اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  انقلاب اسلامی

فوکو و انقلاب اسلامی ایران (1979) - بخش اول

مدل‌سازی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری انقلاب

فوکو از جمله معدود صاحب‌نظران غربی است که از نزدیک شاهد وقوع انقلاب اسلامی ایران بوده و مصاحبه‌ها و مقالاتی نیز از وی در این رابطه منتشر گردیده است.

مدل‌سازی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری انقلاب

 

چکیده

فوکو از جمله معدود صاحب‌نظران غربی است که از نزدیک شاهد وقوع انقلاب اسلامی ایران بوده و مصاحبه‌ها و مقالاتی نیز از وی در این رابطه منتشر گردیده است، علی‌رغم تلاش‌های وی در بررسی چگونگی شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نظریات وی در غالب مقالات و مصاحبه‌های تقریباً پراکنده منتشر شده و فاقد یک مدل نظری منسجم می‌باشد. در مصاحبه‌ها و مقالات وی، هفت متغیر قابل شناسایی است: دین اسلام، رهبری، ضعف ارتش، اراده جمعی، اراده به تغییر، شکست نوسازی و کاهش تدریجیِ حمایت‌های بین‌المللی از رژیم پهلوی. در این نوشته پس از بررسی هر کدام از این متغیرها، با اتکا به پژوهش اسنادی و با استناد به سایر مکتوبات و اسناد نوشتاری موجود، به نقد و بررسی بخش‌هایی از نظرات فوکو پیرامون انقلاب اسلامی پرداخته می‌شود. همچنین در پایان ریشه‌های نظری دیدگاه‌های وی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی

انقلاب اسلامی، فوکو، ایدئولوژی تشیع، رهبری، اراده جمعی.

مقدمه

جامعه بشری در حال حرکت تاریخی بوده و دائماً خود را دگرگون می‌سازد. (روشه، 1368: 5) این تغییرات گاه سطحی و جزئی و احتمالاً در جهت اصلاح وضع موجود بوده و گاه نیز جنبه‌ای عمیق و گسترده‌تر به خود گرفته و اصطلاحاً در قالب انقلاب مطرح می‌گردد، لذا از ویژگی‌های انقلاب، تغییرات اساسی در جامعه و سیاست است. (بشیریه، 1374: 3) در اصطلاح سیاسی «انقلاب یک دگرگونی سریع، بنیادین و خشونت‌آمیز داخلی در ارزش‌ها و اسطوره‌های حاکم بر جامعه، نهادهای سیاسی، ساختار اجتماعی، رهبری، فعالیت و سیاست‌های حکومتی است». (هانتینگتون، 1386: 385) با توجه به این تعریف از انقلاب، می‌توان انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب بزرگ و اجتماعی دانست که نه تنها تأثیراتی بر روی جامعه خود که حتی بر جوامع دیگر بشری، بالاخص برخی کشورهای اسلامی و جهان سوم داشته است.

فوکو روح اسلامی موجود در انقلاب اسلامی را به یک انبار باروت عظیم تشبیه کرده که به سرعت می‌تواند گسترش یافته و به کشورهای دیگر منتقل گردد. (فوکو، 1384: 32) در تعریف مختصر دیگری نیز انقلاب چنین تعریف شده است: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی». (عمید زنجانی، 1374: 9)

سؤالی که مطرح می‌گردد این است که چرا انقلاب ایران در سال 1357، یک انقلاب اسلامی خوانده می‌شود؟ در حالی که در پیروزی این انقلاب گروه‌ها و اقلیت‌های سیاسی و دینی دیگری نیز حضور داشته‌اند. شهید مرتضی مطهری در پاسخ به این سؤال چنین اظهار می‌دارد:

معنای اینکه انقلاب اسلامی بوده این نیست که همه شرکت کنندگان در این انقلاب بدون استثناء روح اسلامی داشته و یا همه آن کسان هم که گرایش اسلامی داشته‌اند، گرایش اسلامیشان به یک اندازه بوده است. نه، ما روح و گرایش را در مجموع و در کل نهضت در نظر می‌گیریم و بر این اساس است که می‌گوییم آنچه روح این نهضت را تشکیل می‌داده و استوانه این انقلاب به حساب می‌آمده، اسلام و اسلام‌گرایی بوده است. (مطهری، بی‌تا: 68)

لذا «اسلامی بودن، فصل ممیز انقلاب اسلامی از سایر انقلاب‌های جهان است». (مصباح یزدی، 1387: 98) بنابراین در یک عبارت کوتاه می‌توان گفت: «انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که همه جانبه بود و اسلام در همه جوانبش نفوذ داشت». (مطهری، 1387: 129)

با توجه به همه مطالبی که پیرامون انقلاب اسلامی گفته شد، بررسی آراء و نظرات اندیشمندان و صاحب‌نظران، پیرامون این حرکت عظیم اسلامی ـ مردمی امری لازم و ضروری است. شاید بتوان گفت مهم‌ترین بررسی‌هایی که تاکنون پیرامون انقلاب اسلامی از سوی اندیشمندان غربی انجام شده، مربوط به میشل فوکو، (1) فیلسوف و جامعه‌شناس فرامدرنیست (1984 ـ 1926) است. وی در جریان حرکت‌ها و راهپیمایی‌های انقلابی مردم ایران، در قالب روزنامه‌نگار روزنامه معروف ایتالیایی «کوریه ره دلا سرا» دو بار به ایران سفر کرد. وی در این سفرها که در تاریخ 25 شهریور تا 2 مهر 1357 و 18 تا 24 آبان 1357 صورت گرفت در شهرهای آبادان، قم و تهران با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلف دیدار کرده و از نزدیک شاهد راهپیمایی‌های گسترده مردم در این شهرها بوده است. گزارشات این سفرها در قالب مقاله‌ها و نوشته‌هایی گردآوری و به چاپ رسیده است که می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین آنها، کتاب ایرانی‌ها چه رؤیایی در سردارند؟ است.

وی در مقالات و مصاحبه‌های خویش متغیرهایی را که به زعم خویش در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب مؤثر بوده است را مورد بررسی قرار می‌دهد، ولی این گزارشات و مصاحبه‌های فاقد یک مدل نظری منسجم و سازمان یافته است. حال با توجه به اهمیت ویژه انقلاب اسلامی به عنوان بزرگ‌ترین انقلاب قرن بیستم از یک سو و قدرت بالای تحلیل و تبیین دیدگاه‌های فوکو در مورد انقلاب اسلامی از سوی دیگر، این ضرورت احساس می‌گردد که گزارشات این جامعه‌شناس و فیلسوف معاصر غربی پیرامون انقلاب اسلامی، در قالب یک مدل نظری منسجم مطرح و ارائه گردد.

بنابراین، هدف کلی این مقاله بررسی گزارشات میشل فوکو پیرامون انقلاب اسلامی ایران و استخراج متغیرهای مؤثر در این حرکت بوده که در نهایت به ارائه مدلی منسجم از دیدگاه‌های وی می‌انجامد. اما در بخش‌هایی هم با استناد به سایر شواهد و مکتوبات موجود، برخی از نظریات وی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد تا قدرت هم‌پوشانی بیشتری را با واقعیت موجود داشته باشد.

سؤالات اصلی که نویسندگان در این مقاله به دنبال پاسخ‌گویی به آنها می‌باشد به این شرح می‌باشند:

1. به عقیده فوکو، چه متغیرهایی در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشته است ؟

2. به نظر وی، کدام متغیر بیش از سایر متغیرها در این حرکت عظیم مردمی نقش داشته است؟

3. متغیرهای مطرح شده تا چه میزان با واقعیت‌های موجود همخوانی و هماهنگی داشته اند؟

4. دیدگاه‌های فوکو پیرامون انقلاب اسلامی ریشه در کدام یک از افکار و نظریات وی دارد؟

لازم به ذکر است که فوکو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد بعضی از اتفاقات پس از آن نیز دیدگاه‌هایی را ابراز کرد، ولی از آنجا که موضوع مقاله عوامل مؤثر بر شکل‌گیری و وقوع انقلاب بوده، عامدانه از آنها صرف نظر شده است.

روش‌شناسی

روش مورد استفاده در این مقاله، مبتنی بر پژوهشی اسنادی است که طی آن منابع و اسناد مکتوب در زمینه موضوع مورد مطالعه، مورد بررسی قرار گرفته است. مصطفی ازکیا، در تعریف اسناد نوشتاری چنین می‌آورد:

اسناد نوشتاری مواردی‌اند که در قالب جملات و عبارات، مفهومی را به خواننده منتقل می‌کنند که ممکن است به صورت نثر یا نظم یا دستنویس و خطی، چاپی یا الکترونیکی باشد. (ازکیا، 1389: 378)

متغیرهای مؤثر در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1979) از دیدگاه میشل فوکو

مجموعاً دیدگاه فوکو در مورد انقلاب اسلامی ایران، نشأت گرفته از نظریات وی در باب مقوله‌های «قدرت» و «تاریخ» می‌باشد. (خرمشاد، بی‌تا: 211) به اعتقاد فوکو:

چیزی‌هایی که در سایر انقلاب‌ها از ضرورت‌ها و پایه‌ها محسوب می‌شوند در انقلاب ایران به چشم نمی‌خورند: نه از «مبارزات طبقاتی» و حتی در مفهومی گسترده‌تر از «جبهه‌بندی اجتماعی» اثری است و نه از یک «دینامیک سیاسی» انقلابی پیش برنده یا «اقدامات انقلابی طبقه پیشرو». (فوکو: 1384: 106)

لذا وی در مطالعه حرکت انقلابی مردم ایران، در نخستین ارزیابی خود به این نتیجه می‌رسد که این انقلاب پدیده‌ای «نو» و «منحصر به فرد» می‌باشد و همین دو ویژگی است که وی را در خلق یک تئوری نو و شاید منحصر به فرد در عصر خویش رهنمون ساخت. (همان: 106) بنابراین با توجه به دیدگاه‌های فوکو، می‌توان گفت عوامل زیر به صورت مستقیم در شکل‌گیری و پیروزی این حرکت عظیم اسلامی ـ مردمی نقش داشته‌اند که هر کدام از آنها به صورت مجزا مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد:

1. دین اسلام (ایدئولوژی (2) تشیع)

در مورد تأثیر متغیر دین اسلام و در رأس آن مذهب شیعه می‌توان موارد زیر را مد نظر قرار داد:

یک. پویایی دین اسلام (مذهب تشیع) و اهمیت گسترده آن در زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران

نظام حقیقت آنان [ایرانی‌ها] با نظام حقیقت ما یکی نیست ... در ایران تا حدود زیادی این نظام مبتنی است بر مذهبی که دارای شکل ظاهری و محتوایی باطنی است. به عبارت دیگر، هم آنچه در شکل صریح قانون بیان می‌شود، در همان حال به معنای دیگری باز می‌گردد. (فوکو، 1389: 66)

دو. نقش ویژه مراسم عزاداری و وعظ و خطابه

در تمام مدت سال، شورش سراسر ایران را پیموده است؛ این عزاداری به آن یادبود، از این مراسم به آن مراسم وعظ. تهران چهلم مردگان آبادان را گرفته است، تبریز چهلم مردگان اصفهان را، و اصفهان چهلم مردگان قم را ... تمام روز ملا‌ها در مسجد‌ها با خشم از شاه، از آمریکا، و از غرب و ماده‌پرستی آن حرف زده‌اند و مردم را، به نام اسلام و قرآن، به پیکار با همه این رژیم فرا خوانده‌اند. (همان: 28)

یک مشاور آمریکایی امیدوار است که «اگر ماه محرم را مقاومت کنیم همه چیز را می‌توان نجات داد و گرنه ...» وزارت خارجه آمریکا هم منتظر سالگرد امام شهید است. (همان: 53)

سه. اعتقاد به مهدویت و ظهور امام مهدی# و زمینه‌سازی برای ظهور ایشان

نود درصد ایرانی‌ها شیعه‌اند و منتظر بازگشت امام دوازدهم‌اند تا نظام راستین اسلام را روی زمین مستقر کند. وقتی آیت‌الله شریعتمداری را (که یکی از مراجع روحانی در ایران است) دیدم، یکی از نخستین جمله‌هایی که به من گفت این بود: «ما منتظر مهدی هستیم، اما هر روز برای اسقرار حکومت خوب مبارزه می‌کنیم». در برابر قدرت‌های مستقر، تشیع پیروان خود را به نوعی بی‌قراری مدام مسلح می‌کند و در ایشان شوری می‌دمد که هم سیاسی و هم دینی است. (همان: 30 ـ 29)

چهار. خاصیت بیدارگری دین اسلام (مذهب تشیع)

می‌دانید که این روزها چه عبارتی بیش از هر چیز برای ایرانی‌ها خنده‌آور است؟ به نظرشان از هر حرفی ابلهانه‌تر، خشک‌تر و غربی‌تر است؟ «دین تریاک توده‌هاست» تا همین دوران رژیم فعلی، ملاها [در روزهای جمعه] تفنگ در دست خطبه می‌خواندند. (همان: 29)

2. شخصیت و رهبری امام خمینی(رحمه الله علیه)

امام خمینی(رحمه الله علیه) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، نقش بسزایی در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؛ نفشی که برخاسته از همان نظام امامت در تفکر تشیع و آموزه‌های مربوط به آن است. طبق دیدگاه‌های فوکو، در مورد نقش رهبری حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نکات زیر قابل بیان می‌باشد:

یک. حمایت‌های گسترده مردمی از رهبری امام خمینی(رحمه الله علیه)

نقش شخصیت آیت‌الله خمینی پهلو به افسانه می‌زند و امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه‌های کشورش نمی‌تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و نیرومند دارند. (همان: 64)

شنیدن این حرف از دهان یک خلبان بویینگ عجیب بود که از جانب همکارانش می‌گفت: «گران‌بهاترین ثروتی که ایران از قرن‌ها پیش تا کنون داشته در فرانسه پیش شماست، خوب نگهداریش کنید.» و از آن مؤثرتر حرف اعتصاب‌گران آبادان بود: «ما چندان هم مذهبی نیستیم» «پس به چه کسی اعتماد دارید؟ به یکی از احزاب سیاسی؟» «نه، به هیچکدام» «پس به یک شخص؟» «به هیچکس، جز خمینی و فقط به او». (همان: 58 ـ 57)

دو. رهبری انقلاب نشأت گرفته از ایدئولوژی شیعه

در روحانیت شیعه، مرجعیت دینی تابع سلسله مراتب نیست. هر کسی تنها از مرجعی پیروی می‌کند که خود بخواهد. آیات عظام امروزی را که در برابر شاه و پلیس و ارتش او، ملتی یکپارچه به خیابان‌ها کشانده‌اند، هیچکس بر مسند ننشانده است؛ بلکه مردم به ایشان [مراجع دینی] گوش کرده‌اند و این نکته حتی درباره کوچکترین اجتماعات هم صادق است. (همان: 30)

روحانیت شیعه نیروی انقلابی نیست ... و ملاها [روحانیون] به هیچ وجه، حتی به معنی پوپولیستی کلمه «انقلابی» نیستند... و آیت‌الله کاشانی هم تا وقتی از مصدق حمایت می‌کرد در اوج محبوبیت بود، اما وقتی اردویش را عوض کرد از نظر افتاد. (همان: 32 ـ 31)

در مورد این قسمت از اظهارات فوکو نکاتی قابل بیان می‌باشد: اولاً طبق بسیاری از شواهد موجود، نقش اول حرکت انقلابی مردم ایران را مرجعیت دینی، روحانیت و در رأس آنها امام خمینی(رحمه الله علیه) بر عهده داشته‌اند و این همان نکته‌ای است که فوکو خود نیز بارها به آن اذعان داشته است.

ثانیاً به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران از جمله استاد مطهری، روحانیت شیعه در طول حیات خود همواره حضوری فعال داشته و بالاخص در حوادث مهم سده معاصر از قبیل: نهضت مشروطیت، نهضت تنباکو، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام 15 خرداد و ... طلایه‌دار حرکت‌های مردمی بوده است. (مطهری، 1387: 187 ـ 186) لذا استاد مطهری در مقایسه روحانیت شیعه با سایر روحانیت‌ها به‌ویژه روحانیت تسنن معتقد است که روحانیت شیعه در طول تاریخ همواره منشأ حرکت‌ها و انقلاب‌های بزرگی بوده که ریشه این انقلابی‌گری‌ها در دو چیز است: «یکی اینکه فرهنگ روحانیت، فرهنگ شیعی است و خود فرهنگ شیعی فرهنگی زنده، حرکت زا و انقلاب‌خیز است. دوم اینکه روحانیت شیعه به دست ائمه شیعه پایه‌گذاری شده است و از اول اساسش بر تضاد با قدرت‌های حاکمه بوده است». (همان: 195) همچنین در نهایت ریمون آرون نیز بر این باور است که «قیام و شورش روحانیت شیعه علیه قدرت مستقر، یک سنت ایرانی است». (آرون، 1979: 27)

ثالثاً در مورد قضایای مربوط به آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق نیز باید خاطرنشان کرد که این بحث در میان مورخان ما محل چالش است و اتفاقاً برخی معتقدند که ساقط شدن دولت دکتر مصدق در نتیجه جدایی وی از آیت‌الله کاشانی بوده است و نه برعکس. (جمعی از مؤلفان، 1388: 439 ـ 413) مهندس مهدی بازرگان ـ به عنوان فردی ملی ـ مذهبی ـ نیز، روحانیت را پیروز اصلی وقوع انقلاب اسلامی دانسته و معتقد است که اگر این انقلاب را انقلاب روحانی ایران بنامیم دور از واقعیت نرفته‌ایم. (بازرگان، 1363: 178) هرچند که وی نیز، نقش روحانیت در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را بسیار کمرنگ نشان می‌دهد که خود این ادعاها نیز جای بحث و تأمل دارد.

3. تغییر (اراده به تغییر ریشه‌ای زندگی بر مبنای اسلام)

احساس لزوم ایجاد تغییر اساسی مبتنی بر اسلام در زندگی فردی و اجتماعی:

در نهایت با در نظر گرفتن تمام مشکلات اقتصادی همچنان باید ببینیم که چرا مردم قیام کردند و گفتند: دیگر این وضع را نمی‌خواهیم. ایرانیان با قیام خودشان به خود گفتند و این شاید روح قیامشان باشد: ما به طور قطع باید این رژیم را تغییر دهیم، ما باید همه چیز را در کشور اعم از تشکیلات سیاسی، نظام اقتصادی و سیاست خارجی را تغییر دهیم. اما به‌ویژه باید خودمان را تغییر دهیم، باید شیوه بودنمان و رابطه‌مان با دیگران، با چیزها، با ابدیت، با خدا و ... کاملاً تغییر کند و تنها در صورت این تغییر ریشه‌ای در تجربه‌مان است که انقلابمان انقلابی واقعی خواهد بود. من فکر می‌کنم که در همین جا است که اسلام ایفای نقش می‌کند ... . (فوکو، 1389: 60)

4. ناتوانی ارتش (نیروهای نظامی و پلیسی)

یک. توسعه وابسته و برون‌زای ارتش که علی‌رغم توسعه تجهیزاتی و نظامی، از بُعد مدیریتی و انضباطی پیشرفت چندانی نداشته و در حقیقت نوعی واپس‌گرایی نیز داشته است.

ایران پنجمین ارتش دنیا را دارا بوده و از هر سه دلار درآمد کشور یک دلار آن خرج تجهیزات ارتش می‌گردد، اما گاهی اوقات تجهیزات به تنهایی ارتش را نمی‌سازد که چه بسا وجود تجهیزات جلوی ساخته شدن ارتش را نیز می‌گیرد. (همان: 12 ـ 11)

این ارتش تنها نقش تأمین امنیت در داخل کشور و ژاندارم در منطقه را دارد ... و به قدری شکننده است که نمی‌تواند نظم آمریکایی، را با شاه یا بدون شاه، بر ایران تحمیل کند ...؛ بنابراین ارتش، آشکارا پلیسی است بر ضد کشورهای مسلمان همسایه و نه نیروی رستاخیز ملی و مردم کشور خود ... بنابراین مجموعه‌ای است از واحدها با تجهیزات آمریکایی و نه ارتشی از نوع آمریکایی. (همان: 16 ـ 15)

دو. وابستگی بیش از حد سران ارتش و نیروهای نظامی به شخص محمدرضا شاه پهلوی و عدم وجود عنصر ابتکار و خلاقیت در بین آنها.

بر این اساس کمال دقت به عمل آمده است که علی‌رغم وجود چهار ارتش چیزی از نوع ستاد کل فرماندهی به وجود نیاید و هر یک از واحد‌های بزرگ ارتش شاه مستقیم به خود او متصل شوند و هیچ یک از افسران ارتش نمی‌توانند بدون اجازه شاه جابجا شوند. (همان: 12)

سه. عدم وجود ایدئولوژی خاص در بین نیروها و ساختار ارتش

ایدئولوژی، به عنوان نیرویی سازمان‌دهنده و هدایت‌کننده، می‌تواند اعضای یک مجموعه را به سوی هدف و آرمان مورد انتظار رهنمون سازد، اما با توجه به دیدگاه‌های فوکو:

ارتش ایدئولوژی خاصی نداشت و هیچ گاه هم نقش آزادی‌بخش را نداشته است و به ترتیب رنگ روسی، انگلیسی و آمریکایی گرفته است و همواره از شاهان حاکم حفاظت کرده است و هیچ‌گاه فرصت نشده که خود را با ایران یکی دانسته و سرنوشت کشور را بدست بگیرد. (همان: 13)

چهار. مردمی بودن بدنه ارتش و وجود تعلقات مذهبی در بین آنها

هرچه نا آرامی‌ها بیشتر می‌شود حکومت هم بیشتر ناگزیر می‌شود برای برقرای نظم به واحدهای نظامی متوسل شود که نه آمادگی این کار را دارند و نه انگیزه آن، و در این میان تازه می‌فهمند که سر و کارشان با کمونیسم بین‌الملل نیست بلکه با مردم کوچه و بازار است. این‌ها را می‌توان یک بار به تیراندازی وادار کرد اما دوبار نه ... به تدریج که اغتشاش، به نام این اسلامی که همه ارتش به آن تعلق دارد، گسترش می‌یابد، سربازان و افسران در می‌یابند که روبه‌رویشان دشمن نیست بلکه بالای سرشان ارباب است ... . (همان: 15 ـ 14)

پنج. عدم طراحی ساختار ارتش برای رفع نیاز‌های ملی

شنیده بودم که توان خارج از اندازه ارتش ایران را نمی‌توان با نیازهای ملی توجیه کرد؛ که اگر روزی شوروی حمله کند در مدت هشت دقیقه این ارتش از روی زمین محو خواهد شد، که تنها وظیفه ارتش در این صورت اجرای سیاست زمین سوخته؛ یعنی نابود کردن کشور است. (همان: 15)

5. اراده جمعی (مردمی بودن انقلاب)

فوکو در جریان بازدید از ایران، به قول خود با تناقضاتی برخورد می‌کند که یکی از آنها عدم گسست بین نیروهای متضادِ شرکت کننده در انقلاب و حضور اقشار مختلف مردم در آن می‌باشد.

یک. حضور گسترده و خستگی ناپذیر مردم (اراده مطلقاً جمعی)

[انقلاب اسلامی] پدیده‌ای [است] که می‌توان آن را انقلابی (به معنای بسیار گسترده این واژه) دانست، چون عبارت است از قیام همه ملت علیه قدرتی که بر آن ستم می‌راند. (فوکو، 1389: 54)

دو. آگاهانه بودن انقلاب

نفی رژیم در ایران پدیده‌ای است عظیم و اجتماعی. اما نه به این معنی که سردرگم و عاطفی باشد یا به خود چندان آگاهی نداشته باشد... در نظام سیاسی، این جنبش نه نظیری دارد و نه جلوه و تظاهری... . (همان: 64 ـ 63)

سه. عدم وجود مبارزه و چند دستگی میان عناصر و گروه‌های مختلف شرکت کننده در انقلاب

یکی از چیزهای سرشت‌نمای این رویداد انقلابی این واقعیت است که این رویداد انقلابی اراده‌ای مطلقاً جمعی را نمایان می‌کند و کمتر مردمی در تاریخ چنین فرصت و اقبالی داشته است... آنچه در ایران مرا شگفت‌زده کرده است این است که مبارزه‌ای میان عناصر مختلف وجود ندارد. (همان: 58 ـ 57)

6 . شکست نوسازی

الف) عدم سنخیت بین مبانی و فلسفه نوسازی‌های مد نظر رژیم پهلوی با فرهنگ دینی و ملی جامعه شیعی ایران؛

ایران دچار بحران نوسازی شده است. یک حاکم خودستا و بی‌لیاقت و مستبد هوای رقابت با کشورهای صنعتی را دارد و چشم به سال دو هزار دوخته است. اما جامعه سنتی نمی‌تواند و نمی‌خواهد با او همراهی کند، این جامعه زخم خورده از حرکت می‌ماند ... . (فوکو، 1377: 17)

ب) درک سطحی رژیم پهلوی و شخص شاه نسبت به پدیده نوسازی و عدم توانایی انجام درست نوسازی در کشور؛

در احتضار رژیم کنونی ایران، ما شاهد آخرین لحظه‌های دورانی هستیم که کمابیش شصت سال پیش از این آغاز شده است: کوشش برای نوسازی کشورهای اسلامی به سبک اروپایی. (همان: 21)

بنابه گفته برخی از صاحب‌نظران، به‌دلیل نوسازی سریع اقتصادی و اجتماعی آگاهی‌های سیاسی مردم به سرعت گسترش پیدا می‌کند و به تقاضای وسیع مشارکت سیاسی می‌انجامد، اما چون نهادهای سیاسی لازم برای پاسخگویی به این نیاز وجود ندارد، ناپایداری سیاسی و در شرایط خاصی نیز، انقلاب بوجود می‌آید. بنابراین هر چه قدر شکاف بین تقاضای مشارکت سیاسی و نهادمندی سیاسی عمیق‌تر باشد احتمال وقوع انقلاب بیشتر خواهد بود. (پناهی، 1389: 231 ـ 230) اما در جریان نوسازی در ایران، پهلوی‌ها با شتاب بسیار به نوسازی در ایران دست زدند و به مخالف با طبقه روحانیت ـ که نیروی عظیمی در میان توده‌های مردم داشت ـ پرداخته و آنها را به حاشیه بردند و به علاوه، نوسازی را فقط در ابعاد اقتصادی ـ اجتماعی و نه سیاسی آن، پیش بردند. بدیهی است با توسعه اجتماعی و بالا رفتن سطح آگاهی و شعور مردم، مشروعیت حکومت پهلوی که بر پایه مبانی سنتی و خلاف عقلانیت بود ـ یعنی حکومت پادشاهی ـ را زیر سؤال برده و در نتیجه زمینه‌ای برای شکل‌گیری انقلاب در ایران را مهیا نمودند.

ج) به مقصد نرسیدن اهداف نوسازی و وجود فساد و استبداد در کیفیت اجرای آن؛ هرچند هدف از انجام نوسازی‌ها، پیشرفت کشور و به نفع تمام اقشار مردم بیان شده بود ولی در عمل، سود ناشی از آن توسط عده قلیلی از اطرافیان شاه و خود او مورد بهره‌برداری قرار گرفته و خیل کثیری از مردم در فقر زندگی می‌کردند. همین امر سبب شده بود که فساد و استبداد بی‌سابقه‌ای در دستگاه رژیم پهلوی ایجاد گردد.

یکی از مخالفان سیاسی شاه در گفتگو با فوکو چنین بیان می‌دارد: «درکشوری که سازمان اداری درستی ندارد طبیعی است که نوسازی با خود فساد به همراه بیاورد». (همان: 18)

7. کاهش تدریجی ِحمایت‌های بین‌المللی از رژیم پهلوی

با وجود تمامی علل و عواملی که برای تغییر رژیم، گریبان شاه و اطرافیان او را گرفته است، باید گفت که شخص شاه تنها یک نقطه امید برای حفظ سلطنت خویش دارد و آن هم حمایت‌های بین‌المللی بالاخص ایالات متحده و غرب از وی است. (همان)

کاهش حمایت‌های بین‌المللی از رژیم پهلوی و تسلیم واقعیت شدن:

یک روز پیش از آن [پذیرش بند اول بیانیه امام خمینی(رحمه الله علیه) مبنی بر غیر قانونی و نامشروع بودن سلطنت شاه توسط کریم سنجابی رهبر جبهه ملی] رسانه‌های شوروی اعلام حکومت اسلامی را در ایران «خطرناک» خوانده بودند. با این کار می‌خواستند از یک طرف به آمریکایی‌ها نشان بدهند که شوروی با هیچ راه حلی که راه را بر مخالفانی که پشت سر آیت‌الله خمینی جمع شده‌اند ببندد مخالفتی ندارد ـ حتی با یک راه حل «خشن» ـ و از طرف دیگر به شاه نشان بدهند که در صورت یک جنگ طولانی و خشن، مخالفان نمی‌توانند روی کمک شوروی، یا دموکراسی‌های توده‌ای اسلحه فروش، یا کشورهای فرزندخوانده شوروی در خاورمیانه حساب کنند. بنابراین از جهت بین‌المللی شاه بود که شب شنبه حمایت یکپارچه داشت و مخالفان بودند که کاملاً منزوی شده بودند. تنها برگ برنده‌ای که برای شاه باقی مانده بود این بود که از این حمایت بین‌المللی در صحنه بازی داخلی استفاده کند. (فوکو، 1377: 50 ـ 49)

دومین مانع [در مقابل پیروزی انقلاب اسلامی] آمریکایی‌ها بودند. به نظر می‌رسید که این مانع پر قدرت و سخت باشد ولی با این همه، آنان نیز مقاومت را رها کرده و تسلیم واقعیت شدند. (فوکو، 1384: 30)

پی نوشت:

1. Michel Foucault.

2. در این مقاله، منظور از ایدئولوژی، جهان‌بینی است که مسیر حرکت انسان به سوی اهداف و آرمان‌هایش را نشان می‌هد.

منابع و مآخذ

آرون، ریمون، 1384، «پیامبر بی‌سلاح»، در مجموعه مقالات اندیشمندان علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه محمدباقر خرمشاد، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، انتشارات باز.

ازکیا، مصطفی و علیرضا دربان آستانه، 1389، روش‌های کاربردی تحقیق، تهران، کیهان.

استونز، راب،1390، متفکران بزرگ جامعه‌شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، نشر مرکز.

اسمارت، بَری، 1385، میشل فوکو، ترجمه لیلا جوافشانی و حسن چاوشیان، تهران، نشر اختران.

امام خمینی، سید روح‌الله، بی‌تا الف، طلیعه انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی.

ـــــــــــــــ‌ ، بی‌تا ب، ولایت فقیه، تهران، کاوه.

بازرگان، مهدی، 1363، انقلاب ایران در دوحرکت، تهران، دفتر نهضت آزادی ایران.

بشیریه، حسین، 1374، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

پناهی، محمدحسین، 1385، «اثر انقلاب اسلامی ایران در نظریه‌های وقوع انقلابات»، دوفصلنامه حقوق و سیاست، سال هشتم، شماره 21، پاییز و زمستان 85 .

ـــــــــــــــ‌ ، 1389، نظریه‌های وقوع انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها، تهران، سمت.

جمعی از مؤلفان، 1388، نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی قدر ولایت.

خرمشاد، محمدباقر، 1383، «بازتاب انقلاب اسلامی در نظریه‌های انقلاب: تولد و شکل‌گیری نسل چهارم تئوری‌های انقلاب»، مجله جامعه شناسی ایران، دوره پنجم، شماره 3.

ـــــــــــــــ‌ ، بی‌تا، «فوکو و انقلاب اسلامی ایران؛ معنویت گرایی در سیاست». پژوهشنامه متین، شماره 1.

دریفوی، ه. رابینو، 1384، میشل فوکو؛ فراسوی ساختارگرایی و هرمنوتیک، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نشر نی.

دهخدا، علی‌اکبر، 1372، لغت‌نامه، زیر نظر محمدمعین و سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

روا، اولیویه، 1384، «ایران، تشیع و انقلاب»، در مجموعه مقالات اندیشمندان علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه محمدباقر خرمشاد، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، انتشارات باز.

روشه، گی، 1368، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران، نشر نی.

ساراپ، مادن، 1382، راهنمایی مقدماتی بر ساختارگرایی و پسامدرنیسم، ترجمه محمدرضا تاجیک، تهران، نشر نی.

سیدمن، استیون، 1390، کشاکش آراء در جامعه‌شناسی، ترجمه ‌هادی جلیلی، تهران، نشر نی.

عمید زنجانی، عباسعلی، 1374، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

فوکو، میشل، 1377، ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، هرمس.

ـــــــــــــــ‌ ، 1389، ایران: روح یک جهان بی‌روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشر نی.

ـــــــــــــــ‌ ، 1384، «انبار باروتی به نام اسلام»، در مجموعه مقالات اندیشمندان علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه محمدباقر خرمشاد، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران، انتشارات باز.

کچوئیان، حسین، 1391، انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخ: بیداری اسلامی در بهار عربی، تهران، سوره مهر.

گیدنز، آنتونی، 1390، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی.

محمدی، منوچهر، 1382، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، مؤسسه امیر کبیر.

مصباح‌یزدی، محمدتقی، 1387، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه).

مطهری، مرتضی، 1387، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران، صدرا.

ـــــــــــــــ‌ ، بی‌تا، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا.

هانتینگتون، سموئل، 1386، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر علم.

ابوالفضل ذوالفقاری: استادیار دانشگاه شاهد.

حسن محمد میرزائی: دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 37

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول