چکیده
اغلب حکمای مسلمان از جمله علامه طباطبایی در حوزۀ تصورات و تصدیقات به قرائت خاصی از مبناگرایی معتقدند. در مبناگرایی علامه، معارف اعم از تصوری و تصدیقی به بدیهی و نظری تقسیم میشوند. بدیهیات بینیاز از دیگر معلوماتاند اما نظریات، سرانجام باید به بدیهیات منتهی شوند. ابتنای نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف، و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل میگیرد. مبناگرایی با چالشهای جدیدی از جمله انکار باورهای پایه و نفی ویژگی خطاناپذیری باورهای پایه مواجه شده است. سؤال اصلی این است که آیا مبناگرایی اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه توان پاسخگویی به شبهات جدید و دفع آنها را دارد؟ با توجه به اینکه مبناگرایان مسلمان، از یک سو، مبناگرایی خود را بر بدیهیات بویژه اولیات بنیان نهادند، از سوی دیگر، معیار صدق گزارههای نظری را ارجاع آنها به بدیهیات در ماده و صورت دانستهاند، اشکالات یاد شده بر مبناگرایی اسلامی وارد نیست و مبناگرایی اسلامی از چنان ظرفیتی برخوردار است که توان پاسخگویی به این انتقادات را دارد.
نویسندگان:
رضا باذلی: کارشناس ارشد فلسفۀ دین دانشگاه باقرالعلوم (ع)
حسن عبدی: عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
فصلنامه آیین حکمت - سال هفتم، شماره 25، پاییز 1394.