خبرگزاری فارس ـ آهنگران؛ خروشانتر از سیل، ویرانی خروشید و در ظلمت شب همه هست و نیست یک آبادی را بلعید.
صدای خروش آب، آمیخته با صدای ترس و وحشت زنان و کودکان، نوای ویرانی را شدت بخشیده بود.
آب ساعتها خروشید و آبادی را ویران کرد، با طلوع خورشید خبر درگذشت خاله زهرا مادربزرگ آبادی که سیل کلبه کوچک و محقرش را ویران و بر سرش آوار کرده بود، در همه جا پیچید.
چشمها از نگریستن بر آنچه آب بر سر آبادی آورده بود، ناتوان و زبان قاصر از بیانش.
در چشمان اهالی روستا که مینگریستی دریایی از غم طغیان کرده بود، خانهها ویران، دام و احشام تلف شده، کوچهها مملو از گل و لای و دلها گرفته از آنچه در شب گذشته بر اهالی گذشته بود.
«سیل به آهنگران زد»، خبر کوتاه، اما سنگین بود، تا چشم کار میکرد همه جا و همه چیز پوشیده از گل و لای و آمیخته با اشک اهالی روستا بود.
در چشم بهم زدنی آبادی جایش را به ویرانی داد، به غم و اندوه مردمی که همه هست و نیستشان را از دست داده و نگران فردایشان بودند.
خبر که پیچید گروههای جهادی خروشانتر از سیل روانه روستا شدند تا از غم مردم آهنگران بکاهند.
همین طلبههایی که تا دیروز متهم به هزار حرف و حدیث بودند، بازهم آمدند و در سیلی دیگر، یاریگر هموطنان خود شدند.
تجربه سیل پلدختر آنها را پختهتر و کاربلدتر کرده بود و این را به خوبی میشد از شستن گل و لای از لابه لای فرش و پاک کردن گل از در و دیوار خانههای روستاییان دید.
طلبههای جهادی مردانه پای کار آمدند تا در کنار نیروهای امدادی و انتظامی و خدماتی التیامی بر دردهای روستاییان سیلزده آهنگران باشند.
انتهای پیام/