فارس پلاس؛ روایت تاریخ - مهرداد فلاح - ابتدا ویدئوی زیر را ببینید:
در این ویدئوی کوتاه شاهد روایت صهیونیستهای مقیم ایران از وضعیت مردم قبل از انقلاب هستیم. یکی از اعضای سفارت وقت رژیم صهیونیستی در تهران میگوید: «گاهی پیاده میرفتم شهر را یاد بگیرم. تهران کاملا دو تکّه بود. از برج شهیاد (آزادی) اگر به سمت شرق حرکت کنید، یک خیابان پهن ۱۰ کیلومتری، تهران را ۲ قسمت میکند. قسمت جنوبی انگار قرن ۱۲ بود و قسمت شمالی قرن ۲۰!»
این وضعیت درحالی بود که رژیم شاه تحت شدیدترین تحریم تاریخ قرار نداشت و در حال فروش بیسابقه نفت در بازارهای جهانی بود. در این گزارش به بخشی از خاطرات علم با زمینه احوالات جامعه در دوران شاه و دولت هویدا میپردازیم. اسدالله عَلَم نزدیکترین فرد به شاه پهلوی بود. نخستوزیری و وزارت دربار از جمله سوابق اوست. مجموعه هفت جلدی یادداشتهای عَلَم (Alam's Memoirs) از جمله کتب مورد علاقه تاریخ پژوهان است. خاطرات روزانهی او بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ یادداشت شده است. عَلَم روز ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ در آمریکا درگذشت.
فاصله ۱۰۰ برابری حقوق!
سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۴۸: (...) صبح هم شاهنشاه را خیلی کسل دیدم. از وضع مالی دولت بسیار ناراحت بودند. فرمودند دیشب در شورای اقتصاد مقدار زیادی مخارج برنامه چهارم را زدیم، ولی باز هم (کسری داریم). عرض کردم "من که مکرر عرض کرده بودم وضع مالی دولت خوب نیست، قبول نمیفرمودید." بعد از چند دقیقه فرمودند: "مخارج پتروشیمی و لوله گاز سرسام آور شده است. به علاوه بعضی دستگاهها مثل ذوب آهن، سازمان برنامه و غیره، حقوقات عجیب و غریب میدهند.
در ایران بین بالاترین و پایین ترین حقوق صدمرتبه اختلاف است، در صورتی که در ممالک پیشرفته این خیلی کم و حتی در اسرائیل فقط سه مرتبه است. یعنی اگر پایین ترین حقوق ۱۰۰ تومان است، بالاترین ۳۰۰ تومان میشود. در صورتی که در ایران ۱۰۰۰۰ تومان است، اینکه نمیشود ...»
فقط ۴% روستاهای ایران برق دارند
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۵۳: (...) عرض دیگر این بود که در جلسه خانه فرهنگهای روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴% برق ۱% آب آشامیدنی مطمئن دارند.
یک روز پیاز نیست، یک روز گوشت نیست، یک روز تخم مرغ!
سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۵: (...) من در قلبم افسوس میخورم برای غفلتهای کوچک دولت که مردم را ناراضی میکنند. مثلاً یک روز پیاز نیست، یک روز گوشت نیست، یک روز تخم مرغ نیست. چرا باید این مسائل جزئی در مسیر یک پیشرفت بزرگ کلی و ملی، مردم را ناراضی نگه دارد؟ یا مثلاً رفتار مامورین با مردم؟ واقعاً گاهی همان اندازه که از صمیم قلب به شاه دعا میکنم. به دولت پدرسگ نفرین میفرستم.
مقایسه رفاه اجتماعی مردم شوروی با مردم ایران
جمعه ۱۱ تیر ۱۳۵۵ تا یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۵۵: در رکاب والاحضرت همایونی از شوروی بازدید کردیم. ...سابقاً هم از شوروی در ۱۹۶۵ بازدید کردهام ... باری، مردم شوروی مثل همیشه بهت زده و غرق در عالم شکم و مسکن هستند.
با همه پروپاگانداها، من معتقدم شوروی موفق نشده و نخواهد شد که مردم را به رژیم مومن کند ... ولی از حق نباید گذشت که سرویسهای اولیه را به مردم رساندهاند، مثل سوادآموزی، حمل و نقل، تا حدی مسکن، آب، برق و این بود که باز سفر را بر من تلخ کرد، زیرا به فکر این که در مرز تمدن بزرگ (اشاره به شعار دولتی آن زمان که ایران به دروازههای تمدن بزرگ رسیده است)، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب، نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم. واقعاً ننگ است. به این دولت بی لیاقت نفرین و لعنت کردم و به هر حال تصمیم گرفتم کلک این دولت را بکنم (منظور دولت هویداست)، نه این که خودم رئیس دولت بشوم، فقط از جهت خدمت به شخص شاهنشاه.
یک همچو حقه باز بیهمه چیز (منظور هویدا) که همه آبروی ما را به باد داده است. از فرودگاه مهرآباد که میخواهم پرواز کنم، از خجالت خیس عرق میشوم، زیرا که اثاثیه مردم را گمرک نتوانسته تخلیه کند و در اطراف باندها هزاران تن ماشین آلات و صندوق به صورت مفتضحی انباشته و انبار شده است. هر الاغی را شاهنشاه به نخست وزیری برگزیند، همین که قدری حمیت و حقیقت داشته باشد کافی است که وضع را نجات بدهد.
وضعیت ایران دو سال قبل از انقلاب/ وقتی پهلوی مقابل سعودی مات شد!
یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۵۵: (...) یعنی نبودن برق و ساعات ممتد خاموشی در پایتخت و ولایات، خوابیدن و ضرر هنگفت صنایع به علت نبودن برق، خرابی تلفن، نبودن خواربار جز نان، بیاعتنایی به درخواستهای مردم، مقررات خلق الساعه، گرانی نرخها و غیره و غیره. این را یا یک گروه دشمن در داخل ما به وجود آوردهاند و یا ندانم کاری و بی لیاقتی دولت [هویدا].
به گور پدر دولت لعنت که من خود آنها را اعضای سیا (!) و غیره میدانم که خود به خود در صف دشمن است. این همه پول را هدر دادیم که با یک حرکت عربستان سعودی مات شدیم و الان درد بیپولی داریم و باید کمربندها را ببندیم. اینها نفوذ دشمن در داخل صفوف ماست. از لحاظ غلامی و بندگی عرض میکنم و پیشنهاد میکنم که شاهنشاه این پدرسوختهها را به عنوان خائن یا بی لیاقت به زندان بیندازید که مردم لااقل نفسی بکشند.
پایان پیام/ ت 592