به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان، روستاهای سیستان و بلوچستان علاوه بر اینکه از نظر بومگردی مورد توجه قرار می گیرند، هرکدام سِری در خود نهفته دارند که دلت میخواهد پای حرف کدخدا و بزرگ روستا بنشینی و او برایت زیر و بم ماجرا را در بیاورد.
برخی از این روستاها واقعا در دل کوه و کمر واقع شدهاند! یکی از این روستاها، روستای عشایری «جوانجاه» است که دقیقا در دهستان دستگرد (بخش) بنت نیکشهر واقع شده و میگویند اهالی آن با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
با اینکه بومی منطقه هستم اما تاکنون حتی نام آنجا را نشنیده بودم، تصمیم گرفتم با بخشدار بنت شهرستان نیکشهر هماهنگ کنم و به اتفاق وی سراغ مردم ساکن این روستا بروم و نحوه زندگی آنها از نزدیک روایت کنم.
وی که خودش قصد بازدید از این روستای عشایری را داشته استقبال میکند اما میگوید آنجا بسیار صعب العبور است و رفتن به این روستا آسان و هموار نیست، مسیر کوهستانی است و با خودرو هم نمیشود به آنجا رفت طوریکه حتی مسؤولان ملی استانی حتی خود بنده نتوانستهام تاکنون به آنجا سر بزنم.
تأکیدهای من به دنبال سؤالاتی که از سر کنجکاوی به دنبال پاسخشان می گردم، آقای بخشدار را راضی می کند تا روزی را هماهنگ کرده و به همراه چند نفر از مردم روستاهای اطراف به سمت روستای جوان جاه برویم.
سفری چند ساعته به روستایی در دل کوهستان
روز موعود فرا رسید و به سمت روستای مورد نظر حرکت کردیم یک قسمت از مسیر را از نیکشهر با خودرو آمدیم اما تا روستای جوان جاه میگویند 60 کیلومتر دیگر راه داریم و باید با موتورسیکلت و قسمتی را هم پای پیاده طی کنیم.
از خودرو پیاده شدیم و سوار بر موتورهایی که سرعت آن به زور از 15 کیلومتر تجاوز می کرد و بماند که در طول مسیر چند بار موتورها در پیچ و تاب کوهستان چپ میکرد و وسایل انبار شده بر روی ترک موتور بر زمین می افتاد.
این راه واقعاً صعب العبور است!
از چپ کردن یکی از موتورسیکلتهای همراهمان توانستیم با دوربین گوشی فیلم بگیریم، این اتفاق در طول مسیر بیش از 5 بار برای اکثر موتورها رخ داد.
سمت چپ و راست ما کوه بود، و بالا آسمان خدا، هیچ دشت و دمنی وجود نداشت، آقای بخشدار درست میگفت مسیر آنقدر سخت و صعب العبور است که چند بار نشستیم و استراحتی کوتاه و سپس به راهمان ادامه دادیم.
سمت چپ و راست ما کوه بود، و بالا آسمان، هیچ دشت و دمنی وجود نداشت، آقای بخشدار درست میگفت مسیر آنقدر سخت و صعب العبور است که چند بار نشستیم و استراحتی کوتاه و سپس به راهمان ادامه دادیم.
گرما و تشنگی امانمان را بریده، در میانه راه آقای بخشدار و همراهان وی که دو نفر از آنها رؤسای شورایهای روستاهای اطراف جوانجاه هستند، داستانهای در خور تأمل از وضعیت زندگی سخت مردم در این منطقه میگویند تا سرگرم شویم و مسیر هموارتر به نظر برسد.
به گفته آنها روستاهایی در شهر بنت هستند که مشکلات فراوان دارند اما هیچکدام به پای مشکلات و سختیهای زندگی در روستای عشایری جوانجاه نمیرسد.
از صبح که حرکت کرده بودیم ساعت 11 ظهر پس از مشقتهای راه به مقصد رسیدیم.
در عکس زیر نمایی از خانههای کپری روستای عشایری جوان جاه که به گفته مردم 7 خانوار در آن زندگی می کنند را میبینیم. شاید بهتر است بگوییم زمان در جوانجاه 100 سال عقب است.
خانههای کپری روستای عشایری جوانجاه در بلوچستان
همینطور که از عکس پیداست کل ساکنین روستا در قاب همین عکس خلاصه میشوند، اگر اطرافشان را دقت کنید نه سرسبزی نه دشتی و نه کشاورزی!
پس از صحبتی دوستانه با اهالی روستا مشغول گفتوگو با آنها شدم، ساکنان این منطقه یا کشاورز بودند و یا دامدار، تعداد دامهایشان اندک و زمین های کشاورزیشان در واقعیت چند نخل بی ثمر و یک قطعه زمین کوچک 6 در 4 که در آن ذرت کاشته بودند.
صدای گوسفندان و گردششان در اطراف روستا توجه ام را به خود جلب کرد زیرا در این اطراف سرسبزی خاصی نیست این دام ها چگونه تغذیه می شوند، آب و علوفه اینها از کجا تأمین می شود؟
کارتهای یارانه ضمانت خرید مایحتاج است
ما برای خوراک خودمان درمانده ایم، خشکسالی کشاورزی ما را از بین برده و دام هایمان تلف شده اند، این چند راس دام هم گر شرایط را دوام نیاورند، مجبوریم ذبح کنیم تا تلف نشوند.
جلال بلوچی یکی از روستاییان میگوید: ما برای خوراک خودمان درمانده ایم، خشکسالی کشاورزی ما را از بین برده و دام هایمان تلف شده اند، این چند رأس دام هم گر شرایط را دوام نیاورند، مجبوریم ذبح کنیم تا تلف نشوند.
از آنها پرسیدم اینجا مغازه نیست؟ شما مایحتاج خود را چطور و از کجا تهیه می کنید، میگویند خرید خود را به صورت فلهای از مغازههای شهر بنت برای مدت یک هفته و گاها یک ماه تهیه می کنیم زیرا مسیر برای تردد ناهموار است به گونه ای که 30 کیلومتر از روستا فاصله دارد باید خودرو رفت و بقیه راه را باید با چهار پا طی کرد.
مردم این روستا میگویند در آمد ثابت ما از طریق یارانه است یارانهای که حتی زمان واریز و برداشت آن را نمیدانیم زیرا به عنوان ضمانت در گرو مغازهداران شهر بنت است.
تاکنون در جوانجاه انتخابات برگزار نشده است
از مردم روستا پرسیدم این مسیر که اینقدر صعب العبور است چطور انتخابات آن برگزار شده و آرای مردم اخذ شده که گفتند به دلیل همین صعب العبور بودن اصلا انتخاباتی برگزار نشده و تابحال مسؤول کشوری، استانی و حتی عشایری به این منطقه سر نزده است.
بخشدار می گوید: سال قبل خواستم برای بازدید بیایم گفتن رودخانه آب دارد و امکان تردد نیست و خود مردم منطقه هم هنگامی که رودخانه آب دارد نمی توانند عبور کنند، اما سایر روستاهای این منطقه را بازدید کردم.
نیم قرن است هیچ مسؤولی به جوانجاه نیامده است
وی تأکید میکند از 50 سال پیش تاکنون هیچ مسؤولی به عنوان نماینده دولت، استاندار، فرماندار و بخشدار از این منطقه بازدید نداشتهاند
وی تأکید میکنداز 50 سال پیش تاکنون هیچ مسؤولی به عنوان نماینده دولت، استاندار، فرماندار و بخشدار از این منطقه بازدید نداشتهاند و به این منطقه سر نزده است فقط یکبار مأمور بهداشت برای بررسی بیماری مالاریا و بار دیگر مسؤول امور عشایری به اینجا آمده اند ولی فرهنگیان عزیز برای تعلیم و تعلم در بین مردم منطقه حاضر شدهاند.
با کنایه تلخی به بخشدار گفتم زمان شاه شاید بهتر به این مردم رسیدگی میکردند که با لبخندی تلخ می گوید همان زمان را هم فکر نکنم کسی به مشکلات این مردم این منطقه رسیدگی کرده باشد.
ردپای ترکها در بلوچستان!
در نزدیکی این روستا روستایی هست که تنها سه خانوار در آن سکونت داشتند و به نام «ترکواش» مشهور است، مردمی با نژاد ترک دیگر در این منطقه نیستند اما از نام روستا پیداست که چند نسل قبل این روستا مال ترک ها بوده است.
همین طور که در روستا گشت میزدیم به گورستانی برخورد کردیم که توجهام را به خود جلب کرد از مردم پرسیدم اینجا قبرستان روستا است؟ یکی از آنها پاسخ داد اینجا قبرستان برای ترک هاست! با تعجب پرسیدم ترک ها؟ ترک ها در استان ما چکار می کردند؟ با لبخند میگوید اینطور که معلوم است آنها چند نسل پیشتر از ما در این منطقه سکونت داشتند، در نزدیکی این روستا روستایی هست که تنها سه خانوار در آن سکونت داشتند و به نام «ترکواش» مشهور است، اگر چه دیگر رد و اثری از ترک ها در این منطقه نیست اما از نام آن پیداست که چند نسل قبل این روستا (گذرگاه) مال ترکها بوده است.
تنها معلمان به فکر جوانجاه هستند
مردم روستا در گفتههایشان گریزی به گذشته این روستا زدند و گفتند اینجا آبشارهای خوبی دارد و اگر آب و بارندگی باشد چشم انداز زیبایی خود نمایی می کند. ولی بارندگی از همین عبور و مرور کم مردم منطقه هم می کاهد چون مسیر کاملا مسدود می شود و تردد هموار نیست.
یکی از روستاییان این منطقه عشایری میگوید تنها خدمات ارائه شده در منطقه جوانجاه واگذاری چندمتر لوله و حمل آرد تا محلهای ماشین رو توسط امور عشایر و راهاندازی مدارس ابتدایی توسط آموزش و پرورش است، البته باید از زحمات مخلصانه فرهنگیان شاغل در این مناطق صعب العبور که کاری سخت و طاقت فرسا دارند تقدیر و تشکر کنیم.
اینجا چهارپایان به داد به بیماران میرسند
از مردم پرسیدم با این مسیر صعب العبور اگر یکی از مردم روستا به ویژه بانوان بیمار شوند چطور به بیمارستان یا مراکز درمانی می رسانید؟ مجید رئیسی یکی از همراهان ما در این بازدید میگوید: نصف راه را با چهار پا، نیمی از راه را با موتور و بقیه راه را با خودرو که همین طی مسافت طولانی سبب می شود بیمار به موقع به درمانگاه نرسد و بر شدت بیماری او فزوده شود.
مادران باردار به روش قرونوسطی به بیمارستان میروند!
اگر مادربارداری باشد که دیگر وای به حال او! به گفته مردم روستا چند مادر باردار در چند سال اخیر در این مسیر حتی جان خود را از دست داده است، نزدیک ترین درمانگاه به این روستا در شهر بنت است که 60 کیلومتر به صورت خودرویی فاصله دارد و 5 ساعت هم با پای پیاده یا موتور باید طی کنی تا به آن برسی، اهالی روستا با چهارپا و یا حتی مادران باردار را برروی دوشمان برای وضع حمل به شهر میبریم!
بخشدار میگوید: مردم روستا برایم تعریف می کردند قبلا اتفاق افتاده که مادر باردار داشتیم در حین انتقال به بیمارستان در وسط راه فوت کرده است.
وی ادامه داد: همچنین گفتند دو هفته گذشته بیماری داشتیم آمده است که برود دکتر، نیمی از راه را بر دوش اهالی و نیمی را برچهار پا پیمود اما به موقع به بیمارستان نرسید و فوت کرد و عمرش به دنیا نبود.
بخشدار بنت صحبت مردم روستا را کاملتر کرد و گفت: نبود راه دسترسی، کمبود آب شرب، دسترسی سخت به امکانات آموزشی و بهداشتی زندگی در این مناطق را به حدی سخت کرده که حتی تصور آن غیرممکن است.
بخشدار ادامه داد: نبود راه دسترسی، کمبود آب شرب، دسترسی سخت به امکانات آموزشی و علیالخصوص بهداشتی زندگی در این مناطق را به حدی سخت کرده که حتی تصور آن غیرممکن است.
دوشنبه بلوچی رئیس شورای روستای حیدربند هم همراه ما بود و از مشکلات منطقه خود میگفت اما اعتقاد داشت که وضعیت روستای جوانجاه از همه روستاها بدتر است.
از بخشدار پرسیدم راهکار نجات مردم این روستا از این سختیها چیست؟ رئیسیزاده میگوید: در حال حاضر احداث راه دسترسی و یا تجمیع در مناطق قابل سکونت از راهکارهای کاهش آلام اهالی می تواند باشد، باید به گونهای تدبیر شود که بتوان روند خدمات رسانی به عشایر را که قطب تولید گوشت هستند تسهیل و با ایجاد امکانات زیرساختی در مناطق، از مهاجرت آنان به شهرها جلوگیری کرد.
مردم جوانجاه توان پرداخت هزینه زمین برای جابجایی را ندارند
آقای بخشدار در تکمیل صحبت خود میگوید: جابهجایی و تجمیع برخی روستاهای عشایری، راهکاری است که تاکنون تلاش زیادی برای عملی کردن آن انجام شده، اما به دلایلی جواب نداده و عشایر عزیز در صورت تجمیع به دلیل فقر و محرومیت عملا توانایی پرداخت هزینه واگذاری زمین را هم ندارند.
مردم ساکن روستای جوان جاه کپرنشین هستند، در این فصل تابستان زندگی در کپر واقعا طاقت فرساست، دقایقی برای استراحت وارد یکی از کپرها شدیم، بیشتر شبیه یک زندان تاریک است و پنجره ای نیست که هوا رفت و آمد کند از صاحب کپر تقاضا کردیم حداقل دریچه ای به بیرون باز کند تا هوای خنک و نور داخل کپر بیاید.
زندگی در کپرهای تاریک و داغ
در عکس زیر شرایط داخل کپر معلوم است، در این خانههای محقر اما صمیمی، یخچال به ویژه برای سرد کردن آب وجود ندارد، آب را در گالنها و یا بطریهای کوچک قرار داده و آن را داخل کیسه گونی میگذارند، بر روی آن آب میریزند و این کار سبب سرد شدن و خنک ماندن آب میشود.
اندکی تأمل کردم که در این کپرها دانش آموزان چگونه درس میخوانند؟ این گرمای سوزان اَمان بزرگان را بریده، دیگر جسته نحیف این دانش آموزان چطور این قهر طبیعت را تحمل می کند، خدا میداند، بگذریم که هیچ وسیله بازی، ورزش و سرگرمی هم ندارند.
اینجا به دلیل اینکه جاده دسترسی وجود ندارد مردم از نعمت برق بی بهره اند و به گفته خودشان مانند زمانهای قدیم چراغ فانوس روشنایی بخش شبهایشان هست.
اینجا به دلیل اینکه جاده دسترسی وجود ندارد مردم از نعمت برق بی بهره اند و به گفته خودشان مانند زمانهای قدیم چراغ فانوس روشنایی بخش شبهایشان هست.
ملک حسین شهنویی رئیس شورای روستای سلامی جورانی که در نزدیکی روستای جوانجاه ساکن است میگوید: این مردم نه آب دارند نه کشاورزی! باید اینها را به یک روستای نزدیک تر هدایت کنیم تا ماشین رو باشد و به امکانات زیرساختی از جمله آب، برق و درمانگاه دسترسی داشته باشند.
این منطقه با تمام این فقر و نداری از نظر گردشگری چشم انداز بسیار خوبی دارد. به گفته مردم منطقه روزگاری در مزارع کشاورزی اینجا لیمو کشت می شد، افراد منطقه میگویند چندین نسل ما اینجا دفن هستند و این نشان از آبادانی منطقه در روزگار گذشته دارد قطعا نشاط و سرسبزی در این منطقه حاکم بوده و حال و روز این روزهای این روستا به دنبال خشکسالی و بی توجهی است.
ساکنین روستای جوانجاه در شهر بنت اسکان داده میشوند
به سراغ فرماندار شهرستان نیکشهر رفتیم تا ببینیم این روستا را از نزدیک دیده است و یا چقدر با مشکلات مردم این منطقه آشناست؟ وی در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: ساکنین روستای جوانجاه در شهر بنت تجمیع بشوند.
صاحب گل صالحی افزود: همچنین امام جمعه روستای دهان نیز اعلام کرده است خانوارهای روستای جوانجاه میتوانند در این منطقه ساکن شوند.
وی ادامه داد: این روستای عشایری صعبالعبور است و نمیشود هیچگونه خدماتی به آنها ارائه کرد.
به گزارش فارس، مناطق عشایری جوانجاه دهستان دستگرد بخش بنت به دلیل قرار گرفتن در مناطق کوهستانی، از شاخصه اولیه توسعه که جاده دسترسی است و محروم هستند، آنها برای تهیه و تامین مایحتاج خود کیلومترها مسیر را پیاده میپیمایند و برای انتقال بیماران خصوصا مادران باردار به مراکز بهداشتی و درمانی با مشکل جدی روبه رو هستند. این مردم زحمتکش برای دسترسی به امکانات حداقلی با مشکلات جدی مواجه هستند و سالها است به فراموشی سپرده شدهاند.
انتهای پیام/الف