چکیده
دغدغه اصلی هرمنوتیک روششناختی که همانند هرمنوتیک روشی معتقد به معناداری متن و تعین قطعی آن صرف نظر از خواننده است و از زمان شلایرماخر به بعد و توسط او این رویکرد را پیدا کرده و بر خلاف هرمنوتیک روشی که تنها هویتی فنی داشت، دارای هویت دانشی نیز است، یافتن نظام قواعد استنباط معناست. گرانیگاه اصلی این نظام، تلقی آن از چیستی معناست که این تلقی نیز تا حد بسیاری منبعث از مبانی زیباییشناختی و رومانتیستی آن است. به دلیل اینکه اندیشههای شلایرماخر در بین سایر اندیشمندان این دانش از محوریت خاصی برخوردار است، شناخت معناشناسی او در شناخت دقیق این هرمنوتیک بسیار تأثیرگذار است؛ ازاینرو در این مقاله تلاش شده است به چیستی معنا نزد شلایرماخر که در دلالت های تصدیقی ناظر به مفهوم فردیت نزد او و در دلالت های تصوری ناظر به مقام کاربرد کلمه است، پرداخته شود. در نظر او، متن کاملاً تجلی فردیت نویسنده است و معنای آن نیز به فردیت او برمیگردد. معنای واژگان نیز هرچند از رهگذر کاربردشان در سیاقی خاص معین میشود، یک وحدت درونی بین همه آن ها در کاربردهای متفاوت وجود دارد که میتوان آن را روح معنای کلمه نامید.
کلیدواژه ها: هرمنوتیک روشی؛ هرمنوتیک روش شناختی؛ شلایرماخر؛ معناشناسی؛ رومانتیسم؛ زیباییشناسی
نویسنده:
مسعود فیاضی: عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
فصلنامه قبسات - دوره 21، شماره 81، پاییز 1395.