمریکایی‌­ها نیامدند برای ما بزنند، آن را همین جا مهندسی می­‌کنند. پس وقتی من جای ما را بگیرد و جای جامعه را خودم گرفت، معنای همه چیز تغییر می­کند. حوزه شناختی این جا می­آید جنبه منفی خود را نشان می­دهد. می­گوید حالا بروید بو بکشید ببینید کجا می­توانید پول بیشتری در بیاورید. نمی­گوید سعی کنید ببینید کجا می­توانید پول بیشتری خلق کنید. این دو مفهوم خیلی فرق دارد. برای همین اقتصاد ما دچار چنین وضعیتی شده است. نهایتاً برای این که شیره سر خودمان بمالیم می­گوییم به دو خیریه هم کمک می­کنیم، دست دو نفر هم می‌گیریم و والسلام! این همان کلاه گذاشتن است. برای همین شما فرآیندی که بین فرهنگ و حوزه شناختی می­بینید ایجاد اختلال بین آن نقاط بسیار ریز به هم پیوسته در تشکیل خطی است که ما به آن اجتماع می­گوییم. حالا این اجتماع یا فرهنگ است، یا سیاست یا امنیت یا اقتصاد و .... دروغ مگر گناه کبیره نیست؟ تعداد دروغ­هایی که در روز به همدیگر می­گوییم چه قدر است؟ آیا معتقد نیستیم که اگر دروغ بگوییم برکت می­رود؟ پس چرا بعضی وقت­ها می­گوییم؟ شما در بازار می­روید می‌­بینید طرف برای این که جنس A را به فرد B بفروشد هزار تا قسم می­‌خورد. این همان تغییرات فرهنگی در حال اتفاق است. در حوزه شناختی وقتی گزاره‌­های مطلوب شده در یک فرهنگ از بین رفت، خیلی چیزها توجیه­ پذیر می‌­شود.

یکی از توجیهات این است که بیش از این تعداد دستگاه فرهنگی در ایران داریم و بودجه ­های فراوان و همچنان می­‌نالیم از اینکه چرا وضعیت فرهنگ ما این گونه است. این نالیدن ندارد. این یعنی بی­تدبیری، بی خردی، کم­کاری، بدکاری نسبت به اتصال بین آن نقاطی که قرار است خط اجتماع را تشکیل دهد. حوزه شناختی این جا چه می­کند؟ حوزه شناختی در مواجهه یا در کنار - بسته به قدرت کارگزار- نحوه استفاده را تنظیم می­کند. اخیرا سریالی پخش می­شد که در آن بچه پررو بازی اصل می­شود. این کجای فرهنگ ما است؟ اما این سریال نشان می‌دهد که شما با بچه پررو بازی، با کنه ­بازی و با افسارگسیختگی به همه چیز می‌رسید! در حالی که این دقیقاً نقطه مقابل تأمل، تعقل، مهندسی، تفکر و تدبر است. حوزه شناختی چه می­کند؟ می­آید آن رفتارها را در ذهن تثبیت و تبدیل به رفتار بعدی می­کند. رفتار بعدی منبعث شده از رفتار قبلی است، رفتار قبلی نشأت گرفته از رفتار قبل­تر از خود، نهایتاً شما را به یک باوری می­ رساند که بر اساس آن باور، مهندسی فردای فرهنگی خود را انجام می‌دهید.

نقش رسانه‌ها در موفقیت در تبادل فرهنگی و انتقال فرهنگی و برعکس در کمک به تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی چه بوده است؟ مشکل نهادهایی مثل وزارت ارشاد در این زمینه چیست؟ حالا چه در حوزه رسانه و در چه ساحت هنر به عنوان یکی از زیرمجموعه­های حوزه فرهنگ چه اتفاقاتی می‌افتد که نمی­تواند تأثیرگذاری مطلوب را داشته باشد؟

حسینی: ضعف‌­های ما متعدد است. یک بخشی از آن نیروی انسانی است. هنرمندان خوبی داریم اما بعضی وقت‌­ها چندان غنای فکری و فرهنگی ندارند یا مثلاً از این طرف ممکن است نیروهای خوبی داشته باشیم از جهت فکری و انقلابی بودن و پایبندی به ارزش­های اسلامی اما ذوق هنری آنها کم باشد. یعنی پیدا کردن فردی که هر دو جنبه را داشته باشد یک مقداری سخت است. بعد هم آدم­هایی که سلبریتی و مشهور می­شوند، دیگر خیلی وقت­ها خود را مستغنی می­دانند و حاضر نیستند بنشینند و بحث کنند. من این که می­گویم برخورد داشتم؛ مثلاً با برخی از این کارگردان­ های معروف یا تهیه ­کننده­ ها نشسته­ ام بحث کردم که مثلا این کار شما اشکال دارد. یک چیز خیلی واضح، مستند، معقول و منطقی هم بوده اما نمی‌خواسته که بپذیرد. این تفکر که خود فرد می ­تواند همه کار انجام دهد، خود او می­تواند هم نویسنده فیلمنامه باشد هم تهیه­ کننده باشد، هم کارگردان و بازیگر، نمی­شود. ما باید کار جمعی کنیم.

الان زمانی نیست که تک ستاره ­ها درخشش کنند. در کشورمان هم از قدیم با کار جمعی مشکل داشته‌ایم. یعنی بخاطر روحیه تک روی حاضر نیستیم که از دیگران هم استفاده کنیم و نظر آنها را بخواهیم. آقای دکتر حداد عادل وقتی ترجمه قرآن را نوشته بود گفت که برای صد نفر فرستاده تا آنها هم نظر بدهند. من گاهی اوقات با همین دوستان هنرمند بحث می­کردم که شما فیلمنامه خود را بدهید ۴ نفر ببینند، از ارزش کار شما که کاسته نمی­شود، بلکه بر غنای کار شما می­‌افزاید. اما خیلی وقت­ها هنرمندان حاضر نیستند این را بپذیرند و خود را عقل کل می­‌پندارند و این یک نقطه ضعف است. مدیران فرهنگی هم اشکال داشته‌اند. بالاخره مدیر فرهنگی باید به گونه­ای باشد که خودش اشراف و احاطه داشته باشد و مسائل را درک کند تا ظرافت­های کار و نوع تعامل را بفهمد. وقتی برای سریال «سرزمین کهن» مشکل ایجاد شد، به یکی از ناظران گفتم شما که ناظر بودید چرا تذکر ندادید این مسئله که خیلی روشن است که بعداً یک عده­ مخالفت می‌کنند. گفت که ما گفتیم اما آن مدیر مربوطه توان آن را نداشته که به آن کارگردان بگوید اصلاح کند. وقتی ما مدیر ضعیف النفسی داشته باشیم نمی­تواند آن را توجیه و قانع کند.

اما اگر مدیر تسلط داشته باشد، می­‌نشیند بحث می­کند. یک وقتی با یکی از همین کارگردان­‌های معروف که هم در حوزه سینما و هم در صدا و سیما کار می­کند نشستیم؛ به شوخی به او گفتم من وزیر فرهنگ و ارشاد هستم اول باید شما را ارشاد کنم و چند تا نکته بگویم. گفت چه چیزی؟ گفتم مثلاً شما کار طنز می­کنید؛ این طنز خوب است، شما واقعاً هنر برجسته­ای دارید، خنداندن مردم کار ساده­ای نیست. اما گفتم با ادا و اطوار و حرکات و با بعضی از این حرف­ها یک مدتی می­شود. طنز ما هم از قدیم الایام یک طنز غنی بوده است. ما این قدر کتاب داریم، اشعار داریم، ضرب المثل­‌ها داریم، حاضر جوابی­ها داریم، گفتم حالا اگر خود شما هم فرصت نمی­کنید یک تیم بگذارید بنشینند اینها را مطالعه کنند بعد بر غنای کار شما افزوده می­شود و خیلی تأثیرگذاری شما بالاتر می­رود، و الا در حد سرگرمی و اینکه مردم لبخندی بزنند می­ماند.

مثل مرحوم سید نعمت الله جزایری، که ایشان شاگرد و همکار علامه مجلسی در تدوین بحارالانوار بود و آثار فراوانی دارد؛ انسان خاصی بود. یک کتاب­ طنز هم دارد. می­خواهم بگویم ما حتی در زمینه طنز دارای یک فرهنگ غنی و گران سنگ هستیم اما حاضر نیستیم وقت بگذاریم و مطالعه کنیم. چون خداوند یک قریحه و یک استعدادی به ما داده است فی البداهه یک کارهایی انجام می­دهیم. اما بعضی وقت­ها دیگر تکراری و تأثیرگذاری آن کم می­شود. اگر واقعاً جامعه هنری ما در این زمینه مطالعات بیشتری می­کرد به جای این که صرفاً چند تا اثر غربی را ببینند و از آنها کپی ­برداری کنند، در خود ادبیات ما، در فرهنگ ما، در اسطوره‌های ما، در قصه‌­های ما، در اشعار ما چه چیزهایی است. شما ببینید همین تعبیری که در مورد فیلم و سریال جومونگ مطرح شد که اصلاً درحال ساختن خودشان هستند، آن هم با موضوعاتی که واقعیت نداشته، اما ما شخصیت­ها، حکایت­ها، روایت­ها داریم، خیلی از اینها واقعی هم هست. می توانیم آن‌ها را در هنر هم داشته باشیم و ارائه بدهیم. حتی نیازی نیست که اغراق و مبالغه کنیم. اما همین‌­ها را هم ما نتوانستیم به جامعه درست معرفی کنیم.

یکی از کارهایی که در زمان وزارت ارشاد انجام می­دادیم این بود که در هر استان و شهرستان، می­‌گفتیم شما این شخصیت­ها را دارید؛ می­خواهید کنفرانس بگذارید، کار هنری انجام بدهید، هر جور شده باید اینها را معرفی کنید. چون آن کار یک هویت دینی و ملی را در افراد ایجاد می‌کند. این تعبیر هم داریم که لا ینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال، یعنی از آن راهی که گمراهی ترویج شده، شما هدایت را می­توانید ترویج و منتشر کنید. در قدیم کتاب علیه باورها و اعتقادات می­نوشتند اما علمای ما مثل علامه امینی، شیخ آقا بزرگ تهرانی و دیگر بزرگان می‌­نشستند و پاسخ می­دادند و یک فرصتی فراهم می­شده که آن نقاط قوتی که ما در فرهنگ اهل بیت داریم را مطرح و به دیگران معرفی کنند. از دیرباز مطرح می­شد که صهیونیست­ها به دو ابزار اهمیت می­دادند؛ ۱ ـ مطبوعات، ۲ ـ طلا. یعنی یکی جنبه­‌های مادی، دنیایی، ثروت و یکی هم بحث این که بتوانند افکار خود را منتشر و از خود دفاع کنند.

یک قومی که ۱۴ ـ ۱۵ میلیون نفر در کل دنیا بیشتر نیستند در مقابل مسلمان­ها که حداقل یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون هستند، توانستند روی افکار کشورها و دولت­های دیگر به ویژه در آمریکا به خاطر این بود که در رسانه قوی بودند. الان خیلی از رسانه­های دنیا یا شبکه­‌های تلویزیونی را اگر ریشه ­یابی کنم به نحوی به صهیونیست­ها بر می­گردند. وقتی آنها دارند در این زمینه این قدر کار می­کنند قطعاً ما هم باید تلاش کنیم و همه ابزارها را به کار ببریم. الان بحث روز، فضای مجازی است. در این فضا خیلی می­شود اثرگذاری کرد و صرفاً هم نباید به نهادهای رسمی بسنده کرد. تعبیری که رهبری درباره بحث آتش به اختیار داشتند یعنی هر فردی احساس مسئولیت کند و وارد شود، نظر بدهد، بحث کند، دیگران را به چالش بکشاند. چون در طرف مقابل ما سازماندهی شده کار می­‌کنند.

درباره همه این مواردی که اشاره می­کنیم یعنی جنگ، شبیخون، انتقال و تهاجم فرهنگی و همه موارد شناختی که اشاره کردید، اساساً و ذاتاً نمی­توانیم نفوذ فرهنگی را در حوزه مسئولین، قانونگذاران و کسانی که بازیگران حوزه فرهنگ و هنر هستند نادیده بگیریم چون آن‌ها انگاره­‌ها و رفتارها را شکل می­‌دهند.

داودی: وقتی صحبت از فرهنگ می­‌کنیم یادمان باشد فرهنگ یک کتاب، یک کلاس و یک گزاره نیست. حوزه فرهنگ، حوزه نظامی نیست. اما حوزه نظامی، حوزه فرهنگی است. فرهنگ اقتصاد نیست اما اقتصاد، فرهنگ دارد. فردی که در بازار مغازه باز می‌کند و مکاسب خوانده است می­داند اگر خود او و درآمد او و نوع کاسبی کردن خود را بیمه حضرت عباس می­کند یک جور باید رفتار کند و آن که نمی­کند یک جور. آن که بیمه حضرت عباس کرده است دیگر ربا ندارد، دروغ ندارد، کلاه سر مردم گذاشتن ندارد. وقتی می‌خواهد جنس به مردم بدهد یک مشت بیشتر هم می­‌ریزد. می­ گوید کل این یک مشت هم در ماه یک کیسه می­شود ولی آخرت خود را به دنیای خود نمی‌­فروشم؛ این یک فرهنگ است. به آن می­گویند نقش فرهنگ دین مدارانه در حوزه کاسبی. درمقابل هم طرف در گمرک است و جنس را نگه می­دارد و ترخیص نمی­کند. یک فروشنده، جنسش فاسد شده است و تاریخ آن را می­تراشد و یک تاریخ دیگر می­زند که بفروشد تا سود کند. یا به طور مثال، فروشنده ای بخشی از بسته محصولش را با باد پر می‌کند و قیمت آن را هم افزایش می‌دهد و... هزاران مثالی که می­شود زد. کسی که بیمه کرده باشد یعنی آن فرهنگ در اقتصاد را داشته باشد یعنی اقتصاد فرهنگی شده را داشته باشد خیلی از این کارها را نمی­کند.

خیلی از این کارها را نکند یعنی لقمه حرام سر سفره زن و بچه خود نمی­برد. در حوزه رسانه­ای، فردی که تا حالا ۵ پروژه انجام داده و هر ۵ تا ورشکسته بوده است، وقتی مدیریت رسانه را می‌پذیرد یعنی از تقوا فاصله گرفته است. آدمی که تقوا ندارد نیروی انسانی را به باد می­دهد، بودجه را به باد می­دهد، جامعه را به باد می ­دهد. حالا این را حساب کنید اگر حوزه شناختی در فرهنگ اتفاق بیفتد چه می­شود. پس ما این جا داریم راجع به بحث گزاره‌­های جدی صحبت می­کنیم. وقتی شما از دین اراده غلط بگیرید و به واسطه آن اقدامات غلط را توجیه کنید، عده‌ای می­گویند اگر دین این است من نمی­خواهم! باید دقت داشته باشیم که حوزه شناختی آن جایی که قبیله­زنی یا قبیله­ گرایی می­کند، اجماع یا متفرق می­کند، می­شود شعاع سوء استفاده از گزاره‌­های شناختی در فرهنگ ناقص شده یا بالعکس آن.

به عنوان جمع ­بندی نکات پایانی را بفرمایید.

حسینی: جنگ شناختی یا علوم شناختی در قالب یک جنگ ترکیبی مطرح می­شود. 8 نوع جنگ در عرصه­های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک، امنیتی، رسانه­ای و یکی هم بحث شناختی هست که به هر حال نوعی ادراک سازی و ایجاد شناخت در مخاطب به شمار می‌رود، یعنی اینکه تلاش می­شود مخاطب با آن کسی که در این زمینه کار می­کند همراه شود و یک تحول در نحوه نگرش و رفتار او انجام بگیرد. در هر حال در این جنگ ترکیبی مسئله شناخت مهم است و از جمله مصادیق آن را من بخواهم بگویم جنگ روایت­ها است. جنگ روایت­ها این است که می­آیند روایتی را ارائه می­دهند که جوان ما که اطلاع ندارد تحت تأثیر قرار بگیرد. یعنی روی افکار و اندیشه او اثر می­گذارند. راه مقابله این است که آن تعبیری که رهبری داشتند یعنی بحث جهاد تبیین را جدی بگیریم تا تحریف نشود. چه مربوط به تاریخ گذشته، چه مربوط به تاریخ معاصر، حتی همین امروز ما را گاهی اوقات وارونه جلوه می­دهند. حتی نسبت به آینده ما، به طور مثال در دانشگاه استنکفورد آمریکا که بخش ایران­شناسی دارند، کار می­کنند و کلی کتاب و تحقیقات منتشر کردند و جهت­گیری ­های آینده ما را مشخص می­کنند؛ یعنی آن آینده­ای که مطابق میل آنها است.

در این شرایط ما باید تلاش بیشتری کنیم و بتوانیم به آن اهدافی که داریم دست پیدا کنیم و دیگران از این ابزارهای جذاب و متنوع و متعدد برای اهداف خود بهره­برداری نکنند. من فکر می­کنم در این وادی هر چه سخن گفته شود باز هم کم است. چون کلیات خوب است اما کافی نیست باید روی مسائل مصداقی و جزئی و موردی رفت و نمونه ­هایی را ذکر کنیم که مردم کاملاً برای آنها ملموس باشد. قطعاً رسانه ملی و رادیو گفتگو که بحث­های جدی مطرح می­کنند در این زمینه رسالت سنگینی بر عهده دارند. ما آرزوی توفیق داریم برای همه عزیزانی که همکاری و تلاش می­کنند در این زمینه و امیدوار هستیم که همه مردم ایران، همه مسئولان، همه معلمان، اساتید، نخبگان در این جهاد تبیین به سهم خود نقش آفرین باشند. و السلام علیکم و رحمۀ الله.

به عنوان جمع­بندی، بفرمایید مهندسی فرهنگی چگونه اتفاق می­افتد و نقش علوم شناختی در تعمیق یا در ایستایی روش­های مهندسی فرهنگی چگونه است؟

داودی: اگر به عنوان جمع­بندی این گزاره­ها را کنار هم بچینیم در حوزه فرهنگ یک ماتریکس بسیار پیچیده­ شکل می‌گیرد که ۴ حالت دارد. یعنی فرهنگ منجر به این ۴ حالت می ­شود؛ البته باز هم به نوع آن و همه این فرآیندهایی که عرض کردم بستگی دارد. فرهنگی که جامعه را در حالت صلح قرار می­دهد، فرهنگی که جامعه را در حالت جنگ قرار می­دهد، فرهنگی که جامعه را در حالت نه جنگ و نه صلح قرار می­دهد و فرهنگی که جامعه را هم در حالت صلح و هم در حالت جنگ توأمان قرار می­دهد. عالیترین نوع فرهنگ مدل چهارم است. یعنی هم جنگ و هم صلح؛ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم‏. هر چیزی خارج از این قاعده چهارم ناقص است یا ناقص شده است یا در حال ناقص شدن است. اصلا تعارف ندارد؛ اگر می‌بینیم در جامعه ­ای ربا زیاد می­شود، از نظر حوزه شناختی در اقتصاد و در فرهنگ، آن جامعه در حالت جنگ است. پس شده است أَشِدَّاءُ بَیْنَهُم رُحَماءُ ‏عَلَى الْکُفَّارِ؛ این نابود می­کند. حالت صلح مطلق وجود خارجی ندارد. در حالت سوم، نه جنگ، نه صلح، جامعه مرده است. مثل سوئیس. فقط دریافت دارد. هر چیزی خارج از وضعیت چهارم یعنی هم در حالت جنگ و هم در حالت صلح یعنی شکست. هر چیزی خارج از این یعنی رشعات نفوذ، هر چیزی خارج از این یعنی تفسیر به رأی دین و هر چیزی خارج از این یعنی نابودی کل اتمسفر آن چیزی که از آن تحت عنوان فرهنگ متعالی صحبت می­کنیم.

به گزارش خبرگزاری فارس، مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفت و گو با همکاری سرویس هنر و رسانه خبرگزاری فارس، به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری علیرضا داودی، اجرای کارشناسی معصومه نصیری و هماهنگی عاطفه علی پور نوذری روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقه‌مندان به حوزه علوم شناختی می‌شود.

برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگ‌های شناختی، رادیو گفت‌و‌گو هم در قالب‌های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد با استفاده از تکنیک‌های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک‌ها و شگردهای رسانه‌ای در حوزه‌ی شناختی می‌پردازد.

انتهای پیام/ ت 676

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول