گزارش میدانی - صبح شنبه همزمان با ترافیکهای اولین روز هفته، در خیابان دماوند تهران بعد از خاقانی و از لابهلای ماشینهای مغازههای مکانیکی روبهروی آموزش و پرورش منطقه ۸ حدود ۷۰ نفر زن و مرد و دختر جوان توجهها را به خود جلب میکردند. جمعیت تقریبا تا وسط خیابان آمده بودند و عبور خودروها سخت شده بود.
شعار «مسئول بیا بیرون» را با دست و جیغ فریاد میزدند؛ بیشترشان ۲۵ تا ۴۵ ساله بودند که خود را پدر و مادر دانشآموزان معرفی میکردند. از خانمی پرسیدم چرا آمدهای؟ گفت: به خاطر مسمومیت بچهها مثل مدرسه «یارجانی». باید آموزش و پرورش بگوید چه اتفاقی قرار است برای بچههای ما رخ دهد. گفتم مگر بچه شما هم مسموم شده؟ با عصبانیت گفت: مگر قرار است اتفاقی بیفتد تا بیاییم؟ ۳ ماه است هنوز مسئولی حرفی نزدهاست.
اینروزها مسمومیتهای سریالی در مدارس دخترانه ذهن خانوادهها را درگیر کرده است. این مسمومیتها از مدارس قم در آذرماه شد، ۵۱ دانشآموز در یک هنرستان دخترانه راهی بیمارستان شدند، حدود دو هفته پیش از آن هم در اوایل آذرماه ۱۸ دانشآموز به مراکز درمانی برده شده بودند؛ سکوت مسئولین در آن زمان این تصور را بوجود آورد که این مسمومیتها ناشی از گاز مونوکسید کربن یا مسمومیت غذایی است چون چند دانشگاه هم دچار مسمومیتهایی شده بودند، این روند ادامه یافت تا دانشآموزان حدود شش مدرسه دیگر هم در قم یکی پس از دیگری نشانههایی از مسمومیت داشتند و در نیمه بهمن به اوج خود رسید.
کمکم سایر شهرها از جمله بروجرد، همدان، قزوین، کرج، اهواز، شوش، کرمان، رزن، شهریار، فردیس، شاهینشهر و بسیاری از شهرهای دیگر اخباری مبنی بر مسمومیت سریالی مدارس دخترانه داشتند که این مسمومیتها در چهارشنبه ۱۰ اسفند به مدارس پایتخت رسید. مدارس تهرانسر، تهرانپارس، پردیس و سایر مناطق و شهرستانهای استان تهران هم یکی پس از دیگری شاهد این وقایع بودند. بمب بدبو، بوی نارنگی و پرتقال، بوی گاز، بوی تند، گندیدگی و گاز از جمله بوهایی بود که شاهدان آن را نقل کردهاند.
در اداره آموزش و پرورش منطقه چه گذشت؟
نزدیک ورودی اداره آموزش و پرورش یکی از مسئولان به دلواپسیها و سوالات خانوادهها جواب میداد. خانمها آنچنان داد میزدند که انگار مقصر را یافتهاند. ترس و استرس و عصبانیت در چشمانشان موج میزد. جدای از پدرومادرها، تعدادی هم که در سمت دیگر خیابان شعار میدادند و جلو نمیآمدند؛ انگار فقط برای شعاردادن آمده بودند. شعارهایی که در چند ماه گذشته شنیدهشده بود.
مسئول مربوطه در برابر استرس خانوادهها میگفت: ما هم پدر و مادر هستیم. انتظار ما این است که الان خانوادهها هم به کمک ما بیایند. ما تا ظهر اینجا مسئولیم و از ظهر خودمان هم پدر و مادریم و نسبت به فرزندانمان دلشوره و استرس داریم. شما کمکمان کنید. یکی از خانمها پرسید: چرا مامور در مدارس مستقر نمیکنید؟ گفت: از امروز ماموران مستقر هستند ولی نیاز به کمک و مدد خانوادهها هم هست.
کار خودشونه
در لابهلای این خانمها از یک نفر پرسیدم: دختر شما در مدرسه «یارجانی» بود؟ گفت نه. از خانم دیگری پرسیدم مدرسه دختر شما کجا بود؟ گفت: سروش. مسمومیت داشتند: نه. دوباره به مسئولی که مشغول آرامکردن حاضران بود نزدیک شدم و پرسیدم چه کارهایی انجام دادید؟ گفت: نیروهای امنیتی در حال بررسی موضوع هستند، ولی هنوز چیزی مشخص نیست. دوربینها چه؟ بررسی کردید؟ نگاهی به من کرد و سکوت. کیف بچهها را گشتید: گفت نمیتوانیم حساسیت خانوادهها را بالا ببریم. خودتان باشید اجازه میدهید کیف فرزندتان را بگردند؟ در سمت چپ پدری ایستاده بود. دست مسئول را گرفت و با حالت التماس و درماندگی گفت: میبینی دستم چقدر میلرزد؟ من دلواپس بچههایم هستم «ببین چقدر دستم یخ کرده».
شیمیایی زدند
یک خودروی اداری با دو مسئول دیگر در حال خروج از آموزش و پرورش بود که تجمعکنندگان نگذاشتند خارج شود. خانم و آقایی از خودرو پیاده شدند. خانمی که ماسک داشت و مسئولی که به نظر از مقامات اصلی اداره بود. آنها هم از خانوادهها میخواستند که آرامششان را حفظ کنند. تا مشخصشدن مساله میتوانند بچهها را به مدرسه نفرستند. دوباره لابهلای جمعیت صدای زنی توجهم را به خود جلب کرد که داد میزد: میخواهید چه به سر فرزندانمان بیاورید؟ از او پرسیدم فرزند شما هم مسموم شده؟ گفت: نه اما کار خودشان است؛ شیمیایی زدند. گفتم هنوز که مشخص نیست، گفت: به این زودیها مشخص نمیشود. امکان دارد چند سال دیگر مشخص بشود. شاید نازا بشوند یا بیماری پوستی بگیرند. مگر در جنگ که شهرها را شیمیایی میکردند تا چند سال بعد تلفات نداشت؟
مسموم نشد، مدرسه غیرانتفاعی میرود
زن دیگری هم که مدام داد و بیداد میکرد، در پاسخ به سوالم درباره مسمومیت دخترش گفت: دختر من مدرسه غیرانتفاعی میرود، ولی چه کنیم؟ باید صبر کنیم تا برای آنها هم اتفاقی بیفتد؟ گفتوگوی مسئولان را که گوش میکردیم آنها هم انگار هیچ حرفی برای گفتن نداشتند.
پس در این جمعیت پدر و مادرهای دانش آموزانی که مسموم شدهاند، کجا هستند؟ سوار شدم و برگشتم. کمکم باران شروع شد. به یکی دیگر از اداره آموزش و پرورشهای منطقه رفتم. تقریبا این خیابان خلوت بود. روبهروی آموزش و پرورش چند مامور و یک مسئول ایستاده بودند. پیاده خیابان را به سمت آموزش و پرورش پایین آمدم خانمی که لباس فرم کارمندی پوشیده بود، پرسید: اداره آموزش و پرورش کجاست؟ گفتم همین پایین خیابان و همقدم او شدم.
پرسیدم، بچه شما هم مسموم شده؟ گفت: نه، ما منطقه ۵ هستیم، ولی اینجا محل کارم است. آمدهام بپرسم چکار کنیم. نمیتوانیم بچهها را مدرسه نبریم؛ امتحان دارند، از یک طرف هم دلشوره مدرسه رفتنشان را داریم.
ما فقط پدر و مادر هستیم اهل اعتصاب و اعتراض نیستیم
روبهروی آموزش و پرورش یک مسئول و نه به مهربانی مسئول پیشین مرتب میگفت بروید. نایستید. مادری گفت ما نه اهل اعتصابیم نه اعتراض فقط مادریم که مسئول باز پاسخ داد: ناراحتید بچههایتان را چندروز به مدرسه نفرستید، تا تکلیف مشخص شود. زنی با حالت عجز گفت: بچه من دوازدهم است، نمیتواند به مدرسه نرود، باید کلاس کنکور هم برود.
۲ زن هم که عابر بودند، ایستادند و شروع کردند به گفتن اینکه شما چه بلایی میخواهید سر بچهها بیاورید و رفتند.
بوی گندیدگی میآمد
در راه بازگشت، یکی از همکاران تماس گرفت و گفت که مدرسه محل ما را هم مسموم کردهاند. دخترم را از مدرسه آوردهام. بوی گندیدگی میآمد و سرفهام میگرفت. نمیتوانستم سؤال بپرسم. بچهها از ترس به بیرون از کلاسها آمده بودند و خانوادهها پشت در مدرسه ایستاده بودند و جمع متشنج شد. فقط دخترم را تحویل گرفتم. دانشآموزی که در مدرسه بود میگفت صدای ترقه شنید. آنقدر شلوغ و همهمه خانوادهها وجود داشت که نمیشد با مدیر مدرسه حرف بزنیم و اوضاع را از او جویا شویم.
مسئولان تاکنون نظری که خانوادها بدانند این مسمومیتهای سریالی از کجا نشأت گرفته بیان نکردهاند. دادستان کل کشور گفته مسمومیتها نشان از احتمال اقدامات مجرمانه دارد. سخنگوی وزارت بهداشت هم گفته علت و چگونگی این مسمومیتها در حوزه وظایف این وزارتخانه نیست. نمایندگان مجلس هم اظهار داشتهاند که این مسمومیتها تحت تأثیر شایعات است. از نهم اسفند هم پلیس اعلام کرد به موضوع مسمومیت سریالی دانشآموزان ورود کرده و وزیر بهداشت بدون آن که نامی از نوع سم ببرد، گفت که از نوع خفیف بودهاست.
بعضی دانش آموزان به خبرنگاران فارس گفتند قبل از انتشار بوی بد صدایی شبیه ترقه شنیدهاند. اطلاعات تکمیلی خبرنگاران فارس حاکی از آن است که دوربین این مدارس تاکنون تردد مشکوک و نامتعارفی را ثبت نکردهاست.
نکته قابل توجه تعدد مدارس درگیرشده است. اقدامی که سازماندهی و برنامهریزی گستردهای را میطلبد و به گفته منابع امنیتی بسیار بعید است تشکیلاتی بدون جاگذاشتن ردپایی از خود، موفق به چنین اقدام خرابکارانهای شوند.
مطابق معمول اولین انگشت اتهام با توجه به سابقه گروهک منافقین به سمت آنها نشانه رفت اما با توجه به سطحیبودن عوارض آن بعید به نظر میرسد کار گروهکهای تروریستی باشد؛ چراکه آنها با کشتهسازی میتوانستند به هدف خود بیشتر نزدیک شوند. برخی معتقدند بمبهای بدبو و شیطنتهای نوجوانانه منشا این حس خفگیهاست که با شایعات گسترده ضدانقلاب نگرانیها را افزایش داد. البته این موضوع در حال بررسی است.
در این میان، بازار داغ شایعات و دامنزدن رسانههای خارجی که نه از سر دلسوزی و یافتن سرمنشا این حوادث، نقش دایه دلسوزتر از مادر را گرفتهاند، به دلواپسی خانوادهها دامن میزنند، که هر چه این موضوع دیرتر مشخص شود، گرد و غبارشان بیشتر به تن خانوادهها مینشیند.
پایان پیام/./ ت 1544