چکیده
بر اساس دسته بندی مشهور متافیزیکی، موجودات به دو دستۀ کلی و جزئی تقسیم می شوند. موجودات جزئی اشیاء متباینی هستند که منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند. هر یک از ما انسانها یک موجود جزیی محسوب می شویم. با این حال میان موجود های جزیی شباهت هایی وجود دارد که بر اساس این شباهت ها آنها را دسته بندی می کنیم. هر شیء جزیی دارای صفاتی مشترک و نسبت هایی تکرار پذیر با دیگر اشیاء است. این صفات و نسبت های مشترک مساله ای را پدید آورده که به مسالۀ کلی ها معروف شده است. پرسش اصلی در باب کلی این است که آیا هویتی واقعی است؟ یا این که چیزی جز ساخته و پرداخته ذهن و زبان ما نیست. واقع گرایی، نام گرایی و مفهوم گرایی سه نظریه مشهور درباره کلی است. دیوید. م. آرمسترانگ از فیلسوفان طبیعت گرای معاصر پس از نقد نظریه های مختلف درباره کلی بر اساس طبیعت گرایی متافیزیکی خود نظریه ای ارایه کرده که آن را واقع گرایی علمی نامیده است. او با معرفی اوضاع امور در هستی شناسی خود کلیت و جزئیت را دو وجه از یک وضعیت امور می داند. این مقاله به بررسی و نقد نظریۀ آرمسترانگ درباره کلی می پردازد.
کلیدواژه ها: کلی؛ جزیی؛ طبیعت گرایی؛ دیوید آرمسترانگ؛ رئالیسم علمی
نویسندگان:
محمد صادق زاهدی: دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
عارف آیینی: دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
دو فصلنامه پژوهش های هستی شناختی - دوره 6، شماره 11، بهار و تابستان 1396.