اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

بررسی و تحلیل مبانی اخلاقی عهد عتیق با توجه به آموزه معاد - بخش دوم و پایانی

مصادیق عدالت در عهد عتیق

آنچه این مقاله بدان اهتمام می ورزد، تحلیل مفاهیم تشبه به خدا، قداست، توحید، عدالت، تقوا و برگزیدگی در عهد عتیق با توجه به آموزه معاد است.

مصادیق عدالت در عهد عتیق

 

توحید و برائت از شرک

یهودیت طی تاریخ طولانی اش همیشه خود را متعهد دیده که به خدای یگانه ایمان بورزد (آنترمن، 1385، ص39). در تورات وجود خدا مسلّم انگاشته شده است. فرمان دوم ده فرمان چنین است: «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد» (کتاب مقدس، خروج، فصل3، آیه20)؛ «فقط او خداست و کسی دیگر مانند او وجود ندارد» (همان، تثنیه، فصل4، آیات35 و 39). لفظ ایمان آوردن در عهد قدیم چندان مذکور نیست، اما به هیئت های مختلف به آن اشاره شده است: «به خداوند توجه نمایید» (همان، اشعیا، فصل45، آیه22)؛ «منتظر خداوند باشید» (همان، مزامیر، فصل27، آیه14). در باب اول کتاب ناحوم از ایمان داران با لفظ «توکل کنندگان به خداوند» یاد شده است. ابراهیم(ع) نیز به واسطه  اینکه تمامی اعتمادش به خداوند بود، به «ابوالمؤمنین» ملقب شد (هاکس، 1383، ص145).

برخی صاحب نظران، دین بنی اسرائیل را در آغاز هونوتئیسم یا مونولاتری توجیه کرده اند که عبارت است از اعتقاد به یک خدای قومی و عشیره ای بدون نفی خدایان اقوام دیگر. در اولین مراحل پرستش، یهوه خدای بنی اسرایئل حسود و متعصب وصف می شود که از ستایش خدای دیگران به وسیله قوم خود خشمناک می گردد و از آنان انتقام می کشد. در این مرحله به هیچ وجه سخن از نفی خدایان دیگر نیست، بلکه بنی اسرائیل فقط در مقابل خدای خود، یهوه سر فرود آورده و اوامر او را اطاعت می کند و اقوام دیگر به پرستش خدایان خود می پردازند: «زنهار خدای‌ غیر را عبادت‌ منما؛ زیرا یهوه‌ که‌ نام‌ او غیور است‌، خدای‌ غیور است» ‌(کتاب مقدس، خروج، فصل34، آیه14؛ فصل20، آیه5). علاوه بر این، یهوه پرستان کوشش نکرده اند دیگران را نیز به این دین برگردانند؛ زیرا یهوه، خدای قوم اسرائیل است و فقط این قوم برگزیده یهوه به او سر فرود می آورد و به او تعلق دارد (آشتیانی، 1368، ص226-202). ارتباط و پیوند یهودیان با فرهنگ کنعانی و بابلی پس از تبعید، موجب تغییر تدریجی فرهنگ آنان شد. با ظهور نسبی مونوتئیسم در دین یهود، این فرهنگ هویت مستقلی یافته و نام «اِل» به اوج تکامل توحیدی رسیده و مفهوم خدا به معنای مطلق می شود (همان، ص230).

مبارزه مستمر و سرسختانه انبیا با شرک، صرفاً به اینجا خاتمه نیافت که یک خدا جانشین خدایان متعدد شد، بلکه نگرشی تازه  از شخصیت الهی پدید آورد که کیفیات رفتاری و اخلاقی زیادی را برای بنی اسرائیل به همراه دارد. در شرک هیچ کیفیت رفتاری ای نیست؛ بت و خدایان بت پرستان مانند خورشید، دریا، رعد و برق، آسمان و صور فلکی، از هر کیفیت اخلاقی به دورند. اما یهوه، خدای یگانه بنی اسرائیل، دارای شخصیت و صفات اخلاقی یگانه ای است که تأکید اسفار بر آنها کم تر از تأکید این کتاب بر یگانگی خدا نیست. تأکید کتاب مقدس بر شخصیت شخص وار خدا و ویژگی های رفتاری اش و نیز دعوت بنی اسرائیل به فرمانبرداری از خدا، عملاً نگاهی تازه به اخلاق پدید آورد که با اخلاق بت پرستی فاصله بسیاری داشت (اپستاین، 1388، ص62).  

بنابر عقیده علمای یهود، ایمان مهم ترین اصلی است که تمامی رابطه انسان با خداوند سرانجام بر آن استوار می شود: ششصد و سیزده حکم به موسی(ع) داده شد. داود آمد و آنها را به یازده اصل کاهش داد. اشعیای نبی آمد و آنها را به شش اصل رسانید: «اما آن که‌ به‌ صداقت‌ سالک‌ باشد و به‌ استقامت‌ تکلّم‌ نماید و سود ظلم‌ را خوار شمارد و دست‌ خویش‌ را از گرفتن‌ رشوه‌ بیفشاند و گوش‌ خود را از اصغای‌ خون‌ ریزی‌ ببندد و چشمان‌ خود را از دیدن‌ بدی ها برهم‌ کُنَد» (همان، اشعیا، فصل33، آیه15). میکاه نبی آمد و آنها را به سه اصل کاهش داد: «ای‌ مرد! از آنچه‌ نیکو است،‌ تو را اخبار نموده‌ است‌؛ و خداوند از تو چه‌ چیز را می‌طلبد غیر از اینکه‌ انصاف‌ را به جا آوری‌ و رحمت‌ را دوست‌ بداری‌ و در حضور خدای‌ خویش‌ با فروتنی‌ سلوک‌ نمایی‌؟» (کتاب مقدس، میکاه، فصل6، آیه8). اشعیا آنها را به دو اصل رسانید: «و خداوند چنین‌ می‌گوید: انصاف‌ را نگاه‌ داشته‌، عدالت‌ را جاری‌ نمایید» (همان، اشعیا، فصل56، آیه1). در نهایت حبقوق آمد و آنها را به یک اصل تقلیل داد: «مرد عادل‌ به‌ ایمان‌ خود زیست‌ خواهد نمود» (همان، حبقوق، فصل2، آیه4؛ کهن، 1382، ص98).

دانشمندان خاطرنشان کرده اند که ایمان، علامت مشخص در زندگی قهرمانان کتاب مقدس و ملت اسرائیل بوده است که به آن وسیله، شایستگی لطف و عنایت مخصوص خداوند را نسبت به خود به دست می آورند. به خاطر همین ایمان بود که روح القدس بر ایشان قرار گرفت و براثر آن سرود خواندند: «به‌ خداوند و به‌ بنده او موسی‌ ایمان‌ آوردند» (کتاب مقدس، خروج، فصل14، آیه31)، و بلافاصله بعد از آن گفته شده است: «آنگاه موسی و بنی اسرائیل این سرود را برای خداوند سراییده و چنین گفتند» و همین طور تو می یابی که ابراهیم جد اعلای ما فقط به خاطر ایمانی که به خداوند داشت، این جهان و جهان آینده را به میراث برد: «و او (ابراهیم) به‌ خداوند ایمان‌ آورد، و او این‌ را برای‌ وی‌ عدالت‌ محسوب‌ کرد» (همان، پیدایش، فصل15، آیه6؛ کهن، 1382، ص98).

سیزده اصل ایمان یهود براساس طبقه بندی ابن میمون عبارتند از: وجود خدا، یگانگی او، مجرد بودن او، نداشتن زمان، حکمت او در امور، عدالت، قابل تقرب بودن از راه عبادت، اعتقاد به نبوت، برتر بودن حضرت موسی(ع)، اعتقاد به آسمانی بودن تورات، عدم جواز نسخ احکام، آمدن مسیحای موعود، قیامت و جاودانگی نفس آدمی (توفیقی، 1381، ص108-107).

اصول توحیدی در عهد عتیق را می توان در چند بخش دسته بندی نمود:

1. وجود و نظارت خداوند

وجود خداوند به نام آفریننده جهان، اولین نقطه ایمان است. نخستین بند ده  فرمان به همین موضوع اختصاص یافته است: «من خدای خالق تو هستم» (کتاب مقدس، خروج، فصل20، آیه2). همچنین اولین کلام تورات با این آیه آغاز شده است: «در ابتدا خداوند آسمان و زمین را آفرید» (همان، پیدایش، فصل1، آیه1). موردی که بی درنگ پس از ایمان به وجود خداوند مطرح می شود، اعتقاد به نظارت دائمی و هدایت مداوم اوست .خداوند در نخستین بند ده  فرمان پس از معرفی خود، موضوع خروج بنی اسرائیل از مصر را مطرح می کند: «من خدای خالق تو هستم که تو را از سرزمین مصر، از خانه بندگی بیرون آوردم» (همان، خروج، فصل20، آیه2). پروردگار به طور صریح اعلام می دارد که نه تنها آفریننده اولیه جهان است، بلکه هر واقعه و اتفاقی پس از آفرینش اولیه (مانند واقعه خروج از مصر) با اراده و خواست مستقیم وی صورت می گیرد. تعالیم تلمود نیز مؤید این نکته است که ادامه بقا و حیات موجودات و حتی جمادات، به تجدید لحظه به لحظه واقعه آفرینش از سوی خداوند وابسته است و چنانچه او لحظه ای جریان فیض خود را از جهان قطع نماید، همه چیز به نیستی و نابودی اولیه پیش از آفرینش جهان باز خواهد گشت.

2. یکتایی خداوند

وحدانیت خداوند، اصلی بدیهی و مسلّم است. این اصل هرچه را که می کوشد مفهوم تعالی خداوند را به عنوان ذاتی یگانه و تنها وجود حقیقی دچار خدشه سازد، نفی می کند. این خدای واحد، خدایی است که بنی اسرائیل به وجود او اقرار می کنند و به ستایش اش می پردازند. صفات سلبی خداوند در نظر یهودیان همان قدر مورد تأکید قرار می گیرد که صفات ثبوتی او. در عهد عتیق، خداوند خدایی است یگانه: «تو را خدایان دیگری غیر از من نباشد» (همان، فصل20، آیه3).

3. نفی جسمانیت از ذات خداوند

خداوند وجودی است نامحدود؛ به این معنا که برای قدرت و نیروی او حد و نهایتی قابل تصور نیست. اگر خداوند دارای خصوصیات جسمانی بود، می بایست در مرزهای زمان و مکان محصور می شد و محدودیتی برای قدرت و اراده اش به وجود می آمد که این به معنای نقص و وابستگی خداوند به چیز دیگری است و ناقض کمال اوست: «خداوند، آن پروردگاری است که از بالا در آسمان ها و از پایین در زمین قرار دارد». این آیه به گونه ای صریح و مستقیم به نفی جسمانیت خداوند می پردازد.

4. منع عبادت غیر خداوند

دومین دستور ده  فرمان چنین است: «برای تو معبودان دیگری در برابر من نباشد» (همان). در عقاید یهود نه تنها پرستش یا عبادت مستقیم غیر خدا منع شده است، پرستش ستارگان و دیگر موجودات جهان نیز با عنوان واسطه ای بین انسان و خدا امری کفرآمیز به شمار می آید. حتی تمجید و توصیف عبادت گونه آنها به  تصور آنکه خداوند به این  وسیله محترم و متبارک خوانده شود، منع شده است. در متون مذهبی برای جلوگیری از هرگونه تمایل و انحراف به سوی شرک، رو کردن به آنها و مشاهده نحوه بت پرستی و شرک یا حضور در چنین اماکنی منع شرعی دارد.

5. علم بی پایان خداوند نسبت به افکار انسان

ارمیای نبی می فرماید: «چون‌ مرا به‌ تمامی‌ دل‌ خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت» (همان، ارمیا، فصل29، آیه13). این اصل از ایمان، نشانه آن است که پروردگار از همه ذهنیات انسان اطلاع کامل دارد. نه فقط آن بخش از تفکراتی که مورد تأیید عقل و احساس انسان است و به نتیجه و عمل می انجامد، بلکه هرگونه تصور زودگذر و موقت و حتی جرقه های ذهنی و باطنی که خود انسان ممکن است پس از گذشت لحظاتی آنها را فراموش کند، در عالم بالا و نزد خدا آشکار خواهد بود. تصور اینکه انسان چیزی بداند یا به مسئله ای فکر کند که خداوند نسبت به آن علم ندارد، به معنای نقص خداوند و مخالف اصل خداشناسی و کامل دانستن اوست.

با توجه به مطالب فوق روشن می شود که از یک  طرف توحید یکی از ارکان اساسی ایمان در عهد عتیق است و همه  انبیای یهود، از حضرت موسی(ع) تا انبیای پرشمار بعدی، با شرک مبارزه کرده اند. از طرفی دیگر، توحید بدون آموزه معاد فاقد ثمر و فایده است. رابطه ربوبیت مقتضی آن است که مربوب در برابر رب مسئول باشد و رب او را مهمل نگذارد و به حساب اعمال او برسد و او را در برابر کارهایش جزا دهد، و چون محاسبه اعمال در این جهان تحقق نمی یابد، باید جهان دیگری وجود داشته باشد که لوازم ربوبیت در آن تحقق یابد. حال اگر حیات دیگری پس از حیات دنیوی در کار نباشد، نظارت دائمی خداوند یکتا و آگاهی او از تمام افکار و اعمال انسان چه نتیجه ای دربر دارد؟!

اگر کسی گمان کند که خدا این عالم را خلق کرده و بعد هم معدوم می کند، مثل کار انسانی است که خانه ای را می سازد و بعد خراب می کند؛ درحالی که هیچ انسان عاقلی این کار را انجام نمی دهد! شخصی که اعتقاد به خداوند حکیم دارد و معتقد است پروردگار هیچ چیزی را بدون حکمت و هدف نمی آفریند،  می داند که هدف خداوند از خلق کردن موجودات ازجمله انسان، رساندن آنها به کمال لایق خودشان است. اگر عالم بقا و ابدیت و معادی نباشد و فقط عالم فنا باشد، کار دنیا و هستی لغو و بیهوده است.

راستی و درستی و عدل، ازجمله صفات کمالیه ثبوتیه خداوند، و ازجمله صفات کمالیه و لازم دیانتی و حکمرانی او می باشد. عدالت نسبت به اشخاص دو معنا دارد: راستی و راست کرداری بین نوع بشریت نسبت به یکدیگر و مذهب حقیقی (هاکس، 1383، ص600-599).

مصادیق عدالت در عهد عتیق

عدالت در عهد عتیق دارای نمونه ها و مصادیقی است که به   اختصار به آنها اشاره می گردد:

1. عدل الهی

صفات الهی به دو گروه اصلی عدالت و تقوای اخلاقی تقسیم می شوند. عدالت به معنای چشم نپوشیدن خدا از شرارت و کیفر گناه است (اپستاین، 1388، 24-23). خداوند خطاب به قوم بنی اسرائیل می فرماید: «من احکام و قوانین خود را صادر می کنم تا به وسیله آن بر قوم های جهان روشنایی ببخشم. به زودی می آیم تا آنها را نجات دهم و با عدل و انصاف بر آنها حکومت کنم؛ چون خداوند خواهان عدالت است و عدل و انصاف را دوست دارد» (کتاب مقدس، مزامیر، فصل5، آیه33). «خداوند عدالت را مانند زره می پوشد و سراسر وجود او آکنده از حس عدالت خواهی است. پس شما باید عدالت را دوست بدارید» (همان، اشعیا، فصل59، آیه17). «و هرکس می خواهد افتخار کند، به این افتخار کند که مرا می شناسد، و خداوندی هستم که رحمت و انصاف و عدالت را در سرزمین به جای می آورم» (همان، ارمیا، فصل9، آیه24). در تورات، صفت رحمت الهی، تمامی آفرینش را دربر گرفته و چیرگی این صفت بر عدالت محض، سبب ادامه  بقای جهان با وجود گناه و شرارت آدمیان است (همان، خروج، فصل20، آیه5). خدا به  هنگام رحمت، تا هزار پشت از افرادی که او را دوست می دارند و احکام او را نگاه می دارند، رحمت می کند (همان، آیه6).

2. عدالت پیامبران و پادشاهان بنی اسرائیل

پیامبران و پاشاهان بنی اسرائیل در دعاهایشان از خداوند می خواستند که بتوانند عدالت را در میان مردم اجرا کنند. اهمیت عدالت در سخنان حضرت سلیمان(ع) و درخواست های او از خداوند نیز نمایان است: «حال که رهبری قوم برگزیده تو با من (سلیمان) است، به من حکمتی عطا کن تا بتوانم نیک و بد را تشخیص دهم و با عدالت بر مردم حکومت کنم» (همان، اول پادشاهان، فصل3، آیات9-8). خداوند به این علت کوروش را قدرتمند ساخت تا عدالت را اجرا کند: «من‌ او را (کوروش) به‌ عدالت‌ برانگیختم‌ و تمامی‌ راه هایش‌ را راست‌ خواهم‌ ساخت‌. شهر مرا بنا کرده‌، اسیرانم‌ را آزاد خواهد نمود» (همان، اشعیا، فصل45، آیه13؛ فصل42، آیات6-1).

عدالت در سراسر دنیا توسط پاشاهی از نسل داوود اجرا می شود. خداوند می فرماید: «روزی خواهد رسید که من شخص عادلی را از نسل داوود به پادشاهی منصوب می کنم. او پادشاهی خواهد بود که با حکمت و عدالت حکومت کرده، در سراسر دنیا عدالت را اجرا خواهد نمود و نام او "خداوند عدالت ما" خواهد بود. در آن زمان یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل در صلح و آرامش زندگی خواهند کرد» (همان، ارمیا، فصل23، آیات6-5)؛ «من رهبران و حاکمانی به تو (اورشلیم) خواهم داد که با صلح و عدالت بر تو حکومت کنند» (همان، اشعیا، فصل17، آیه60).

شیوه  حضرت داوود(ع) در تقسیم غنائم، عدل و انصاف بوده است: « داوود گفت همه ما به طور مساوی از این غنیمت سهم خواهیم برد. کسانی که به میدان جنگ می روند و آنانی که در اردوگاه نزد اسباب و اثاثیه می مانند، سهم هر دو مساوی است، و از آن به بعد این حکم در میان اسرائیل به صورت یک قانون درآمد و تا به امروز به قوت خود باقی است» (همان، اول سموئیل، فصل30، آیات25-24).

در شکوه های حبقوق نبی به خداوند، از بی عدالتی و ظلم و از بین رفتن مفهوم عدالت سخن به میان آمده است: «ای خداوند! تا کی باید ناظر این بی عدالتی که اطراف مرا گرفته است، باشم؛ هرجا نگاه می کنم، خرابی و ظلم می بینم؛ قانون اجرا نمی شود و دادگاه ها عدالت را به جا نمی آورند؛ شروران، درستکاران را در تنگنا گذاشته اند و عدالت مفهوم خود را از دست داده است» (همان، حبقوق، فصل1، آیات4-3).

طبق گفته عهد عتیق، رعایت انصاف و عدالت باعث دوام سلطنت و حکومت می شود: «چرا سلطنت یوشیا آن قدر دوام یافت؟ چون او عادل و باانصاف بود و از فقیران و نیازمندان دستگیری می کرد» (همان، ارمیا، فصل3، آیه22؛ فصل21، آیات12-11؛ فصل22، آیات15-16).

3. عدالت قضات

در تورات به قضات توصیه شده که همیشه در قضاوت انصاف داشته باشند: «هنگام قضاوت از فقیران طرف داری بی جا نکنید و از ثروتمندان ترسی نداشته باشید، بلکه همیشه قضاوتتان منصفانه باشد» (همان، لاویان، فصل15، آیه19).

در دستورات حضرت موسی(ع) به قضات، رعایت عدالت و انصاف در همه حال توصیه شده است: «به آنها (قضات) دستور دادم در همه حال عدالت را رعایت کنند، حتی نسبت به غریبه ها. به آنها گوشزد کردم هنگام داوری از کسی جانبداری نکنید، بلکه نسبت به بزرگ و کوچک یکسان قضاوت نمایید. از مردم نترسید؛ چون شما از جانب خدا داوری می کنید» (همان، تثنیه، فصل1، آیات17-16)؛ «و به شخص غریب ظلم نکنید؛ به یاد آورید که شما نیز در سرزمین مصر غریب بودید» (همان، خروج، فصل21، آیه21).

در برنامه های اصلاحی یهوشافاط، پادشاه اسرائیلی خطاب به قضات چنین آمده است: «از خداوند بترسید و کارتان را درست انجام دهید؛ زیرا بی انصافی و طرف داری و رشوه گرفتن در کار خداوند خدای ما نیست» (همان، دوم تواریخ، فصل19، آیه7).

4. عدالت میان مردم

در حیات قدسی، عدالت به معنای به رسمیت شناختن حقوق بنیادی، حق حیات، حق مالکیت، حق کار، حق داشتن مسکن و حقوق فردی است (اپستاین، 1388، ص24-23).

در تعالیم و دستورات صادر شده از خداوند به انبیای بنی اسرائیل، از مردم خواسته شده که خودشان نیز در جامعه نسبت به یکدیگر عدالت را رعایت کنند. در تورات آمده است: «وقتی در دادگاه در مقام شهادت ایستاده ای، تحت نظر اکثریت عدالت را پایمال نکن و از کسی صرفاً به خاطر اینکه فقیر است، طرف داری منما. من (خدا) کسی را که عدالت را زیر پا بگذارد، بی سزا نخواهم گذاشت» (کتاب مقدس، خروج، فصل23، آیات2،7). موسی(ع) به بنی اسرائیل می گوید: «عدل و انصاف را همیشه به جا آورید تا بتوانید زنده مانید، و سرزمینی را که خداوند خدایتان به شما بخشیده را تصرف نمایید» (همان، تثنیه، فصل16، آیات20-18).

در تورات به مردم توصیه شده که به هیچ کس ظلم نکنید و کسانی که به مردم ظلم می کنند، مورد لعن واقع شده اند و از آنها خواسته شده که در تمام معاملات خود عدل و قسط را رعایت کنند: «هرگز به یک کارگر فقیر و محتاج ظلم نکنید، چه اسرائیلی باشد و چه غریبی که در شهر شما زندگی می کند. » (همان، فصل14، آیه24). تورات به پیروان خود توصیه می کند که در کلیه معاملات خود باید از ترازوهای دقیق استفاده کنند تا زندگی طولانی داشته باشند. تمام کسانی که در معاملات کلاهبرداری می کنند، مورد نفرت خدا هستند. (همان، فصل17، آیه24؛ فصل19، آیه27؛ فصل25، آیات16-13)

طبق گفته خداوند، گناه بی عدالتی باعث قطع رابطه خداوند با بنی اسرائیل گردیده است: «گناهان شما باعث شده خداوند با شما قطع رابطه کند. در دادگاه عدالت را زیر پا می گذارید و با دروغ هایتان رأی دادگاه را به نفع خویش تغییر می دهید» (همان، اشعیا، فصل59، آیات2-1).

از منظر عهد عتیق، اگر می بینید در سرزمینی عدالت اجرا نمی شود، علت این است که کسانی در رأس هستند که عادل نیستند:

هرگاه ببینی در سرزمینی فقرا مورد ظلم واقع می شوند و عدالت و انصاف اجرا نمی شود، تعجب نکن؛ زیرا یک مأمور اجرای عدالت تابع مأمور بالاتر است. این سلسله مراتب باعث می شود که اجرای عدالت مختل شود. اما پادشاه که در رأس همه آنهاست، اگر عادل باشد، می تواند کاری بکند که همه از مزایای سرزمینی خود برخوردار شوند (همان، جامعه، فصل8، آیات9-5).

یهودیان بر این عقیده اند که آدمى عدالت را از راه عمل به احکام شریعت به دست مى آورد و نجاتش نیز در گرو درستکار بودن است. از نظر یهودیان، شریعت بخشى از پیمان بنى اسرائیل با خدا بود که براساس آن، یهوه اولین بار با بنى اسرائیل پیمان بست و آنان را قوم برگزیده خود ساخت. عمل به شریعت، پاسخ آنان به این لطف و رحمت الهى بود؛ زیرا خدا از آنان خواسته بود که او را اطاعت کنند: «فرایض و احکام مرا نگه دارید که هر آدمى که آنها را به جا آورد، در آنها زیست خواهد کرد» (همان، لاویان، فصل5، آیه18). قوم یهود بعد از خروج بنی اسرائیل و رهایی از دست فرعون، نیاز به آیین و قوانین زندگی داشتند. به  همین منظور خداوند دستورات تشریعی را در ده فرمان به موسی(ع) داد تا آنها را به مردم بیاموزد. بنابراین وحی حاوی قوانین و دستورات زندگی بود و موسی(ع) مردم را به انجام آن دستورات ترغیب می نمود: به شرط آنکه از اوامر شریعت پیروی داشته باشند، برکت در اموال و دارایی و کثرت اقوام و افراد برای آنان به وجود خواهد آمد و بر دشمنان غلبه خواهند یافت و تقویت و تأیید روحی از جانب خدا به آنان عنایت می شود (همان، تثنیه، فصل6، آیات20-13). در مقابل، کسانی که از دستورات شریعت سرپیچی کنند، مورد لعنت خدا قرار گرفته و به مصیبت و ناکامی دچار شده و به بیماری های مهلک، خشکسالی، باد سوزان، شکست در برابر دشمنان و دیگر عذاب ها گرفتار خواهند شد (همان، فصل28، آیات29-15).

بنابر تحقیق در عهد عتیق روشن می گردد که از یک سو عدل و راستی یکی از صفات خداوند است و آفرینش او نیز براساس عدالت است و پیامبران همه تلاش خود را جهت اجرای عدالت صرف نمودند و مردم را پیوسته به این امر مهم سفارش می کردند. از سویی دیگر، وجود این اصل بدون وجود آموزه معاد زیر سؤال می رود. در این دنیا انسان های با فضیلتی هستند که به پاداش اعمال خود نرسیده اند؛ در مقابل انسان های شروری نیز وجود دارند که به کیفر اعمال خود نمی رسند؛ چراکه دنیا ظرفیت تحقق عدالت را به طور کامل ندارد. از طرفی نیز چون خدا عادل است و در حق هیچ انسانی ظلم روا نمی دارد و در پیشگاه او ستمگران و بدکاران با نیکان برابر نیستند و پاداش و کیفر هر عملی را به تناسب می دهد، باید جهان دیگری باشد که عدالت خدا را برتابد و در آنجا پاداش و کیفر هرکس بنا به عملش داده شود. بنابراین باید معاد وجود داشته باشد. اگر روزی برای رسیدگی و داوری بین مردم در جهان هستی نباشد تا بدان به کیفر کردار ناشایست برسند و پاکان در نعمت های جاوید به مقام های شایسته دست یابند و آثار کردار شایسته و حیات پاکیزه دنیوی خود را دریافت دارند، لازمه اش برابری ظلم و عدل، ظالم و عادل، و صالح و طالح است و این برابری ناموزون هرگز با عدل الهی و نظام احسن ربانی سازگار نیست.

تقوای اخلاقی، جنبه اثباتی قانون اخلاقی قداست است؛ تقوای اخلاقی در قبول تکالیف، اهتمام به امور مستمندان، ضعفا و درماندگان و استفاده نمودن از خیرهای دنیوی است (اپستاین، 1388، ص24-23).

تقوا در عهد عتیق به دو دسته تقسیم می شود: تقوا در روابط بشری؛ تقوای متقابل بین انسان و خداوند (گروهی از نویسندگان، 1986، ذیل واژه «تقوا»).

1. تقوا در روابط و مناسبات بشری

تقوا در روابط بین خویشاوندان: «چون‌ حین‌ وفات‌ اسرائیل‌ نزدیک‌ شد، پسر خود یوسف‌ را طلبیده‌، بدو گفت‌: الان‌ اگر در نظر تو التفات‌ یافته‌ام‌، دست‌ خود را زیر ران‌ من‌ بگذار، و احسان‌ و امانت‌ با من‌ بکن‌، و زنهار مرا در مصر دفن‌ منما» (کتاب مقدس، پیدایش، فصل47، آیه29).
تقوا در روابط بین دوستان: «پس با بنده خود احسان نما؛ چون که بنده خویش را با خودت به عهد خداوند درآوردی، و اگر عصیان در من باشد، خودت مرا بکش؛ زیرا برای چه مرا نزد پدرت ببری» (همان، سموئیل اول، فصل20، آیه8).
تقوا بین هم پیمانان: «اکنون‌ برای‌ من‌ در اینجا به‌ خدا سوگند بخور که‌ با من‌ و نسل‌ من‌ و ذریت‌ من‌ خیانت‌ نخواهی‌ کرد، بلکه‌ برحسب‌ احسانی‌ که‌ با تو کرده‌ام‌، با من‌ و با زمینی‌ که‌ در آن‌ غربت‌ پذیرفتی‌، عمل‌ خواهی‌ نمود» (همان، پیدایش، فصل21، آیه23).

طبق آیاتی از عهد عتیق (همان، امثال، فصل20، آیه28؛ مزامیر، فصل25، آیه10)، جوهره تقوا، صلاح و رحمت است (گروهی از نویسندگان، 1986، ذیل واژه «تقوا»).

2. تقوای بین انسان و خداوند

تقوا، رابطه ای دوسویه بین خداوند و اسرائیل است. تقوای الهی به بشر عبارت است از افاضه کردن رحمت مکرر به بنی اسرائیل در مقابل عهدی که با ایشان بست: «و خداوند پیش  روی‌ وی‌ عبور کرده‌، ندا در داد که‌ یهوه‌! یهوه‌! خدای‌ رحیم‌ و رئوف‌ و دیرخشم‌ و کثیر احسان‌ و وفا!» (کتاب مقدس، خروج، فصل34، آیه6؛ فصل4، آیه22؛ ارمیا، فصل31، آیه30؛ اشعیا، فصل54، آیه10). در مقابل، تقوای اسرائیل به خداوند عبارت است از اطاعت و محبت: «پس‌ الان‌ ای‌ اسرائیل‌! یهُوَه‌ خدایت‌ از تو چه‌ می‌خواهد، جز اینکه‌ از یهُوَه‌ خدایت‌ بترسی‌ و در همه‌ طریق هایش‌ سلوک‌ نمایی‌، و او را دوست‌ بداری‌ و یهُوَه‌ خدای‌ خود را به‌ تمامی‌ دل‌ و به‌ تمامی‌ جان‌ خود عبادت‌ نمایی‌، و اوامر خداوند و فرایض‌ او را که‌ من‌ امروز تو را برای‌ خیریتت‌ امر می‌فرمایم‌، نگاه‌ داری» (همان، تثنیه، فصل10، آیه13-12). در نتیجه از این محبت به خداوند است که محبت برادری نیز نشئت می گیرد و از اینجاست که میکاه در تعریف تقوای حقیقی، عدالت و محبت و تواضع را هم ضمیمه می کند: «و خداوند از تو چه‌ چیز را می‌طلبد غیر از اینکه‌ انصاف‌ را به جا آوری‌ و رحمت‌ را دوست‌ بداری‌ و در حضور خدای‌ خویش‌ با فروتنی‌ سلوک‌ نمایی‌؟» (همان، میکاه، فصل6، آیه8).

هوشع تقوا را ممارست بر طریق نمی داند، بلکه محبت را مدافع تقوا می داند: «زیرا که‌ رحمت‌ را پسند کردم‌ و نه‌ قربانی‌ را، و معرفت‌ خدا را بیشتر از قربانی‌های‌ سوختنی» (همان، هوشع، فصل6، آیه6). هنگامی که فقرا تحت ظلم و ستم باشند و عدالت از بین برود، تقوا بی ارزش می شود: «مرد متقی‌ از جهان‌ نابود شده‌، و راست کردار از میان‌ آدمیان‌ معدوم‌ گردیده‌ است‌. جمیع‌ ایشان‌ برای‌ خون‌ کمین‌ می‌گذارند و یکدیگر را به‌ دام‌ صید می‌نمایند» (همان، میکاه، فصل7، آیه2؛ اشعیا، فصل1، آیه57؛ مزامیر، فصل12، آیات6-2)؛ «و از عبادت انسان متقی به تسبیح مقدسان تعبیر می شود» (همان، فصل31، آیات24 و 149). به سبب اهمیت تقواست که مسیح ظهور می کند؛ شخصی که بر زمین ملکوت خدا را برپا می دارد: و روح‌ خداوند بر او قرار خواهد گرفت‌؛ یعنی‌ «روح‌ حکمت‌ و فهم‌ و روح‌ مشورت‌ و قوّت‌ و روح‌ معرفت‌ و ترس‌ خداوند» (همان، اشعیا، فصل11، آیه2).

همان گونه که ذکر گردید، در عهد عتیق از یک  سو تقوای خداوند عبارت است از افاضه رحمت به بندگان و مفاد آن این است که خداوند نیاز موجودات را برآورده و هریک را به سوی کمالی که شایسته آن است، هدایت کرده و نائل می‌سازد؛ تقوای بندگان در برابر خداوند نیز عبارت است از اطاعت و محبت الهی، و تقوا در این سطح والا، انسان را شبیه به خدا می کند. از سوی دیگر تحقق این اصل بدون آموزه معاد، فاقد معنای واقعی است. اگر پس از این حیات موقت، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، شایستگی و استحقاق یاد شده در انسان هیچ گاه به فعلیت نخواهد رسید و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست. در واقع منتهی نشدن حیات دنیوی به حیات اخروی، مانند این است که هیچ جنینی با وجود اینکه به یک سلسله تجهیزات متناسب با حیات بیرون از رحم آفریده شده است و استعداد آن را دارد، به آن دست نیابد و حیات او پس از پایان یافتن زندگی موقت در رحم، به کلی پایان پذیرد، و این برخلاف رحمت الهی است.

عهد عتیق بیان می نماید که اگر معادی در کار نباشد، اطاعت از فرمان های الهی و انجام تکالیف هم به عنوان عملی که خداوند برای آن پاداش درنظر گرفته، بیهوده و لغو خواهد بود مقتضای عدل الهی است که پاداش آنان که به تکلیف او عمل کردند را در روز قیامت بدهد.

برگزیدگی بنی اسرائیل و سرزمین اسرائیل

برخی یهودیان با استناد به آیاتی از عهد عتیق، معتقدند که اسرائیل قوم برگزیده الهی است و رابطه ویژه و منحصربه فردی با خدای جهان دارند. کلمه عبری bhr (برگزیدن) بر برگزیدن اشخاص برای ایفای نقش خاص ـ برای مثال به عنوان کاهن یا پادشاه ـ و نیز برای انتخاب مکان های مقدس دلالت دارد (گندمی، 1384، ص64).

هنری اتلن، خاستگاه اصلی اندیشه قوم برگزیده را آیه ای از سفر خروج می داند: «اکنون اگر آواز مرا (خدای اسرائیل) فی الحقیقه بشنوید و عهد مرا نگاه دارید، همانا خزانه خاص من از جمیع قوم ها خواهید بود؛ زیراکه تمامی جهان از آنِ من است و شما برای من مملکت کَهَنه و امت مقدس خواهید بود» (کتاب مقدس، خروج، فصل19، آیات6-5؛ Atlen ,1987, p.55).

توجه به این اصل، موجب تناقض بین مبانی اخلاقی و برگزیدگی می گردد و این سؤال پیش می آید که اگر یک شخص غیر یهودی مبانی اخلاقی را رعایت کند، به  صرف اینکه یهودی نیست، اعمالش ارزشی ندارد؟! یا اینکه اگر یک شخص یهودی مبانی اخلاقی را رعایت نکند، به  صرف یهودی بودن و برگزیده بودنش، اعمال او ارزشمند و قابل قبول است؟! با توجه به آیات عهد عتیق، این نکته واضح است که انتخاب و برگزیدگی قوم یهود مشروط به ایمان به خدا و وفاداری و رعایت عهد و میثاق است؛ در غیر این صورت، این موهبت عظیم الهی از آنان گرفته می شود: «و اگر آواز یهُوَه‌ خدای‌ خود را به دقت بشنوی‌ تا هوشیار شده‌، تمامی‌ اوامر او را که‌ من‌ امروز به‌ تو امر می‌فرمایم‌، به جا آوری‌، آنگاه‌ یهُوَه‌ خدایت‌ تو را بر جمیع‌ امت‌های‌ جهان‌ بلند خواهد گردانید، و تمامی‌ این‌ برکت ها به‌ تو خواهد رسید و تو را خواهد دریافت ‌... و اما اگر آواز یهُوَه‌ خدای‌ خود را نشنوی‌ تا هوشیار شده‌، همه اوامر و فرایض‌ او را که‌ من‌ امروز به‌ تو امر می‌فرمایم‌، به جا آوری‌، آنگاه‌ جمیع‌ این‌ لعنت ها به‌ تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت»‌ (کتاب مقدس، تثنیه، فصل28، آیات68-1؛ فصل26، آیات19-16؛ پادشاهان اول، فصل9، آیات9-6؛ لاویان، فصل20، آیات26-22).

در مواردی از کتاب مقدس دیده می شود که هیچ تفاوتی بین ملت اسرائیل و ملل دیگر جهان نیست: «ای‌ بنی‌اسرائیل!‌ آیا شما برای‌ من‌ مثل‌ پسران‌ حبشیان‌ نیستید؟ آیا اسرائیل‌ را از زمین‌ مصر و فلسطینیان‌ را از کَفتُور و ارامیان‌ را از قیر برنیاوردم‌؟» (همان، عاموس، فصل9، آیه7؛ اشعیا، فصل45، آیات23-2). در بسیاری از آیات کتاب مقدس، خداوند از خشم و غضب خود بر قوم بنی اسرائیل و ویرانی شهرها و آواراگی مردمانش سخن گفته است:

خویشتن‌ را برانگیز ای‌ اورشلیم‌! برخیز! ای ‌که‌ از دست‌ خداوند کاسه‌ غضب‌ او را نوشیدی‌ ... از جمیع‌ پسرانی که‌ زاییده‌ است‌، یکی‌ نیست‌ که‌ او را رهبری‌ کند و از تمامی‌ پسرانی‌ که‌ تربیت‌ نموده‌، کسی‌ نیست‌ که‌ او را دستگیری‌ نماید (همان، فصل51، آیات18-17؛ میکاه، فصل3، آیات12-9؛ پیدایش، فصل15، آیه16؛ تثنیه، فصل9، آیات5-4).

به تصریح دانشمندان یهود نیز قوم اسرائیل دارای یک برتری ذاتی استثنایی بر سایر ملل جهان نیست تا به خاطر آن شایسته لطف و مرحمت الهی باشند، و به محض اینکه ایشان تورات را ترک کنند و از آن روگردان شوند، مقام و منزلت خود را از دست خواهند داد. گذشته از این، قوم یهود تورات را ملک مطلق خویش نمی دانند، بلکه به عکس، ایشان معتقدند که تورات برای نوع بشر آمده است (کهن، 1382، ص82). در کتاب یونس نیز از تعلق اراده خداوند بر هدایت نمودن مردمان دیگر اقوام جهان، سخنی به میان آمده و در نعمت «هدایت الهی»، بین بنی اسرائیل و غیر آنان تبعیضی قائل نشده است (کمیجانی، 1384، ص141).

اصل دیگری که برخی یهودیان به آن معتقدند این است که از سرزمین اسرائیل به عنوان زمین پروردگار، سرزمینی که خدا باید از آن مراقبت کند و سرزمین برگزیده یاد می نمایند و سکونت در آن را به مثابه ایمان می دانند. شعائر دینی یهود، ارتباط زیادی با سرزمین موعود دارد؛ به گونه ای که اعمالی چون نماز باران باید در سرزمین موعود انجام گیرد. دعاها و مراسم عید فصح حول محور خروج از مصر و ورود به سرزمین موعود دور می زند. یهودیان وعده ملاقات در عید سال بعد را در اورشلیم به هم می دهند و از بین هجده دعا، مهم ترین آن دعایی است که منتظر آمدن ماشیح در آخرالزمان به سرزمین موعود است. حتی در زمان حاضر بعضی از یهودیان جهان به دنبال تربت سرزمین موعودند تا بعد از مرگ بالای قبرشان بگذارند (مسیری، 1383، ج5، ص78؛ گندمی، 1384، ص97). آنها در دفاع از این باور به این آیه استناد می کنند: «و زمین غربت تو، یعنى تمام زمین کنعان را به تو و بعد از تو به ذریت تو به ملکیت ابدى دهم و خداى ایشان خواهم بود» (کتاب مقدس، پیدایش، فصل17، آیه8).

اما تورات بخشش این سرزمین را منوط به اطاعت و فرمانبرداری بنی اسرائیل می داند و چنین می گوید: «و زمین‌ غربت‌ تو، یعنی‌ تمام‌ زمین‌ کنعان‌ را به‌ تو و بعد از تو به‌ ذریت‌ تو به‌ مِلکیتِ ابدی‌ دهم‌، و خدای‌ ایشان‌ خواهم‌ بود. ... و اما تو عهد مرا نگاه‌ دار، تو و بعد از تو، ذریت‌ تو در نسل های‌ ایشان‌ ... » (همان، آیات11-8؛ فصل26، آیات3-2).

تحلیل مبانی اخلاقی عهد عتیق دربر دارنده نقاط قوت و ضعف ذیل است:

از طرفی مهم ترین اصل اخلاقی در این کتاب مقدس شباهت به خداست که در راستای مفاهیم تقدس، توحید، شریعت، عدالت، تقوا و برگزیدگی در صورت وفای به عهد الهی تحقق می یابد. اطاعت از قانون اخلاقی، مستلزم «تشبه به صفات الهی» است. شباهت انسان به خدا در عهد عتیق در صفات الهی و تقدس او ریشه دارد و خداوند قدوس، از هر پلیدی و پستی به دور است. ازاین رو حیات برای پیروان این کتاب به وظیفه ای جهت پرورش اخلاقی بدل می شود و انسان با قابلیت اخلاقی و روحانی خود این توانایی را دارد که در تکامل و ارتقای نژاد بشر به سوی عدالت و پرهیزکاری، با تشبه هرچه بیشتر به خدا، خود را شایسته همکاری با خداوند گرداند.

از سوی دیگر، در اسفار خمسه  (تورات) سخنی از رستاخیز و روز جزا و بهشت به عنوان پاداش برای انجام فضایل اخلاقی و جهنم به عنوان عقاب برای ارتکاب رذایل اخلاقی وجود ندارد. به نظر می رسد اگر ثواب و عقابی نیز وجود داشته باشد، معمولاً در چارچوب زمان تحقق می یابد. ازاین رو عدم وجود این آموزه در اسفار خمسه که ازجمله الواح اولیه ای بوده که بر موسی(ع) نازل شده است، مبانی اخلاقی عهد عتیق را دچار اعوجاج می کند و مسیر را برای کج اندیشان باز می کند و محیط تحلیل های نادرست را برای بیماردلان مهیا می سازد. هرچند اگر در کتب بعدی یهودیان نیز اشاراتی به معاد باشد، باز مشکل سر جای خود باقی می ماند که چرا خداوند به پیامبر اولوالعزمش چنین اصل مهم و بنیادی را تذکر نداده است؟! در حالی که آموزه معاد، مورد اهتمام همه انبیای الهی بوده است و دعوت به دین در صورتی معنا دارد که زندگی پس از مرگ جزو اصول اساسی آن باشد. شاید میل باطنی قوم یهود به زندگی دنیوی، آنان را واداشته تا آیات معاد را از تورات حذف کنند.

بدین ترتیب، مفاهیم قداست، توحید، عدالت و تقوا جهت تشبه انسان به خدا بدون وجود آموزه معاد در تورات دچار سستی و کجی می شود: از یک طرف خداوند جسم و روح انسان را آفرید تا با تجلی صفات الهی در خود به والاترین درجه از کمال که شبیه شدن انسان به خداوند است، دست یابد؛ از طرف دیگر اگر با مرگ انسان، حیات او خاتمه یابد و عالم دیگری در کار نباشد، این سیر تکاملی ناقص مانده و هدف از خلقت انسان محقق نمی شود.

از یک سو ایمان مهم ترین اصلی است که تمامی روابط انسان با خداوند سرانجام روی آن استوار می شود. وجود و نظارت خداوند (همان، خروج، فصل20، آیه2؛ پیدایش، فصل1، آیه1)، یکتایی خداوند (همان، خروج، فصل20، آیه3)، نفی جسمانیت از ذات خداوند، منع عبادت غیر خداوند (همان) و علم بی پایان خداوند نسبت به افکار انسان (همان، ارمیا، فصل29، آیه13)، ازجمله اصول توحیدی در عهد عتیق به شمار می آیند. از سوی دیگر، عدم تصریح بر آموزه معاد در تورات، اصل توحید را دچار مشکل می سازد؛ شخصی که اعتقاد به خداوند حکیم دارد و معتقد است پروردگار هیچ چیزی را بدون حکمت و هدف نمی آفریند،  می داند که هدف خداوند از خلق کردن موجودات ازجمله انسان، رساندن آنها به کمال لایق خودشان است. اگر عالم بقایی نباشد و فقط عالم فنا باشد، کار دنیا و هستی لغو و بیهوده است.

از طرفی، عدل و راستی یکی از صفات خداوند در عهد عتیق است (همان، مزامیر، فصل33، آیه5) و پیامبران نیز همه تلاش خود را جهت اجرای عدالت نمودند و مردم را پیوسته به این امر مهم سفارش می کردند (همان، اشعیا، فصل45، آیه13) و عهد عتیق بر این عقیده است که آدمى عدالت را از راه عمل به احکام شریعت به دست مى آورد و نجاتش نیز در گرو درستکار بودن است (همان، لاویان، فصل5، آیه18). از طرف دیگر عدم تبیین آموزه معاد در این کتاب، عدالت را نیز زیر سؤال می برد. دنیا ظرفیت تحقق عدالت را به طور کامل ندارد. در این دنیا انسان های بافضیلت یا شروری هستند که به پاداش یا کیفر اعمال خود نرسیده اند. ازآنجاکه خدا عادل است و در حق هیچ انسانی ظلم روا نمی دارد و در پیشگاه او ستمگران و بدکاران با نیکان برابر نیستند و پاداش و کیفر هر عملی را به تناسب می دهند، باید جهان دیگری باشد که عدالت خدا را برتابد و در آنجا پاداش و کیفر هرکس بنابر عملش داده شود.

از سویی جوهره تقوا در عهد عتیق، صلاح و رحمت است. تورات پیروان خود را هم به رعایت تقوا در روابط بشری ـ یعنی خویشاوندان (همان، پیدایش، فصل47، آیه29)، دوستان (همان، سموئیل اول، فصل20، آیه8) و هم  پیمانان (همان، پیدایش، فصل21، آیه23) ـ و هم در روابط الهی توصیه می کند. تقوای الهی به بشر عبارت است از افاضه کردن رحمت مکرر به بنی اسرائیل (همان، خروج، فصل34، آیه6؛ ارمیا، فصل31، آیه30) و تقوای بنی اسرائیل به خداوند عبارت است از اطاعت و محبت الهی (همان، تثنیه، فصل10، آیات13-12). از سویی دیگر، این آموزه نیز بدون وجود حیات اخروی معنا نمی دهد. اگر پس از این حیات موقت، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، کمال انسان در مسیر تشبه به حق، هیچ گاه به فعلیت نخواهد رسید و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست. همچنین اطاعت از فرمان های الهی و انجام تکالیف هم به عنوان عملی که خداوند برای آن پاداش درنظر گرفته، بدون وجود معاد بیهوده و لغو خواهد بود. مقتضای عدل الهی آن است که پاداش آنان  که به تکلیف او عمل کردند را در روز قیامت بدهد.

فهرست منابع

کتاب مقدس، ترجمه تفسیری شامل عهد عتیق و عهد جدید، انجمن بین المللی کتاب مقدس، 1995م.
آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین یهود، چ2، تهران: نگارش، 1368.
آنترمن، اَلن، باورها و آیین های یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم: مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1385.
ابن کمونه، سعد بن منصور، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، چ1، دانشگاه تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1383.
اپستاین، ایزیدور، یهودیت؛ بررسی تاریخی، ترجمه بهزاد سالکی، چ2، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1388.
پرچم، اعظم و مهدی حبیب اللهی، «خاستگاه اخلاق یهودی در عهد عتیق»، پژوهشنامه ادیان، ش13، 1392.
توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: سمت، 1381.
سبحانی، جعفر، معادشناسی، مقدمه  و ترجمه علی شیروانی، چ4، قم: دار الفکر، 1387.
قربانی، زین العابدین، به سوی جهان ابدی، قم: سایه، 1375.
کمیجانی، داود، پژوهشی توصیفی در کتب مقدس، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384.
کهن، ابراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران: اساطیر، 1382.
گروهی از نویسندگان، معجم اللاهوت الکتابی، گروه مترجمان عرب زبان، بیروت: دار المشرق، 1986م.
گندمی، رضا، «اندیشه قوم برگزیده در یهودیت»، هفت آسمان، ش26، 1384.
ماسون، دنیز، قرآن و کتاب مقدس، درون مایه‌های مشترک، ترجمه فاطمه‌السادات تهامی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، 1385.
مسیری، عبدالوهاب، دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، تهران: دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، 1383.
مشکور، محمدجواد، خلاصه ادیان در تاریخ دین های بزرگ، تهران: شرق، 1368.
مناخیم، کلنر، «اخلاق یهودی»، ترجمه مهدی حبیب اللهی، هفت آسمان، ش17، 1382.
موسی بن میمون، دلاله الحایرین، تحقیق حسین آتای، آنکارا: دانشگاه آنکارا، 1974م.
هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران: انتشارات اساطیر، 1383.
Atlen, Henri, Chosen People, New York: Contemporary Jewisn Religious Thought, 1987.

نویسندگان:

سمیه عمادی اندانی: دانش آموخته دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان

اعظم پرچم: دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان

فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 34

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول