اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خشت آخر  /  رادیو و تلویزیون

حمله به اچ3، شاهكار عمليات هاي هوايي جهان

خبرگزاري فارس: حمله به اچ 3 يكي از بزرگ ترين و قاطع ترين عمليات هوايي جهان است كه خلبانان ارتش توانستند با چيزي حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگيري هوايي و طي مسافتي بالغ بر 1000 كيلومتر، حماسه اي خلق كنند كه نه تنها سردمداران عراق و همپيمانانش، بلكه هيچ يك ازكارشناسان غربي هم فكر آن را نمي كردند.

حمله به اچ3، شاهكار عمليات هاي هوايي جهان
در 31 شهريور سال 1359 عراق با يورشي ناجوانمردانه به خاك مقدس ايران، جنگي ناخواسته را كه شايد مدت ها در فكر آن بود آغاز كرد. جنگي كه ما ايرانيان خواستار آن نبوديم. جنگ آغاز شده بود و نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، در يكم مهر ماه سال 1359 و تنها يك روز بعد از شروع جنگ، ضربه اي كاري به نيروي هوايي عراق وارد آورد كه طي آن 140 فروند از شكاري بمب افكن هاي نيروي هوايي در عملياتي به نام "كمان 99" اكثر پايگاه هاي هوايي عراق را بجز پايگاه الوليد، بمباران كرده بودند. چند ماهي از جنگ مي گذشت. در اين هنگام دولت بعثي عراق در باتلاقي گرفتار شده بود كه هرگز فكر نمي كرد روزي در آن گرفتار شود. نيروي هوايي ايران كه صدام حسين در شامگاه 31 شهريور 59 دم از نابودي كامل آن مي زد، دست به كارهاي بزرگي مي زد و با بمباران روزانه مناطق نظامي، خواب را از چشمان بعثيون گرفته بود. در اين شرايط كه عراقي ها به ضعف نيروي هوايي خود در برابر نيروي هوايي قدرتمند ما رسيده بودند، طبق معمول هميشه دست به دامن همپيمانان خود شدند و آنها نيز با نشان دادن چراغ سبز، خواسته هاي آنان را برآورده مي كردند. يكي از اين خواسته ها تقويت نيروي هوايي عراق بود كه بر اين اساس كشور فرانسه قراردادي با عراق منعقد كرد كه بر طبق آن، جنگنده هاي پيش رفته ميراژ را تحويل آنها بدهد. در اين زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نيروي هاي زميني عراق مي توانستند با پشتيباني هوايي به هدف اصلي خود كه همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همين هنگام عراقي ها كه هنوز خاطره حمله 140 فروندي روز اول جنگ را فراموش نكرده بودند، به اين فكر افتادند كه شايد در آستانه اين عمليات پايگاه هاي هوايي آنها مورد هدف عقابان تيز پرواز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي قرار گيرد. لذا تصميم گرفتند كه كليه هواپيماهاي اصلي خود را به نقطه اي منتقل كنند كه هيچ اسكادران از جان گذشته ايراني نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگي ها لازم، در تاريخ 21 دي سال 1359 عراق بخشي از هواپيماهاي عملياتي خود را به مجموعه پايگاه هاي الوليد در غرب عراق و در نزديكي مرز اردن انتقال داد. اين پايگاه خود به يك پايگاه اصلي و دو پايگاه فرعي تقسيم مي شود كه به آن "اچ 3" مي گفتند و از پدافند قدرتمندي نيز برخوردار بود. در همين زمان صدام حسين با ظاهر شدن در صفحه تلويزيون عراق نطقي كرد كه قسمتي از آن به اين شكل بود : - من ديوار آتش دارم و ايران به هيچ وجه نمي تواند به خاك ما نفوذ عمقي كند. چندي بعد نيروي هوايي ايران از انتقال هواپيماهاي عراقي با اطلاع شد و سرتيپ شهيد "جواد فكوري" فرمانده وقت نيروي هوايي، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرمانده هان نيروي هوايي پيشنهاد حمله به اين پايگاه ها را مطرح نمود كه براي طرح ريزي اين عمليات، بخش ويژه طرح هاي نيروي هوايي كار بر روي آن را آغاز كردند و پس از مدتي اين كار را غير ممكن قلمداد كردند. در همين زمان اين طرح از سوي نيروي هوايي منتفي اعلام شد ولي طرح هايي نيز مطرح شد : طرح اول : 16 فروند فانتوم به پرواز درآيند 14 فروند اصلي و 2 فروند رزرو كه 6 تانكر سوخت رسان هم همراه آنان باشد 3 تانكر در داخل خاك ايران قرار گيرند و 3 تانكر در منتهي اليه غرب عراق و براي محافظت از هر تانكر 2 فروند اف 14 نيز به پرواز درآيند كه اين خود انبوهي از هواپيما را بوجود مي آورد. طرح دوم : 12 فروند فانتوم به پرواز درآيند 10 فروند اصلي و 2 فروند رزرو كه چهار تانكر سوخت رسان با همان شرايط با آنها باشد كه در اين طرح تعداد جنگنده ها و تانكرها كم مي شد ولي وضعيت فانتوم ها به دليل كمبود تانكر سوخت رسان حساس مي شد و احتمال اينكه 2 فروند فانتوم از دست برود فراوان بود. در همين حين مرحوم سرتيپ خلبان "بهرام هوشيار" در اين خصوص طرحي را آماده و به صورت محرمانه با شهيد فكوري مطرح كرد كه بر اساس آن 10 فروند فانتوم مسلح 8 فروند اصلي و 2 فروند رزرو به پرواز درآيند و براي گمراه كردن دشمن نيز در هنگام ورود فانتوم ها به خاك عراق 2 فروند اف 5 به كركوك حمله كنند. مكان استارت حمله نيز پايگاه دوم شكاري تبريز بود. شهيد فكوري بعد از مطالعه اين طرح، آن را عملي دانست و موافقت خود را با آن اعلام كرد. ولي اين عمليات 2 بار به دليل خيانت عوامل نفوذي و همچنين اطلاع عراق، لغو شد. لذا در جلسه اي قرار بر اين شد كه شهيد فكوري شكست اين طرح را اعلام كند. جلسه مذكور در نيمه دوم اسفند ماه برگزار شد. جلسه درباره وضعيت جبهه هاي جنگ، استقرار نيروهاي ايراني و عراقي و... بود. پس از پايان جلسه، شهيد فكوري سرتيپ (سرهنگ آن زمان ) "فرج الله براتپور" را كه از معاونين عمليات يكي از پايگاه هاي هوايي بود، احضار كرد و اجراي ماموريتي سري، مهم و حياتي را به ايشان ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را برعهده بگيرد. * طرح عمليات 10 فروند فانتوم ( 8 فروند اصلي و 2 فروند رزرو ) مسلح، در شرايط كامل حفاظتي از پايگاه شهيد نوژه همدان به پرواز در مي آيند و به سوي درياچه اروميه پرواز مي كنند. هواپيماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانكر سوخت رسان برخورد مي كنند، بعد از سوختگيري، از نوار مرزي تركيه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانكر كه از مسير بين المللي خارج شده اند، برخورد مي كنند و بعد از سوخت گيري مجدد به سمت پايگاه هاي الوليد رفته آن جا را بمباران كرده و از همين مسير باز مي گردند. اين طرح به صورت كاملا سري پي گيري مي شد و قرار بر اين شد كه اين عمليات در سحرگاه روز پانزدهم فروردين ماه انجام شود. نكته مهم در اين طراحي اين عمليات، سبك بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود *روزموعود سرانجام روز موعود فرا رسيد. در ساعت يك بامداد روز 15 فروردين ماه سال 1360 خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلي، به پست فرماندهي فرا خوانده شدند و بي درنگ جلسه توجيهي انجام شد و كليه موارد و چگونگي انجام اين عمليات براي كليه خلبانان تشريح شد و قرار بر اين شد كه فانتوم ها به دودسته 4 فروندي تقسيم شوند. ليدر يكي از دسته ها سرهنگ براتپور و ليدر دسته ديگر سرتيپ (سرهنگ آن زمان) "فرهادپور" بودند. در پايان جلسه توجيهي، از سوي ليدر دسته پروازي اعلام شد احتمال شهادت در اين عمليات بالاست پس هر كدام از خلبانان به هر دليلي آمادگي ندارند اعلام كنند تا نفر جايگزين در ليست اصلي قرار گيرد، همه اعلام آمادگي كردند. پس از انجام فرضيه نماز و با روشن شدن هوا، عمليات آغاز شد. *شرح عمليات اين عمليات به قدري دقيق پيش بيني شده بود كه از شب قبل هواپيماهاي هر گروه پروازي نيز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپيماها از سوي گردان نگهداري، خلبانان يكي پس از ديگري در كابين جاي گرفتند و اين درحالي بود كه خود پرسنل گردان نگهداري هم از جزئيات اين عمليات خبر نداشتند. بدين ترتيب 10 فروند هواپيماي اف 4 در سكوت كامل راديويي به پرواز درآمدند. در طول انجام اين عمليات، تنها دوبار سكوت راديويي شكست. يكي هنگام پرواز كه هر هواپيما بعد از بلند شدن از روي باند شماره خود را اعلام مي كردند و بار ديگر بعد از پايان عمليات سوختگيري، رمزي را اعلام مي كردند. بعد از پرواز فانتوم ها، مسير خود را به سمت درياچه اروميه پيش گرفتند و درحالي كه هوا ابري بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانكر سوخت رسان 747 برخورد كردند و اولين مرحله سوختگيري با موفقيت كامل بعد از گذشت 20 دقيقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز كردند. در همين زمان دو فروند اف 5 از پايگاه هوايي تبريز به سمت پالايشگاه كركوك به پرواز درآمدند و دريك حمله موفق، اين پالايشگاه را بمباران كردند. در اين هنگام فانتوم ها در نزديكي مرز قرار داشتند و در ساعت 7.58 صبح با رسيدن به نقطه صفر مرزي، به دو دسته 4 فروندي تقسيم شدند و 2 فروند رزرو نيز بازگشتند. ( جمعا 8 فروند، 6 فانتوم ئي و 2 فانتوم دي وارد عراق شدند ). در همين زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع مي دهند كه تعدادي هواپيماي ناشناس در نوار مرزي تركيه مشاهده شده اند كه او اظهار مي كند هواپيماها متعلق به تركيه است. فانتوم ها به صورت فرميشن 4 تايي با فاصله 500 پا از يكديگر، در ارتفاع پايين از شهر مرزي زاخو گذشتند و وارد خاك عراق شدند. در اين هنگام ارتفاع خود را به پايين ترين سطح ممكن رسانده و به مسير خود برروي نوار مرزي تركيه ادامه دادند. در منتهي اليه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله 90 مايلي هدف، با دوفروند تانكر سوخت رسان 707 كه به تعبيري از فرودگاه لارناكا قبرس و به تعبيري از فرودگاهي در تركيه برخواسته بودند و با خارج شدن از خطوط بين المللي، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد مي كنند و در ارتفاع 20000 پايي از آنها سوختگيري مي كنند و دوباره ارتفاع خود را كم و در حدود 30 متري زمين پرواز مي كنند و به طرف نخستين نشانه زميني به پيش مي روند كه در اين لحظه به نقل از خود سرتيپ براتپور (ليدر عمليات) دستگاه هاي ناوبري جنگنده اي شان از كار مي افتد و وقتي موقعيتي كه دستگاه ها نشان مي دهند با نقشه مقايسه مي كند نشان دهنده موقعيت واقعي نبود كه ايشان با كابين عقب كه افسر كنترل رادار بودند صحبت مي كند و مي گويد : سرتيپ براتپور : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد؟ خلبان كابين عقب : (با خون سردي مي گويد) تل آويو. سرتيپ براتپور: پس برويم آن جا را بزنيم! خلبان كابين عقب : (با لهجه شيرازي) ها بريم! به هر صورت پس از گذشتن از آخرين نشانه زميني، سرتيپ براتپور راه اصلي را پيدا مي كند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندي فانتوم ها، يك فروند جدا مي شود و گروه سوم را تشكيل مي دهد. در همين حين يكي از خلبانان يك موضع پدافندي كه در نقشه اوليه پيش بيني نشده بود را مي بيند و به دليل اين كه مبادا در مسير برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود مي كند. * هواپيماها به هدف مي رسند گروه اول به فرماندهي سرتيپ فرهادپور در ساعت 8.45 به پايگاه اول حمله مي كند. گروه دو در ساعت 8.50 به پايگاه دوم حمله مي كند. گروه سوم به فرماندهي سرتيپ براتپور به سمت پايگاه سوم (اصلي ) حمله مي كند در حالي كه هنوز گروه سوم به پايگاه اصلي نرسيده بودند، دو گروه ديگر كار خود را تمام كرده بودند زيرا آنها فاصله كم تري نسبت به اين پايگاه داشتند. دود ناشي از انفجار هواپيماها و انبارها، تمامي فضا را پر كرده بود و پدافند و موشك هاي زمين به هواي دشمن از هر طرف براي سرنگوني فانتوم ها شليك مي كردند. سرتيپ براتپور با ديدن اين اوضاع، تصميم مي گيرد بجاي اين كه از مسير از پيش تعيين شده به پايگاه سوم حمله كند، با گردشي به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود كه بدين ترتيب موفق به غافلگيري آنها مي شود. پايگاه دشمن از استتار خيلي خوبي برخواردار بود، به شكلي كه حتي رنگ سقف آشيانه ها نيز به رنگ زمين بودند و روي ادوات نيز به خوبي پوشانده شده بود. هنگامي كه گروه سوم به فرماندهي سرتيپ براتپور به روي پايگاه مي رسند، عراقي ها كه فكر نمي كردند خلبانان ايراني جسارت و توانايي لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، كاملا غافلگير شدند. آنها كه مشغول كارهاي زومره بودند ابتدا تصور كردند كه هواپيماي خودشان است كه به سمت آنها مي آيد، همچنين به دليل تغيير سمتي كه داده شده بود لوله هاي توپ هاي ضدهوايي آنها نيز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح ديوار آتش آنها در سمت ديگري بود. فانتوم ها با رسيدن به بالاي پايگاه، شيرجه رفته و تمامي بمب هاي خود را رها مي كنند و پايگاه را به جهنمي از آتش تبدليل مي كنند به طوري كه در بعضي از نقاط به دليل ارتفاع كم فانتوم ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپيماها نيز مي رسيد. تمامي بمب ها بر روي هواپيماها و آشيانه ها با دقت فرو ريخته شد و تقريبا تمام اهداف از پيش تعيين شده را نابود كردند، سپس با گردشي به سمت مخالف، فانتوم ها از محل دور مي شوند. در اين مرحله يكي از هواپيماها به خلباني سرتيپ خلبان شهيد "محمود خضرايي" آسيب مي بيند كه سريعا خود را از معركه دور مي كند. در همين برگشت، سرتيپ براتپور بر روي جاده بين المللي عراق – اردن متوجه يك تريلي حامل محموله نظامي مي شود كه گويا از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود. بي درنگ با هواپيما به سمت تريلي شيرجه مي رود و با مسلسل هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر مي كند. سپس بلافصله ارتفاع را كم كرده و پس از تماس با فركانس قرارداي با تانكرهاي سوخت رسان، به سوي آنها پرواز مي كنند. در اين لحظه تانكر هاي سوخت رسان در همان منطقه (قسمت غربي خاك عراق) در ارتفاع پايين و خارج از ديد رادار دشمن در حال گشت زني و منتظر فانتوم ها بودند تا مرحله سوم سوخت گيري انجام شود. سرتيپ براتپور براي يك لحظه متوجه سوخت هواپيماي خود مي شود و مي بيند كه به حداقل خود رسيده و تانكرها را نيز نمي بيند و اين به دليل آن بود كه در راه بازگشت براي انهدام تريلي اقدام كرده بود. از طرفي براي اين كه سكوت راديويي را نيز نشكند و دشمن را متوجه خود و ديگر هواپيماها نكند، با توكل بر خداوند مسيري كه قرار بود هواپيماهاي جنگنده از آن جا به تانكرها برسند را درپيش مي گيرد و به راه خود ادامه مي دهد تا اين كه سرانجام از راه دور يكي از تانكرهاي سوخت رسان را مي بيند. در اين لحظه سوخت هواپيما به حداقل خود رسيده بود و ايشان براي اين كه مبادا تانكرها را گم كند، چشم از آنها بر نمي دارد. سرانجام با كمك خداوند تمامي فانتوم ها به محل سوختگيري رسيده و با خون سردي و احتياط سوختگيري مي كنند. پس از اين كه كار سوختگيري به پايان رسيد و تمامي شكاري ها سوختگيري كردند، تانكرها بلافاصله وارد خاك تركيه شدند و از مسير بين المللي آنكارا – تهران به ايران بازگشتند. هواپيماهاي فانتوم نيز از قسمت شمالي عراق، بر روي نوار مرزي و از همان راه اوليه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند. * تعقيب همه جانبه از سوي دشمن دشمن لحظاتي بعد از اين ضربه مهلك، بي درنگ تعداد زيادي هواپيماي شكاري رهگير خود را به پرواز در مي آورد تا شايد بتواند فانتوم هاي ايراني را رهگيري و سرنگون كند و به هرترتيبي كه شده اجازه بازگشت به هواپيماهاي فانتوم ندهد. سرتيپ براتپور نقل مي كند كه خود دو دسته چند فرودندي را ديدند و خوشبختانه آنها نتوانستند هواپيماهاي ما را رهگيري كنند. درحالي كه هواپيماهاي فانتوم به مرز نزديك مي شدند، هواپيماهاي اف 5 و اف 14 خودي در حوالي مرز به انتظار آنها بودند و منتظر تماس فانتوم ها بودند تا به كمك آنها بشتابند. با نزديك شدن فانتوم ها به مرز، حمله هوايي ديگري در مرزهاي مشترك انجام شد تا فانتوم ها بتوانند به راحتي وارد خاك ايران شوند. * عقابان بازگشتند خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگيري چهارم را انجام دهند و تلاش عراقي ها براي سرنگوني آنها نيز بي نتيجه ماند. فانتوم ها بعد از سوختگيري، همگي به پايگاه شهيد نوژه همدان برگشتند. پرسنل نگهداري كه در آخرين لحظات بازگشت فانتوم ها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هيجان درباره چگونگي اين عمليات سخن مي گفتند و چون چيزي درباره جزئيات آن نمي دانستند، به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز مي داشتند. پرسنل پايگاه كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بي صبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقيقه شماري مي كردند. سرانجام چرخ هاي اولين گروه فانتوم ها باند فرودگاه را لمس مي كند و پرسنل گردان پرواز و نگهداري، با چشماني اشكبار كه حاكي از ديدار دوباره خلبانان بود و با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند، به استقبال آنها مي روند. پرواز نتيجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقيقه پرواز با سرعت بالا و طي مسافت 1000 كيلومتر با چهار نوبت سوختگيري در مسير رفت و برگشت، موفق شده بودند غيرممكن را ممكن كنند و ضربه مهلكي به پيكر نيروي هوايي عراق وارد آورند. * نتايج عمليات بعد از عمليات مشخص شد كه خسارت ها، بيشتر از پيش بيني ها بود: - 48 فروند هواپيماهاي شكاري – بمب افكن (شامل ميگ 21 – ميگ 23 – سوخو 20 – سوخو 22 – توپولف 16 و ميراژ ) منهدم و يا آسيب جدي ديده است. - 3 آشيانه بزرگ هواپيما، 2 دستگاه رادار و چندين پناهگاه بتوني هواپيما، به طور كلي تخريب شده است. بعد از اين عمليات غرورآفرين، فرمانده پدافند هوايي عراق از سوي صدام بركنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولي منابع عراقي خبر خودكشي او را اعلام كردند. اين عمليات تاثير بسزايي در روحيه رزمندگان اسلام داشت، به طوري كه چند ماه بعد عمليات موفق "ثامن الائمه" انجام شد و در پي آن نيز عمليات موفق "طريق القدس" و "بيت المقدس" با موفقيت كامل و بازهم با پشتيباني مناسب نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، انجام شد. * ديدار با امام سه روز پس از اين عمليات، در تاريخ 18/1/1360 بدون هيچ تشريفاتي، كليه خلبانان شركت كننده در اين عمليات به حضور حضرت امام خميني (ره) رفتند. نور شادي و رضايتمندي در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده مي شد به طوري كه يكي از نزديكان امام گفتند: "تا به حال ايشان را به اين خوشحالي نديده بودند." پس از موفقيت كامل در اين عمليات، سيماي جمهوري اسلامي نيز براي اولين بار سرود خلبانان را پخش كرد تا بدين شكل تقديري كوچك از اين دلاوران شود. * تيزپروازني كه بعدها آسماني شدند در اينجا ياد مي كنيم از عقاباني كه در اين عمليات شركت داشتند و بعدها به درجه رفيع شهادت نائل آمدند: سرلشكر خلبان شهيد "حسين خلعتبري مكرم" سرتيپ خلبان شهيد "محمود خضرايي" سرگرد خلبان شهيد "علي خسروي" سرگرد خلبان شهيد "عبدالله رضايي" سرگرد خلبان شهيد "پورسرابي" * پاياني موفقيت آميز با توجه به اين كه در طول دفاع مقدس، آمريكائي ها حتي قطعات يدكي هواپيماهايي را كه خودشان ساخته بودند در اختيار ما قرار نمي دادند، مي توان عمليات حمله به اچ 3 را يكي از بزرگ ترين و قاطع ترين عمليات هوايي جهان قلمداد كرد كه خلبانان شجاع ما توانستند با چيزي حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگيري هوايي و طي مسافتي بالغ بر 1000 كيلومتر در سكوت مطلق هوايي، حماسه اي خلق كنند كه نه تنها سردمداران عراق و همپيمانانش، بلكه هيچ يك ازكارشناسان غربي هم فكر آن را نمي كردند. * عمليات حمله به اچ 3 از زبان فرمانده عمليات عمليات غرور افرين خلبانان شجاع نيروي هوايي در انهدام پايگاههاي سه گانه الوليد در اعماق خاك عراق را مي توان يكي از افتخارات بزرگ نيروي هوايي و خلبانان شجاع آن و همچنين يكي از پيچيده ترين عمليات هاي هوايي در جهان بر شمرد . تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليا بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات ساخته دشه است . اما گمان مي كنم خواندن دوباره اين ماجرا از زبان يكي از طراحان اصلي و رهبر دسته پروازي در روز عمليات خالي از لطف نباشد . مطلب زير تشريح ماجرا از زبان از سرتيپ خلبان فرج الله براتپور مي باشد : دشمن بعثي كه طعم تلخ شكست را از همان اوايل جنگ از رزمندگان سلحشور اسلام بويژه خلبانان شجاع نيروي هوايي ياران چشيده بود بريا مصون ماندن هواپيماهاي خود از ضربات سنگين و خرد كننده عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي اقدام به انتقال هواپيماهاي شكاري – بمب افكن و ترابري عملياتي خود به پايگاه {هاي سه گانه } الوليد H-3 در جوار مرز مشترك خود با اردن نمود تا در فرصت مناسب از آنها استفاده نمايد . اين انتقال از چشمان تيزبين كارشناسان نيروي هوايي ما پوشيده نماند . در نتيجه مسئولان نظامي خواستار نابودي پايگاه مورد نظر گرديدند . طراحي عمليات كار چندان آساني نبود . پس از طراحي و بررسيهاي لازم و كسب آمادگيهاي اوليه در واپسين روزهاي اسفند ماه 1359 شهيد سرتيپ خلبان جواد فكوري فرمانده وقت نيروي هوايي مرا كه در آن زمان مسئوليت عمليات يكي از پايگاهاي كشور را بر عهده داشتم احضار و اجراي اين ماموريت را به من ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را بر عهده بگيرم . پس از توجيهات كلي از سوي گروه طرح ريز در معاونت عمليات نيروي هوايي تاريخ انجام ماموريت 15 فروردين ماه 1360 تعيين شد . در طرح عمليات مقرر شد انواع هواپيماهاي شكاري – بمب افكن ، شكاري – رهگير ، پست فرماندهي پرنده و هواپيماي سوخت رسان حضور داشته باشند . در اين عمليت مي بايست با چهار نوبت سوخت گيري هوايي و پرواز در ارتفاع كم مسافت بسيار طولاني مرزهاي شرقي كشور عراق را پشت سر گذاشته و پس از نفوذ به عمق خاك اين كشور خود را به مرزهاي غربي عراق با اردن رسانيده و در يك عمليات غافلگيرانه با يورش به اهداف از پيش تعيين شده آنها را منهدم كرده و پس از سوختگيري مجدد به فضاي كشور خود بازگرديم . زمان اجراي ماموريت فرا رسيده بود و همه چيز مي بايست طبق نقشه از پيش طراحي شده انجام مي شد . براي انجام يك عمليات بزرگ آماده شديم . ساعت يك بامداد روز 15 فروردين 1360 كليه خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلي به پست فرماندهي احضار و بي درنگ با تشكيل يك جلسه توجيهي كليه موارد و چگونگي اجراي ماموريت برايشان به طور كامل تشريح شد . پس از اداي فريضه نماز و با روشن شدن هوا با آمادگي كامل و تحويل گرفتن تجهيزات پروازي به طرف هواپيماهايي كه از شب پيش براي افراد در نظر گرفته شده بود روانه شديم . طبق معمول شماره هواپيماها از طرف گردان نگهداري اعلام مي شد ولي هيچ يك از پرسنل گردان نگهداري از جزييات اين ماموريت اطلاع نداشتند . تدابير امنيتي و حفاظتي فقط به علت حساس بودن ماموريت بود زيرا هر گونه بي دقتي مي توانست ضريب موفقيت ما را به شدت كاهش داده و جنگنده ها را با مخاطرات جدي رو به رو سازد . ما با اطمينان خاطر 10 فروند هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 را در سكوت كامل راديويي روشن كرده و پس از انجام كليه امور پيش از پرواز در زمان مقرر از زمين برخاستيم . در نخستيم منطقه انتظار با اعلام كدهاي راديويي در ازتفاع پايين برابر هماهنگيهاي قبلي از هواپيماي سوخت رسان سوخت دريافت كرديم وپس از گرفتن وضعيت هوايي منطقه و مسير از ايستگاه رادار 8 فروند از هواپيماها از مرز گذشتند و 2 فروند ديگر كه تا آنجا به عنوان ذخيره ما را همراهي كرده بودند به پايگاه مراجعت كردند . اين 8 فروند به صورت دو دسته تاكتيكي 4 فروندي و به فاصله 500 پا از يكديگر قسمت شمالي خاك عراق را در ارتفاع بسيار پايين طي كرده و در منتهي اليه شمال غربي خاك آن كشور با دو فروند هواپيماي تانكر سوخت رسان كه پيشتر در آن منطقه مستقر شده و در ارتفاع بسيار پايين مشغول پرواز بودند همراه شده و در حال سوخت گيري به طرف هدف يعني جنوب غربي عراق پرواز كردند . جنگنده ها پس از سوخت گيري از هواپيماي تانكر جدا شده و پرواز را به طرف نخستين نقطه نشانه زميني كه روي نقشه علامت گذاري شده بود ادامه دادند . من كه به عنوان فرمانده دسته هاي پروازي مسير رفت و برگشت را از روي نقشه با نشان دهنده ها و تجهيزات الكترونيكي و سيستم ناوبري هواپيما كنترل و مقايسه ميكردم متوجه شدم كه موقعيت هدفي كه دستگاه ناوبري هواپيما به ما نشان مي دهد با موقعيت واقعي هدف اختلاف دارد . به خلبان كابين عقب گفتم : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد ؟ وي با خونسردي و به شوخي جواب داد : فكر مي كنم تل آويو ! گفتم پس برويم آنجا را بزنيم ! با لهجه شيرين شيراز ي گفت : ها بريم . او يكي از خلبانان دلاور دوران جنگ بود و هميشه براي مشكلترين پروازها داوطلب مي شد و در بدترين شرايط پروازي به خلبانان كابين جلو روحيه مي داد . به هر صورت بعد از گذشتن از آخرين نقطه نشانه زمين كه بر روي نقشه داشتيم طبق قرار قبلي با دادن علامت هواپيماها را به دو دسته سه فروندي و يك دسته دو فروندي تسيم كردم و هر كدام از دسته ها به سوي هدفهاي تعيين شده روانه شدند . هنگامي كه من با دسته سه فروندي خود به سوي پايگاه اصلي پيش مي رفتم دسته هاي ديگر به اهدافشان كه در فاصله كمتري از آنها قرار داشتند رسيده و مشغول بمباران آنها شدند . آتش و دود زيادي فضاي اطراف را پوشاند . پدافند دشمن به هر سو تيراندازي مي كرد و انواع توپها و موشكهاي زمين به هوا را بريا سرنگوني ما به كار مي برد . بي درنگ تصميم گرفتم به جاي اينكه در همان مسير از پيش تعيين شده جلو بروم سمت هواپيما را با گردش به راست تغيير داده و از سمت ديگري به پايگاه دشمن حمله كنم تا به اين ترتيب موفق به غافلگيري آنها شوم . پايگاه دشمن واقعا از استتار و اختفاي خيلي خوبي برخوردار بود اما از آنجايي كه فكر نمي كردند ما توانايي و جسارت حمله به آن منطقه را داشته باشيم و از طرفي طرح ماموريت هم تا زمان اجرا محرمانه حفظ شده بود كاملا غافلگير شده بودند . هنگامي كه بر روي پايگاهها رسيديم نيروهاي عراقي در حال انجام كارهاي معمولي و روزمره روي هواپيماهاي بمب افكن وشكاري خود بودند . همچنين به علت اين تغيير سمت توپهاي ضدهوايي آنها جهت مخالف ما را نشانه گيري كرده بودند و به اصطلاح ديوار آتش را در جهت مخالف برقرار كرده بودند . به هر صورت همه هواپيماها اهداف تعيين شده را با دقت و به خوبي بمباران كردند . پس از گذشتن از روي پايگاه و رها ساختن تمامي بمب هاي خود در مسير بازگشت بر فراز جاده بين الملي كه از عراق به اردن كشيده شده بود در حال پرواز بودم كه يك تريلي حامل محموله نظامي را ديدم . به نظر مي رسيد كه از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود . بي درنگ با تيربار هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر كردم. سپس بريا رسيدن به هواپيماي سوخت رسان كه هنوز در ارتفاع بسيار پايين و در خارج از ديد رادار دشمن در قسمت غربي آسمان عراق منتظر ما بود با فركانس راديويي قراردادي تماس گرفتم . سپس به سوي تانكر كه بقيه هواپيماها نيز با آن در حال پرواز جمع بودند ادامه مسير دادم . براي يك لحظه متوجه شدم كه سوخت هواپيما به حداقل رسيده و تانكر را نيز در ديد ندارم . از طرفي براي اينكه سكوت راديويي را حفظ كنم نمي خواستم از راديو براي تماس با تانكر استفاده كنم . با تمامي وجود از خداوند خواستم مرا ياري كند تا به خاطر تمام شدن سوخت مجبور به ترك هواپيما نشوم . مسير پيش بيني شده اي را كه قرار بود هواپيماهاي تانكر در آن مسير پرواز كنند و هواپيماهاي شكاري از آنها سوخت بگيرند انتخاب كرده و ادامه دادم تا اينكه سرانجام با چشم از مسافت بسيار دور هواپيماي تانكر را ديدم و تا لحظه رسيدن به آن چشم از تانكر بر نداشتم . هنگامي كه موقعيت مناسب پيش آمد با احتياط و خونسردي سوخت گيري كرده و پس از اينكه همه هواپيماها بنزين گرفتند از قسمت شمالي خاك عراق و از سمت مخالف مسير رفت به وطن بازگشتيم . دشمن پس از دريافت اين ضربه عظيم بي درنگ تعداد زيادي از هواپيماهاي شكاري رهگير خود را به پرواز در آورد تا شايد بتواند ما را رهگيري كند و به هر ترتيبي شده تعدادي از هواپيماها را در راه بازگشت سرنگون سازد . من دو دسته چند فروندي از آنها را با چشم ديدم ولي هيچ يك نتوانستند ما را رهگيري كنند . در حالي كه به مرز كشورمان نزديك مي شديم با هواپيماهاي اف 14 و اف 5 خودي كه در همان حوالي در انتظار ما در حال گشت زني بودند تماس گرفتيم و انها به كمك ما شتافتند و آخرين تلاش دشمن نيز عقيم ماند . هنگام ورود به فضاي كشور دوباره از هواپيماهاي تانكر سوخت رسان سوخت گرفتيم و پس از مدتي پرواز در پايگاه مبدا به زمين نشستيم . پرسنل گردان نگهداري كه از بازگشت دسته پروازي باخبر شده بودند با هيجان و شور خاصي درباره چگونگي انجام مامريت سخن مي گفتند و چون درباره جزييات ماموريت چيزي نمي دانستند به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز داشتند . جانشين فرمانده پايگاه كه تا بازگشت نخستين گروه دشوارترين لحظات را مي گذراند ـ پس از شنيدن خبر بازگشت سالم نخستين گروه پروازي در مقابل پرسنل گردان پرواز و نگهداري كه جلو دفتر فرماندهي تجمع كرده بودند – ظاهر شده و در حالي كه اشك شوق از چشمانش جاري بوده به تشريح عمليات بي نظير خلبانان مي پردازد . پرسنل گردان نگهداري كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند بي صبرانه در انتظار بازگشت آنان دقيقه شماري مي كردند كه با دريافت خبر ورود نخستين دسته پروازي و نشستن آنها در باند پروازي به يكباره پايگاه غرق در شادي و سرور شد . پرسنل با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند به استقبال خلبانان آمدند و مرا كه رهبر گروه پروازي بودم تا آستانه در گردان پروازي بر روي دست بردند . آن روز يكي از روزهاي فراموش نشدني در زندگي من بود . بررسيهاي بعدي نشان داد كه مسئولان پايگاه الوليد در پيامي كه به بغداد فرستادند نتيجه عمليات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را چنين بيان كردند : 1- انهدام و رسيدن آسيب جدي به 48 فروند هواپيماي بمب افكن سنگين ، شكاري و هلي كوپتر 2- از بين رفتن 3 آشيانه بزرگ چندين پناهگاه بتني هواپيما و 2 دستگاه رادار 3- بركناري فرمانده پدافند هوايي به دستور صدام در همان روز ، بر اساس خبرهاي كسب شده نامبرده بعدا اعدام و خبر آن با عنوان خودكشي وي منتشر شد . موفقيت اين عمليا باعث بالا رفتن روحيه رزمندگان اسلام شد و چند ماه بعد چندين عمليات موفق و پي در پي مثل ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس شكل گرفت . شادي ملت و رضايتمندي حضرت امام خميني (ره) از خلبانان بگونه اي بود كه سه روز پس از انجام اين عمليات ما را در تاريخ 18/1/1360 به حضور پذيرفتند و مورد تفقد قرار دادند . از اينكه نور شادي و رضايت را در سيماي ملكوتي امام (ره) مشاهده مي كرديم خوشحال بوديم و خدا را شكر كرده كه توانسته بوديم قلب رهبر را از خود خشنود سازيم ! انتهاي پيام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول