به گزارش گروه آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، در واژهشناسی (ترمینولوژی) آموزش و پرورش در تعریف عبارت اخلاق/Ethics/Morality آمده است: مجموعه صفات و ویژگىهاى پایدار در نفس، صفات روحی و باطنی و ملکه نفسانی که به آسانی بستر کار و تلاش را برای آدمی فراهم میسازد و موجب مىشود کارهایى متناسب با آن صفات، بهطور خودجوش و بدون زحمت و نیاز به تفکّر و تأمل از انسان صادر شود.
این ملکات خود دو گونه است که برخی از آنها فطری و ذاتی است و بدون هر گونه منشأ خارجی در نهاد انسان قرارداده شده است؛ اما برخی دیگر در اثر تلاش و کوشش بهدست می آید. در یک کشور اگر امور اخلاقى همه افراد آن کشور را در برگیرد، یعنى اختصاص به ناحیه معین یا جماعت معین نداشته باشد، آنها را «اخلاق عمومى» میگویند. اصطلاح اخلاق در مقابل حقوق و قواعد پیرامون زندگى قضایى قرار مىگیرد.
اخلاق را از طریق آثارش نیز میتوان تعریف کرد و آن، اینکه گاه فعلی که از انسان سر میزند، شکل مستمری ندارد، ولی هنگامی که کاری بهطور مستمر از کسی سر میزند، مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران؛ به این دلیل است که یک ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد؛ آن ریشه را خلق و اخلاق مینامند. در حقیقت ارزشهای اخلاقی، خوبها و بایدها در یک نظام اخلاقی است.
جمع «خُلُق» به معنای هیئت، شکل و صورتی که انسان با چشم میبیند و «خُلْق» به معنای قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم دل دیده میشود، تدبیر انسان برای نفس خود یا یک تن خاص، خلق و خویها، دانش بد و نیک، سجیه، سرشت و شکل درونى انسان و طبع و طبیعت باطنی، عادت، یکی از شعب حکمت عملی؛ کهنه شدن.
اخلاق حرفهای/Professional Ethics/Work Ethics/Deontology: مجموعهای از قواعد، اصول، ارزشها، قوانین، آداب، شیوههای رفتاری متداول، استانداردهای اخلاقی و وظایف سازمانی پسندیدهای که از سوی سازمانها یا مجامع حرفهای مقرر میشوند تا مطلوبترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در میان اهل یک حرفه، صاحبان مشاغل و گروههای شغلی در اجرای وظایف حرفهای فراهم آورد؛ امری که باید افراد در مرحله اول داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای، آن را رعایت و از مجموعه صفات و اعمال نکوهیدهای اجتناب کنند؛ البته نقض آنها با یک ضمانت اجرایی مناسب پاسخ داده میشود. به سخن دیگر؛ اخلاق حرفهای رفتار ارتباطی متداول در میان اهل یک حرفه یا سازمان یا محیط، بر اساس حقوق، تعهّدات، وظایف، مدیریّت رفتار و کردار آدمی، هنگام انجام دادن کارهای حرفهای است که به مطالعه روابط شغلی میپردازد و بر اصل حق مردم استوار است و اعتقاد دارد «محیط حق دارد و سازمان وظیفه».
قواعد و دستورهای رفتار انسانی در محل خدمت، علم معاشرت در محیط کار، دلبستگی و علاقه به کار، پشتکار و جدیت در کار، روابط سالم انسانی در محل کار، روح جمعی و مشارکت در کار، خلق و خوی، شناخت آنچه که شخص باید انجام دهد.
اخلاق حسنه/Good Morals/Ethics: قواعدى که رعایت آن در زمان و مکان معین، توسط اکثریت یک اجتماع، لازم شمرده یا عمل به آنها نیکو تلقى میشود؛ هرچند مقرّرات اخلاقى هم بدون ضمانت اجرا نیست ولی اخلاقحسنه فاقد ضمانت اجراست (بین اخلاق به این معنى و مباحث علم اخلاق از نسبت اربع عموم و خصوص منوجه وجود دارد)
قواعد اخلاقی که با شاخصها و معیارهای مطلوب همخوانی داشته و از لطافت و ظرافت لازم برخوردار است؛ به همین دلیل در اکثر مردم دارای مقبولیت و محبوبیت کافی میباشد و مردم با انگیزهها و محرکهای درونی به آن وفادارند و رعایت آن را آگاهانه و آزادانه میپذیرند.
اخلاق نیک
اخلاق کار/Work Ethics/Business Ethics: مجموعهای از بایدها و نبایدها، اصول و ارزشها، اعتقادات و باورها، شناخت درست از نادرست در محیط و محل کار و انجام کارهای درست و ترک امور نادرست. داشتن اخلاق کار قوی، سخت کار کردن را عمل موفقیت و سعادت میداند و همچنین با بهرهوری، ابتکار، توفیق طلبی، رضایت شغلی و درآمد بیشتر همراه است.
اخلاق حرفهای، اخلاق سازمانی.
اداره/Office/Department: سطح سازمانی فاقد واحد تابعه که عهدهدار انجام چند وظیفه از وظایف متجانس ادارهکل، معاونت یا مدیریّت است. وجه غالب، وظایف «اداره» اجرایی است و در رأس آن «رئیس» قرار میگیرد.
مجموعه فعالیتها، خدمات و مؤسّسات حکومتى که صنفی از امور جاری کشور، بهمنظور حفظ نظم یا ارائه خدمات عمومی توسط اشخاص حقوقی یا با راهنمایی آنها انجام میشود، چنانکه گفته میشود اداره آموزش و پرورش، اداره کشور، دستگاه ادارى کشور، اداره ثبت اسناد و املاک، اداره راه آهن دولتى و غیره.
بخشی از هر وزارتخانه که مسئولیت انجام دادن بخشی از کارهای دولتی را بهعهده دارد، دفتر، گرداندن، چرخاندن، دور دادن، رو به راه کردن، نظام دادن، مفرد اِدارات.
ادارات آموزش و پرورش/Education Departments: واحدهای سازمانی حقوقی و یکی از سطوح سازمان اداری که بیشتر وظایف اجرایی را بهعهده داشته و زیر نظر ادارات کل آموزش و پرورش استانها مدیریت میشوند.
اداره کل/General Department: یکی از سطوح و واحدهای سازمانی که از چند اداره تشکیل شده و عهدهدار انجام بخشی از وظایف متجانس معاونت یا دستگاهای مربوط است که وجه غالب وظایف آن اجرایی میباشد و در رأس آن، مدیرکل قرار میگیرد.
ادبیات و علوم انسانی/Literature and Humanities: مجموعه علوم و متونی که به کیفیت بیان معانی به صور مختلف آن، از قبیل کتابت، خطابه و شعر میپردازد که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان یک ملت را تشکیل میدهد. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهای است که بر اساس آن متنها به دو گونه اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند.
علوم انسانی: دستهای از علوم که به موضوعاتی چون جامعه، فرهنگ، زبان، رفتار و کنش انسان و روان و اندیشه افراد توجه دارد. جامعه شناسی، روانشناسی، زبانشناسی، مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی و تاریخ، چند نمونه از رشتههای علوم انسانی اند. علوم انسانی در حال حاضر دارای دو پارادایم اصلی است. یکی پارادایم «علوم انسانی مدرن» و دوم «علوم انسانی جدید» که با نام پُست مدرن هم خوانده میشود. در «علوم انسانی جدید» با روشهای عموماً تحلیلی، انتقادی و تفکری ـ تعمقی، امور انسانی را مطالعه میکنند. این روشها معمولاً در تقابل با روشهای تجربی در علوم تجربی و علوم انسانی مدرن قرار میگیرند.
در علوم انسانی جدید، روش بررسی موضوعات و پژوهش پیرامون آنها بیشتر با روش مشاهده غیرمستقیم است.
آثار یا علوم ادبی، مجموعه آثار با ارزش باقیمانده از سخنوران و نویسندگان کهن یک ملت، مجموعه آثار فرهنگی رایج در بین مردم، اعم از چیستان ها، متلها، افسانهها و همانند آن.
ادغام افقی/Integration/Condensation Horizontal: ادغام تعدادی از شرکتها، مؤسّسهها و سازمان هایی که عملیات و ماهیّت کارشان مشابه است.
در هم فشردن و فرو بردن دو چیز، حرفی را در حرف دیگر آمیختن، چنانکه هر دو یکی باشد، داخل کردن چیزی در چیز دیگر.
ادغام عمودی/Vertical Mergering/Condensation/Integration: ادغام یک مؤسّسه با یکی از عرضه کنندگان موادّ آن یا چند شرکت در یک شرکت که در همه زمینههای تولیدی، از تبدیل موادّ اوّلیّه تا فروش کالاهای ساخته شده فعالیّت مشابه دارند. مانند ادغام یک کارخانه با شرکت عرضه کننده موادّ اوّلیّه آن.
ادله معتبر/Valid Evidence: اطلاعاتی که بتوان درستی و صحّت آن را بر اساس واقعیات بهدست آمده از طریق مشاهده، اندازهگیری، آزمون یا با روشها، ابزار و وسایل دیگر ثابت کرد.
برهان ها، حجتها، ادله اربعه: کتاب، سنت، اجماع و عقل؛ جمع دلیل.
انتهای پیام/