اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  مسجد و هیئت

حنیفی: مداحان به جای مقتل طبق شنیده‌ها روضه می‌خوانند/ چرا نامی از حضرت رقیه در مقاتل اولیه نیست؟

محسن حنیفی می‌گوید: آفتی در جریان مداحی وجود دارد و آن، مسموعات یک مداح است؛ یعنی حرف‌هایی را که می‌شنوند، بیان می‌کنند. دلیل آن هم نداشتن مطالعه است. یعنی با وجودی این همه کتاب راجع به مقتل به شنیده‌های خود اکتفا می‌کنند.

حنیفی: مداحان به جای مقتل طبق شنیده‌ها روضه می‌خوانند/ چرا نامی از حضرت رقیه در مقاتل اولیه نیست؟

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: یکی از موضوعات مطرح در ایام عزاداری سیدالشهدا بحث روضه‌هایی است که گاهی برخی از مداحان می‌خوانند و برپایه خواب است یا زبان‌های حال عجیبی است که در کتب مقاتل جایی ندارد. این روضه‌ها و مطالب بارها با انتقادات بسیار مواجه شده و مقام معظم رهبری نیز در دیدار با مداحان بر خواندن مطالب متقن بارها تاکید کرده‌اند.

در سومین قسمت برنامه «شمیم» میزبان حجت‌الاسلام محسن حنیفی از تاریخ‌پژوهان و نگارندگان مقتل بودیم و در خصوص آثارش در زمینه مقتل همچنین ماجرای برخی از شبهات مطرح در خصوص حضرت رقیه(س) به گفت‌وگو پرداختیم.

دقیق‌ترین نگاه به مقاتل، نوع مأثور آن یعنی از نگاه اهل بیت است

نگارش مقاتل اهل بیت(ع) را از چه زمان آغاز کردید و چرا سراغ مقاتل ماثور رفتید؟

من تقریباً‌ از قبل از ورودم به حوزه، یعنی سال ۸۲، ۸۳، شروع به مطالعه مقتل کرده بودم، اما با ورود به حوزه، جدی‌تر مقاتل را دنبال کردم و انواع و اقسام مقاتل در دوره‌های مختلف و با سلیقه‌های متفاوت را مطالعه و یادداشت‌برداری و فیش‌نویسی کردم. در چند سال اخیر به بیان مقاتل ماثور پرداختم که با کتاب فاطمیّه مأثور، حسنیّه و حسینیّه همراه شد و ان‌شاءالله در آینده علویّه، محمدیّه و بقیه ذوات مقدسه را هم دنبال خواهیم کرد. اما دلیل اینکه این کار را کردم چه بود؟ مثلاً راننده‌ای حین رانندگی، سانحه‌ای برایش پیش می‌آید و با یک نفر تصادف می‌کند. وقتی این جریان می‌خواهد روایت شود،‌ خود راننده یک طور روایت می‌کند، کسی که ماشین به او برخورد کرده یک طور دیگر روایت می‌کند، مسافر همان ماشین طور دیگری روایت می‌کند، کسی که شاهد این جریان بوده یک طور و مأمور راهنمایی و رانندگی که اصلاً نبوده، طبق شواهد آنجا یک کروکی می‌کشد و با یک زبان و ادبیات دیگر، چیز دیگری را نقل می‌کند.

جریان عاشورا اتفاقی است که پیوند در ازل و ابد دارد. چنین اتفاقی، خاص است که هر کسی که به آن نظاره می‌کند یک طوری نقلش می‌کند. این در جریان مقتل‌نویسی هم هست. اگر مقتل‌نویس خطیب بوده مثل خطیب خوارزمی، یا اهل منبر بوده مثل شیخ شوشتری یک طور نقل می‌کند، شیعیان یک طور نقل می‌کردند، اهل خلاف یک طور دیگر نقل می‌کردند مثل ذهبی، انصاب الاشراف البلازوری که یک طور خاص نگاه می‌کنند. بستگی به دوره‌هایشان هم دارد؛ مثلاً یعقوبی خیلی کوتاه به این جریان می‌پردازد؛ چون در این دوره خفقانی وجود دارد و بعضی مفصل‌تر.

هرکس به زعم خود به ماجرا نگاه می‌کند، اما یک نگاه وجود دارد که جامع‌تر از همه این نگاه‌هاست. نگاهی فراتر از تاریخ و آن نگاهِ امام معصوم است. در اصطلاح اهل‌حدیث، نگاه مأثور است، یعنی امام صادق(ع) جریان مقتل سیدالشهدا را نقل می‌کند و می‌فرماید این پیکر را به آسمان پنجم بردند. این در نگاه تاریخ‌نگار وجود ندارد‌ و این خاصیتی بود که نگاه مأثور داشت و دقیق بود. در دوره‌ای مثلاً امام زمان(عج) نکته تربیتی بیان می‌‌کند و این خصوصیات مأثور بود.

کتاب حسینیه مأثور براساس مقتل قرن یکم تا هفتم تالیف شده است

برای تألیف این مقاتل مأثور مثلا حسینیه مأثور به چه منابعی رجوع کردید؟

در کتاب حسینیّه مأثور، برای اینکه من نگاه جامعی بین کسانی که اهل مقتل و مقتل‌نگاری هستند، ایجاد کنم، تلاش کردم به کتاب‌های قبل قرن هفتم مراجعه کنم و کتاب‌های قرن یکم تا هفتم را بیش‌تر تورق کنم. البته به علاوه این کتاب‌‌ها، کتاب بحارالانوار را هم به این کتا‌ب‌ها اضافه کردم. هر چند ۳، ۴ قرن بعد از این جریان است. سعی کردم از کتاب‌های دست اول در اصطلاح این علم استفاده کنم تا اتقان داشته باشد و کتابی باشد که همه آن را مورد وثوق و اطمینان خودشان بتوانند قرار بدهند.

این کتاب‌ بخش‌های متفاوتی دارد. یکی از بخش‌های آن که خیلی دوست دارم، روضه‌های آسمانی است؛ مثلاً حضرت رسول(ص) راجع به مرثیه حضرت سیدالشهدا و مصیبت حضرت چه جملاتی دارند؟ کجای مقتل بیش‌تر مورد توجه ایشان بوده که حضرت بیان مرثیه کردند و گریستند؟ امیرالمومنین، صدیقه‌الطاهره، به ترتیب مثلاً‌ از پیغمبر تا حضرت ولیعصر مقتل نقل کردند که در کتاب، دانه به دانه روایت‌ها را نقل کردم. برای استفاده بیش‌تر و بهتر عزیزان ستایشگر و اهل علم که عبارات عربی را دقیق‌تر بتوانند بخوانند، سعی من بر این بود تا آنجایی که می‌توانیم اعراب‌گذاری صحیح هم کنیم که استفاده کنند.

مقاتل دوران قاجار مهم است، زیرا علما و مراجع بزرگ آن‌ها را نوشته‌اند

اخیراً کتابی در خصوص مقاتل دوران قاجار تالیف کردید. چرا به مقاتل این دوره پرداختید؟

جریان عاشورا یک اتفاقی است که پیوند در ازل و ابد دارد، چنین اتفاقی، خاص است که هر کسی که به آن نظاره می‌کند یک طوری نقل می‌کند. اما یک نگاه وجود دارد که جامع‌تر از همه این نگاه‌هاست. نگاهی فراتر از تاریخ و آن نگاهِ امام معصوم است

در سده ۱۲ و ۱۳ هجری که مقارن با دوره قاجار و عصر قاجار است، با حضور مرحوم آقاوحید بهبهانی، جریان تفقه حتی در شیعه تغییر می‌کند، یعنی فضای اخباری‌گری جایش را به فضای اصولی می‌دهد و به شدت حوزه قوی می‌شود. حتی آخوندها و ملاها و مبلغان ساده روستاها هم از سواد بالا و سطح علمی بالایی برخوردار بودند و بعضاً هم ذالفنون بودند؛ یعنی نه در یک علم بلکه در چند علم حتی صاحب فکر و عقیده بودند. در این دوره مقتل‌نگاری هم خیلی زیاد شده است. مقاتل این دوره، به ندرت به دستمان رسیده و نیاز بود احیا شود. در این دوره دست علما و مراجع در نقل هم باز بوده، آن خفقان دیگر حاکم نبوده و بعضاً در آن فضای تفقه، یک دفعه می‌بینید یکی مثل ملاآقای دربندی تفقه خودش را هم در مقتل وارد کرده است.

شروع کردم کتاب‌های علمای این دوره را خواندن و بعضی را تورق می‌کردم. یکی مثل مرحوم ملامهدی نراقی که در آن دوره مرجعیت عام داشته، کتاب مقتل می‌نویسد. بنابراین قطعاً این مقتل خاص است و حرف دارد. یا مثلاً شخصیتی مثل ملاحبیب شریف کاشانی نزدیک ۲۰۰، ۳۰۰ تالیف دارد که از خط گرفته تا علم نحو و صرف و بلاغت، حتی علوم غریبه، درایه، حکمت، فقه، فلسفه، اصول و در همه این‌ها صاحب فن است و برای اهل کاشان مرجع بوده، هم مقتل نوشته است. تذکرةالشهدای ملاحبیب شریف یا ملاآقای دربندی(ره) که به نظرم مورد بی‌مهری علما واقع شده است، مربوط به این دوران است. ملاآقا در ابتدای کتابش نکاتی می‌گوید من این کتاب را ۵۰ سالم گذشته بود که نوشتم یعنی یک عالم دنیادیده است و بعد اسم‌ کتاب‌هایی را که تالیف کرده، اول این کتاب آورده است. یعنی می‌گوید من در اصول، فقه، رجال، درایه و فقه‌الحدیث و ... کتاب دارم که این‌ها علومی است که برای یک مقتل‌نویس، مقتل‌نگار و محقق مقتل لازم است و ایشان نه تنها در این زمینه‌ها اهل فن بوده، بلکه صاحب کتاب هم بوده و این قابل توجه است و بعد تاکید دارد و می‌گوید کسی کتاب من را بدون استاد نخواند.

سعی کردم در کتاب‌هایی که در این دوره بوده، یک تورق و مطالعه‌ای داشته باشم. حتی کتاب‌هایی که هنوز چاپ نشده و به صورت نسخه خطی موجود است، پرینت و عکس گرفتم و شروع به مطالعه آنها کردم. من سلیقه‌ای دارم که اگر کتابی در بازار موجود باشد، سراغ نگارش آن نمی‌روم! مقتل مأثور به این تفصیلی نداشتیم که سراغش رفتم. در جریان مقاتل علمای دوره قاجار هم خیلی داشتند این مقاتل را می‌کوبیدند؛ در صورتی که این‌ها میراث شیعی هستند، نیاز بود به آن‌ها ‌توجه شود و حداقل گزیده‌هایی از این مطالب که ناب‌تر است و کمتر بیان شده، گردآوری شود.

مداحان، به جای مطالعه مقتل طبق شنیده‌ها روضه می‌خوانند

با وجود این همه کتاب در زمینه مقتل که به نوعی دست مداح پر است و با وجود این همه مصیبت، برای نقل شده، چرا بعضی افراد سراغ خواب و زبان‌حال‌های عجیب می‌روند؟

در دوره قاجار، دست علما و مراجع در نقل هم باز بوده، آن خفقان دیگر حاکم نبوده و بعضاً در آن فضای تفقه، یکدفعه می‌بینید یکی مثل ملاآقای دربندی تفقه خودش را هم در مقتل وارد کرده است

اول از اهل منبر و بعضی از مداحانِ ستایش‌گر دفاع کنم. در این سال‌ها خیلی از دوستان به بنده مراجعه داشتند و اتفاقاً سعی و تلاش آنها به بیان مطالب متقن و صحیح خیلی زیاد است، اما مطالبی که شما می‌گویید هم موجود است، اما به ندرت داریم و در گوشه‌ای است که با فضای مجازی پخش می‌شود. آفتی در جریان مداحی وجود دارد و آن، مسموعات یک مداح است یعنی حرف‌هایی را که می‌شنوند، بیان می‌کنند. دلیل آن هم نداشتن مطالعه است. یعنی با وجود اینکه این همه کتاب راجع به مقتل سیدالشهدا داریم و می‌توانند به آن رجوع کنند و تورق داشته باشند و عین مطلب را بعضاً‌ بیان کنند، سراغ اینگونه مطالب می‌روند.

اگر آن‌ها به کتاب‌های مقتل و روضه‌های صحیح توجه داشته باشند، اولاً خیلی می‌تواند هم برای مداح و هم برای مخاطب او رشد بیش‌تری ایجاد کند زیرا بعضاً برخی دنبال مطلب جدید هستند و زمانی که در جلسه اشاره‌ای می‌شود، سراغ مطالعه می‌روند. اما در شنیده‌ها به خیلی از زوایایی که در نقل وجود دارد، اشاره نمی‌شود.

جریان مقتل‌خوانی، مثل یک جریان هنری می‌ماند که می‌خواهیم نقاشی کنیم، ولی یک مداد سبز برداریم، خانه سبز، دیوار سبز، ابر سبز و ... ما اگر از مقاتل و از اشعار خوب استفاده نکنیم مثل این است که فقط از یک گوشه منزل استفاده کنیم و خود را از بقیه فضاهایی که مقتل‌خوانی و مطالعه به ما می‌دهد، محروم کردیم.

می‌گویند چرا در مقاتل قرن اول تا هفتم حرفی از حضرت رقیه(س) نیست

متاسفانه برخی در خصوص وجود حضرت رقیه(س)  تشکیک می‌کنند. به عنوان یک مقتل‌شناس چه پاسخی به آنان دارید؟

من از منظر مقتل‌شناسی می‌خواهم به این جریان پاسخ بدهم. در قرن اول تا هفتم که مثلاً‌ می‌گویند جریان شهادت حضرت رقیه(س) نقل نشده و این شبهه را بیان می‌کنند، مقتل‌نگاری دست چه کسانی بوده است؟ مقتل‌نگاری شیعه که مثلاً ابو‌مخنف لوط‌ بن یحیی که مقتل ابو‌مخنف را نگاشته و مقتل هشام کلبی که ایشان هم شیعه است، از بین رفته است. مقتل جعفر بن عفان که ایشان روضه‌خوان امام صادق بوده است و مقتلی ۲۰۰ برگی داشته، از بین رفته است. مقتل اصبغ بن نباته هم از بین رفته است. بنابراین، مقاتل شیعی عمدتاً‌ نابود شدند و از آن طرف مقاتل دشمن، همه در بازار بودند. ذهبی مقتل دارد، بلازوری مقتل دارد، مقتل تاریخ دمشق موجود است که همه وابسته به جریان اموی است. قطعاً آنان یکسری از مسائل را نقل نمی‌کنند و حتی وارونه نقل می‌کنند.

آفتی در جریان مداحی وجود دارد و آن، مسموعات یک مداح است یعنی حرف‌هایی که می‌شنوند را بیان می‌کنند. دلیل آن هم عدم مطالعه است. یعنی با وجود اینکه این همه کتاب راجع به مقتل سیدالشهدا داریم و می‌توانند به آن رجوع کنند و تورق داشته باشند و عین مطلب را بعضاً‌ بیان کنند، سراغ اینگونه مطالب می‌روند

مثلاً الفتوح ابن اعثم که تازه شخصیت باانصافی است، یکدفعه در کلمه الاسیر به سیرت جدی و ابدی، دو تا کلمه اضافه کرده است که همان دو تا کلمه، انحراف در جریان ایجاد می‌کند. یک مقتل‌پژوه باید این‌ها را کاملاً‌ بداند. خیلی از مطالب شیعه در زمان قرون اول تا هفتم،‌ سینه به سینه بیان شده بود و اصلاً جای درست و حسابی نمی‌توانسته مکتوب شود. ارشاد شیخ مفید و مقتل یعقوبی را مکتوب داریم، اما مفصل نیست.

از قرون اول تا هفتم که جریان مقتل‌نگاری تقریباً دست اهل‌سنت است، در فضایی که کم‌کم این حالت تساهل و تسامح با شیعیان ایجاد می‌شود، شیعیان شروع به نگاشتن کتاب می‌کنند. یکی از این کتاب‌ها الکامل فی السقیفه است، یا همان مشهور کامل بهائی که برای اولین بار از الحاویه، جریان حضرت رقیه(س) را نقل می‌کند. چه کسی به این جریان صحه گذاشته است؟ خاتم المحدثین ما، شیخ عباس قمی این را در کتاب نَفَس‌المهوم خودش بیان کردند و دلالت بر صحه بودن آن است.

کتاب مفصل «رقیه‌ (س)» را مطالعه کنید

با افرادی که در این خصوص تشکیک داشتند، مباحثه داشتید؟

خدا آیت‌الله ری‌شهری را رحمت کند! طلبه جوانی بودم و بحثی بین ما سر جریان حضرت رقیه(س) در گرفت؛ زیرا ایشان در کتاب دانشنامه امام حسین هم نه به طور متقن رد می‌کند و نه به طور یقینی بیان می‌کند. من سوالی از ایشان پرسیدم. گفتم دختری داریم که قبر ایشان در شام است؟ این را قبول دارید؟ فرمودند: بله من این را قبول دارم! گفتم ما فرض را بر این می‌گیریم که خبری راجع به او نرسیده و ما یک خبر داریم که محدثین ما آن را قبول کرده‌اند. ما این یک خبر را راجع به او داریم یا نداریم؟ و این یک خبر صحیح است یا خیر؟ گفتند بله! گفتم از جهت اینکه آیا خبر واحدی هم است ولی خبر واحدِ ثقه‌ای است، باید قبول کنیم که این خانم با این شرایط و این مصیبت در شام دفن شده و مصیبتش این بوده است. حالا دعوا سر این است که شما می‌گویید اسم او رقیه نیست؛ از آن جهت که سیدالشهدا اسم تمام دختران‌شان را فاطمه می‌گذاشتند، او را فاطمه صدا کنیم ولی ما نمی‌توانیم اصل این قضیه را که این جریان متعلق به دختر سیدالشهداست، زیر سوال ببریم. باید به سیر مقاتل و به این خبر توجه داشته باشیم.

آقای سیدحسن سجادی دره‌صوفی کتاب مفصلی به نام «رقیه‌(س)» در این باب نوشته که موسسه قدیم‌الاحسان هم آن را چاپ کرده است. افراد را به این کتاب‌ها ارجاع می‌دهم تا بیش‌تر اسناد مرتبط با این موضوع را بررسی کنند.

فیلم کامل این گفت‌وگو را اینجا مشاهده کنید:

 

 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول