اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

ورزشی  /  فوتبال ایران

به بهانه سالروز درگذشت حسین فکری

مردی از کوچه جوانمردها که پدر فوتبال ایران شد

برای نسل امروز شاید خیلی شناخته‌شده نباشد، اما نسل قبلی او را با نام «پدر فوتبال ایران» خوب می‌شناسند.

مردی از کوچه جوانمردها که پدر فوتبال ایران شد

به گزارش خبرگزاری فارس، برای نسل امروز شاید خیلی شناخته‌شده نباشد، اما نسل قبلی او را با نام «پدر فوتبال ایران» خوب می‌شناسند.

حسین فکری را می‌گوییم، رئیس انجمن فوتبال آموزشگاه‌های کشور، دبیر فدراسیون فوتبال، سرمربی تیم ملی فوتبال المپیک ایران، موسس باشگاه تهران جوان، دبیر  کانون باشگاه‌ها، صاحب امتیاز روزنامه ورزش.. اینها بخشی از عنوان‌هایی است که دنبال اسمش نوشته می‌شود.

حسین فکری مربی تیم ملی فوتبالی بود که برای اولین بار به المپیک رفت.

او زاده اسفند 1302 است.

چند سالی خودش ملی‌پوش بود اما بیش از سال‌های بازیگری، نام و آوازه او در دوره مربیگری‌اش است. در بین تیم‌های باشگاهی در کنار تهران جوان که می‌توان او را به نوعی موسس آن دانست، هدایت تیم‌های باشگاهی زیادی از جمله دارایی، پرسپولیس، عقاب و... را به عهده داشت.

انسانی تک‌بعدی نبود و با توجه به هم‌محلی بودن با تختی و ارتباطی که با وی داشت، روحیاتش را خوب می‌شناخت و بعد از مرگ مشکوک «جهان‌پهلوان غلامرضا تختی» در مقاله‌ای با عنوان «تاج سر محله ما» در لفافه، بُعد سیاسی وجودش کاملا عیان شد:

«با هم خیلی دوست شده بودیم. یکی دو مرتبه هم به باشگاه تهران جوان آمد و تمرین کرد. آن وقت‌ها می‌گفتند با فدراسیون قهر کرده است. باشگاه تهران جوان جای امن برای تبعیدی‌هاست. نه او، دیگران هم وقتی فشاری را حس می‌کردند به باشگاه تهران جوان پناه می‌بردند. از نزدیک با روحیه او آشنا شدم، مرد زحمتکش و مبارزی بود. خیلی‌ها معتقد بودند می‌توانست مثل حبیبی و رهنوردی به مجلس برود ولی او این کار را قبول نکرد.

خیلی ها فکر می‌کردند تختی بعد از قهرمانی و کنار ماندن از مسابقات، لااقل یک مربی یا کارگردان کشتی خواهد شد. اما معلوم نبود چه دستی در کار است که تختی را از ورزش دور نگه دارد... ولی به او تکلیف کرده بودند که به سالن هم برای تماشا نیاید. دنیای عجیبی است. خیلی سخت است. پهلوانی که همه چیزش کشتی است و دوستانش کشتی‌گیر، حتی برای تماشای کشتی هم نباید بیاید.... می گفتند کار سیاسی می‌کند و ارباب، خوشش نمی‌آید و ضمناً موقعی که وارد سالن می‌شد، تمام بزرگانی که در سالن بودند حنای‌شان کمرنگ می‌شد و در مقابل پرتو او روشنایی نداشتند و اساساً کسی کشتی را در آن زمان تعقیب نمی‌کرد، فقط تماشاگران یکپارچه در سالن صدا می‌زدند تختی، تختی. یک روزی با هم صحبت می‌کردیم، می‌گفت: اگر مقصرم بگیرندم و اگر نیستم پس این حرف‌ها چیست.

... وقتی جلوی پزشکی قانونی رسیدم تختی روی دوش بود. مثل همیشه زنده و پُرابهت. همان طور که پس از هر پیروزی روی دوش پهلوانان جای می گرفت. ... مثل اینکه چیزی می‌خواست به جمعیت بگوید صدایش شنیده نمی‌شد. زندگی شیرین است. به ما این طور می‌گفتند، ولی زندگی ما تلخ بود. شاید این و شاید هم راجع به پسرش بابک چیزهایی داشت می‌گفت و شاید هم داشت قاتلین خود را معرفی می‌کرد...»

این مقاله برای مرحوم فکری خیلی دردسرساز شد، دردسری که تاحدودی سرنوشت او را با تختی گره زد، او را هم به ورزشگاه راه نمی‌دادند، همان‌طور که جهان پهلوان را به سالن راه نمی‌دادند.

تا مدت‌ها پاسخگوی ساواک بود، چراکه این حقیقت در سراسر مقاله‌اش در لفافه تکرار شده بود که «قاتل تختی، حکومت است»

بعد از انقلاب او به طور موقت سرپرست سازمان تربیت‌بدنی شد.

امید به زندگی و تکاپو تا آخرین ماه‌های زندگی‌اش نیز از او جدا نشد، در حالیکه دهه 70 زندگی‌اش را پشت سر می‌گذاشت در تیم‌هایی چون تراکتورسازی و ماشین‌سازی تبریز، پیام و آدنیس مشهد و ... مربیگری کرد.

امید به زندگی در او به اندازه‌ای بود که چند ماه پیش از مرگش حتی برای ریاست فدراسیون فوتبال نیز کاندیدا شد.

روز 10 تیر سال 1382 بود که حسین فکری، مردی برای تمام فصول فوتبال ایران که سابقه زیادی در امر مربیگری تیم ملی و تیم‌های بزرگ باشگاهی را داشت، چشم از جهان فروبست.

نام و یادش گرامی و خواب ابدی‌اش آرام.

انتهای پیام/ی

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول