اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ

گفت وگوي مشروح فارس با كارگردان فيلم «گناه من»:

كارخاني: در «گناه من» محله، هويت، باران و قهرمان برايم اهميت داشت

خبرگزاري فارس:«مهرشاد كارخاني» با اشاره به دلمشغولي‌هاي سينمايي خود، شاخصه‌هايي چون فضاسازي در شهر و محله، هويت داشتن شخصيت‌ها، رسيدن به كاراكتر قهرمان و القاي فضاي باراني را در فيلم «گناه من» جزو شاخصه‌هاي اين فيلم مي‌داند.

كارخاني: در «گناه من» محله، هويت، باران و قهرمان برايم اهميت داشت
به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، «مهرشاد كارخاني» فيلمسازي است كه دو فيلم در كارنامه خود دارد كه از اتفاقات عجيب روزگار اين است كه در يك سال هر دو فيلم او اكران ‌شدند با اين تفاوت كه ابتدا فيلم دومش «ريسمان باز» روانه پرده سينما شد و حالا فيلم اول او يعني «گناه من». فيلمسازي كه به شدت خود را تحت تأثير فيلم‌هاي وسترن و مكتب سينماي خياباني مي‌داند و به دنبال اين است كه دوباره در سينماي ايران، قهرمان را زنده كند. به مناسبت اكران فيلم «گناه من»، گفت‌وگويي را با وي انجام داده‌ايم كه در زير مي‌خوانيد: * براي شروع مصاحبه مي‌خواهم بدانم ايده «گناه من» از كجا آمد و فيلمنامه چگونه شكل گرفت؟ - براي فيلم اول، من دنبال يك موضوع ساده‌تر مي‌گشتم اما بين طرح‌هايي كه داشتيم، طرحي نبود كه بشود خيلي ساده و با بودجه‌اي كه معمولا تهيه كنندگان براي كار اول در نظر مي‌گيرند فيلمي را به سرانجام برسانم تا اين كه يك دوست قديمي من «سعيد دولت‌خاني» ايده يك خطي «گناه من» را برايم تعريف كرد و من هم از آن خوشم آمد و تصميم گرفتيم به اتفاق هم، اين ايده اوليه را به يك فيلمنامه اجتماعي كه بتواند مخاطب عام و خاص را هم جذب كند، تبديل كنيم. يعني خيلي به سمت سينماي خاص و هنري كه خودم بيشتر به آن علاقه داشتم، نرويم و سينمايي ميانه باشد كه همه نوع مخاطبي را جذب كند. البته بعد از ٦ يا ٧ ماه، فيلمانمه نوشته شد و بارها بازنويسي شد و در اين بخش، «سعيد دولت‌خاني» خيلي كمك كرد تا فيلمنامه را به سرانجام برسانيم و خيلي دوست داشتيم «گناه من» جداي از خط عاشقانه دختر و پسري كه دارد، فيلمي گرم ولي متفاوت با فيلم‌هاي تجاري امروز باشد و با فضاسازي و يكسري شخصيت‌پردازي‌ها، سعي كرديم اين اتفاق بيفتد تا ضمن تازه بودن فضا و شخصيت‌ها، درگير سينماي صرفا تجاري نشويم. * يكي از نكات جالب فيلم، فضاي رئال و واقعي آن است. آيا ايده اوليه كه آقاي «دولت‌خاني» تعريف كرده بود، نماد بيروني داشت يا صرفا طرحي براي يك فيلمنامه بود؟ - داستان واقعي نبود اما كاراكتر يغما كه نقش آن را حميد گودرزي بازي مي‌كند، خيلي به كاراكتري كه من در فيلم «ريسمان باز» داشتم، نزديك است و به ميكائيل شباهت دارد. اصولا من به اين كاراكتر خيلي علاقه دارم. آدمي كه درون‌گرا است، كم حرف مي‌زند و بيشتر در سكوت بازي مي‌كند.آدم‌هاي اينچنيني را من در زندگي خودم و در فضايي كه در دوران كودكي و نوجواني زندگي كرده بودم، زياد ديده بودم، جداي از اين كه «سعيد دولت‌خاني» هم كاملا با اين گونه فضاها آشنايي داشت، كاراكتر يغما هم كاراكتر مورد خودم است و آن را متعلق به خودم مي‌دانم اما در كل، قصه، قصه‌اي واقعي نبود ضمن اين كه اين اتفاقات در دوران بعد از جنگ معمولا وجود دارد و چندان هم دور از ذهن نمي‌تواند باشد. * فيلم به لحاظ تكنيكي، فيلمي سخت است به دليل اين كه بيشتر صحنه‌هاي فيلم در باران فيلمبرداري شده است. از اول قرار بود با اين حجم از باران و جلوه‌هاي ويژه فيلم را كار كنيد و يا بعدا در زمان فيلمبرداري به اين نتيجه رسيديد؟ - اتفاقا يكي از ويژگي‌هاي عمده فيلم، همين فضاي باراني،گرفته و ابري فيلم است كه به تصوير موضوعي كه تلخ است، كمك مي‌كند. راستش من تصميم داشتم اگر فضاي كار باراني نباشد، اصلا «گناه من» را نسازم و خيلي جدي با تهيه كننده صحبت كردم كه چيزي در حدود ٧٠ درصد از صحنه‌هاي فيلم باراني خواهد بود كه به كمك عباس شوقي مسئول جلوه‌هاي ويژه فيلم اين باران را ايجاد كرديم كه البته با توجه به خيابان‌هاي شلوغ تهران، كار بسيار سختي بود و در نهايت با همت بچه‌هاي گروه، نيمي از باران فيلم را به صورت مصنوعي ايجاد كرديم و بخشي ديگري چون فيلمبرداري در فصل زمستان بود، اين شانس را داشتيم كه باران زيادي باريد. من فكر مي‌كنم اين فضاي باراني در باور‌پذيري فيلم خيلي تأثير دارد. البته در طي اين سال‌هاي اخير كارگردانان ما كمتر حوصله كرده‌اند كه با باران كار كنند، چرا كه فيلم شهري مشكلات خاص خودش را دارد و حالا اين كه بخواهيم باران مصنوعي هم در فيلم داشته باشيم، مشكلات دوبرابر خواهد شد. * در مورد پروسه انتخاب بازيگران فيلم چرا «حميد گودرزي» و «نيوشا ضيغمي» براي نقش‌هاي اصلي انتخاب شدند؟ - براي كار اول من يك‌مقدار عمدا از بازيگراني استفاده كردم كه متعلق به سينماي بدنه و يا همان تجاري هستند چرا كه مي‌خواستم اين قضيه يك‌مقدار به گيشه فيلم كمك كند، ولي من همان بازيگر تجاري را به شكلي كه هميشه و در فيلم‌هاي قبلي ديده بوديم، نمي‌خواستم در «گناه من» به نمايش بگذارم و قصد داشتم تصوير بازيگران تجاري را به شكلي كه قبلا در فيلم‌ها ديده بوديم، بشكنم و يك مقدار با فضاي واقعي فيلم تركيب كنم تا اين بازيگران و شخصيت‌هاي تجاري، براي تماشاگر باور‌پذير شوند كه فكر مي‌كنم درصد بسيار زيادي از اين اتفاق افتاد، خصوصا در مورد بازي حميد گودرزي و يا كرامت رودساز و بازي‌ها در اين فضا، رئال شد. * البته نقشي كه كرامت رودساز در «گناه من» بازي كرد، به نوعي در «ريسمان باز» هم تكرار شد و حتي نقش يغما در «گناه من» نيز به نوعي ديگر توسط ميكائيل در «ريسمان باز» امتداد پيدا كرد، به نظر مي‌رسد نسبت به اين آدم‌ها و فضاها خيلي تعلق خاطر داريد... - بله كاملا، چون اين فضا خيلي مورد علاقه من است و فكر مي‌كنم اصولا چنين فضاها و كاراكتر‌هايي، خيلي سينمايي‌تر هستند و من خيلي از لوكشين‌هاي آپارتماني، ساده و دم دستي پرهيز مي‌كنم چرا كه احساس مي‌كنم اين نوع كاركردن يك‌جورهايي تنبلي به حساب مي‌آيد. به عقيده من سينمايي كه جدي‌تر است - و من هم به دنبال آن سينما هستم- بايد كاري كند تا تماشاچي فضا ببيند و اين خيلي مهم است،يعني هيچ‌يك تصاويري كه شما به تماشاچي نشان مي‌دهيد، نبايد تقلبي باشد و بايد فضايي باشد كه در آن كاراكتر‌ها باور بشوند. من اين فضاها را ديده‌ام و از نزديك هم مي‌شناسم. علاقه من هم به سينماي اجتماعي و خياباني است و يك بخش‌هايي هم سينماي وسترن روي من خيلي تأثير گذاشته و به همين دليل، فيلم‌هايم را هم در اين فضا مي‌سازم. * يك موضوع ديگري در فيلم جالب توجه است، بحث نگ‌بندي «گناه من» است كه ١٨٠ درجه با «ريسمان باز» تفاوت دارد و هرچه در «ريسمان باز» ما با رنگ‌هاي گرم و زنده روبرو هستيم در «گناه من» همه چيز خاكستري و تا حدودي آبي است و به خصوص به تلخ بودن فيلم كمك مي‌كند، از همان اول قرار بود با اين رنگ بندي فيلمبرداري كنيد يا در طول كار به اين نتيجه رسيديد؟ - من قبل از فيلمبرداري فيلم‌هاي «گناه من» و «ريسمان باز» با فيلمبردار صحبت كردم كه از ابتدا چه رنگي بايد در فيلم حاكم باشد. مثلا در «گناه من» به دليل اين كه بيشتر صحنه‌ها باراني است فضاها آبي و چرك است و صحنه‌هاي داخلي نيز خيلي مرده است و از همان اول با آقاي قلي‌زاده صحبت كردم كه اين رنگ‌بندي را مي‌خواهم و يا در «ريسمان باز» عكس اين قضيه اتفاق افتاد و چون بيشتر در زير آفتاب كار مي‌كرديم، به رنگ‌هاي گرم احتياج داشتيم و به دليل جنس كاراكتر‌ها كه در فضايي خشن و وسترن گونه زندگي مي‌كردند مي‌خواستيم كه رنگ‌ها اغلب طلايي باشد. * با نگاهي به هر دو فيلم شما، مي‌توان فهميد كه جزو معدود كارگردان‌هاي سينماي ايران هستيد كه شهر به معناي يك كاراكتر مستقل براي شما اهميت دارد و خود شهر يكي از كاراكترهاي اصلي فيلم‌هاي شما است، فكرمي‌كنيد چرا در سال هاي اخير شهر از بخش اعظم فيلم‌هاي سينمايي ما، حذف شده است؟ - متأسفانه سال‌هاست كه به شكل جدي به كاراكترهاي سينمايي كه در شهر هستند توجه نمي‌شود،يعني كاراكترهايي را كه مثلا دهه‌هاي ٥٠ و ٦٠ در سينماي‌مان داشته‌ايم مدت‌هاست كه در سينماي ما فراموش شده‌اند. به عقيده من اين كاراكتر‌ها بسيار تأثيرگذار هستند اما وقتي سينما به سمت سطحي‌نگري مي‌رود كاراكتر‌ها هم باسمه‌اي مي‌شوند. يعني وقتي فيلم‌هاي كمدي و سرگرم‌كننده تبديل به بخش عمده سينما مي‌شود ديگر ما كاراكتر شهري را نمي‌توانيم ببينيم و تماشاچي هم اصلا اين كاراكتر‌ها را فراموش كرده است. يك فيلم شهري بايد به نوعي قهرمان داشته باشد و فيلمي كه قهرمان و ضد قهرمان نداشته باشد فراموش خواهد شد. اين مسئله‌اي است كه سينماي امروز ما با آن روبرو است و به معناي واقعي كلمه در فيلم‌هاي‌مان قهرمان نمي‌بينيم. يكسري فيلم‌ها ساخته مي‌شوند كه موضوع‌شان خيلي موضوع روز است و يكسري فيلم‌ها هم هستند كه كمدي و سرگرم‌كننده هستند كه اسم كاراكترهاي اين فيلم‌ها را نمي‌شود قهرمان گذاشت، چرا كه يكسري كاراكتر هستند كه به صورت دسته‌جمعي يك فيلمي را بازي مي‌كنند.اين فيلم‌ها اصولا قهرمان ندارند و نمي‌توان گفت كه چه كسي قهرمان فيلم است. بنابراين فيلم‌هايي كه در اين سال‌ها ساخته شده‌اند، به گونه‌اي هستند كه خيلي به ندرت ما مي‌توانيم تشخيص دهيم كه قهرمان فيلم چه كسي است و وقتي شما نتوانيد قهرمان فيلم را شناسايي كنيد و به خاطر بسپاريد، يعني آن فيلم قهرمان نداشته است. * فيلم «گناه من» به لحاظ جغرافيايي لوكشيني‌هايي دارد كه شايد خيلي در سينماي چند سال اخير توجهي به اين مناطق نشده است و اصلا مناطقي نظير لب خط و يا راه‌آهن خيلي وقت است كه از سينماي ما حذف شده است، اصلا چرا اين منطقه را براي فيلمبرداري كار انتخاب كرديد؟ - به اعتقاد من فيلم بايد هويت داشته باشد. هم در وجه قهرمانانش و هم در وجه جغرافيايي كه شخصيت‌هاي فيلم در آن فضا زندگي مي‌كنند. فيلم‌هايي كه جغرافيا ندارند، بحث جدايي دارند اما وقتي يك قهرمان را در جغرافيايي معرفي مي‌كنيم و آن جغرافيا هم خودش در فيلم نقش دارد و به معرفي قهرمان فيلم كمك مي‌كنند تبديل به يك بحث فرهنگي مي‌شود و تو به عنوان يك كسي كه در كلان شهر تهران زندگي مي‌كني، نه تنها متوجه مي‌شوي كه اين محله كجاست و آدم‌هايش چه تيپي حرف مي‌زنند، راه مي‌روند و برخورد مي‌كنند، حتي آدم‌هاي ديگري هم كه اين فضا را نشناسند، وقتي فيلم را ببينند يك چيزهايي را از اين فضا دريافت مي‌كنند كه برايشان باور كردني است. اين كه يك چنين فضايي به لحاظ فرهنگي در پائين شهر تهران وجود دارد و در شرايطي كه حتي امروز در سينما تابلوهاي كوچه‌ها را برمي‌دارند تا اسامي خوانده نشود، اين هويت داشتن محله در فيلم برايم خيلي اهميت داشت. البته من در هر دو فيلمم خيلي به سختي توانستم اين لوكيشن‌ها را پيدا كنم به دليل اين كه آن بخش قديمي‌‌ تهران تقريبا از بين رفته و آب شده است و در واقع، اين جاهايي كه در «ريسمان باز» و «گناه من» ديده مي‌شود، تنها جاهايي است كه واقعا از دهه ٥٠ سالم مانده‌اند و يك بخش‌هايي را هم من سعي كردم كولاژ كنم و تكه تكه بگيرم و در تدوين به هم وصل كنم. بنابراين خيلي سخت است كه فيلمي را بسازي كه خانه‌هايش هنوز معماري آجري قديمي داشته باشند و تمام آجرهاي يك كوچه قديمي باشد. پيدا كردن چنين مناطقي در تهران بسيار سخت است و در اين شرايط فيلم ساختن خيلي دشوار است. البته «گناه من» يك فيلم امروزي است و داستان روز دارد ولي اگر بخواهيد مثلا فيلمي را در مورد قبل از انقلاب در تهران بسازيم، با اين شرايط تقريبا كار محالي است. * «گناه من» جزو فيلم‌هايي است كه در سينماي ما به عنوان فيلم تجربي شناخته مي‌شود و شايد جزو معدود فيلم‌هاي تجربي باشد كه امكان اكران پيدا كرد. فكر مي‌كنم اكران شدن اين فيلم مي‌تواند روند خوبي در اكران فيلم‌هاي تجربي باشد، اما چرا اين نوع فيلم‌، با وجود اين كه اين نوع سينما هم در بين منتقدان و هم در بين علاقه‌مندان سينما مخاطب خودش را دارد، كم‌تر مجال اكران پيدا مي‌كند؟ - در حال حاضر فكر مي‌كنم بيش از صد فيلم پشت خط اكران باقي مانده‌اند و باتوجه به اين كه شرايط مناسبي هم براي اكران «گناه من» وجود ندارد، در اين زمان پاياني سال و آن هم بعد از دو سال فيلم به نمايش عمومي درآمده است... با اين وجود اما، من به عنوان يك فيلمساز تجربي واقعا خوشحالم كه فيلمم حتي در همين زمان كم اكران شده است... البته واقعيت اين است كه بايد يك بخشي از سالن‌هاي سينما را به فيلم‌هاي تجربي اختصاص بدهند تا اين فيلم‌ها هم ديده شوند. من «گناه من» را سه سال پيش به اين نيت ساختم كه اصولا يك تستي باشد براي اين كه خودم را در سينماي تجربي امتحان كنم كه آيا مي‌توانم مخاطب داشته باشم يا خير... «گناه من» در مسير فيلمسازي من يك‌جور امتحان بود كه ببينم آيا مي‌توانم با هنرپيشه‌هاي تجاري، فيلمي تقريبا متفاوت بسازم كه با فيلم‌هاي تجاري روز هم فرق داشته باشد و اين كه آيا مي‌تواند جذب تماشاچي داشته باشد يا خير؟ به نظر من اگر همان سالي كه فيلم ساخته شد، روي پرده مي‌رفت شانس اين را داشت كه مخاطب زيادي را داشته باشد و حتي پرفروش هم باشد اما در شرايط فعلي خيلي اميدوار به فروش خوب فيلم نيستم، ولي با اين حال، تاكنون فروش فيلم به نسبت ساير فيلم‌هاي روي اكران بهتر بوده است. * پس در كل از شرايط فيلم ناراضي هستيد؟ - صد در صد، شما بينيد سالن‌هايي كه براي اكران اين فيلم داده‌اند نهايتا ١٠ سالن است و فيلم در گروه ويژه اكران شده است ولي ما مي‌بينيم كه برخي فيلم‌ها، به دليل همان بحث مافيايي پخش، ممكن است سرگروه بشوند و در فصلي خوب با ٢٥ سالن اكران شوند. اين فيلم‌ها در فصل‌هاي خوبي نمايش داده مي‌شوند و خوب هم فروش مي‌كنند اما متاسفانه فيلم‌هاي تجربي هميشه مهجور باقي مي‌مانند همانطور كه الان فيلم‌هاي كه پشت خط اكران باقي مانده‌اند، بسياري‌شان تجربي هستند. * در مسير فيلمسازي خود دو فيلم ساخته‌ايد كه هر دو فيلم با استقبال نسبي منتقدان مواجه شده است، اما به طور مشخص آيا در ادامه هم به ساخت همين نوع فيلم‌هاي تجربي كه متاثر از فيلم‌هاي خياباني و وسترن است ادامه خواهيد داد و يا مثل خيلي از كارگردنان ديگر براي ورود به سينماي بدنه، تغيير مسير مي‌دهيد؟ - البته شخصا دوست ندارم اين اتفاق برايم بيافتد اما در جشنواره امسال، بعضا ديدم كه براي برخي از فيلمسازان خوب ما اين اتفاق افتاده بود كه فيلم‌هاي‌شان يك‌مقدار سطح تجاري پيدا كرده بود. من دوست ندارم اين اتفاق براي من بيفتد. البته من سينماي تجاري را رد نمي‌كنم و به نظر من بايد فيلم‌هاي خوب تجاري ساخته شوند تا بازار سينما گرم شود ولي با توليد فيلم‌هاي سطحي و پيش پا افتاده مخالف هستم. اتفاقا در بحث سينماي تجاري من معتقدم كه ما فيلمساز تجاري خوب كم داريم ولي خودم شخصا به‌دنبال سينمايي خاص هستم كه بتواند مخاطب عام را هم جذب كند. گفت‌وگو از: احسان هوشيارگر انتهاي پيام/ا
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول