اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

جشنواره فیلم فجر| «هوک»؛ ادای دینی قابل‌تقدیر به گونه مهجور سینمای اقلیم

فیلم «هوک» به عنوان یکی از آثار در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر در گام چهل‌ویکم در حوزه ادای دین به سینمای اقلیم به عنوان گونه مهجور هنر هفتم ایران بسیار درخشان ظاهر می‌شود؛ اما این اثر در سایه عدم بهره بردن از متخصصان و کارشناسان رشته ورزشی بوکس در ارائه جان‌مایه اثر و جذابیت قصه فیلم به شدت در ارتباط گیری با مخاطب لنگ می‌زند.

جشنواره فیلم فجر| «هوک»؛ ادای دینی قابل‌تقدیر به گونه مهجور سینمای اقلیم

خبرگزاری فارس - گروه سینما: یکی از اصلی‌ترین جذابیت‌های هنر سینما؛ ژانرها و گونه‌های متنوع این هنر است. ژانرها و گونه‌هایی که در راستای پاسخ‌دهی به مطالبات و طیف متنوع سلایق مخاطبان توانسته‌اند جهان لبریز از جادو و تخیل سینما را در مواجهه با روایت قصه و داستان به‌عنوان اولین مؤلفه‌ی آشنای مخاطبان با تولیدات و محصولات هنری به‌گونه‌ای در اختیار او قرار دهند که هر مخاطب با وجود تجربه یک بار زیستن از تولد تا مرگ خود؛ در همراهی با هنر هفتم توانایی تجربه بسیاری از اتفاقات، حوادث و حتی تخیلاتی را داشته باشد که در زندگی عادی اگر نه برای او غیرممکن اما تحقق تجربه هرکدام از آن‌ها بسیار مشکل می‌نمایاند.

*چیستی؛ ماهیت و هویت «سینمای اقلیم»

یکی از گونه‌های مهم در حوزه تولید آثار سینمایی به سینمای اقلیم برمی‌گردد. سینمایی که با بهره بردن از جغرافیای محیط و به نوعی بازتاب این جغرافیا در مقام یکی از قهرمان‌ها و شخصیت‌های محوری اثر برای روایت قصه و داستان نه‌تنها در معرفی داشته‌ها، توانمندی‌ها و ظرفیت‌های هر کشور و سرزمین چه واقعی و چه خیالی می‌تواند دست بالایی داشته باشد که در حوزه تنوع بخشی به روایت بصری اثر سینمایی نیز بسیار حائز اهمیت است.

در میان تمامی کشورهای جهان کم‌تر کشوری را می‌توان مانند ایران پیدا کرد که در کنار وسعت بزرگ جغرافیایی خود، موزاییک رنگارنگی از فرهنگ‌ها، اقلیم‌ها، زبان‌ها، نژادها و آیین‌ها را دارا باشد که در جهان رنگارنگ هنر برای خلق آثار هنری ابزاری بکر برای هنرمندان به شمار می‌رود.

این دقیقاً اتفاقی است که حسین ریگی در ساخت فیلم «هوک» نه‌تنها به‌خوبی از آن آگاه بود که به‌درستی نیز استفاده کرده‌است.

*هویت‌یابی «شیرهان» در اقلیم و فرهنگ مردمان بلوچ

«هوک» قصه نوجوانی به نام «شیرخان» یا در لفظ محلی مردمان بلوچ و منطقه چابهار «شیرهان» است که مانند تمامی نوجوانان آرزوهای بزرگی در سر دارد. بزرگ‌ترین آرزوی او قهرمان شدن است آن‌هم در رشته‌ای که دقیقاً با شرایط زندگی او که مدام در نبرد و مبارزه برای بقاست بالاترین تأثیر را دارد؛ رشته بوکس!

شیرهان که پدر خود را از دست داد به‌همراه برادرش (میرخان یا در لفظ محلی میرهان) تلاش می‌کند تا هم سهم و نقشی هم در اقتصاد خانواده داشته باشد و هم کم‌تر برآورده کردن نیازهای خود را وام‌دار کمک‌های مادر و برادرش کند. او دوست دارد در عین نوجوانی مرد خانواده باشد و روی پای خود بایستد.

آن‌چنان که ذکرش رفت حسین ریگی کارگردان «هوک» که خود از مردمان استان سیستان‌وبلوچستان و آشنا به طبیعت، اقلیم، فرهنگ و آیین این منطقه است در بازتاب داشته‌های غنی قوم بلوچ -مردمان چابهار- و ارتباطشان با خاک و آب لبریز از معانی، معرفت و آیین این منطقه و همچنین دل‌دادگی به سواحل زیبای مکران؛ در نیمه نخست تولید فیلم «هوک» به‌درستی، به‌دقت و به زیبایی از اقلیم استان سیستان‌وبلوچستان، منطقه چابهار و سواحل مکران بهره برده است.

جغرافیا، طبیعت و محیط مورد استفاده ریگی در تولید «هوک» برای دعوت مخاطب صرفاً به‌عنوان یک توریست به این منطقه نیست! بلکه در سکانس‌ها و پلان‌های مختلف و متعددی او فرهنگ مردمان بلوچ؛ قهرمان بودن زنان و قدرت رهبری آن‌ها در این منطقه؛ فعلیت و کارکردن آن‌ها دوشادوش مردان؛ آئین‌های سوگ و سور مرتبط با آب مردمان بلوچ به‌ویژه بعد از دست دادن میرهان (برادر بزرگ شیرهان) و سوگواری او با قسمت کردن بغض، غم، آه و اشک‌هایش با آب‌های منطقه چابهار تک‌به‌تک بازتاب‌دهنده جلوه‌ای از جلوه‌های درخشان فرهنگ، آیین و قوم مردمان بلوچ است.

*سهم بالای «هوک»در غبارروبی تصویر غالبا تلخ از سیستان و بلوچستان

همچنین نیمه نخست فیلم «هوک» در کنار قصه‌گویی حسین ریگی برای قهرمانش -شیرهان- ادای دینی است برای زدودن تصویر تلخی که در ذهن بسیاری از مردمان کشورمان به‌سبب معدود اتفاقات ناگواری که توسط چند فرد در قالب تروریست یا قاچاقچی مواد مخدر در منطقه سیستان‌وبلوچستان وجود داشته است به شمار می‌رود.

ریگی با «هوک» تلاش می‌کند تا به واسطه همین تصویر؛ حقیقت ناب و واقعیت اصلی مردمان زحمت‌کش، مهربان، قدردان طبیعت، متحد و همدل منطقه سیستان‌وبلوچستان به‌ویژه فرهنگ مردمان بلوچ را به‌خوبی به مخاطبان معرفی کند.

تک‌تک این‌ها که ذکرش رفت، تمام‌قد در نیمه نخست فیلم در قالب روایت و قصه‌گویی حسین ریگی برای قهرمانش یک‌به‌یک نشانگر قدرت و توانایی این کارگردان در حوزه روایت اثر سینمایی و قسمت کردن آن با مخاطبانش است. اما به همان میزان که نیمه نخست فیلم با قدرت و شایستگی و صلابت پیش می‌رود در نیمه دوم «هوک» به‌شدت در بسیاری از مؤلفه‌هایی که حال ارتباط تنگاتنگ‌تر با قصه و روایت اثر پیدا می‌کنند خود را مواجه با آسیب‌های مختلف می‌بیند.

لحن و ریتم ریگی و همکاران او در طراحی صحنه، لباس، حتی تصویربرداری برای نشان‌دادن یک سالن ورزشی، باشگاه تمرینی، رینگ بوکس و درنهایت مسابقاتی که شیرهان در آن حضور پیدا می‌لنگد. این را می‌شود از همان نماهای ابتدایی حضور دوربین در باشگاه مشت‌زنی به‌خوبی دریافت که این اثر سینمایی رنج بزرگی را از عدم بهره بردن از کارشناسان رشته ورزشی بوکس که قهرمانان آن‌چه در بعد ملی و چه در عرصه بین‌المللی در کشورمان کم نیستند می‌برد.

*دلیل استفاده از بازیگران چهره چیست؟

نکته بعدی دیگر به این مهم بازمی‌گردد که هرچقدر بازیگران بومی این اثر در ارائه نقش و ایفای شخصیت خود مقابل دوربین راحت و باورپذیر هستند بازیگران شناخته‌شده این اثر سینمایی (جز یک استثنا و آن هم رویا تیموریان) حتی در اقناع کردن سهم اندکی از ذهن مخاطبان برای باور کردن آن‌ها در قالب شخصیت‌هایی که ایفا می‌کنند به‌شدت ضعیف عمل می‌کنند.

امیر جعفری در مقام مربی بوکس به همان میزان ضعیف است که بیشترین واکنش او به‌عنوان مربی هدایت‌کننده یک نوجوان در مسیر قهرمانی تنها یک بار فریاد زدن ضربه «آپر»، «آپر» و «آپر» است و گویا دیگر هیچ جیز از مربیگری نمی‌داند!

اما عنوان ضعیف‌ترین بازیگر حاضر در «هوک» بی‌هیچ تردیدی به امیر مهدی‌ژوله می‌رسد. شخصی که دلیل انتخابش با هیچ متر و معیاری قابل تشخیص و تعیین نیست! و بی‌هیچ تردیدی با قدرت می‌توان این را گفت که اگر هر یک از مخاطبانی که در سالن‌های سینمایی حضور دارند و به دیدن این اثر نشسته‌اند می‌توانند به جای او در این کاراکتر ایفای نقش کنند و چه بسا بهتر هم باشند!

شاید تنها استثنای موجود در این‌ میان رؤیا تیموریان باشد که نقش مادر و یک زن بلوچ را به‌گونه‌ای ایفا میکند که مخاطبانی که او را در خلق شخصیت‌ها و کاراکترهای مختلف و متعدد بارها در آثار سینمایی، تلویزیونی و به ویژه تئاتری دیده‌اند، می‌توانند به‌راحتی بپذیرند که او یک زن بلوچ است باتمام دغدغه‌هایش، تمام قدرتمندی‌اش در حوزه رهبری با وجود غم بزرگش برای فوت شوهر و از دست دادن پسر بزرگش!

*بی پاسخی تغییر ناگهانی جهان سینما با تلویزیون

همچنین در حوزه تصویر نیمه دوم فیلم با توجه به تغییر مدیوم دوربین از دوربین سینمایی به دوربین تلویزیونی و گاه بخش‌های مختلف و متعددی از تصاویری که توسط گوشی همراه گرفته شده به‌شدت مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد. او که تا پیش‌از این فیلم را با جهان دوربین سینمایی با تمام قدرت تکلم تصویری‌اش در از طرف کارگردان و مدیر تصویربرداری «هوک» دریافت می‌کرد؛ حال در روند اصلی فیلم یعنی جریان تمرین در باشگاه و درنهایت مسابقه با دوربین محدود تلویزیونی آن هم به شکل بسیار ضعیف مواجه می‌شود. این فصل دیگری از ایجاد فاصله میان مخاطب و اثر سینمایی را برای دریافت لذت و همذات‌پنداری با خود به‌همراه دارد.

درست به‌همین سبب است که «هوک» هرچقدر اثری ناب و درخشان در ادای دین به گونه مهجور و فراموش‌شده سینمای اقلیم است در گام گذاشتن به وادی یکی از مؤثرترین و درآمدزاترین گونه‌های دیگر سینما یعنی گونه سینمای ورزشی به‌سبب عدم بهره بردن از یک کارشناس و متخصص امر و عدم شناخت دقیق کارگردان از آن‌چه که به‌عنوان مختصات اصلی ورزش بوکس، شیوه‌های تمرین و رقابتی آن به شمار می‌رود ضربه سنگینی می‌خورد. این دقیقاً همان عاملی است که می‌تواند از پیش شکست این اثر را به‌ویژه در حوزه اکران عمومی و در مواجهه با مخاطب عیان سازد.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول