به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز؛ آیتالله محمدعلی قاضی طباطبایی یکی از نامآشناترین شخصیتهای مبارز تاریخ معاصر است که با شروع نهضت امام خمینی (ره) به صف مبارزین پیوست. از مهمترین فعالیتهای مبارزاتی وی، ساماندهی مبارزات مردم آذربایجان علیه رژیم پهلوی بود. شهرت او در مبارزه باعث شد لقب «خمینی آذربایجان» را به خود اختصاص دهد. در این یادداشت برخی از راهبردهای مبارزاتی آیتالله قاضی طباطبایی علیه رژیم پهلوی مورد بررسی قرار میگیرد.
توزیع اعلامیههای امام خمینی
پخش و توزیع اعلامیههای امام خمینی یکی از راهبردهای مبارزاتی آیتالله قاضی علیه رژیم پهلوی به شمار میآید. حاج کریم غفراننیا از بازاریان فعال تبریز در مورد توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) در خصوص لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی توسط آیتالله قاضی میگوید: تعدادى از این اعلامیهها که به یکى از روحانیون محافظه کار تحویل داده شده بود توزیع نگردید، امّا آن قسمتى که تحویل آقاى قاضى شده بود در سطح شهر پخش شد.
ساواک نیز در گزارشی در مورد توزیع اعلامیه توسط آیتالله قاضی مینویسد: «... آقاى میرزا محمدعلى قاضى طباطبایى فعلا در بین روحانیون تبریز تنها شخصى است که با آوردن اعلامیههاى منتشره از طرف روحانیون تهران و قم و نجف به تبریز و پخش محرمانه آن بهوسیله ایادى خود، موجبات ناراحتى را فراهم نمودهاست...» [۱]
سید محمد الهی در همین رابطه میگوید: کیفیت توزیع اینطور بود که یک عده از بچههاى متعهد و مومن شهر را بین خودشان تقسیم کرده بودند. هر کدام در منطقه خاص خودش اعلامیهها را توزیع مىکرد. از داخل خانهها مىانداختند همچنین به دیوار مىچسباندند و به دکانها مىدادند. یک عده هم در ارتباط با شهرهاى دیگر بودند. اینها هم وقتى اعلامیه آماده مىشد، مىآمدند سهم خود را مىگرفتند و مىبردند. توزیعکنندگان اعلامیه در شهر اکثرا دوچرخه داشتند. به همین جهت آن موقع مشهور بودند به «دوچرخه سواران قاضى». بر اساس اسناد ساواک، سخنرانیها و اعلامیههای امام راحل در نجف به تبریز منتقل و توسط ایشان تکثیر و در میان مردم منتشر میشد.[۲]
طرح مرجعیت امام خمینی در آذربایجان
تبلیغ مرجعیت بلامنازع امام خمینی بعد از رحلت آیتالله حکیم از دیگر راهبردهای مبارزاتی آیتالله قاضی طباطبایی علیه رژیم پهلوی بود. آیتالله قاضی برای اینکه ذهنها را متوجه مرجعیت امام کند، در همان ابتدا پیام تسلیتی خدمت امام خمینی (ره) مخابره کرد. علاوه بر این وی در مجالس خصوصى خود به تبلیغ مرجعیت امام پرداخت.
عامل نفوذی ساواک در گزاشی با اشاره به برگزاری جلسه روضه «در منزل آقای محمدعلی قاضی طباطبایی» مینویسد: «حاجیدالله حکمآبادى که بازارى مىباشد، از آقاى میرزامحمدعلى طباطبایى قاضى سوال نمود: بعد از آقاى حکیم مرجع جامعالشرایط کیست تا اشخاص مومن به آن تقلید نمایند؟ نامبرده اظهار داشت: جهت رهبرى روحانیت و اداره امور اسلام و مسلمین، آقاى خمینى مُدبّر[تر] و شایستهتر است و روحانیون واقعى در همه جا مخصوصآ در حوزههاى علمیه قم، مشهد و تهران، غیر از تبلیغ، حتى از علماى شهرستانها اظهارنظرى خواسته بودند. اکثر روحانیون (غیر از جیرهخواران روحانى مآب) تصمیم خود را گرفتهاند و صریحا نظریه و علاقهمندى خود و مومنان واقعى را به آیتالله خمینى، به اطلاع حضرات رسانیدهاند.» [۳]
همچنین یکى از عوامل ساواک که توانسته بود خود را به آیتالله قاضى نزدیک کند، در گزارشی در مورد تبلیغ مرجعیت امام مینویسد: «در جلسه ملاقات دیگرى دو جلد کتاب نو به نام «رساله توضیح المسائل، با فتواى روح الله الموسوى الخمینى» جهت مطالعه در اختیار عامل مىگذارد.»[۴]
حجتالاسلام سیدمحمدتقى قاضى طباطبایى نیز در مورد تبلیغ مرجعیت امام خمینی (ره) توسط آیتالله قاضی میگوید: نظر به اینکه ایشان از سوى بسیارى از مراجع وکالتنامه و اجازه روایت و اجتهاد داشت، از عراق ـکه برخى از مراجع تقلید شیعه در آنجا ساکن بودند رسالههاى ایشان به آیتالله قاضى، جهت توزیع میان مقلدان ارسال مىشد. در نجف صفحه اول رسالههاى علمیه به نام یکى از مراجع چاپ مىشد ولى در اصل رساله امام بود. پس از تحویل توسط ایشان در تبریز، به کسانى که لازم بود، رساله حضرت امام (ره) داده شود، صفحه اول جدا مىشد و صفحهاى که مهر و امضاى امام روى آن بود چسبانده و تحویل آن فرد مورد نظر مىشد.
ارتباط با دانشجویان
از دیگر روشهای مبارزاتی آیتالله قاضی طباطبایی پیوند دادن دانشجویان با نهضت امام خمینی (ره) بود. گزارشگر ساواک در گزارشی با اشاره به فعالیتهای آیتالله قاضی در این زمینه مینویسد: «گاهى اوقات ضمن تماسهاى تلفنى و تعیین وقت و محل، جلساتى در منازل خود تشکیل داده و با استفاده از پسران و دوستان و آشنایان خویش، براى نفوذ در دانشگاه تبریز و فرهنگیان، فعالیت مىنمایند.»[۵]
یکى از دانشجویانی که در آن ایام با آیتالله قاضی در ارتباط بود در این باره مىگوید: در تبریز ارتباط بسیار حساب شدهاى بین دانشگاه و جناب شهید آیتالله قاضىطباطبایى وجود داشت، چراکه ایشان خیلى منبع خیر بود. آن وقت چون ایشان سیاسى بود، قاضى طباطبایى سیاسى بود، بچههاى مذهبی که مىخواستند ارتباط برقرار بکنند، حتمآ تحت دید ساواک قرار مىگرفتند. براى برقرارى ارتباط یک دفعه بهانه مىتراشیدند که حالا براى فلان سؤالى رفتم... که البته سوال شرعى را بهانه مىکردند...»
آقاى مصطفى ایزدى از دانشجویان همان ایام نیز در این رابطه مىگوید: «ما با روحانیای که در تبریز بود و با او رفت و آمد مىکردیم، همین مرحوم شهید قاضىطباطبایى بود. پیش او مىرفتیم و در مسجد و خانهاش صحبت مىکردیم. آقاى قاضى هم به دانشجویان خیلى محبت و علاقه داشت...»
کمک مالی به انقلابیون
کمک به انقلابیون از دیگر شیوههای مبارزاتی آیتالله قاضی در مبارزه علیه رژیم بود. یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه تشکیل صندوقى به نام «مجاهدین اسلام» بود که بنابر گزارش ساواک «عدهاى از تجار تبریزى بازار تهران از چندى پیش مبادرت به تشکیل صندوقى به نام مجاهدین اسلام نموده و وجوه جمعآورى شده را جهت شخصى به نام قاضى طباطبایى ارسال مىدارند. با توجه به اینکه به ظن قوى فرد مورد نظر همان محمدعلى قاضى طباطبایى بوده، احتمال دارد وجوه مورد بحث به مصرف تأمین مالى عناصر خرابکار و یا سایر مصارف برسد...»[۶]
ساواک در گزارش دیگری به کمک آیتالله قاضی به خانواده زندانیان سیاسی اشاره میکند و مینویسد: «بنا به دستور سیدمحمدعلى طباطبایى، مبلغى قریب به پنجاه هزار ریال از بازاریان تبریز جمعآورى و در اختیار خانواده جواد پاشک که به اتهام نگهدارى کتب مضره دستگیر و زندانى شده، گذارده شده است»[۷]
ساواک در گزارشی دیگر به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۵۷به حمایت مالی آیتالله قاضی از اعتصابیون اشاره میکند و مینویسد: «برابر اطلاع موثق آقای قاضی طباطبایی مقدار قابل توجهی پول جهت کارگران اعتصابی کارخانجات ماشینسازی و تراکتورسازی به حساب کارگران در بانک بازرگانی واریز و اعتصابیون از آنها استفاده مینمایند.»
علاوه بر این عموم کسانى که در این جریان نهضت ضرر مالى مىدیدند، مورد حمایت مالى قرار مىگرفتند. در گزارشی آمده است: «نامبرده بالا بین طبقات پایین بازار، مبالغى به عنوان تأمین ضرر و زیان بسته شدن بازار توزیع مىنماید.»[۸]
افشاگری علیه رژیم
افشاگری علیه رژیم از دیگر راهبردهای مبارزاتی آیتالله قاضی طباطبایی محسوب میشود. به عنوان نمونه وی در سخنرانی ۲۴ مهر ۱۳۴۲ در مسجد شعبان به روش ریاکانه رژیم پهلوی در زمینه عمل به قانون اساسی حمله میکند و اظهار میدارد: «... رادیو ایران هر روز از قانون اساسى دم مىزند ولى عملى در بین نیست. مگر قانون اساسى گفته است که مراجع تقلید را زندانى کنید؟ چرا آقاى خمینى تاکنون در زندان به سر مىبرد؟ اى حکومت جبار بدانید که اگر آیتالله خمینى را از زندان آزاد نکنید مسلمانان ایران دنیا را به هم خواهند زد و هر چه از دستشان بیاید خواهد نمود...»[۹]
همچنین سرسپردگی محمدرضا پهلوی در مقابل آمریکا از دیگر موضوعاتی است که آیتالله قاضی طباطبایی همواره علیه آن دست به افشاری میزد. در یکى از گزارشهاى مأمورین آمدهاست: «آقاى قاضى طباطبایى در سخنان خود علنا اظهار نموده است این حکومت (بهخصوص اعلیحضرت همایونى) را نوکر آمریکا خطاب نموده و علنا گفته است هر کارى که علیه ملت (بهخصوص روحانیت) از طرف حکومت اجرا مىشود، به دستور آمریکاییها انجام مىگردد...»[۱۰]
گزارش دیگری از ساواک از حمله مستقیم آیتالله قاضی به محمدرضا پهلوی اشاره میکند و مینویسد: «محمدعلى قاضى طباطبایى در مسجد شعبان تبریز مردم را علنا علیه مقدسات ملى و میهنى تحریک مینماید؛ بهطورىکه در مورخ ۵۷/۹/۲۴ به حاضرین اظهار مىداشت: هرکس جاوید کد ۶۶ شاه بگوید بایست دهانش را ببندید».[۱۱]
دعوت از وعاظ انقلابى به تبریز
آیتالله قاضی برای تبیین مبارزه، وعاظ انقلابی را به تبریز دعوت میکرد. حجتالاسلام علی خاتمی با اشاره به این راهبرد مبارزاتی آیتالله قاضی میگوید: «مرحوم آیتالله پسندیده در بیت امام، ستادى را تشکیل داده بودند (آن وقت معروف به ستاد امام بود.) شهید قاضى طباطبایى توسط آیتالله بنىفضل از آیتالله پسندیده چند نفر براى کمک خواسته بود.»
حجتالاسلام عبایى نیز در این زمینه مىگوید: «در خود آذربایجان (در تبریز) در زمان کوران انقلاب و در زمان مرحوم آیتالله قاضى، به دعوت ایشان مدتى آنجا سخنرانى کردم که مىگفتند: در تکوین مردم تبریز مؤثر بوده...»
حجتالاسلام عبدالحمید معادیخواه نیز با اشاره به دعوت آیتالله قاضی از وعاظ انقلابی مىگوید: «آقاى بنىفضل ... آمد و گفت که آقاى قاضى شما را دعوت کرده براى تبریز. از عید غدیر تا عاشورا. گفتم حالا تازه آمدیم قم و حالا یک چند روزى مىخواهم، گفتند: نه دیگر چارهاى نیست و کسى نیست برود تبریز. گفتم، خیلى خوب حرکت کردیم به سمت آذربایجان. آن روزها جوّسازى علیه آقاى قاضى در تبریز شدید بود.»
مردمی کردن مبارزه
مردمی کردن مبارزه از دیگر راهبردهای مبارزاتی آیتالله قاضی علیه رژیم پهلوی به حساب میآید. چناچنه از گزارشهای ساواک برمیآید، آیتالله قاضی از همان آغاز مبارزه از مردم خواست با تعطیل کردن کسب و کار، علیه رژیم موضعگیری کنند. ساواک در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی مینویسد: «تا کنون سه مرتبه به اتهام تندروى در منابر و مخالفت با لوایح مصوب و تحریک مردم به بستن بازار و غیره دستگیر و به مرکز اعزام» گردیده است.[12]
بر اساس اسناد در مبارزه علما و روحانیون علیه انتخابات بیستویکمین دوره مجلس شورای ملی، آیتالله قاضی دستور داد که اصناف تبریز هر کدام به طور جداگانه و بهوسیله اعلامیه مخالفت خود را با انتخابات اعلام کنند. در پى آن از سوى رانندگان، ورزشکاران، اصناف بازار و خیاطان تبریز اعلامیههایى در خیابانها و بازار چسبانده شد.
در خصوص خطدهى به بانوان، جهت انجام راهپیمایى، در یکى از شنودهاى ساواک از تلفن وى، آمدهاست: «زن ناشناس به قاضى اظهار داشت: اجازه بدهید ما هم به طور دستهجمعى بیرون بیاییم...» آیتالله قاضى در پاسخ اظهار مىدارد: «مثل زنهاى زنجان بیرون بیایید و هر چه دلتان مىخواهد بگویید، چرا فرزندان ما را بىخود مىکشید؟ زن ناشناس اظهار مىدارد،کجا جمع بشویم؟ قاضى متذکر شد، هر کجا دلتان مىخواهد اجتماع نمایید».[۱۳]
ساواک در جریان وقایع تبریز به این تحلیل رسیده بود که بیشتر مخالفتها، اعتراضها، تکثیر اعلامیهها، راهپیماییها، تعطیلی بازار و نیز اعتصابات رو به رشد تبریز در مسیری حرکت میکند که ابتدای آن به آیتالله قاضی وصل میشود.[۱۴]
علاوه بر این آیتالله قاضی طباطبایی در طول دوران مبارزه با سخنرانیهای کوبنده، حضور مستقیم در راهپیماییهای مردمی، صدور اعلامیههای انقلابی، تحریم جشنهای شاهنشاهی، افشاگری علیه امریکا و رژیم صهیونیستی، برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای نهضت و... به ساماندهی مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی پرداخت.
پینوشتها:
1- یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید، آیتاللهمحمدعلى قاضى طباطبایى، (جلوه محراب)، تهران، وزارت اطلاعات 1378،جلوه محراب ص 27.
2- پیشین، ص 217
3- جلوه محراب، صص 367ـ366.
4- پرونده آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، کد 755 ج دوازدهم، صص 44ـ43. (س ش 52).
5- همان پرونده ج دهم، ص 71 (س ش 112).
6- جلوه محراب، ص 380. همچنین ن.ک. زندگی و مبارزات شهید آیت الله قاضی طباطبائی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
7- جلوه محراب، ص 364.
8- همان پرونده، ج شانزدهم، ص 8 و 7.
9- همان پرونده، ج دوم، ص 9.
10- همان پرونده، ج دوم، ص 14، (س ش 21).
11- همان پرونده، ج شانزدهم، ص 74. (س ش 84).
12- پرونده روحانیون افراطى، ج سوم، کد 3/12171، ش ب 231، ص 8. (س ش 14).
13- جلوه محراب، ص 474.
14- بهبودی، هدایت الله، تبریز در انقلاب، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، موسسه چاپ و نشر عروج، 1383، ص 442
پایان پیام/س