اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

به بهانه روز خبرنگار

مشکلات خبرنگاران شهرستانی نادیده گرفته می‌شود

وقتی کودک بودم همیشه دلم می‌خواست معلم شوم، اما حالا یک خبرنگارم.

مشکلات خبرنگاران شهرستانی نادیده گرفته می‌شود

به گزارش خبرگزاری فارس از قروه، کلاس درس انشاء که می‌شد، همه نگران بودند به غیر از من، خیلی وقت بود که به استعداد خودم اطمینان پیدا کرده بودم، همه مرا به عنوان یک نویسنده چیره‌دست می‌شناختند.

هر سال که بزرگتر می‌شدم، موضع یک انشا هم با من از کلاسی به کلاس دیگر پا می‌گذاشت، می‌خواهید در آینده چکاره شوید؟

و من دوست داشتم معلم بشوم، شغلی که آن زمان برای ما کودکان بسیار شیرین بود و هرگاه فرصتی دست می‌داد، بازی معلم و شاگرد را در کوچه پس کوچه‌ها در کلاسی خیالی برگزار می‌کردیم و همین موضوع را هر بار تکرار می‌کردم که می‌خواهم در آینده معلم بشوم.

کمی بزرگتر که شدم اینکه بازهم معلم بشوم را دوست داشتم ولی دیگر مثل قبل، عشق آتشین معلمی را در وجودم حس نمی‌کردم.

حالا دیگر نوبت حضور در کنکور بود، یکی دو باری که نتوانستم رشته خوبی را در این به قول ما رسانه‌ای‌ها بزرگترین ماراتن علمی کشور در رشته قابل قبولی قبول شوم، عطای آن را به لقایش بخشیدم و به کارهای هنری روی آوردم.

اما هیچ چیز نمی‌توانست آنچه را که در وجود خود حس می‌کردم، ارضا کند، نیازی را در خودم احساس می‌کردم که شاید نمی‌دانستم چیست، اما هر وقت که کاغذ و قلم به دست می‌گرفتم، حس می‌کردم آرام شده‌ام، کم کم توانستم به نیاز خود پی ببرم و رفتم در کلاس‌های آزاد خبرنگاری ثبت‌نام کردم.

همان زمان از ما خواستند مصاحبه‌ای خیالی با یکی از افراد مشهور انجام بدهیم و من رفتم سراغ حافظ، پاسخ این شاعر شیرین سخن به یکی از سوالاتم را هرگز فراموش نمی‌کنم، از او پرسیده بودم: راز موفقیت خود را در چه می‌داند؟ و حافظ به من گفته بود:                                                                      عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ    قرآن زبر بخوانی با چارده روایت

تشویق‌های آن زمان استادم مرا بیشتر به توانایی‌ها امیدوار کرد و همین مصاحبه خیالی موجب شد تا من بروم سراغ خبرنگاری.

حالا نزدیک به 8 سال است کار خبری انجام می‌دهم و جذابیت این شغل که هر روز جلوه‌ای از تنوع خود را به نمایش می‌گذارد و بیشتر کسانی که من را در جلسات، برنامه‌ها و محل رخداد حوادث خبری می‌بینند، آرزو می‌کنند که کاش جای من بودند اما من از ته دل آرزو می‌کنم آروزهایشان هیچ‌گاه رنگ واقعیت به خود نگیرد.

شاید فکر کنید خودخواهم که نخواسته‌ام هیچ کس پیشه من را در پیش بگیرد اما اگر کمی تامل کنید شاید به من حق بدهید.

همه می‌گویند: خبرنگار، راوی وقایع است و صداقت، مهم‌ترین شرط روایت است که گوهر اعتماد مخاطبان را می‌‌رباید.

اگر از آن‌هایی که سراغشان می‌روی تا خبریشان کنی، تعریف و تمجید کردی، خبرنگار موفقی هستی و گرنه اصلا سررشته‌ای از خبرنگاری نداری، اگر که چهره‌های خبری را آنگونه که در خور شأنشان از نگاه خودشان بود به تصویر کشیدی واقعا خبرنگاری و در غیر این صورت علافی اگر...

اگرچه همه خبرنگاران مشکلات مشابهی در کار و حرفه خود دارند اما در این میان خبرنگارانی که بار خبری یک شهرستان بر دوششان قرار دارد، مشکلات مضاعفی را متحمل می‌شوند.

اگر یک خبرنگار وابسته به یک نهاد خاص از صحبت‌های مدیری فقط تعریف و تمجیدهایش را بشنود و به نگارش در آورد، همه برایش سوت و کف و هورا می‌کشند، البته منظورم از همه آن مدیر و دور اطرافیان اوست؛ اما اگر تو بخواهی با دیدی واقع‌گرایانه به مسایل نگاه کنی و کمی هم از کاستی‌ها بگویی آن موقع مورد غضب واقع می‌شوی و ممکن است آن مدیر ماه‌ها با تو حرف نزند و روبرگرداند.

ما خبرنگاران هیچ وقت حاضر نیستیم به یک سوال پاسخ بدهیم، در حالیکه انتظار داریم همه به همه سوال‌های ما پاسخ بدهند و آن را حق خود می‌دانیم.

تنها سوالی که همیشه از مطرح شدن آن واهمه دارم این است که چقدر حقوق می‌گیری؟ اگر بخواهم دروغ بگویم می‌ترسم کم کم در کارم هم این دروغ رخنه پیدا کند و اگر واقعیت را بگویم، احساس ترحمی به آن کس که از من سوال کرده دست می‌دهد که فکر می‌کنم بدبخت‌ترین آدم روی زمین هستم.

خیلی‌ها که واقعیت را از من شنیده‌اند، با تاسف سری تکان داده‌اند و گفته‌اند: بیکاری؟ خانه بنشینی بسیار بهتر از این است اما من عاشق کارم هستم و تنها در این مورد است که با معتادان احساس همدردی می‌کنم و می‌فهمم که چرا ترک اعتیاد سخت است.

هر وقت از خبرنگارانی که در مرکز استان هستند به بهانه روز خبرنگار تجلیل می‌شود، دلم می‌گیرد، نه اینکه فکر کنید آدم حسودی هستم، نه، دلم از این می‌گیرد که چرا کار خبرنگاران شهرستانی نادیده گرفته می‌شود و کسی ما را نمی‌بیند، هرچند در این میان برخی خبرنگاران رسانه‌های نورچشمی که در شهرستان هستند به این مراسم‌ها دعوت می‌شوند و بازهم درد ما خبرنگارانی که چوب گفتن واقعیت‌ها را می‌خوریم سنگین‌تر می‌شود.

ما در شهر خودمان روزی به اسم روز خبرنگار نداشته‌ایم، روزی که در یک مراسم کوچک به ما بگویند، کارتان بد نبود.

ولی بازهم رسالت خودم را در این گفته امام خمینی (ره) می‌جویم که چراغ راه من و تمامی واقعیت‌نویسان است: حرکت در مسیر خواست ملت، اساس کار مطبوعات و رسانه‏ها به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات باید ببیند که ملت چه می‏خواهد، مسیر ملت چیست، روشن‏گری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند.

فردا بازهم روز خبرنگار است، روزی که افتخار من و همه خبرنگاران این است که روز شهادت شهید صارمی را به نام روز ما رقم زده‌اند، بی‌مهری به خبرنگاران را شاید با صدها گزارش و نوشته و یادداشت نمی‌توان گرمای مهر بخشید، اما من افتخار می‌کنم که یک خبرنگارم حتی با کمترین حقوق، شغلی که هیچگاه فکر نمی‌کردم به من برسد.

انتهای پیام/79009/ر30/ژ1001

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول