به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه جام جم نوشت: چند روز پیش به پیوست تصویر دریاچه خشک شده ارومیه خبری منتشر شد از جولان حیوانات وحشی در آن، صحت یا نادرستی خبر بماند برای اهلش اما دریاچهارومیه حالا نزدیک به یک دهه است که شده حسرت بسیاری از ما ایرانیان.
اینکه میدانیم این دریاچه دارد نفسهای آخرش را میکشد و تا اینکه ردی از آن در نقشه ایران نباشد فاصلهای نداریم. داغ شدن دوباره موضوع دریاچهارومیه اما برای اهلش یادآور مقصرانی هم هست، مقصرانی که اتفاقا با همین رسانهای شدن موضوع دریاچهارومیه دوباره سروکلهشان در رسانهها پیدا میشود تا خود را از وضعیت کنونی به نوعی تطهیر کنند. عیسی کلانتری یکی از آنهاست. با وجودی که میدانیم رابطه خوبی با رسانهها ندارد (نهتنها ندارد که میتوان گفت رابطه بدی دارد) طی دو هفته اخیر مدام گفتوگوهای تفصیلی پیرامون این موضوع میکند و به نوعی برای احیای این دریچه توصیه دارد!
او حالا پس از اینکه از ستاد احیای دریچه ارومیه بیرون آمده در ساحت یک منتقد دلسوز و منصف در رسانهها راهکار ارائه میدهد و عجیبتر اینکه از پیامدهای خشکی دریاچه هشدار میدهد که با خشکی دریاچهارومیه «حکومتی پایدار نخواهد ماند!» در یکی از این گفتوگوها که اخیرا هم منتشر شده مفصل درباره دلایل رسیدن به وضعیت کنونی طی ۲۰ سال گذشته توضیحاتی ارائه کردهاست و به شکل عجیبی همه افراد و نهادها در شکلگیری این وضعیت نقش داشتهاند جز جناب دبیر ستاد احیای دریاچه. از بیتوجهی رئیس دولت اصلاحات به هشدارهای او در میانههای دهه ۷۰ گرفته تا نمایندگان مجلسی که در برابر مصوبات این ستاد ایستادند، تا کشاورزانی که بیتوجه به این مصوبات کار خود را ادامه دادند و البته دانشگاههایی که بر سر سهمخواهی کار را زمین گذاشتند.
نام عیسی کلانتری را که از گفتوگو حذف کنید احتمالا با منتقدی منصف روبهرو هستید اما وقتی بدانید این حرفها از زبان مدیر مخربی گفته شده شاید تاب خواندن نداشتهباشد. او گفته «توسعه باید توجیه اقتصادی داشتهباشد. توسعه پایدار نباید در تضاد با محیط زیست باشد» توسعه همواره کلیدواژه تخریب محیطزیست بوده برای مدیرانی که باوری به محیطزیست نداشتهاند.
اما یادمان نرفته همین عیسی کلانتری در توجیه این توسعه حاضر بود جنگلهای ثبت جهانی ایران را بیابان کند تا با خودشیرینی و البته رمز توسعه آب خزر را به استان مدنظر گسیل کند. یادمان هست در توجیه آن تمام قد حاضر بود تنها محل بازمانده از یک اکوسیستم ناب ایران را فدای اشتغال ۳۰ نفر کند. نان هزاران نفر را بیات کند و بدتر از آن طبیعت ایران را با توجیه توسعه تخریب کند تا به روسای بالادستی پز ایجاد اشتغال بدهد.
مدیر مخرب و منتقد منصف، حکایت این روزهای اوست. اینکه چه اتفاقی افتاده که طی این ماهها او حرفهایی را میزند که در راس کار کمترین باوری به اجرای آن نداشت بر همه پوشیده است. وضعیت به گونهای شده که نه تنها وضعیت احیای دریاچهارومیه را پروژهای شکستخورده از سوی او و دولت متبوعش قلمداد نکرده بلکه به دولت کنونی هم تاخته که چرا در طول یکسال گذشته تنها دو بار جلسه ستاد احیا تشکیل شده، به نوعی حتی اعلام کرده این دریاچه همچنان قابلیت احیا شدن دارد اگر این دولت آن را جدی بگیرد، او گفته همه موارد سختافزاری از احداث تصفیهخانهها تا تونل زاب بالای ۹۵ درصد آماده تحویل دولت وقت داده شده و حالا احتمالا وقت کار است! به این معنا که اگر هم این دریاچه با تدبیری توانست احیا شود ما باید بدانیم این موفقیت آینده را تمام قد پای خدمات او و دوستانش بنویسیم!
انتهای پیام/