به گزارش خبرنگار ادبي خبرگزاري فارس، عصر ديروز شاهنامه تصحيح «جلال خالقيمطلق» در محل دائرةالمعارف بزرگ اسلامي با حضور جمع كثيري از ايرانشناسان، اسلامشناسان و پژوهشگران رونمايي شد.
**دهباشي: شاهنامه «خالقيمطلق» بهترين و نامورترين ويرايش شاهنامه حكيم توس است
در ابتداي اين مراسم علي دهباشي سردبير مجله فرهنگي -هنري بخارا با بيان اينكه شاهنامه فردوسي يكي از برجستهترين آثار حماسي جهان و ركن استوار هويت تاريخي و فرهنگي اقوام ايراني است، گفت: شاهنامه تاكنون به صورتهاي گوناگون چاپ و منتشر شده است. بهترين و نامورترين ويرايش شاهنامه حكيم توس به ديده برجستهترين محققان و شاهنامهشناسان متني است كه به تصحيح انتقادي «جلال خالقيمطلق» انجام گرفته و نتيجه كوشش چهل ساله ايشان است.
وي افزود: امروز براي زبان فارسي و فرهنگ ايراني روز خجسته و به يادماندني است. اين كتاب در هشت مجلد جمعاً 4058 صفحه رحلي است. مجلد ششم اين مجموعه با همكاري «محمود اميدسالار» و مجلد هفتم با همكاري «ابوالفضل خطيبي» صورت گرفته است.
*بجنوردي: قرار است «خالقي» كارهاي حماسي ديگري از ادبيات كلاسيك فارسي را انجام بدهد
در ادامه اين مراسم «سيدكاظم موسوي بجنوردي» رئيس دائرةالمعارف بزرگ اسلامي با اشاره به چاپ 6 مجلد اوليه اين اثر در آمريكا گفت: قرار شد اين شاهنامه با تصحيح خالقي و همكاران او به صورتي وزين و آبرومند در ايران منتشر شود. امروز اين نويد را به همه ميدهم كه اين اثر به زودي در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد.
وي در ادامه با اشاره به فعاليتهاي اين مركز در تأليف دائرةالمعارف بزرگ اسلامي به سه زبان فارسي، عربي و انگليسي گفت: ترجمه انگليسي اين دائرةالمعارف تحت سرويراستاري «فرهاد دفتري» در لندن است كه بنا شد جلد اول آن امسال منتشر شود.
بجنوردي ادامه داد: در حال تأليف يك دائرةالمعارف ديگر كه تمام حوزهها را در برميگيرد و صورتي بينالمللي دارد، به نام «دانشنامه ايران» هستيم كه قرار است جلد دوم آن تا يكي دو ماه ديگر منتشر شود.
سرويراستار دائرةالمعارف بزرگ اسلامي در ادامه به ديگر فعاليتهاي اين مركز در تأليف تاريخ جامع ايران، جغرافياي جامع ايران و مراجعي براي اقوام ايران اشاره كرد و سپس به آشنايي خود با خالقيمطلق پرداخت و گفت: امروز روز تجليل از «خالقيمطلقي» است. سال هاست با نام او آشنا هستم. وقتي يك سمينار بين المللي تحت عنوان «نقش فردوسي در تاريخ و فرهنگ ايران» در اين مركز انجام شد نام او در اينجا بسيار آشنا بود. و از وقتي با ايشان آشنا شدم نسبت به او ارادت بيشتري پيدا كردم. قرار شد ايشان كارهاي حماسي ديگري در حوزه ادبيات كلاسيك انجام بدهند.
وي افزود: سزاوار اين است كه نه تنها اين جلسه بلكه جلسات متعدد براي بزرگداشت «خالقي» گرفته شود. هرچه بيشتر تجليل كنيم از اين افراد، خرد و توانايي خودمان را نشان دادهايم. پس براي «خالقيمطلق» كف بزنيم.
*افشار: خوش باد اين نيك بختي و فرخي علمي بر «خالقيمطلق»
سخنران بعدي اين مراسم «ايرج افشار» پژوهشگر و نسخهشناس سرشناس ايراني بود.
افشار سخنان خود را اين گونه شروع كرد: خوش باد اين نيك بختي و فرخي علمي بر خالقيمطلق. دوستي كه زندگي روحي خود را در پژوهش «سخنهاي ديرينه» شاهنامه گذرانيد و در شناخت حماسه ملي ايران و تاريخ ديرين ما همراز با فردوسي و همراه با شاهنامه زيست و امروز «گل رنجهاي كهن» خود را در هشت دفتر پيشرو دارد. پس شاهنامه آخرش خوش بوده است از اين روي كه يك ايراني كاردان تصحيح آن را بر اسلوب و آداب استوار پيشبرد و متني را در اختيار گذارد كه برجستهترين است از ميان ديگر چاپها.
افشار در ادامه به سخن «خالقيمطلق» كه در «نامه بهارستان» منتشر شده اشاره كرد: از چه راه و تا چه اندازه ميتوان به متن اصلي شاهنامه نزديكتر شد. براي نزديكتر شدن به متن اصلي دو راه است. نخست يافتن دستنويسهاي كهنتر و معتبرتر كه بيشتر كار بخت و اتفاق است تا كوشش و جستجو. ديگر نقد تصحيح نگارنده است با روش علمي- انتقادي و تحقيقهاي ويژه درباره متن. پس با بهرهگيري از نتيجه چنين بررسيها ميتوان بر اساس تصحيح فعلي متني تهيه كرد كه اعتبار يك دستنويس متوسط از اواخر سده پنجم هجري را داشته باشد. يك چنين متني به اعتقاد نگارنده حدود نود درصد با متن اصلي ميخواند و پيش از آن نيز نميتوان به متن اصلي نزديكتر شد. افشار بعد از نقل سخنان «خالقيمطلق» گفت: هزار سال كمي بيش از سرايش شاهنامه ميگذرد و هشتصد سال بيشترك از تاريخ كهنترين نسخهاي كه از شاهنامه داريم و آن همان نسخه است كه خالقي به درستي آن را در تصحيح نيمي از متن برگزيده و اساس قرار داده است.در درازاي اين سالها بيش از چند هزار نسخه از شاهنامه رونويسي و نسخهبرداري و پس از پيداشدن هنر چاپ حتماً از آن شاهكتاب بيش از صدگونه در هند و ايران و اروپا از آن به چاپ رسيده و هرجايي دستكم در دو سه هزار نسخه تكثير شده است. ترديد نبايد كرد كه دوره كتابت دستي و چاپهاي سنگي معمولاً كاتبان ميكوشيدند كه نسخه مضبوط و حتي المقدور صحيحي را اساس كار خود قرار دهند تا آنجا كه حمدالله مستوفي (نيمه اول قرن هشتم) ادعا كرده است كه براي به دست دادن نسخه پيراسته و ويراسته از شاهنامه پنجاه نسخه را زيردست داشته است. طبعاً آنها نسخههايي بود كه ما امروزه حسرت نبودن و نابودشدن آنها را داريم زيرا آن نسخهها نوشتههاي قرون ششم و هفتم بوده است. از سخن مستوفي ميتوان اين نتيجه را گرفت كه سيصد سال پس از فردوسي فضلا متوجه بودهاند كه شاهنامهها معمولاً دچار تحريف و تصحيف و دستخوردگيهاي متنوع و دخول ابيات ناهمگون شده بوده است. حال ببينيد كه با گذشت هفتصد سال از روزگار مستوفي چه دخل و تصرفهاي عجيبتري در شاهنامه شده و مصحح كنوني به چه ميزان گرفتارتر.
ايرج افشار در ادامه به كوشش شرقشناسان براي تصحيح متن شاهنامه اشاره كرد و گفت: ولي چون مآلاً هيچ يك از طبعهاي مشهور آن دوران به كمال مطلوب نزديك نشد «خالقيمطلق» بر آن شد كه ميبايد پيراستهترين ويراسته شاهنامه به دست او كه صاحب زبان فردوسي و واقف به رموز و روش تحقيق انتقادي در متون ادبي است پديدار شود.او چهل سال بيش نيرو و وقت خود را موقوف و مصروف به اين خدمت تاريخي ملي برپايه علمي كرد. تا آنكه نخستين دفترش در 1366 منتشر شد و اينك درست پس از بيست سال چاپ دوم دوره كامل قباله ملي ايرانيان در هشت مجلد پيش روي ماست.
افشار در ادامه به تلاشهاي ايرانيان از جمله مجتبي مينوي، سعيد نفيسي، عباس اقبال در قرن اخير براي تصحيح و چاپ شاهنامه در ايران اشاره كرد و از تأسيس بنياد شاهنامه با مديريت «مجتبي مينوي» قبل از انقلاب نامبرد و گفت: مقارن آن ايام دورادور از تهران «خالقيمطلق» كه بر دريابار هامبورگ نشسته بود و از سير ناموفق تصحيح شاهنامه در مدت 160 سال آگاهي داشت و خود عكس پنجاه نسخه خطي ارزشمند را گردآورده بود، كار تصحيح را بيداردلانه با پشتوانه علمي خود كه از مكتب پژوهشي آلماني مايه گرفته بود دنبال كرد و نتيجه آن شد كه طبعي ممتاز و عالي از شاهنامه به يادگار برجاي گذاشت.
ايرج افشار در پايان به برخي از مزيتهاي اين چاپ از شاهنامه پرداخت.
**صادقي: كار خالقي آنقدر عظيم بوده كه از باد انتقاد حاسدان نلرزيده است
در اين مراسم كه قرار بود «صادق سجادي» از شاهنامهپژوهان ايراني نيز سخنراني كند به علت بيماري نتوانسته بود در آئين رونمايي شاهنامه حاضر شود.
علي اشرف صادقي ديگر سخنران اين مراسم بود كه به ارزش تصحيح خالقيمطلق در برابر ديگر تصحيحات و شبهتصحيحات پرداخت.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارس در سخنان خود به شاهنامه چاپ مسكو كه براساس نسخه 675 لندن صورت گرفته اشاره كرد و درباره شاهنامه خالقي گفت: او در مقالاتي كه نوشت سعي كرده بود كه بخشهاي الحالقي و ابيات الحاقي را حذف كند او همچنين همخوانيها و ناهمخوانيهاي نسخهرا مشخص كرده است.
وي افزود: خالقي سعي كرده نسخهبدلهاي خود را به دست بدهد تا محققان، كار مصحح را داوري كنند. و اين داوري مستلزم اين است كه نسخهبدلها جلوي چشم باشد و اين كار نخستين بار در شاهنامه آمده كه اگر كسي ضبط خالقي را نميپذيرد خودش ضبط ديگري برگزيند.
صادقي در ادامه گفت: با اين حال بعضي از ابيات اين شاهنامه بايد تغيير كند. ضبطي كه در نسخه بدل آمده بايد به متن برود و ضبطي كه در متن آمده به حاشيه برود. و البته در اين چاپ اين تغييرات روي داده است و اصلاً اين چاپ مزيتش نسبت به چاپ آمريكا در همين تغييرات صورت گرفته است.
وي با اشاره به اينكه «خالقي» خود 35 سال و «اميد سالار» 15 سال و «خطيبي» 6 سال براي تصحيح زحمت كشيدهاند گفت: حاصل اين سالها بيش از 50 سال ميشود و بيش از آنچه كه فردوسي خود براي سرودن شاهنامه صرف كرده. هيچ كس تا حالا اين شجاعت و همت را نداشته كه بيايد 50 نسخه را براي تصيح برگزيند و اين كار را انجام دهد.
صادقي در ادامه به ضرورت تأليف يك فرهنگ بسامدي جديد براساس اين متن اشاره كرد و سپس درباره حرفهائي كه ديگران براي
زير سوال بردن نسخه اساس اين تصحيح زدهاند گفت: برخي از حاسدان آمدند و به اين شاهنامه تاختند و اين رسم، هميشه در كشور ما بوده كه اول از همه ناتواني خود را به اثبات ميرسانند. كار خالقي به قدري عظيم بوده كه با اين بادها نلرزيده كساني كه نسخه فلورانس را رد كردند بايد به ملت ايران جواب بدهند.
** خالقي مطلق: منتظر نقدهاي منصف شما هستم
سخنران پاياني اين آئين رونمائي «جلال خالقيمطلق» بود كه بدون وارد شدن به جزئيات تصحيح خود، به برخي از خاطرات زندگي تصحيح خود پرداخت.
خالقي گفت: 10 سال براي بررسي نسخههاي شاهنامه كار كردم. از 1970 تا 1980. در اين فاصله نزديك 50 نسخه را بررسي كردم. اگر حساب كنيم سالي 4 نسخه كه اگر حجم شاهنامه را در نظر بگيريم زياد نيست.
خالقي افزود: وقتي ميخواستم تصحيح شاهنامه را از 1980 كه حتي روزش را هم يادداشت كردهام شروع كنم. يك سالي را به تعلل گذراندم.
وي سپس به تعلل خود فردوسي در سرودن شاهنامه بعد از مرگ دقيقي پرداخت و گفت: وقتي به اينجا رسيدم متوجه رنج و هراسي شدم كه يك ترس ناخودآگاه در من به وجود آمده بود.
وي افزود: 1980 درست مصادف بود با انقلاب در ايران. اوضاع جور ديگري بود و امكان نداشت كه با اينجا همكاري كنم. من ناچار بودم كار را تنهائي شروع كنم.
خالقي گفت: در طي اين 10 سال زياد كار كردهام، روزي 10 ساعت. نه 10 ساعت هفتهاي 5 روز، بلكه 10 ساعت هفتهاي 7 روز. شنبه و آدينه، عيد و عزا، هميشه در كار بودهام و طبيعي است اين كار مداوم خستگي و بيماري و محروميت ميآورد. بزرگترين محروميتش اين بود كه در ميان خانواده زيستن و خانواده را نديدن، بزرگ شدن بچهها را نديدن ولي با همه اين احوال اين سالها، سالهاي لذت هم بود.اصطلاح لذت شايد درست نباشد. من كيف ميكردم و شاهنامه نشئه من بود و نوشداروي من بود.
«خالقي» در ادامه با بيان اينكه شاهنامه و ابنسينا و خيام و حافظ و سعدي و همه بزرگان فرهنگ ايران متعلق به همه بشريتاند، به نگراني خود از چاپ اين اثر به صورت تجاري در ايران اشاره كرد و گفت: اين شيوه كتاب چاپكردن كه در ايران رسم شده درست نيست. اگر به كتابهاي 40، 50 سال پيش برميگرديم به اين دليل است كه آنها به صورت غيرتجاري چاپشدهاند ولي امروز كاملاً تجاري شده و هميشه دنبال موقعيتي بودم كه اين كتاب به صورتي ديگر منتشر شود.
خالقي ادامه داد: ما هيچ توقعي نداريم، يك اداي ديني بوده به فردوسي. هيچ توقع و چشمداشت ديگري نداريم. لذت خود را از اين كار بردهايم و مديون فردوسي هستيم. بركار خود هم آن اطمينان را نداريم كه بگوئيم كار آخرين است.
خالقي با اشاره به اينكه منتظر نقدهاي ديگران درباره اثر خود است گفت: اين نقدها بايد دو شرط داشته باشند يكي اينكه از سوي يك كارشناس باشند و ديگر اينكه منتقد بايد منصف و بيطرف باشد. كه اين شرط دوم مهمتر است.
وي با نقل سخني از «بيلي بران»، صدراعظم اسبق آلمان كه بر مزار خود نوشته بود «ما سعي خودمان را كرديم» گفت: ما هم فقط سعي خود را كردهايم. ما همه مديرون او هستيم همه ما ايرانيان مديون فردوسي هستيم كساني كه دوستدار زبان فارسي هستند مديون فردوسي هستند.
خالقي در ادامه به قرائت بيتي از شاهنامه پرداخت كه «زن و كودك و بوم ايرانيان - به انديشه بد منه در ميان» و گفت: همه ايرانيان و دولتمردان بايد اين بيت را قاب كنند و آن را به ديوار اتاق خود بياويزند و من وقتي اين بيت را خواندم چنان تحتتأثير قرار گرفتم كه يك رباعي خودم سرودم.
خالقي در ابتداي سخنان خود وقتي سالهاي كاري خود را به ميلادي ذكر كرد عذرخواهي كرد و گفت: معذرت ميخواهم سالها از ايران دور بودهام و سالهاي كاريام را به شمسي فراموش كردهام.
او وقتي از محروميتهايي كه در اين 40 سال كشيده، صحبت ميكرد و به اين جمله رسيد كه «در ميان خانواده زيستن و خانواده را نديدن و بزرگ شدن بچهها را نديدن» بغض كرد و لحظهاي مكث كرد.
خالقي بعداز سخنانش با امضاي جلد اول شاهنامه آن را به دائرةالمعارف بزرگ اسلامي اهدا كرد.
پايان اين مراسم اجراي نقالي يكي از داستانهاي شاهنامه بود كه «امير صادقي» آن را با زبردستي خاصي اجرا كرد. اجراي او با تشويق و استقبال گسترده حاضران روبهرو شد.
در اين مراسم محمدرضا شفيعيكدكني، هوشنگ ابتهاج، مهدي محقق و دهها شخصيت فرهنگي و ادبي ديگر حضور داشتند.
انتهاي پيام/ش
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب