به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، ۱۰ سال بعد از تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در آذر ماه سال ۱۳۹۰ مدتی است جلسات متعدد کارشناسی برای بهروزسازی و اصلاح این سند برگزار میشود؛ اتفاقی که هر چند میتواند نویددهنده بهبود وضعیت اجرایی این سند باشد، اما از سوی دیگر این سؤال را ایجاد میکند که مانع اصلی اجرای حداقل نسبی این سند در دهه گذشته چه بوده و چه ضمانت اجرایی وجود دارد که ۱۰ سال دیگر نیز جلساتی برای اجراییکردن این سند برگزار نشود؟!
روزنامه جوان در شرایطی که به گفته کارشناسان حوزه آموزش و پرورش، نفوذ جریانهای غربی و بیگانه در میان دانشآموزان گستردهتر نیز شدهاست، برای بررسی بیشتر وضعیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به سراغ یکی از دستاندرکاران اصلی تصویب این سند و وزیر اسبق آموزش و پرورش رفته و با محمود فرشیدی در خصوص دلایل اجرایی نشدن کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گفتگو کرده است.
در شرایطی که برخی از منتقدان حوزه آموزش و پرورش سند تحول را به سنگ بزرگی تشبیه میکنند که قابلیت اجرا ندارد، برخی دیگر اصلاحات در دست اقدام را به معنای معطلشدن اجرای سند برای یک دهه دیگر و تکرار روند قبلی میدانند. این انتقادات چقدر واقعی است؟
واقعیت این است که سند تحول در حالی مظلوم واقع شده که شاید ما در کمتر دستگاهی یک سند تخصصی و زیربنایی براساس مبانی فرهنگ اسلامی و ایرانی داشته باشیم که مدت طولانی صاحبنظران حوزه، آموزش و پرورش و دانشگاه روی آن کار کردهاند، در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شدهباشد و برای اجرا مورد تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب قرار گرفتهاست و، اما در عمل اتفاقی نیفتاده باشد. حتی اکنون کار به جایی رسیده که اخیراً بعضیها همان گونه که گفتید ساز این را میزنند که سند یا آرمانی و قابلاجرا نیست یا باید بازنگری شود.
اگر بخواهم در مورد سند ریشهیابی کنم، وقتی موضوع سند در دوران خدمتگزاری ما شروع شد، یک سندی تحت عنوان سند ملی مطرح بود که با رویکرد غربی طراحی شده و مقدار زیادی هم کار پیش رفتهبود، منتها از زمانی که من افتخار خدمتگزاری پیدا کردم، تذکر رهبر معظم انقلاب این بود که تحولی اگر قرار است ایجاد شود باید اول فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را بدانیم و سندی که میخواهیم طراحی کنیم براساس آن باشد. به این دلیل ما آن سند را کنار گذاشتیم تا الزامات فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی تبیین شد و دیدم آن تقریراتی که تحت عنوان سند ملی انجام شدهبود با الزامات فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی همخوانی ندارد و کار تدوین سند تحول شروع شد که بحمدالله بعد هم از سوی جریانهای بعدی پیگیری، نهایی و آماده اجرا شد.
اما بزرگترین مانع اجرای سند دستاندرکاران طراحی زیر نظامهای سند هستند که مسئولیت اجرای سند را در ردههای ستادی داشتند و متأسفانه هنوز هم در مصدر کار هستند. یعنی همین مسئولیتها در شورای عالی آموزش و پرورش و در زیرنظامها را خیلی از اینها هنوز دارند و به قول حافظ که میگوید «تو خود حجاب خودی حافظ ز میان برخیز» بزرگترین مانع اجرای سند، خود آقایانی هستند که بعضی از آنها به صراحت اعلام کردند سند ۲۰۳۰ مشکلی ندارد و ما باید آن را اجرایی کنیم! در عمل هم فعالیتهای زیادی کردند و ظرف شش ماه برای آن آییننامه نوشتند، اما در ارتباط با سند تحول بنیادین اقدامات کامل و کافی انجام ندادند، راهکارها را ننوشتهاند و الان هم مواردی را که تدوین کردهاند معارض با سند تحول بنیادین است.
اینکه در ارتباط با نگارش و ویرایش سند بازنگریهایی شود و کلام سادهتر و شیواتر شود، یک اشاره مختصری رهبر معظم انقلاب داشتند، اما اینها آن را به عنوان اصل گرفتند و آن را با هدف مخالفتهای خودشان با سند پیگیری میکنند و در دانشگاهها و در پوشش استدلالهای منطقی همایشهایی برای آن میگذارند. این اقدامات در حالی است که سند یک مجموعه افتخارآفرین است و به اندازه فناوری هستهای دستاورد عظیمی برای کشور محسوب میشود. برای اولینبار در دنیای اسلام ما توانستیم در برابر الگوی انسان غربی که چندصد سال بود به همه دنیا دیکته میشد، الگویی را ارائه دهیم که حاصل پیوند انسان با آسمان است. آقای نوری، وزیر کنونی آموزش و پرورش هم در سفر به مصر آن را مطرح کردند و گفتند چرا ما باید الگوی کشورهای غربی را استفاده کنیم که این موضوع مورد استقبال دیگر کشورها هم قرار گرفت.
یکی از انتقاداتی که در مورد سند مطرح میشود، این است که خیلی از ملاکهای سند کمی نیست، بسیار کیفی نوشتهشده و همین عامل موجبشده نتوانیم سند را بعد از ۱۰ سال اجرا کنیم. بعد در حالی سند اهداف متعالی را دنبال میکند که مهمترین مسئله آموزش و پرورش از اول آن حقوق معلمان و فضای فیزیکی مدارس بودهاست، در این شرایط چه مقدار سند قابلیت اجرا داشتهاست؟
وقتی میخواهیم یک تحول بنیادین که خودش معنای عمیق و دراز مدتی آن هم در عرصه تعلیم و تربیت که خود او نیز یک مقوله دراز مدت است، ایجاد کنیم نمیتوانیم انتظار معجزه داشته باشیم و بگوییم عصای موسی است که انداختیم و اژدها میشود، بلکه باید برنامهریزی مرحله به مرحله و درازمدت داشتهباشیم. در کلام رهبر معظم انقلاب نیز این فرمایش بود و فرمودند ممکن است ۱۵ سال طول بکشد، به شرط اینکه ما گام به گام حرکت کنیم و جلو برویم و ضمن حرکت «خود راه بگوید که، چون باید رفت». ضمن حرکت، مشکلات، کمبودها و ایرادها را در عمل خواهیم دید و به خصوص این اصلاح از سوی کسانی که طراحان اصلی سند بودند، شناخته میشود، اما شما کمتر از آنها میشنوید و اصلاً از ظرفیت آنها در ارتباط با سند استفاده نمیشود. همیشه افرادی که برداشتهای خاص خود را داشتند به عنوان سخنگوی سند به صحنه آمدهاند. مثلاً تأیید نهایی سند را حضرت آیتالله اعرافی داشتند، اما چه مقدار شما دیدهاید که ایشان در مورد کلیات و فلسفه سند صحبت کنند؟
در کل این حرکت، یک حرکت دراز مدتی است، اما به معنای این نیست که کار را شروع نکنیم؛ باید از همان روزی که تصویب شد کار را شروع میکردیم، چگونه؟ وقتی که امریکاییها قبل از انقلاب میخواستند نظام آموزشی ما را تغییر دهند در آن زمان دو دوره شش سال داشتیم. چندین سال کارشناسان آنها در اینجا سکنی گزیدند و دوره راهنمایی تحصیلی را طراحی کردند و بعد گفتند آنهایی که رفتهاند که رفتهاند، ولی از این به بعد از فلان سال بچههای پنجم به ششم وارد نمیشوند و میروند وارد اول راهنمایی میشوند که بعد این تغییر کرد به اول و دوم و سوم راهنمایی و بعد اول متوسطه و اینگونه تغییر نظام انجام دادند.
برای قطاری که در ریلی با جمعیت عظیم چند میلیونی در حال حرکت است نه میشود توقف ایجاد کرد و نه درگیری بسیار زیاد، بلکه اگر میخواهیم تحولی در آموزش و پرورش انجام شود باید از پایه و از کلاس اول دبستان بگوییم بر مبنای سند چه اقدامات و برنامههایی برای دانشآموزان اول دبستان داریم و این فرصت را آموزش و پرورش دارد تا ظرف یک سال برای سال دومیها برنامهریزی کند و بعد همانطور برای سال سوم، تا بعد از ۱۲ سال احساس کنیم که سند تحول در کشور ما واقعاً در آموزش و پرورش ماندگار و ثابت و با رفع اشکالات عملیاتی شدهاست.
اشاره کردید که رهبر انقلاب در موارد بسیار در خصوص لزوم اجرای سند و همچنین اهمیت نظام آموزش و پرورش تأکید کردهاند؛ تأکیداتی درباره حذف موارد غیر لازم از کتب درسی یا اجرای قوانین موجود هم داشتهاند، سند چه مقدار توانسته این منویات را اجرایی کند و اگر بخواهیم بعد از ۱۰ سال سند را اندازهگیری کنیم چه مقدار در اجرای این درخواستها موفق بودهاست؟
اولاً تا وقتی که قرار باشد سند از سوی کسانی که باور به آن ندارند، اجرا شود و فرمانده اجرای سند آنهایی باشند که از دولت گذشته بودند و هنوز هم تغییر نکردهاند خیلی نمیتوان امید داشت که چه در شورای عالی آموزش و پرورش و چه در سازمان پژوهش اتفاقی انجام شود. در رأس مثلاً سازمان پژوهش و وزارتخانه تغییراتی انجام شده ولی خیلی از افرادی که کارشناس و تعیینکننده هستند، تغییر نکردهاند و این خود بزرگترین مانع است. باید در انتصابات، کسانی در استانها یا وزارتخانه منصوب شوند که انگیزه و روحیه ایجاد تحول را داشته و با سند آشنا باشند.
من چند راهکار به نظرم میآید که زمینه اجرای سند را ایجاد میکند و جلوهای از برکات سند را در آموزش و پرورش میتوانیم ببینیم. یک نکته این است که مجلس شورای اسلامی برای اجرای سند تحول بودجه خاصی چه در ارتباط با پژوهش سند و چه در ارتباط با اجرای سند در چند مدرسه تخصیص دهد. به هر حال شما اگر بهترین توصیهها را انجام دهید، ولی پولی بابت اجرا هزینه نکنید این مسئله حل نمیشود.
نکته دیگر به غیر از کارشناسانی که باید تغییر کنند، اینکه ما در قسمت ستادی تقریباً ۱۰ سال است گیر کردهایم و سند آنجا قفل شدهاست. البته آمارهایی هم میدهند که ۱۰ درصد اجرا شدهاست، ولی کسی هم نیست ارزیابی کند که ۱۰ درصد است یا بیشتر، یا کمتر، چه اتفاقی افتادهاست و چه شاخصی برای ارزیابی وجود دارد. در هر حال واقعیت این است که نظام اداری و بوروکراتیک و از طرف دیگر باور نداشتن بعضیها به سند تحول مانع اجرای سند شدهاست و به همین دلیل ما باید از طریق دیگری کار را به شکل موازی پیش ببریم. در علوم مهندسی هم اینگونه است که میگویند بعضی از فرمولها از طریق علمی و بعضی دیگر ازطریق تجربه کشف میشوند. حالا ما هم بیاییم در حوزه تجربه هم سند را از مدرسه شروع کنیم، به این معنا که ما این همه مدیر داریم که فرهنگیان متعهدی هم هستند برای آنها یک دوره فشرده ضمن خدمت در فضای مجازی و ... در تابستان بگذاریم و کلیاتی از سند را برای آنها بیان کنیم و این راز سر به مهر را باز کنیم. بالاخره ما وقتی که میگوییم الگوی انسان مورد نظر اسلام، خالی از ذهن که نیستیم میگوییم پیامبر مکرم اسلام (ص) و حضرت علی (ع) همه به این خصوصیات، کرامتها و فضیلتهای این بزرگواران آشنا هستیم و سند نمیخواهد چیز عجیب و غریبی بگوید. مهم چگونگی به این الگو رسیدن است. بنابراین پیشنهاد عملیاتی من است که یک حرکتی را به موازات تلاشهایی که در بالا در حال انجام است در سطح شروع و سند را در میان فرهنگیان تبیین کنیم.
رهبر معظم انقلاب چند سال پیش رسانه ملی را مأمور کردند که جلساتی در تلویزیون بگذارند و برای همکاران آموزش و پرورش، دوره آموزشی در خصوص سند بگذارند. با دورههای ضمن خدمت میشود این دوره را برای مدیران تکرار کرد. هرکس میخواهد مدیر شود باید یک دوره چند ساعته یا چند روزه در مورد سند داشته باشد، آن هم از سوی کسانی که طراح سند بودهاند یا آشنایی با سند دارند؛ ببینند روح سند چه میخواهد بگوید، میخواهد بگوید انسانی را تربیت کنید که جامعالاطراف باشد. فقط انسان تکبعدی آموزشی آن هم حافظهمحور نباشد، بلکه انسانی نوعدوست باشد که نسبت به اجتماع خود حساس و نسبت به محیطزیست دلواپسی داشته باشد. باید ساحتهای فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و پژوهشی را که در سند وجود دارد، برای مدیر مدرسه بیان کنیم. فقط هم نباید به کلاسهای رسمی بپردازیم، بلکه در سایر عرصهها هم باید کار کنیم. فرض کنید سند میگوید تنوع محیطهای یادگیری، این چیز پیچیدهای نیست؛ مثلاً اشاره میکند که مسجد، موزه، کتابخانه، پارک و بقیه جاها را هم استفاده کنید. لازم نیست شما فقط در کلاس تدریس کنید، بلکه فرصتهایی را ایجاد کنید که بچهها بروند و از موزه بازدید کنند و بعد گزارش بنویسند و بگویند چه چیزی در موزه دیدند. وقتی ما وارد قسمت راهکارها میشویم خیلی از آنها در مدرسه قابل اجرا است.
پیشنهاد من این است، اولاً برای به خصوص همین فرصت تابستان که داریم از دست میدهیم، اقدام عاجلی انجام شود تا مدیران مدارس بیایند دوره را ببینند. ثانیاً سند تقسیم شود، یک قسمتهایی از آن مربوط به مدیران ستادی است که مدیران مدارس سهمی ندارند، یک قسمتی مربوط به مدیران مناطق است که باید به آنها ابلاغ شود، اما یک قسمتیهایی هم مربوط به مدارس است که جزوات آنها باید تهیه و سند به زبان مدرسه برای اجرا راهی مدارس شود.
باید تا آن اندازهای که میتوانند راهکارهایی را که در سند آمده ابلاغ و اجرایی کنند و بعد گروههای نخبهای که با سند آشنایی دارند در استانهای کشور بروند و نظارت کنند سند در هر استان و منطقهای چه مقدار اجرا شدهاست. یقین دارم با این کار به شکل نسبی تحولی در مدارس اتفاق خواهد افتاد. مثلاً مدیر مدرسه راجع به حجاب و عفاف هیچ مسئولیتی ندارد و اگر نمازخانهای نباشد یا برنامههای فرهنگی و جذاب برای حجاب و عفاف اجرا نشود کسی از مدیر بازخواست نمیکند، اما در مورد ریاضی اگر دبیر نداشته باشند، بازرس برخورد میکند، ولی وقتی سند اینگونه ابلاغ شد برای مدیر هم مسئولیت دارد، کما اینکه طی راهکاری که شورای عالی انقلاب فرهنگی راجع به حجاب و عفاف ابلاغ کرد بعضی از قسمتها وجود دارد، از جمله اینکه مدیر باید بگوید برای ایجاد جذابیت مثلاً در حوزه حجاب و عفاف چه کار کردهاست. سند مجموعهای از همینهاست. البته علاوه بر این ما برنامه درسی ملی را هم داریم که آن هم آماده است، منتها در همان حد کتابی باقیماندهاست.
اجرای این سند میتواند به خانوادهها این مژده را بدهد که در مدرسه برای بچهها از نظر تربیت جامع اسلامی یک حرکت جامعی دارد انجام میشود.
اگر در پایان نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
اشاره میکنم به نکتهای که رهبر معظم انقلاب فرمودند که هرجایی به مردم مراجعه کردیم، موفق بودیم. خب ما که ۱۶۰ هزار مدیر مدرسه، ۱۶۰ هزار جامعه مردمی در آموزش و پرورش داریم که میتوانیم به آنها مراجعه کنیم و من، چون تجربه ستادی هم دارم با جرئت میگویم، چون واقعاً نظام بوروکراسی خیلی در برابر هرگونه تغییر و تحولی مقاومت دارد، اجرای سند باید از مدرسه شروع شود تا تبدیل به یک گفتمان و مطالبه شود.
انتهای پیام/ ت 57