ندا، قرباني يك ادعا

همه چيز از شايعه "تقلب" شروع شد. آتش زدن دختري در تهران توسط لباس شخصي‌ها، مرگ پسر 12 ساله بر اثر اصابت ضربه باتوم، تجاوز جنسي به بازداشت شدگان، دفن تعدادي بي‌نام نشان در بهشت زهرا، ربودن چندين دختر، تجاوز و سپس سوزندان آنان، تيراندازي رگباري نيروهاي انتظامي به سوي مردم، ليست "72 كشته" و ده ها مورد ديگر تنها اندكي از انبوه خبرهاي دروغي بود كه از پي شايعه تقلب بر پيشاني رسانه‌هاي اپوزيسيون نشست. اين شايعات پس از گرد و خاكي كه در فضاي جامعه به راه مي‌انداخت و چنگي كه بر صورت فضاي آرام كشور مي‌كشيد، به سرعت از اساس تكذيب مي‌شد. يا به‌وسيله مسئولان و مردم يا براي حفظ آبرو از سوي خود شايعه‌پردازان. گمان سران اصلاحات در آغازين هفته پس از انتخابات رياست جمهوري دهم اين بود كه "كشتي اعتراضات خياباني" به زودي به ساحل "ابطال انتخابات" خواهد نشست و نتيجه دلخواه حاصل مي‌شود. اين بود كه با بيانيه ها و اظهارات تحريك آميز خود درصدد شتاب بخشيدن به سرعت كشتي اعتراضات بودند و اعتنايي به درخواست‌هاي مكرر مسئولان كشور براي حركت در مسير قانوني و ممانعت از ايجاد ناآرامي نكردند. با اين وجود، مسئولان امنيتي و نيروهاي انتظامي جز كنترل و هدايت اوضاع و تجمعات خياباني، كوشيدند تا بهانه اي به دست هدايت كنندگان ماجرا ندهند. عدم كنترل سران اصلاحات بر تجمعات هم حتي در همين چند روز ابتدايي، بسيار پرهزينه شد، چنانچه در طول اين يك هفته بويژه در شب 25 خرداد ماه(كه گفته مسئولان به مانور نظامي منافقين در خيابان آزادي تبديل شده بود) خسارت‌هاي مختلف جاني و مالي مختلفي بر مردم و نظام تحميل شد. اعلام حمايت و پشتيباني كشورهاي غربي و صهيونيست ها و گروهك‌هاي مخالف نظام از اين رويه غيرقانوني نيز در خلال همين ناآرامي ها كليد خورد. اين بود كه نمازجمعه ميليوني 29 خرداد ماه كه به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار شد، "فصل الخطاب" و "آخرين هشدار" براي بازگشت به قانون تلقي شد. ايشان در خطبه‌هاي اين روز از اقدامات غيرقانوني هفته سپري شده، چشم پوشي و حتي بار ديگر همه كانديداهاي انتخابات را نيروهاي انقلاب و در چارچوب نظام خواندند و معترضان را به راه قانون فراخواندند. بيانات رهبر انقلاب گرچه بسيار صريح بود اما باعث نشد كه اعضاي مجمع روحانيون مبارز دعوت خود را براي برگزاري تجمع غيرقانوني در بعدازظهر روز 30 خرداد پس بگيرند؛ البته پس از انتقادات مختلفي كه صبح روز شنبه به اين حزب وارد شد و در حالي كه سرشاخه‌هاي اغتشاشگران هم به خيابان ها وارد شده بودند، مجمع روحانيون گفت كه دعوتش را لغو كرده است؛ موضوعي كه به هر حال باعث منتفي شدن آشوب پرهزينه شب 30خرداد نشد. رويدادهاي تامل برانگيز و عجيبي كه در ميان دود و آتش خيابان آزادي در اين شب روي داد و ده ها كشته و زخمي كه بر روي دست شهروندان بي‌گناه و خانواده‌هاي بسيجي ماند، شب 30 خرداد را در حافظه بسياري از مردم ماندگار كرد. البته اتفاقي كه آوازه اين شب و افت و خيزش را به گوش ميليون ها غير ايراني رساند و تا هفته ها بر صدر رسانه‌هاي اپوزيسيون و بيگانه نشست، موضوع ديگري بود. قتل مشكوك ندا آقا سلطان، دختري كه گفته شد از حاميان ميرحسين موسوي است، همان موضوعي بود كه به مدد آن، محافل و رسانه‌هاي غربي و اپوزيسيون، نظام جمهوري اسلامي را بارها بر كرسي متهم و پاسخگويي نشاندند. بنابر‌ خبري مشترك كه انتشار آن از روز 31 خرداد ماه در اين رسانه ها آغاز شد، "ندا آقا سلطان در روز شنبه 30 خرداد 1388 در محله امير آباد تهران (خيابان كارگر شمالي، تقاطع خيابان شهيد صالحي و كوچه خسروي) به ضرب گلوله نيروهاي جمهوري اسلامي ايران كشته شد." به دنبال انتشار اين خبر، يك عكس و فيلم كوتاهي هم از صحنه قتل كه توسط يك گوشي همراه تهيه شده بود، بارها و بارها بر صفحه نمايش رسانه‌هاي ضد ايراني، به‌ويژه بي بي سي فارسي، نشست و در سراسر فضاي مجازي اينترنت منتشر شد. بنا به گفته آرش حجازي، شخصي كه خارجي‌ها او را "پزشك شاهد ماجرا" ناميدند، هنگام مشاهده يكي از اعتراضات، ناگهان پليس ضدشورش اقدام به پرتاب گاز اشك‌آور به سمت معترضين مي‌كنند و موتورسواران نيز به سمت معترضان يورش مي‌برند كه باعث مي‌شود جمعيت، كه ندا هم در ميان آنها بود، در طول خيابان خسروي شروع به دويدن كنند. هرچند چند نفري ايستاده بودند تا ببينند چه بايد بكنند، اما جمعيت در تقاطع خيابان خسروي و خيابان صالحي تدريجاً در حال متفرق شدن بود كه صداي شليك گلوله مي آيد. حجازي مي گويد: "ناگهان صداي شليكي شنيديم. از دوستم كه كنارم ايستاده بود پرسيدم كه چي بود؟ گلوله بود؟ او گفت كه مي‌گويند گلوله‌هاي پلاستيكي مي‌زنند. در همان لحظه من برگشتم و ديدم كه خون از سينه ندا كه در چند متري من ايستاده بود فواره مي‌زند." وي عامل قتل ندا سلطان را يكي از موتورسواران شبه نظامي بسيج مي‌داند كه براي مدت كوتاهي توسط مردم معترض دستگير شده‌است. حجازي مي‌گويد كه مردم براي مدت كوتاهي شخص موتورسوار را دستگير و خلع سلاح كرده و كارت شناسايي‌اش را كه نشان مي‌داد عضو بسيج است، از او اخذ كرده اند! وي اين سخنان جالب را در گفت وگو با با بخش فارسي شبكه دولتي انگليس، يعني بي بي سي فارسي، و تنها دو روز پس از قتل ندا در دفتر اين شبكه در لندن بيان مي‌كند. گفته شد كه ويزاي وي براي عزيمت به لندن از پيش آماده شده بود. همه جزئياتي كه درباره قتل ندا و ابعاد مختلف آن منتشر شد همين بود، از اين پس و تا چندين هفته ندا آقاسلطان به سوژه اي داغ براي رسانه‌هاي غربي و صهيونيستي، اپوزيسيون خارج نشين و حاميان داخلي سران اصلاحات تبديل شد. آقاسلطان در خارج از ايران به‌عنوان نماد "نداي اعتراض ايرانيان" و "نداي آزادي خواهي ايرانيان" و "نماد صداي اعتراض دموكراسي خواهان" در آشوب ها معرفي شد و حتي برخي از عنوان "فرشته آزادي" براي او استفاده كردند. مجله آمريكايي تايم تصوير وي را به عنوان يكي از ده نماد اعتراضي برتر دنيا منتشر كرد. باراك اوباما، با ديدن فيلم قتل او در كاخ سفيد، به خبرنگاران گفت كه ديدن اين فيلم "مايه دل‌شكستگي" است. مقامات ايتاليايي، خياباني را در رم به نام ندا نامگذاري كردند. نشريه انگليسي "تايمز" ندا آقاسلطان را به‌عنوان فرد سال 2009 برگزيد. دانشگاهي در انگلستان دوره بورس تحصيلي ندا آقاسلطان را تاسيس كرد و ده ها اقدام ديگر توسط مقامات و محافل غربي براي مطرح كردن و تكرار اين ماجرا با هدف تحريك و تشويق آشوبگران داخلي انجام و سعي شد كه برخورد نيروهاي محافظ امنيت با اغتشاش‌گران و ممانعت آنان از تخريب اموال عمومي و خصوصي را به "خشونت‌گرايي" و "كشتار مردم بي‌گناه" تفسير كنند. به دنبال آغاز اين هجمه تبليغاتي بود كه رئيس جمهور در نامه‌اي به آيت‌الله شاهرودي رئيس وقت قوه قضاييه، خواستار رسيدگي جدي به موضوع قتل و شناسايي عوامل جنايت شد. او در اين نامه تاكيد كرده بود كه "با توجه به حاشيه‌سازي‌هاي فراواني كه در خصوص اين حادثه دلخراش صورت گرفته و شانتاژ تبليغاتي وسيع رسانه‌هاي بيگانه و قراين و شواهد فراوان ديگر، دخالت مخالفين و معاندين ملت ايران براي بهره‌برداري‌هاي سوءسياسي و مشوه نمودن چهره پاك جمهوري اسلامي قطعي به نظر مي‌رسد." گرچه خبري رسمي از پيگيري اين موضوع در قوه قضائيه منتشر نشد اما چندي بعد و با بررسي جزئيات فيلم صحنه قتل ندا آقاسلطان، كه گفته شد با مديريت شبكه بي بي سي فارسي تهيه شده است، همه چيز روشن و "سناريو" و "ساختگي" بودن قتل وي آشكار شد. تناقضات اين فيلم و نيز اظهارات آرش حجازي به عنوان فرد حاضر در صحنه و متهم اصلي قتل ندا آقاسلطان از يك سناريوي از قبل طراحي شده براي اين موضوع خبر داد. موارد مشكوك مربوط به قتل ندا در يك فيلم مستند گرداوري شد. براساس تحليل و بررسي‌هاي تهيه‌كنندگان اين فيلم مستند، آقا سلطان در اين صحنه كشته نشده و در جاي ديگري به قتل رسيده است. در اين مستند، گفته شده كه ندا آقاسلطان با همكاري عوامل بيگانه در لحظه فيلمبرداري از صحنه ساختگي قتل خود، با دستگاه يا كيسه‌اي مخصوص، خون را روي صورت خود جاري مي‌كند. همچنين تناقض‌هاي آشكار عكس معروف ندا آقا سلطان با فيلم پخش شده از وي نشان از زواياي پنهان اين توطئه دارد. بر اساس بررسي‌هاي صورت گرفته روي اين فيلم، ندا آقاسلطان در اين سناريو، خود همكاري مي‌كرده و پس از اينكه همراه با آرش حجازي وارد خودرو براي انتقال به بيمارستان شده، توسط يكي از همراهان كشته مي‌شود. البته از همان روزي كه فيلم با كيفيت بالاي قتل ندا آقاسلطان براي اولين بار از CNN پخش و پيگيري آن به بي‌بي‌سي فارسي سپرده شد، با توجه به شواهد موجود، از جمله كيفيت فيلمبرداري، فاصله فيلمبرداري از محل درگيري، خلوت بودن خيابان، اسلحه به كار برده شده، زاويه اصابت گلوله و اصابت گلوله از فاصله نزديك(بر اساس گزارش پزشكي قانوني)، فرار آرش حجازي به انگليس در روز بعد از قتل، ارتباطات حجازي در انگليس و شواهد ديگر، اين فرضيه مطرح شد كه آقاسلطان با طراحي سرويس‌هاي جاسوسي انگليس و آمريكا و عامليت بخشي از هواداران جريان فتنه داخلي به قتل رسيده است. پيش تر نيز پزشكي قانوني گزارش داده بود كه ندا آقاسلطان با اسلحه‌اي با كاليبر و مدل كوچك به قتل رسيده است. همچنين گزارش پليس مبني بر غيرسازماني بودن سلاح‌ مورد استفاده قاتل ندا، احتمال سناريو بودن اين قتل را تاييد كرد. در همين زمينه، يك مقام آگاه در گفت وگو با ويژه نامه همشهري ضمن تاييد اين موضوع پيرامون جزئيات آن هم توضيح جديدي داد. وي مستند ساخته شده درباره ساختگي بودن قتل آقاسلطان را بر پايه همان فيلمي مي‌داند كه شبكه بي بي سي ضبط و پخش كرده است. اين مقام مطلع مي‌گويد: "ما كشوري هستيم كه 8 سال جنگ را تجربه كرده ايم. مي‌دانيم كه اگر يك نفر تير بخورد چه اتفاقي ممكن است برايش رخ دهد. در جبهه به خود من 2 تير اصابت كرد. يك تير به پايم خورد كه بلافاصله تعادلم را از دست دادم و نقش زمين شدم ولي ندا آقاسلطان در حالي كه تير زير گلويش خورده است، نمي‌افتد. دو نفر او را مي‌گيرند و روي زمين مي‌خوابانند. اگر كسي هدف گلوله قرار گيرد دچار شوك مي‌شود و بلافاصله مي‌افتد، گلوله هم فرقي نمي‌كند متعلق به كلت يا كلاش باشد، از اين طرف اصابت كرده و يا از آن طرف درآمده باشد، به هر حال به آدم شوك وارد مي‌كند. تير به پا بخورد امكان ايستادن سخت است چه برسد كه به گلوي كسي اصابت كند. در فيلم مي‌بينيم ندا آقا سلطان به سمت درگيري‌ها نگاه مي‌كند. در خيابان اصلي درگيري است. اينها به همراه بقيه مردم در كوچه فرعي هستند و صحنه را نگاه مي‌كنند. او هم نگاه مي‌كند اما پشت سرش خبري نيست. حالا گلوله يا بايد از روبه‌رو آمده و به او اصابت كرده باشد يا از پشت سر. اگر از روبه‌رو تيراندازي شده باشد مردمي كه در كنار ندا آقاسلطان هستند بايد عكس‌العمل نشان دهند و فردي هم كه تيراندازي مي‌كند بايد معلوم باشد مثلا به زانو مي‌نشيند، نگاه مي‌كند و... اما ما هيچ‌ عكس‌العملي از مردم نمي‌بينيم ضمن اينكه جلوي ندا آقاسلطان كلي آدم ايستاده است؛ حال چرا گلوله به ندا آقاسلطان مي‌خورد، مشخص نيست. فاصله ندا آقا سلطان با صحنه درگيري‌ها فاصله زيادي نيست، هياهو‌ها مشخص مي‌كند كه فاصله كمتر از 200 متر است. ندا آقاسلطان هم كه نفر اول نيست بنابراين اگر كسي تيراندازي كرده باشد مشخص است و مردم هم مي‌بينند و عكس‌العمل نشان مي‌دهند. اين را هم بگويم كه يك فيلم ساختگي در اين باره در اينترنت منتشر كرده بودند كه يك بسيجي با كلاش مي‌آيد و همه فرار مي‌كنند كه البته آن دروغ است. ولي طبق آن فيلم ساختگي هم بايد مردم فرار كنند كه در فيلم ندا كسي فرار نمي كند. وي در ادامه عنوان كرد: "پس به هيچ وجه از روبه‌رو تيراندازي نشده. صحنه درگيري‌ها هم فقط يك نقطه بوده است. مثلا شايد بگوييد از پشت پنجره يا يك جاي مخفي تيراندازي شده است. بنابراين بايد گفت كه چرا آن كسي كه تيراندازي مي‌كند به ديگر افرادي كه در صحنه اغتشاش هستند شليك نكرده و يا اينكه گلوله چگونه از ميان اين همه جمعيت عبور كرده و به ندا خورده است چرا كه ندا آقا سلطان انتها يا وسط جمعيت قرار داشته است. حالا پشت سر را بررسي مي‌كنيم. پشت سري كه هيچ خبري نيست. هيچ يك از مردم هم به عقب برنمي‌گردند. اگر كسي هم كه از پشت سر تيراندازي ‌كند بايد آدم ديوانه‌اي باشد چرا كه هيچ نيرويي از پشت سر بي‌ دليل به جمعيتي كه درگير نيستند شليك نمي كند. هميشه وقتي احساس خطر شود تيراندازي مي‌شود. برخلاف برخي ادعاها در بسيج كسي كلت يا اسلحه ندارد. حتي فرماندهان حوزه‌ها هم اسلحه ندارند. پس صحنه تيراندازي وجود نداشته چه از روبه‌رو و چه از پشت سر. باز هم تاكيد مي كنم كسي كه گلوله مي‌خورد اگر از روبه‌رو خورده باشد به پشت پرتاب مي‌شود و اگر از پشت خورده باشد به روبه‌رو پرتاب مي‌شود كه هيچ كدام از اين اتفاقات نيفتاده است. تنها ندا آقاسلطان مي‌نشيند و فوري زيربغلش را مي‌گيرند و او را مي‌خوابانند." به گفته اين مقام آگاه امنيتي "بعد از حادثه مردم به بالاي سر ندا آقاسلطان مي‌آيند و هيچ كس هم آن طرف را نگاه نمي‌كند كه مثلا فرياد بزند بگيريدش فرار كرد. مگر اينكه تيراندازي به صورت مخفيانه بوده باشد. مثلا يك نفر در جمعيت بوده و پنهاني كلت را درآورده باشد و بدون اينكه كسي سلاح را در دست وي ببيند ندا آقاسلطان را هدف قرار دهد. اين را رد نمي‌كنيم مي‌گوييم احتمال دارد مخفيانه باشد ولي اين فرد از طرف چه جرياني مي‌تواند باشد. بايد ببينيم قتل ندا آقاسلطان به نفع چه كسي تمام شد. البته هر كسي مي‌تواند بفهمد قتل ندا عليه نظام و به نفع ضدانقلاب تمام شد؛ يعني هيچ كدي دال بر اينكه ندا آقاسلطان توسط نيروهاي امنيتي، نظامي و اطلاعاتي كشته شده باشد وجود ندارد و همه قرائن و شواهد عكس اين است اگر ندا آقاسلطان در صحنه كشته شده باشد حتما به دست كسي كشته شده كه به صورت سازمان‌يافته مي‌خواسته يك قتلي را روي دست نظام بگذارد كه به نفع ضدانقلاب تمام شود. " ديگر موضوعي كه اين مقام آگاه مورد اشاره قرار مي‌دهد رابطه كاسپين ماكان، نامزد ندا آقاسلطان با اين مقتول است كه به گفته وي حدود دو ماه قبل از حادثه با ندا نامزد مي‌شود و بعدا سريعا از ايران مي‌رود. ماكان گرچه در تاريخ 5 تير 1388 چند روزي دستگير شد اما بلافاصله پس از آزادي، ايران را ترك كرد و تحت عنوان "نامزد ندا آقاسلطان" بارها به رسانه‌هاي غربي دعوت شد و ضمن اعلام همراهي با آشوبگران داخلي، به اتهام زني مختلفي عليه جمهوري اسلامي پرداخت. اما ديدار نامزد ندا با شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي، كه عكس آن را روزنامه صهيونيستي "هاآرتص" در روزهاي نخست امسال منتشر كرد، پرده از ساختگي بودن ماجراي قتل آقاسلطان و دخالت غرب و صهيونيست‌ها در اين ماجراي جنجالي برداشت. البته اعتراف چند هفته پيش مادر ندا آقاسلطان درباره اينكه دخترش اصلا راي نداده بود، تمام ادعاهاي محافل حامي سران فتنه و رسانه‌هاي بيگانه درباره اعتراض اين دختر به نتايج انتخابات را بر باد داد. "هاجر رستمي مطلق" چندي پيش در مصاحبه اي با يك سايت اينترنتي مخالف جمهوري اسلامي ايران، صراحتا اعتراف كرده كه دخترش اصلا در انتخابات شركت نكرده بود. منبع: ويژه نامه "گذر از فتنه" روزنامه همشهري انتهاي پيام/