مهرداد نصرتی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمان با اشاره به برگزاری جشنواره شعر فجر اظهار داشت: هفتمین جشنواره شعر فجر هم تمام شد، اما یادها و خاطرات آن برای اهالی اصلی محله ادبیات تا سالیانی دراز به یادگار میماند.
وی خاطر نشان کرد: در بخش منطقهای کرمان میزبان دو استان همجوار یزد و سیستان و بلوچستان بود که توفیق آن را یافتم تا علاوه بر اجرای بخش شعرخوانی نوبت صبح در نشست تخصصی به نقدی مختصر در باب آوانگاردیسم بپردازم و در اختتامیه اصلی که در تهران و در تالار وحدت برگزار شد، جزو منتخبان بخش نقد و پژوهش باشم.
نصرتی افزود: به تاریخ نگاهی اگر بیندازیم، شک نمیکنیم که آنچه دنیا، ایران و ایرانی را مقتدری دیرپای میشناسد، هنر و ادب است، ایران نامی است که با خیام و فردوسی و حافظ و ... معنا میشود و هرگاه از مردم دانا که مزین هستند به ذهنی آراسته و دلی پاکیزه در هر نقطه جهان سئوال کنیم که از ایران چیزی بگو، ولو آنکه در ابتدا چیزی در باب سیاست بگوید، اما در نهایت به اسوههای ادب و هنر ما باز میگردد و نام آنان را بر زبان جاری میکند.
وی گفت: این یک نقطه قوّت است و باید آن را پاس داشت و تقویت کرد تا از آن به عنوان قویترین ابزارها و مستندترین مدارک برای ابلاغ اقتدار ملی بهره جست، اما سهم هنر و ادبیات از بودجهها آن چنان ناچیز است که گویی هزینه کردن برای شعر، اتلاف سرمایه است و در سیاستگذاریها آنچنان فرو نگریسته میشود که گویی پرداختن به آن هدر دادن وقت و کافی است برای اثبات این مدعا سری به نهادهای بانی بزنیم و از آنان گزارش هزینهکرد و برنامههای اجرا شده را خواستار شویم.
نصرتی بیان داشت: امید است تا با بازنگری در این امر قدردانی از این موهبت گرامی را نشان داده و در سالهای آینده جبران مافات شود و مسئولان دریابند که اگر ادبیاتی که یک روز خود برای جهان معلمی بیچون و چرا و شگفتیسازی بیبدیل بود، امروزه حتی در حوزه داخلی، برای آوانگارد بودن و پیشتازی، تبدیل به مصرف کننده الگوهای این سوی و آن سوی گشته است، قصور در کسانی است که ابزار خدمت به شاعر و نویسنده و هنرمند، قلم و سخن و حکمشان بود و نکردند و پشت گوش انداختند و همچنان چنین هستند.
وی تصریح کرد: شاعر باید نان خود را از میان لابیرنت هزارتوی زندگی این روزها بیرون بکشد و باز رمقی را نگه دارد تا با آن شعری بگوید، باید امروز ویلیام وردزورث میبود تا در تعریف خود از شعر که نزد او سرریز احساسات در زمان آرامش است، تجدید نظر میکرد، وقتی میدید، چگونه احساسات شاعر در مشت آهنین روزگار خرد میشود و پس از 14، 15 ساعت کار خشن و ناسازگار با روحیهای لطیف، فکر اجاره و چکهای برگه شده و سفتههای واخواهی شده، آرامشی به جای نمیگذارد تا احساسات فراخوانده شوند، اما همچنان میسراید و نیک هم میسراید.
نصرتی ابراز داشت: جشنوارههای شعر طی هر سال به کرات برگزار میشوند و هر یک موضوع و هدف خود را دارند، اما نکته مشترک همه آنها در این است که نامآوران شعر امروز و به ویژه پیشکسوتان به واسطه جایگاه خود حضور فعال در این مراسمات را دون شأن میدانند و به ویژه هرگز صلاح نمیدانند در بخشهای رقابتی وارد شوند، حال آن که حضور آنها همواره موجب دلگرمی شاگردان و نوباوگان ادبیات است.
وی عنوان کرد: از سویی باید پذیرفت که نباید توقع داشت اساتید با شاگردان خود به مسابقه وارد شوند، «هر چند اصل مسابقه شایسته شعر و ادبیات نیست»، چه خوب است اگر در جشنوارههای شعر و به ویژه جشنواره شعر فجر، برای حضور اساتید و پیشکسوتان بخش خاصی قائل شویم تا شاگرد از حضور در کنار این اساتید محروم نشود و آنان نیز با حفظ شأن خویش در جشنوارهها، فعال و حاضر شوند.
این شاعر اذعان داشت: اکثر روزنامههای روزهای پس از اختتامیه هفتمین جشنواره بینالمللی شعر فجر را خواندم، زیرا میخواستم، دریابم تا چه حد به این بزرگترین اتفاق شعری کشوری ادب و تاریخ پرداخته شده است، دریغا که جز معدودی یا به آن توجه نکرده بودند یا حداکثر در چند سطر رفع مسئولیتی، جالب آن که وقتی چنین دیدم از خود پرسیدم، آیا کدامین اتفاقهای دیگر جشنوارهای با این اهمیّت را زیر سایه سنگین خود گم کرده است و دریافتم که عمده آن چیزی نبود جز این چه گفت و آن چه پاسخ دادهای معمول سیاسی است.
وی گفت: با خود گفتم نشریات به دنبال مذاق مشتری هستند تا مشترک بمانند و توسط رقبا جذب نشوند، اما باز از خود پرسیدم، نه آن که مذاق مخاطبان را نیز همین نشریات سوق میدهند و پرداختن به آنچه مایه غرور ملی ما طی تاریخ بوده است، کار کمی نیست تا بدین منش، هر چه بیشتر از اذهان خوانندگان به مسئله متوجه شود و در شمارگان آتی پیگیر جریانات شوند.
نصرتی بیان داشت: برخی از این روزنامهها که با پول مردم اداره میشوند، بهانهای برای فروش و مخاطب ندارند و باید در مسیر سیاستهای بلند مدت که در خدمت اقتدار ملی است، قلم بزنند، ای کاش رسانهها و به ویژه روزنامهها و رسانه ملی به این مهم میرسیدند و تجدید نظری در روند کار میکردند.
وی افزود: با مقایسه جایزههایی که البته بهتر است، نامش هدایا باشد، جشنواره شعر فجر و هدایای جشنواره فیلم فجر هر کس خواسته یا ناخواسته به این مطلب میرسد که شعر نزد تصمیمگیران جشنواره ارزش بیشتری دارد تا شعر، حال آن که این باز هم، عدم توجه به داشتهها در شوق کسب آمال است.
نصرتی با اشاره به جوایز جشنواره سینما و فیلم خاطر نشان کرد: هدایای شعر هم باید هم قدر و به حق بیشتر از فیلم باشد، اگر در این اصل تفکر شود که دانستن قدر داشتهها و سپس تلاش برای کسب مآل شرط است، مسلماً چنین میشود و تا چنین نشده، بدانیم که هنوز به این اصل کلی پی برده نشده است.
این منتقد عنوان کرد: از آن جا که خودم دائماً با اجرای برنامههای فرهنگی مشغول هستم و به خوبی از سختی و مشکلات کار آگاهم و میدانم مدیریت چنین برنامههایی شبیه کار دروازهبانان فوتبال است که اگر 20 موقعیت 100 درصد گل را هم از رقیب بگیرند و از دروازه پاسبانی کنند، لیکن تنها در یک مورد توپ از خط دروازه وی بگذرد، تنها چیزی که دیده میشود آن است و بس، اما چه خوب بود اگر قدری بیشتر در مدیریت جشنواره دقت شود.
انتهای پیام/2446/غ40/د1000